eitaa logo
پاسخ به احکام و معارف
719 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
3.8هزار ویدیو
42 فایل
بیان احکام شرعی و معارف اسلامی شامل: #یک_آيه #حدیث_روز #داستان_روز #حکمت_روز #مشاوره_روز #تلنگر_روز #رمان های جذاب احکام شرعی شامل تقلید، بانوان، طهارت، صدقه، خمس و... پاسخگو به احکام و استخاره: (۱) @mzamf135960 (۲) @M_Roshnay
مشاهده در ایتا
دانلود
11.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخنران : استاد عهد با امام زمان علیه السلام... اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🆔 @AhkamStekhare
10.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥نوجوان اهل سنت که به دلیل بیماری سرطان توسط دکترها جواب شده بود، اما بعد از توسل به (عج) در مسجد جمکران شفا پیدا می‌کند... 🆔 @AhkamStekhare
مناسبت: آخرین روز هفته کتاب و کتابخوانی موضوع: ❓کتب ضلال چیست و احکام شرعی آن را بفرمایید؟ ✅ کتبی که مشتمل بر مطالب باطل بوده و محتوای آنها از اصول حقه دین و مذهب و یا فروع آن، منحرف باشد و خواندن آنها موجب گمراهی و انحراف مردم از نظرِ عقیده یا عمل یا اخلاق شود را «کتب ضلال» (گمراه کننده) می‌نامند. ✅ بنابر اجماع نظر فقهای شیعه خرید، فروش، تکثير و طبع و انتشار، حفظ و نگهداری، نسخه برداری و حتی به حافظه سپردن «کتب ضلال»، حرام است و نابود ساختن آن‌ها، واجب شرعی است. ✅ تهیه و نگهداری کتب ضلال، به منظور نقض و ابطال و رد آن‌ها، براى کسى که قدرت علمى این کار را داشته باشد، جایز است. 📚 شرائع الاسلام، ج۲، ص۱۰ ✍️ طبق نظر فقها، احکام فوق شامل تمامی اقسام رسانه‌های منحرف و منحرف کننده از جمله رسانه‌های نوشتاری، دیداری، شنیداری و... می‌گردد. ✅ با ما همراه شوید...👇👇👇 🆔 @AhkamStekhare
💞💞هفته بسیج مبارک 💞💞 🆔 @AhkamStekhare
📚 حکم تغییر نذر به جهت ویروس کرونا ⁉️ سوال: با توجه به شیوع و جلوگیری از تجمعات، اگر کسی در ایام در هیئات و تکایا، غذا کرده باشد، آیا تغییر این نذر امکان پذیر است؟ ✅ پاسخ رهبر انقلاب : اگر را به نحو صحیح بر زبان جاری نکرده است تغییر آن مانع ندارد. 🆔 @AhkamStekhare
🌸پماد ما را بردند سمت دشت آزادگان آنجا سوله ها و سنگر های زیادی بود که می بایست آنجا نگهبانی می دادیم یک روز یک طلبه جوان آمد که هم به ما احکام آموزش بده . و هم نماز جماعت اقامه کنه فصل گرما بود و در منطقه خوزستان پشه های زیادی بودند که آسایش همه را می گرفت و لذت یک خواب راحت را بر دل رزمنده می گذاشت یادم هست برای اینکه از شر این حشرات موزی راحت بشیم یک نمونه پماد "ساخت هند "بسیار بد بو آوردند برامون که علی رقم بوی بد آن مجبور به استفاده بودیم از این ها گذشته روی جلد این پماد بد بو عکس خانم هندی بود که هیچ سنخیتی با موقعیت جبهه ، نوع پماد و بوی بد آن نداشت غروب اولین روز ورود روحانی عزیز ما همه وضو گرفته و آماده نماز بودیم ، یکی از بچه ها یک پماد با جلد به طلبه تعارف کرد . طلبه گفت : این چیه. دوست ما گفت پماد برای جلوگیری از گزش پشه . تا چشم طلبه به عکس جلد پماد افتاد کمی ناراحت شد و گفت ببر استفاده نمی کنم .. نماز شروع شد طلبه اقامه را آمد ببنده دست هایش رو برد بالا و یک دست بغل گوش و دومین بی اختیار زد پشت گردن خودش و گفت الله اکبر رفت رکوع و هنگام برخواستن یک دست زد روی پیشانیش و گفت الله اکبر و به همین سختی نماز مغرب را تمام کرد و بین صلاتین گفت بیارید پماد را 🤭🤭🤭 راوی: برادر رزمنده امیر جعفری 🆔 @AhkamStekhare
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ اصرار بر كنترل کودک براي اينكه دقیقاً “همانی بشود كه ما می خواهيم” دو نتيجه در پی خواهد داشت: 🔸يا يك رُبات حرف گوش کن و همیشه تسلیم خواهیم داشت 🔸و یا یک آشوبگر و یاغی که هر مرزی را در می شکند. ♦️ نتیجه وسواسها و اصرارهای بی مورد والدین بر آنچه الگوی از پیش ساخته تربیتی خود ساخته اند، این دو مورد است و حد وسطی هم ندارد! 🌟 پس اولاً هیچگاه لباس از پیش بریده ای را برای تربیت کودکمان قواره نکنیم... 🌟 و ثانیاً روی نسخه های تربیتی خود و دیگران اصرار بیش از اندازه نداشته باشیم...شاید این نسخه متناسب با کودک ما نباشد! 🆔 @AhkamStekhare
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پاسخ به احکام و معارف
🦋🦋🦋🦋🦋🦋 #ترنم_باران ✅ادامه قسمت دوم فردا تعطیل بود چون روز عید ولادت پیامبر (ص) صبح خیلی زود از خوا
🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ✅ قسمت سوم تازه از مدرسه به خانه آمده بودم هنوز زمان زیادی نگذشته بود تا فرصت کنم لباس هایم را عوض کنم با هیجان داشتم به مراسم فردا شب فکر می کردم. خب این مراسم فقط سالی یکبار اتفاق می افتد و باید سعی کنم همه چیز را آماده بگذارم داخل اتاق رفتم وسایل را کمی جابجا کردم. کرسی را به سمت وسط اتاق بردم تا جایش تغییر کند چند پارچه ی رنگی از داخل کمد برداشتم و روی کرسی انداختم ، داخل انباری رفتم چراغ نفتی قدیمی را از روی طاقچه برداشتم و دورنش را پر از نفت کردم و روی کرسی قرار دادم از داخل ویترین شیشه ای ظرف بزرگی را برای میوه برداشتم تقریبا همان اندازه ی ظرف کناری بود فقط کمی بزرگتر تا عصر مشغول کارهای خانه بودم نزدیک غروب رفتم مغازه پایین چند کیلو تخمه آفتاب گردان خریدم و به سمت خانه برگشتم نزدیک خانه که رسیدم دوستم زهرا را دیدم سلام کردم و از مراسم شب برایش گفتم زهرا هم گفتم ظرف های آجیل را آماده کرده و فقط روشن کردن آتش زیر کرسی مانده است. بعد خدا حافظی از زهرا داخل اتاق رفتم و لباس هایم را عوض کردم تا آماده شوم می دانستم بعد از نماز مغرب و عشا فامیل هایمان می آیند مادربزرگم که زودتر از همه می آید بعد از نیم ساعت در خانه به صدا آمد در را که باز کردم پدر و برادرم داخل خانه آمدند بعد از شستن سر صورتشان لباس هایشان راعوض کردند به مادرم کمک کردند تا باقی مانده ی کار ها را انجام دهند. بعد از اینکه همه ی فامیل ها به خانه ی ما آمدند همگی دور کرسی نشستیم ، مادر بزرگم بالای اتاق نشست. همه با هم صحبت می کردند و احوال پرسی می کردند نگاهم به میوه های داخل ظرف افتاد انار های قرمز درشت در کنارش نارنگی و سیب چقدر ساده و دل انگیز است. در کاسه های گل دار پر از نخودچی و کشمش بود یه مشت برداشتم و با اشتها خوردم مزه شور و شیرین آن را دوست داشتم. مادربزگم شروع به صحبت کرد او از قصه ی ننه سرما و ورود او به زمستان می گفت که با کوله باری از برف می آید در حالی که صورتش از برف پوشیده شده و لباس پشمی بزرگی به تن کرده و در پشت سرش هو هوی باد سرد شنیده می شود... مادربزرگم همین طور ادامه می داد ما هم با دقت به قصه گوش می کردیم این داستان ها برای آماده شدن مان در سرمای زمستان شدید است. ساعت از نیم شب گذشت خواب به چشم همه آمد خاله ها و دایی هایم خداحافظی کردند و من مادرم رختخواب پهن کردیم و من غرق در قصه ننه سرما آماده ی خواب شدم چون فردا صبح باید به مدرسه می رفتم. نویسنده: مائده افشاری💚 ادامه دارد ... کپی رمان بدون لینک کانال ممنوع 🚫🚫🚫 🆔 @AhkamStekhare
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا