۞ بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ
سرمايه حلالي كه خداوند براي شما باقي گذارده برايتان بهتر است اگر ايمان داشته باشيد
📚سورهٔ هود┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
@sulook
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرحوم نادر طالبزاده:
«به آقای رئیسی گفتم
میدونی چرا رئیسی هستی؟!»
خیلی حرف داره که
این همه ثروت در اختیارت باشه 💰
اما ذرهای برای خودت برنداری🌟
@sulook
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑 آخرین بوسه پدر شهید آلهاشم بر رخسار پسر😭
@sulook
♨️«به من گفت روزیکه به عنوان سومین شهید محراب به شهادت رسیدم این تصویر مرا چاپ کن.»💚🏴🏴
به نقل از بهزاد پروینقدس (عکاس)
@sulook
فقط ۱۷ سال داشتمکه نوهی عموی پدرم اومد خواستگاریم. پدرم برای اقوامش هر کاری میتونست میکرد و خیلی دوستشون داشت. تا اومدن با ذوق گفت که حتما خوشبخت میشی. نمیگم دلمنمیخواست زنش بشم ولی نه شناختی روی خودش و خانوادهش داشتم نه درکی از ازدواج. شب خاستگاریم با بله برونم یکی شد. همه خوشحال بودن. قرار و مدار ها رو گذاشتن. قرار شد مهریهی من ۱۱۰ تا سکه باشه و داماد سه قلم از وسایل جهیزیه رو بگیره. تعداد مهمون های عروسی و ... خلاصه هر چی که لازم بود. تنها شرط منم مستقل بودنم بود که فوری قبول کردن
اون بله برون رسمی نبود و پنجشنبه به پسشنهاد پدرش تمام فامیل رو دعوت کردیم خونمون تا به همه اعلام کنیم. لباس مجلسی ولی پوشیدهای تنم کردن و مهمون ها یکی یکی اومدن. خونه پر شد از جمعیت و همه منتظر خانوادهی داماد، که کمی دیر هم کرده بودن. بودند. اما انتظار برای اومدنشون بی فایده بود. ناراحت نشسته بودن که تلفن خونه زنگ خورد و پدرم جواب داد. اول از شنیدن صدای شخص پشت گوشی خوشحال شد ولی بعدش اخمهاش رفت توی هم. نگاهی به من کرد و بهد به مهنون ها انداخت و ناراحت لب زد. باشه هرچی شما بگید فقط زودتر بیاید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در آغوش امام رضا علیه السلام💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 من خدمتگزار همهام؛ حتی مخالفانم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شرط شهید شدن شهید بودن است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐از پيامبر(ص) روايت شد كه خداوند فرمود:
اظهار دوستي نكرد بنده من به چيزي دوست داشتني تر از آنچه واجب كردم بر او، و او با نوافل به سوي محبت من مي آيد تا اينكه من نيز او را دوست بدارم. پس هنگامي كه او را دوست بدارم شنوايي او مي باشم آن گاه كه مي شنود و بينايي او مي باشم آن گاه كه مي بيند و زبان او مي باشم آن گاه كه سخن مي گويد و دست او مي باشم آن گاه كه ضربه مي زند و پاي او مي باشم آن گاه كه راه مي رود، هنگامي كه به درگاه من دعا كند اجابت مي كنم و اگر از من درخواست كند به او مي دهم.
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤
نیم ساعت بعد بعد از دیدن و شنیدن پچپچ مهمون ها که حسابی ناراحتم میکرد با خانوادهش اومدن. نه لباس شیک پوشیده بودن نه حتی یک گل و شیرینی همراه خودشون آورده بودن.
اخم هاشون تو هن بود و دیگه خبری از خوشحالی شب خواستگاریشون نبود. پدرش برگهای از جیبش درآورد و گفت توافقی که با همکردیم رو اعلام میکنم. ۱۴ سکه ی تمام بهار مهریهی عروسم. یه مراسم جشن کوچیکم ان شالله براشون میگیرم. تعجب کردم. قرارمون چیز دیگهای بود اما هم سنم خیلی کم بودکه بخوام حرف بزنم هم جراتش رو نداشتم اعتراض کنم.پدرم هم ناراحت،فقط سکوت کرد
✍ آیت الله کمیلی خراسانی:
🔹سالک در اوائل سلوکش نیاز به توبه دارد،هرگاه که از او گناه و مخالفتی سرزد پس اگر از گناه خود غسل توبه کرد ، آمرزش طلبید و دو رکعت برای پروردگارش نماز خواند، کدورت گناه از دلش بر طرف می شود
@sulook