گویا جمعى از مسلمانان در آغاز اسلام، از غذا خوردن تنهایى، ابا داشتند و اگر کسى را براى هم غذا شدن نمىیافتند، مدتى گرسنه مىماندند، قرآن به آنها تعلیم مىدهد: غذا خوردن به صورت جمعى و فردى هر دو مجاز است.
بعضى نیز گفتهاند: گروهى از عرب مقید بودند غذاى مهمان را به عنوان احترام جداگانه ببرند، و خود با او هم غذا نشوند (مبادا شرمنده یا مقید گردد) آیه، این قیدها را از آنها برداشت و تعلیم داد که این یک سنت ستوده نیست. بعضى دیگر گفتهاند: جمعى مقید بودند اغنیاء با فقیران غذا نخورند، و فاصله طبقاتى را حتى بر سر سفره، حفظ کنند، قرآن این سنت غلط و ظالمانه را با عبارت فوق نفى کرد.
مانعى ندارد که آیه، ناظر به همه این امور باشد.
سپس به یک دستور اخلاقى دیگر اشاره کرده، مىگوید:
«هنگامى که وارد خانهاى شدید بر خویشتن سلام کنید، سلام و تحیتى از نزد خداوند، سلام و تحیتى پر برکت و پاکیزه» (فَإِذا دَخَلْتُمْ بُیُوتاً فَسَلِّمُوا عَلى أَنْفُسِکُمْ تَحِیَّةً مِنْ عِنْدِ اللّهِ مُبارَکَةً طَیِّبَةً).
و سرانجام با این جمله آیه را پایان مىدهد: «این گونه خداوند آیات خویش را براى شما تبیین مىکند، شاید اندیشه و تفکر کنید» (کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمُ الآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ).
در این که منظور از این «بیوت» (خانهها) چه خانههایى است؟ بعضى از مفسران آن را اشاره به خانههاى یازده گانه فوق مىدانند.
بعضى دیگر آن را مخصوص مساجد دانستهاند.
ولى پیدا است آیه مطلق است و همه خانهها را شامل مىشود، اعم از خانههاى یازده گانهاى که انسان براى صرف طعام وارد آن مىشود، و یا غیر آن از خانههاى دوستان و خویشاوندان یا غیر آنها، زیرا هیچ دلیلى بر تقیید مفهوم وسیع آیه نیست.
و اما این که: منظور از سلام کردن بر خویشتن چیست؟ باز در اینجا چند تفسیر دیده مىشود:
بعضى آن را به معنى سلام کردن بعضى بر بعضى دیگر دانستهاند، همان گونه که در داستان «بنى اسرائیل» خواندیم: فَاقْتُلُوا أَنْفُسَکُم: «بعضى از شما، بعضى دیگر را به عنوان مجازات باید به قتل برسانند».
بعضى از مفسران آن را به معنى سلام کردن بر همسر، فرزندان و خانواده دانستهاند، چرا که آنها به منزله خود انسانند، و لذا تعبیر به «أَنْفُس» شده است، در آیه مباهله نیز این تعبیر دیده مىشود، و این نشان مىدهد: گاه نزدیکى شدید یک فرد به دیگرى سبب مىشود از او تعبیر به «نفس» (خود انسان) کنند، آن گونه که نزدیک بودن على(علیه السلام) به پیامبر(صلى الله علیه وآله) سبب این تعبیر شد.
بعضى از مفسران، نیز آیه فوق را اشاره به خانههایى مىدانند که شخصى در آن ساکن نیست، انسان به هنگام ورود در آنجا با این عبارت بر خویشتن سلام مىکند: السَّلامُ عَلَیْنا مِنْ قِبَلِ رَبِّنا:«درود بر ما از سوى پروردگار ما» ـ یا ـ السَّلامُ عَلَیْنا وَ عَلى عِبادِ اللّهِ الصّالِحِیْنَ: «درود بر ما و بر بندگان صالح خدا».
ما فکر مىکنیم: منافاتى در میان این تفسیرها نباشد، به هنگام ورود در هر خانهاى باید سلام کرد، مؤمنان بر یکدیگر، و اهل منزل بر یکدیگر، و اگر هم کسى نباشد، سلام کردن بر خویشتن، چرا که همه اینها در حقیقت بازگشت به سلام بر خویش دارد.
لذا در حدیثى مىخوانیم: هنگامى که از امام باقر(علیه السلام) از تفسیر این آیه سؤال کردند، در جواب فرمود: هُوَ تَسْلِیْمُ الرَّجُلِ عَلى أَهْلِ الْبَیْتِ حِیْنَ یَدْخُلُ ثُمَّ یَرُدُّونَ عَلَیْهِ فَهُوَ سَلامُکُمْ عَلى أَنْفُسِکُمْ:
«منظور سلام کردن انسان بر اهل خانه است، به هنگامى که وارد خانه مىشود، آنها طبعاً به او پاسخ مىگویند، و سلام را به خود او باز مىگردانند و این است سلام شما بر خودتان».
و باز از همان امام(علیه السلام) رسیده: اِذا دَخَلَ الرَّجُلُ مِنْکُمْ بَیْتَهُ فَاِنْ کانَ فِیْهِ أَحَدٌ یُسَلِّمُ عَلَیْهِ، وَ اِنْ لَمْ یَکُنْ فِیْهِ أَحَدٌ فَلْیَقُلْ السَّلامُ عَلَیْنا مِنْ عِنْدِ رَبِّنا یَقُولُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ تَحِیَّةً مِنْ عِنْدِ اللّهِ مُبارَکَةً طَیِّبَةً:
«هنگامى که کسى از شما وارد خانهاش مىشود اگر در آنجا کسى باشد بر او سلام کند، و اگر کسى نباشد بگوید: سلام بر ما از سوى پروردگار ما، همان گونه که خداوند در قرآن فرموده: تَحِیَّةً مِنْ عِنْدِ اللّهِ مُبارَکَةً طَیِّبَةً».
آیا خوردن غذاى دیگران مشروط به اجازه است؟
چنان که در آیه فوق دیدیم، خداوند اجازه داده است: انسان از خانههاى بستگان نزدیک و بعضى از دوستان و مانند آنها ـ که مجموعاً یازده مورد مىشود ـ غذا بخورد، و در آیه، اجازه گرفتن از آنها شرط نشده، و مسلماً مشروط به اجازه نیست، چون با وجود اجازه، از غذاى هر کس مىتوان خورد و این یازده گروه خصوصیتى ندارد.
ولى آیا احراز رضایت باطنى (به اصطلاح از طریق شاهد حال) به خاطر خصوصیت و نزدیکى که میان طرفین است، شرط است؟
ظاهر اطلاق آیه این شرط را نیز نفى مىکند، همین اندازه که احتمال رضایت او باشد (و غالباً رضایت حاصل است) کافى مىشمرد. اما اگر وضع طرفین به صورتى در آمده که یقین به عدم رضایت داشته باشند گر چه ظاهر آیه نیز از این نظر اطلاق دارد، اما بعید نیست آیه از چنین صورتى منصرف باشد، به خصوص این که: این گونه افراد، نادرند و معمولاً اطلاقات، شامل این گونه افراد نادر نمىشود.
بنابراین، آیه فوق، در محدوده خاصى، آیات و روایاتى که تصرف در اموال دیگران را مشروط به احراز رضایت آنها کرده است، تخصیص مىزند.
ولى تکرار مىکنیم، این تخصیص در محدوده معینى است، یعنى غذا خوردن به مقدار نیاز، خالى از اسراف و تبذیر.
آنچه در بالا ذکر شد، در میان فقهاى ما مشهور است، و قسمتى از آن نیز صریحاً در روایات آمده.
در روایت معتبرى از امام صادق(علیه السلام) مىخوانیم: هنگامى که از ـ جمله أَوْ صَدِیْقِکُمْ ـ در این آیه از آن حضرت سؤال کردند فرمود: هُوَ وَ اللَّهِ الرَّجُلُ یَدْخُلُ بَیْتَ صَدِیقِهِ فَیَأْکُلُ بِغَیْرِ إِذْنِهِ: «به خدا قسم منظور این است که: انسان داخل خانه دوستش مى شود و بدون اجازه غذا مى خورد».