eitaa logo
پاسخ به احکام و معارف
716 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
3.8هزار ویدیو
42 فایل
بیان احکام شرعی و معارف اسلامی شامل: #یک_آيه #حدیث_روز #داستان_روز #حکمت_روز #مشاوره_روز #تلنگر_روز #رمان های جذاب احکام شرعی شامل تقلید، بانوان، طهارت، صدقه، خمس و... پاسخگو به احکام و استخاره: (۱) @mzamf135960 (۲) @M_Roshnay
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️امام على عليه السلام: كُن أوثَقَ ما تَكونُ بنَفسِكَ، أحذَرَ ما تَكونُ مِن خِداعِها زمانى كه به نفْس خود بيشترين اعتماد را دارى، از فريب او بيشتر برحذر باش 📚غررالحكم حدیث7170 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─ ❌در نشر لینک حذف نشود❌ 🆔 @AhkamStekhare
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 استاد مسعود عالی 🔹 چگونه به آرامش برسیم؟(۱) ↶【به ما بپیوندید 】↷ ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─ ❌در نشر لینک حذف نشود❌ 🆔 @AhkamStekhare
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خانم معلم در دفتر تنها بود که پسر کوچکی آرام درِ دفتر را باز کرد و با لحن محتاطی او را صدا کرد. خانم معلم او را شناخت، اما بدون آن که بخواهد نارضایتی خودش را به رویش بیاورد، گفت: تو در امتحان نمره 9 گرفتی. تو تنها کسی هستی که نمرۀ قبولی نگرفته پسرک با خجالت و در حالی که صورتش سرخ شده بود سرش را بلند کرد و گفت: خانم معلم چِن ، می‌شود... می‌شود یک نمره به من ارفاق کنید؟ خانم چِن با عتاب مادرانه‌ای سرش را تکان داد و گفت: یک نمره ارفاق کنم؟! این ممکن نیست. من طبق جواب‌هایی که در برگۀ امتحانت نوشته‌ای به تو نمره داده‌ام. او اضافه کرد: نگران نباش. من که نمی‌خواهم به خاطر ضعفت در امتحان، تو را تنبیه کنم. تو باید در امتحان بعد تلاش بیشتری کنی و نمرۀ بهتری بگیری. پسر با صدایی که نشان می‌داد خیلی ترسیده گفت: اما مادرم کتکم می‌زند. خانم معلم ساکت شد. او آرزوی والدین را درک می‌کرد که می‌خواهند بچه‌هایشان بهترین نمره‌ها را کسب کنند و موفق باشند؛ از طرفی نمی‌توانست در برابر بچه‌های بازیگوشی که در امتحاناتشان ضعیف هستند، نرمش نشان دهد. اما یک موضوع دیگر هم بود. او می‌دانست که کتک خوردن بچه‌ها هم هیچ کمکی به تحصیلشان نمی‌کند و حتی تأثیر منفی آن ممکن است آن‌ها را از تحصیل بازدارد. نمی‌دانست چه تصمیمی بگیرد. یک نمره ارفاق بکند یا نه. او در کار خود جداً اصول را رعایت می‌کند. اما به هر حال قلب رئوف مادرانه هم داشت. نگاهی به پسرک کرد. هنوز تمام تن پسرک از ترس می‌لرزید و به گریه هم افتاده بود. عاقبت رو به پسرک کرد و گفت: ببین!، این پیشنهادم را قبول می‌کنی یا نه؟ من به ورقه‌ات یک نمره «ارفاق» نمی‌کنم. فقط می‌توانم یک نمره به تو «قرض» بدهم. تو هم باید در امتحان بعدی 2برابر آن را، یعنی2نمره، به من پس بدهی. خوب است؟ پسرک با شادی گفت: چشم! من حتماً در امتحان بعدی 2نمره‌ به شما پس می‌دهم. او با خوشحالی از خانم معلم تشکر کرد و رفت. از آن پس برای این که بتواند در امتحان بعدی قرضش را به خانم معلم پس بدهد، با دقت زیاد درس می‌خواند. تا این که در امتحان بعد نمرۀ بسیار خوبی کسب کرد. از طرف مدرسه به او جایزه‌ای داده شد. از پسِ آن «درس» که خانم معلم به او داده بود، مقطع دبیرستان را با نمرات عالی پشت سر گذاشت و وارد دانشگاه شد. او همیشه ماجرای قرض نمره را برای دوستانش تعریف می‌کند و از بازگویی آن همیشه هیجان زده می‌شود. زیرا می‌داند که نمره‌ای که خانم معلم آن روز به او قرض داد، سرنوشتش را تغيير داد. 🔺 آن پسرک جوان اکنون جزو ده ثروتمند دنیاست... او " لی کا- شینگ " رییس بزرگترین کمپانی عرضه کننده محصولات بهداشتی به سراسر جهان است! 📌مراقب تاثیر تصمیماتمان بر سرنوشت افراد باشیم...! ↶【به ما بپیوندید 】↷ ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─ ❌در نشر لینک حذف نشود❌ 🆔 @AhkamStekhare
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷نکاتی درباره دعای معروف ماه رجب "استاد شهید مرتضی مطهری" ↶【به ما بپیوندید 】↷ ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─ ❌در نشر لینک حذف نشود❌ 🆔 @AhkamStekhare
🌷۱.نه تنها باید نمازبخوانیم بلکه باید خانواده رابه نمازتشویق کنیم وامر اهلک بالصلوه...۱۳۲ طه خانواده تون را به نمازتشویق کنید یابنی اقم الصلوه...فرزندم نمازبپاداد 🌷۲.نه تنهابایدگناه نکنیم بلکه بایدخانواده راازگناه نهی کنیم: قو انفسکم واهلیکم نارا.ً.. ۶سوره تحریم خود و خانواده تان راازگناه و جهنم دورکنید 🌷۳.نه تنها بایدمسجدبرویم بلکه بایدفرزندان رابه مسجدرفتن تشویق کنیم: اقیموا وجوهکم عندکل مسجد...مسجدبروید خذوزینتکم عندکل مسجد زینتتون (فرزندتون)رامسجدببرید ↶【به ما بپیوندید 】↷ ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─ ❌در نشر لینک حذف نشود❌ 🆔 @AhkamStekhare
14.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌀 اسلام ما، اسلام دیگران شهید بهشتی: 📌 رفتن روی خط عابر پیاده اعتراض داره اما رفتن روی اعتراض نمیخاد؟! 🔹همانطوری که نظم عبور و مرور محترم است، عفت و پاکدامنی هزار بار است. نفرمایید عفت و پاک‌چشمی، یه چیز فردیه، همینجاست که اسلام ما از اسلام دیگران جدا می شود. 🌱 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─ ❌در نشر لینک حذف نشود❌ 🆔 @AhkamStekhare
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹عاشق واقعی 🔸مرحوم شیخ رجبعلے خیاط میفرمود: در نیمه شبے سرد زمستانے در حالے که برف شدید میبارید و تمام کوچه و خیابان ها را سفید پوش کرده بود ؛ از ابتداے کوچه دیدم که در انتهاے کوچه کسے سر به دیوار گذاشته و روے سرش برف نشسته است! باخود گفتم شاید معتادی دوره گرد است که سنگ کوب کرده! جلو رفتم دیدم او یک جوان است! او را تکانے دادم! بلافاصله نگاهم کرد و گفت چه میکنے ! گفتم : جوان مثه اینکه متوجه نیستے ! برف، برف ! روے سرت برف نشسته! ظاهرا مدت هاست که اینجایی خداے ناکرده مے میرے!!! جوان که گویے سخنان مرا نشنیده بود! با سرش اشاره اے به روبرو کرد! دیدم او زل زده به پنجره خانه اے! فهمیدم " عاشـق " شده! نشستم و با تمام وجود گریستم !!! جوان تعجب کرد ! کنارم نشست ! گفت تو را چه شده اے پیرمرد! آیا تو هم عاشـــــق شدے؟! گفتم قبل از اینکه تو را ببینم فکر میکردم عاشقم! " عاشق مهدی فاطـمه " ولی اکنون که تو را دیدم چگونه براے رسیدن به عشقت از خود بے خود شدے؛فهمیدم من عاشق نیستم و ادعایے بیش نبوده ! مگر عاشق میتواند لحظه ای به یاد معشوقش نباشد!!! ****** 🍃خواستم نزدیک‌تر باشم به آقایم نشد تا بگیرم دامن لطف تو مولایم نشد 🍃خواستم از معصیت دوری کنم، آدم شوم بندها را وا کنم از دست و پاهایم نشد 🍃ندبه‌های جمعه را هی خواب می‌مانم ببخش سر به زیرم که میان روضه پیدایم نشد 🍃ظاهراً ذکر تو را می‌گویم اما باطناً در میان عاشقانت باز هم جایم نشد 🍃راه دیدار تو این بار از حرم شد باز، حیف خواستم تا محضر تو با سرم آیم نشد 🍃گفتمت یک بار در خوابم بیا، جانِ حسن سر به خاک مقدمت ای یار می‌سایم، نشد 🍃دائماً می‌چرخم آقا جان به دور معصیت از دو چشم خیس تو هر بار، پروایم نشد 🍃کربلایم دیر شد، دارم خجالت می‌کشم آه آقا جان بگو که وقت امضایم نشد؟ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─ ❌در نشر لینک حذف نشود❌ 🆔 @AhkamStekhare
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
꧁༼﷽༽꧂ ❤️❤️ ❓یه زن چطور به شوهرش خیانت میکنه...☄️ ✅ ✅ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─ ❌در نشر لینک حذف نشود❌ 🆔 @AhkamStekhare
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍️نجات از غرق از جناب شيخ حسين تبريزى نقل فرمودند كه ايشان فرموده در نجف اشرف روز جمعه به قصد تفريح به كوفه رفتم و در كنار شط قدم مى زدم به جايى رسيدم كه بچه ها صيد ماهى مى كردند، يك نفر از ساكنين نجف آنجا بود با آنكه براى صيد ماهى دام مى انداخت گفت اين مرتبه به بخت من بيند از. چون بند را به آب انداخت پس از لحظه اى بند حركت كرد، آن را بالا كشيد ديد سنگين است ، گفت چه بخت خوبى دارى تا حال ماهى به اين سنگينى نديده بودم ، چون بند را بالا آورد، ديد پسرى است كه غرق شده است و دست به بند گرفته بالا آمده است ، آن مرد تا پسر را ديد فرياد زد كه پسر من است ، اينجا كجا بوده ، پس او را گرفت و پس ‍ از معالجه و بهبود، پسر گفت در قسمت بالا با عده اى از بچه ها شنا مى كردم ، موج آب مرا به زير برد به طورى كه نتوانستم بالا بيايم و عاجز شدم تا اينجا كه بندى به دستم رسيد آن را گرفتم و بالا آمدم . سبحان اللّه ! براى نجات آن پسر چگونه به دل پدر الهام مى شود كه بيرون بيايد و كنار شط برود و بگويد به قصد من صيدى كن . 📚 داستان های شگفت، شهید آیت الله دستغیب ↶【به ما بپیوندید 】↷ ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─ ❌در نشر لینک حذف نشود❌ 🆔 @AhkamStekhare