eitaa logo
آفرینش حال خوب (بانوان )
124 دنبال‌کننده
658 عکس
566 ویدیو
3 فایل
در این کانال قرار است بانوان عزیز سرزمینم در کنار هم حال دلمون رو عالی کنیم وجهانی شاد وزیبا برای خود ودیگران بسازیم🌸 نظرات وپیشنهادات👇👇👇 @Tranquility_00
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی گفتی خدا، وایسا رو حرفت خدا شکرگزاری خوشبختی آرامش https://eitaa.com/Afarinesh100 ─┅─═ঊঈ🌸ঊঈ═─┅─
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀 سلام‌بـــَر‌شُهَـدآ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️ به نیابت از شهید_حسین_دارابی اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🌹شهید_امروز🌹 💐ثواب اعمال امروزمون هدیه محضر ایشون... 💐حداقل یک دور تسبیح صلوات هدیه به این شهید بزرگوار😍 ❌(اگه فرصت نمی کنید همین الان چند تا صلوات هدیه کن محضرشون)❌ 🍃به نیت سلامتی و فرج امام زمان عج🍃 🌟اللهم الرزقنا شهادة فی سبیلک🌟 🌹مدیون شهدائیم🌹
43.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. 🍃اخلاقت رو آپدیت کن... سیدمحمدعرشیانفر
1_6068518967.mp3
37.54M
. 🌱 ثروت و نعمت بی انتهاست..‌. عباسمنش https://eitaa.com/Afarinesh100
📸 شهدای ارتش که در مقابل قوای روس و انگلیس ایستادگی کردند 🔹ارتش جمهوری اسلامی ایران، برای اولین بار تصاویری از ۲۴تن از افسران و درجه‌داران ارتش را که در شهریور ۱۳۲۰ با وجود فرمان خائنانه ترک مقاومت، تا پای جان در مقابل قوای روس و انگلیس ایستادگی کردند منتشر کرده است و از آن‌ها به عنوان شهدای جاویدنام ارتش یاد کرده است. 🔹گفتنی است این افسران و درجه‌داران ارتش با علم بر توان نابرابر در مقابل دشمن باز هم از مقاومت و دفاع از وطن دست نکشیده‌ بودند. ☀️نسال_الله_منازل_الشهدا   https://eitaa.com/Afarinesh100
داستان مجلس ميهماني بود...... پير مرد از جايش برخاست تا به بيرون برود... اما وقتي که بلند شد، عصاي خويش را بر عکس بر زمين نهاد..... و چون دسته عصا بر زمين بود، تعادل کامل نداشت... ديگران فکر کردند که او چون پير شده، ديگر حواس خويش را از دست داده و متوجه نيست که عصايش را بر عکس بر زمين نهاده..... به همين خاطر صاحبخانه با حالتي که خالي از تمسخر نبود به وي گفت: پس چرا عصايت را بر عکس گرفته اي؟! پير مرد آرام و متين پاسخ داد: زيرا انتهايش خاکي است، مي خواهم فرش خانه تان خاکي نشود..... مواظب قضاوتهايمان باشيم.... چه زيبا گفت دکتر شريعتي: براي کسي که ميفهمد هيچ توضيحي لازم نيست و براي کسي که نميفهمد هر توضيحي اضافه است آنانکه ميفهمند عذاب ميکِشند و آنانکه نميفهمند عذاب مي دهند👌 https://eitaa.com/Afarinesh100
389_16247243185815.mp3
9.02M
🌼درس خواستن 🎙استاد عرشیانفر 👈دوشنبه ۶ شهریور
بسم الله الرحمن الرحیم روز_بیست_یکم چله_رایگان_عشق_ایمان ۱.ذکر بسم الله الرحمن الرحیم ۱۹بار در سجده ۲.خواندن سوره یاسین ۳.خواندن سوره واقعه ۴.امروز ثواب اعمال و کارهایی که انجام میدیم رو هدیه کنیم به امام حسین علیه السلام و بانو ام البنین ۵.امروز اول صبح با احساس عالی و با توجه به آقام ابا عبدالله الحسین علیه السلام سلام بدهیم اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ۶.غر زدن و منفی بودن ممنوع ۷.امروز هفت تا از نعمت‌هایی که داری رو بنویس و از خداوند مهربان بابت حضور ارزشمند این نعمت ها تشکر کن و دلیل برخوردار بودن از این نعمت رو هم یادداشت کن ۸.گفتن الحمدالله رب العالمین ۴۰بار در سجده قبل از خوابیدن ۹.هر شب قبل از خوابیدن بهترین اتفاقی که در طول روز برات افتاده رو به یاد بیار و بابت اون اتفاق از خداوند مهربان تشکر کن ۱۰.گفتن ۱۰۰بار ذکر استغفرالله ربی و اتوب الیه ۱۱.ذکر ایاک نعبد و ایاک نستعین ۱۱۰مرتبه ۱۲.امروز یه نامه به خدای خودت بنویس و باعشق با او در رابطه با تمام خواسته هایت حرف بزن ☘حداقل ۵دوست عزیزت رو‌به این چله دعوت کن🦋 لینک عضویت در کانال آفرینش حال خوب 👇 https://eitaa.com/Afarinesh100 ─┅─═ঊঈ🌸ঊঈ═─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کارگاه عزت نفس 32.mp3
9.96M
کارگاه_عزت_نفس ۳۲ 🌟 ان تنصرالله، ینصرکم، و یثبت اقدامکم خدا خودش گفته؛ اگه یاری ام کنی، هم یاریت میکنم، هم قدمهات رو محکم میکنم.. نتیجه ⬅️ بدو بدو هایِ تو در راه خدا، عزت نفس ات رو افزایش میده! https://eitaa.com/Afarinesh100
35.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یه فایل عالی👌👌👌 ✅گوش بده به حرفای خانوم دکتر سلامتی و آرامش دست خودته ❤️ همه_یکی_هستیم دکتر_بلقیس_ذوقی https://eitaa.com/Afarinesh100
namaaz28.mp3
4.71M
نماز_سکوی_پرواز 28 نماز؛ مثل يه اتاق پر از نوره! هر بار که واردش میشی؛ اضطراب هات رو همونجا جا بذار؛ و با يه قلب آروم و نورانی بیا بیرون! باید،تمرين کنی. استاد_شجاعی 🎤 https://eitaa.com/Afarinesh100
خدایا ..♥️ هر آنچه خیر است و ما نمیدانیم لطفا ..☕🌱 نمازای اول وقتتون قبول دوستای جان 🌱🌸 https://eitaa.com/Afarinesh100
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا حالا از خودتون سوال كرديد كه 🎛 آمپر عشق شما 📟 روي چه عدديه؟ سید_محمد_عرشیانفر 🎙 با_خدا_هیچ_چیز_محال_نیست https://eitaa.com/Afarinesh100
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5830134941421143114.mp3
13.35M
🔰 فایل_آموزشی 🏵 صبر_و_شکرگزاری 🎗 شاید این ویس مهم‌ترین ویس کانال باشه. با دقت گوش کنید 💯 🎗 مثل بچه‌ها در شهربازی باشید استاد_امیر_شریفی https://eitaa.com/Afarinesh100
« بِسـم ِ رب الشهداءِ والصِّدیقین » خاطرات_شهید_ابراهیم_همت قسمت:6⃣2⃣ ✍ به روایت همسر شهید آن شب با تمام شب ها و تمام گذشته اش فرق کرده بود. درست یادم نیست همان شب بود یا چند شب قبل که بچه‌ها خیلی بی قراری کردند. فقط یادم ست که به سختی بردم خواباندم شان. گفت: " بیا بنشین اینجا باهات حرف دارم. " نشستم. گفت: " می دانی من الان چی را دیدم؟ " گفتم: " نه " گفت: " جدایی مان را. " خندیدم و گفتم : " باز مثل بچه لوس ها حرف زدی." گفت: " نه. جدی می گویم. تاریخ را ببین. خدا هیچ وقت نخواسته عشاق واقعی به هم برسند، با هم بمانند." دل ندادم به حرف هاش، هر چند قبول داشتم، و مسخره اش کردم. گفتم: " حالا یعنی ما لیلی و مجنونیم؟.... " عصبانی شد و گفت: " هر وقت خواستم جدی حرف بزنم آمدی تو حرفم، زدی به شوخی. بابا من امشب می خوام خیلی جدی حرف بزنم. " گفتم: " خب بزن. " گفت: " من ازت شرمنده ام. تمام مدت زندگی مشترک مان تو یا خانه پدر خودت بودی یا خانه پدر من. نمی خواهم بعد از من سرگردانی بکشی. به برادرم می گویم خانه شهرضا را برایتان آماده کند، موکت کند، رنگ بزند،تمیزش کند که تو و بچه ها بعد از من پا روی زمین یخ نگذارید، راحت باشید، راحت زندگی کنید. " گفتم: " مگر تو همانی نیستی که گفتی دانشگاه را ول کن بیا برویم لبنان؟ چی شد پس؟ این حرف ها چیه که می زنی؟ " فهمید همه اش دارد از رفتن حرف می زند. گفت: " فقط برای محکم کاری گفتم. و گرنه من حالا حالا ها هستم. " و خندید. زورکی البته. بعد هم خستگی را بهانه کرد، رفت خوابید. صبح قرار بود راننده زود بیاد دنبالش برود منطقه، دیر کرد. با دوساعت تاخیر آمد، گفت: "ماشین خراب شده، حاجی. باید ببرمش تعمیر. " ابراهیم خیلی عصبانی شد. پرخاش کرد، داد زد گفت: " برادر من! مگر تو نمی دانی آن بچه‌های زبان بسته الان معطل ما هستند؟ مگر نمی دانی نباید آن ها را چشم به راه گذاشت؟ چه بگویم آخر به تو من؟ " روز های آخر اصلا نمی توانست خودش را کنترل کند. عصبی بود. من از خوشحالی توی پوست خودم نمی گنجیدم. چون ابراهیم دو ساعت دیگر مال من بود. آمدیم توی اتاق تکیه دادیم به رختخواب ها، که گذاشته بودم شان گوشه اتاق. مهدی داشت دورش می چرخید. برای اولین بار داشت دورش می چرخید. همیشه غریبی می کرد. تا ابراهیم بغلش می کرد یا می خواست باهاش بازی کند گریه می کرد. یک بار خیلی گریه کرد، طوری که مجبور شد لباس هاش را در بیاورید ببیند چی شده. فکر می کرد عقرب توی لباس بچه ست. دید نه. گریه اش فقط برای این ست که می خواهد بیاید بغل من. گفت: " زیاد به خودت مغرور نشو. دختر! اگر این صدام لعنتی نبود می گفتم که بچه‌ مان مرا بیشتر دوست می داشت یا تو را. " با بغض می گفت: " خدا لعنتت کنه، صدام، که کاری کردی بچه ها مان هم نمی شناسند مان. " ولی آن روز صبح این طور نبود. قوری کوچکش را گرفته بود دستش، می آمد جلو ابراهیم، اداهای بچگانه در می آورد، می گفت :بابا د. خنده هایی می کرد که قند توی دل آدم آب می شد. ابراهیم نمی دیدش. محلش نمی گذاشت. توی خودش بود. آن روزها مهدی یک سال و دو سه ماهش بود و مصطفی یک ماه و نیمش. ادامه دارد...✒️ https://eitaa.com/Afarinesh100
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا