فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اشاره رهبر انقلاب به دفاع هندیها از شهید سلیمانی
امامخامنهای:
🔹در فاصله چند هزار کیلومتری تهران در کشوری دیگر به عکس شهید سلیمانی اهانت میشود و مردم واکنشی نشان میدهند که پلیس که خودش آن اهانت را انجام داده، مجبور به عذرخواهی میشود.
🔹همان پلیس با مردم همراهی میکند و آن عکس را در جاهایی از شهر نصب میکند، که نشان میدهد این الگو، الگوی جذاب و پرکششی است.
🔹اگر بتوانیم راه را خوب ادامه بدهیم و کار را با اتقان پیش ببریم، یک الگوی بسیار جذاب و پر تحرکی در دنیا به وجود خواهد آمد و ملتها به سوی آن حرکت طبیعی خواهند کرد.
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
@AhkamStekhare
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رو نمازت چقدر غیرت داری...
🎙حضرت استاد قرائتی
👈اینجا قرار عاشقی با شهیدان است 👉
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
@AhkamStekhare
✍مرحوم اسماعیل دولابی:
🌸صلوات خیلی کارها میکند
ظرف انسان را بزرگ میکند
صلوات به آدم قوت میدهد
👌هم در امر آخرت و هم در خوشی و ناخوشی به انسان قوت میدهد و بهجت می آورد و غم را زائل میکند صلوات در راه خدا به انسان خیلی کمک می کند. صلوات هم در بین دعاها برای رفع خستگی و باز شدن نطق و راه افتادن است. هر وقت با خدای خود صحبت میکنی، اگر دیدی تعطیل شد و نتوانستی حرف بزنی صلوات بفرست، دوباره نطقت باز میشود.
❁اللَّهمَّ صَلِّ عَلَى مُحمَّـدٍ وآل مُحَمَّد❁
#مبعث
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
@AhkamStekhare
✍امام صادق عليه السلام:
در ميان انسان ها، از اوّلين تا آخرين، هيچ كس نيست، مگر آن كه به شفاعت محمّد صلى الله عليه و آله در روز قيامت، نياز دارد
📚المحاسن جلد1 صفحه293
@AhkamStekhare
پاسخ به احکام و معارف
❤️قسمت دهم❤️❤️ + مثل اینکه به هم حرف هایی زده اید، که من درست نمی دانم. دهانم باز مانده بود. در جلسه
❤️قسمت یازده❤️ صدای کلید انداختن به در آمد.
آقا جون بود.
به مامان سلام کرد و گفت: طلا حاضر شو به وقت #ملاقات آقا ایوب برسیم.
اقاجون هیچ وقت مامان را به اسم اصلیش که ربابه بود صدا نمی کرد.
همیشه می گفت طلا
خیلی برایم سنگین بود.
من، ایوب را پسندیده بودم و او نه😟
آن هم بعد از ان حرف و حدیث ها... قبل از اینکه آقاجون وارد اتاق شود چادر را کشیدم روی سرم و قامت بستم.
مامان گفت:
تیمورخان انگار برای پسره مشکلی پیش آمده و منصرف شده. ایرادی هم گرفته ک نمیدانم چیست؟!
وسط نماز لبم را گزیدم.
آقاجون آمد توی اتاق و دست انداخت دور گردنم بلند گفت:
من می دانم این پسر برمی گردد. اما من دیگر به او دختر نمی دهم. می خواهد #عسلم را بگیرد قیافه ام می آید.
#شهیدایوب_بلندی
رمان های عاشقانه مذهبی
با ما همراه باشید
@AhkamStekhare
پاسخ به احکام و معارف
❤️قسمت یازده❤️ صدای کلید انداختن به در آمد. آقا جون بود. به مامان سلام کرد و گفت: طلا حاضر شو به وقت
❤️قسمت دوازده❤️ یک هفته از ایوب خبری نشد.
تا اینکه باز، #تلفن اکرم خانم زنگ زد و با ما کار داشت.
گوشی را برداشتم:
+ بفرمایید؟
گفت: سلام
ایوب بود چیزی نگفتم
_ من را به جا نیاوردید؟
محکم گفتم: نخیر
_ بلندی هستم.
+ متأسفانه به جا نمی آورم.
_ حق دارید ناراحت شده باشید، ولی دلیل داشتم.
+ من نمی دانم درباره ی چی حرف می زنید. ولی ناراحت کردن دیگران با دلیل هم کار درستی نیست.
_ اجازه دهید من یک بار دیگه خدمتتان برسم.
+ شما فعلا #صبر کنید تا ببینم #خدا چه می خواهد. خداحافظ.
گوشی را محکم گذاشتم. از اکرم خانم خداحافظی کردم و برگشتم خانه.
از عصبانیت سرخ شده بودم. چادرم را پیچیدم دورم و چمباتمه زدم کنار دیوار.
اکرم خانم باز آمد جلوی در و صدا زد:
شهلا خانم تلفن.
تعجب کردم: با ما کار دارند؟؟
گفت: بله همان آقاست.
#شهیدایوب_بلندی
رمان های عاشقانه مذهبی
بامــــاهمـــراه باشــید
🌹@AhkamStekhare