✅ مقام عُلما در زمان غیبت ✍امام هادی فرمودند: اگر در زمان غیبت قائم شما، علمایی که مردم را به سوی او دعوت می کنند، و به سوی او راهنمایی می کنند، و بندگان ضعیف خداوند را از تورهای شیطان و یارانش و دام های ناصبی ها نجات میدهند، نبودند، هیچکس بر روی زمین باقی نمیماند مگر اینکه از دین خدا برمیگشت. ولی این عُلما افسار دل مومنان را به دست می گیرند همان طور که ناخدا، سُکّان کشتی را به دست می گیرد. این ها در نزد خداوند بزرگ، برترین ها هستند. 📚 معجم اَحادیث الامام المهدی؛ ج۶ ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

🔹‌‌بارش باران در حرم رضوی هنگام تدفین شهید رئیسی

یکسال گذشت. اومد خونه گفت نمیتونم کرایه بدم باید بریم خونه‌ی مادرم زندگی کنیم. گفتم من که گفتم زندگی مستقل میخوام حرف از دهنم در نیومده بود که بلند شد تا میتونست کتکم زد. بعد ها شنیدم به مادرش میگفت گربه رو دم حجله کشتم اونم از هنر پسرش کلی ذوق کرد.‌ اسباب کشی کردیم خونه‌ی مادرش. زندگی کنار یه همچین خانواده‌ایرسخت بود اما من چاره‌ای نداشتم. برنامه‌ی زندگیم دیگه دست خودم نبود برام‌تصمیم میگرفتن. تا باردار شدم و دخترم بدنیا اومد بعد بدنیا اومدن دخترم یکم زندگیم آروم تر شد. نه شوهرم بهم گیر میداد که هر روز باید بری کارهای مادرم رو بکنی نه مادرشوهرم کاری بهم داشت. اما ازشون دلخور بودم. منتظر بودم خدا جوابشون رو بده. هشت سال گذشت. یه نفر اومد سر پدرشوهرم رو کلاه گذاشت و خونه‌ش رو از چنگش درآورد. کل خانواده‌ی شوهرم نتونستن کاری کنن و مجبور شدن برن مستاجری. بعد از ده سال زندگی مشترک منم به اجبار مستقل شدم.پدر شوهرم از غصه‌ش سکته کرد و علیل شد. مادرشوهرم ناراحتی اعصاب گرفت. شوهرم هم باید از صبح کار کنه خرج درمان پدر و مادرش رو بده. خدا جواب ظلمشون رو داد ولی من هنوز نبخشیدمشون

یادبود مجازی آیت الله سیّد ابراهیم رئیس‌الساداتی👇👇👇 https://fatehe-online.ir/6 روی لینک بزنیم و فاتحه ای نثار روحشون کنیم. 🎬

استاد اخلاق آیت الله جاودان: آقای رئیسی را اهل بیت به آغوش گرفتند.

خیلی مردی سید ، خیلی مردی

🛑🎥 کارهایی که شهید رئیسی را از بقیه متمایز می‌کرد‌ و به تعبیر رهبر انقلاب چشمگیر بود @sulook

یک جواب ساده و دندان شکن برای منکران قیامت! 🎙#استاد_قرائتی @sulook

زندگی خیلی‌سختی داشتم. قدر خوبی های زندگیم رو ندونستم و به اینجا رسیدم.‌ فقط چهارده ساله‌م بود که پسر داییم اومد خواستگاریم. پدر بزرگ و مادربزرگ مادریم خیلی پول و ملک و زمین داشتن. برای همین حرفشون پیش همه بالا گرفته میشد. مادربزرگم‌عاشق ازدواج فامیلی بود. و هر کس برای ازدواج به انتخاب مادربزرگم اهمیت میداد نونش تو روغن بود. من پسرداییم احمدرضا رو دوست داشتم اون هم‌من رو دوست داشت ولی سیاست مادربزرگم هم بی تاثیر نبود.‌ عقد کردیم‌و اولین وعده‌ی مادربزرگم عملی شد. سر عقد زنجیر و پلاکی بهم هدیه داد که بعد ها با فروشش تونستیم یه خونه بخریم که اونم‌داستان خودش رو داره که بعدا میگم براتون. دوران نامزدی سخت و طولانی داشتم. برادر کوچیکم‌ راضی به ازواجمون نبود. اون روز ها سرباز هم بود. برای اینکه من با احمدرضا بیرون نرم‌ مدام خونه بود و نمیرفت.‌ شد سرباز فراری و کلی از زندگی عقب افتاد.

👆بعد دیدن این کلیپ ... ⁉️بهتر می فهمیم؛چرا رهبری گریه نکردند❗️ 🔻‌به این میگن عاشق واقعی ولایت فقیه❤️ 🍃🌷🌷🌷🌷🌷🍃