📚 احکام حقوق طلبکار و بدهکار
1️⃣ با مرگ مدیون، حتی دین مؤجل هم حال میشود؛ یعنی اینکه اگر مدیون زنده میبود، لازم نبود الآن بدهیاش را بپردازد. ولی به محض فوت، ورثه باید تمام بدهیها، اعم از حال و مؤجل را بپردازند و هیچ یک بر دیگری تقدم ندارد؛ زیرا همگی حال هستند.
2⃣ با مرگ طلبکار، ورثه او باید منتظر باشند تا دین مؤجل، حال گردد و زودتر حق مطالبه از مدیون را ندارند. بنابراین اگر مهر زن مؤجل باشد، با مرگ شوهر، زن میتواند پیش از فرارسیدن زمان پرداخت مهر، مهر خود را مطالبه کند. اما اگر زن بمیرد، ورثه او نمیتوانند پیش از زمان مقرر مهر را مطالبه کنند.
⚠️ طلاق زن (در حکم مذکور) ملحق به فوت نیست.
3⃣ با مفلس شدن مدیون، دین مؤجل او حال نمیشود و ابتدا دیون حال وی پرداخت میشود و سپس اگر در زمان سر رسید دیون مؤجل، چیزی از اموال مفلس (غیر از مستثنیات دین) باقی بماند، جهت دیون مؤجلی که اکنون حال شده، مصرف میشود.
📚 بیع دین به دین 📚
✍ فروش دین در مقابل دین در صورتیکه هر دو مؤجل باشد، باطل است، هرچند اجل آن دو رسیده باشد. همچنین، بنابراحتیاط، اگر هر دو حال یا یکی حال و دیگری مؤجل باشد نیز باطل است.
❗️چند مثال:
🔸 من از او گندم طلب دارم – او از من برنج طلب دارد.
🔹 من از شخص ثالث گندم طلب دارم – او از شخص ثالث برنج طلب دارد.
🔸 من از شخص ثالث گندم طلب دارم – او از شخص رابع برنج طلب دارد.
⚠️ در مثالهای فوق شخصی که گندم طلب دارد، نمیتواند در مقابل برنج مورد طلب، معامله کند.
📚 مستثنیات دین 📚
✍ منظور چیزهایی است که بدهکار شرعاً وظیفه ندارد با پرداخت یا فروش آنها خود را از زیر بار دین، بریءالذمّه کند.
📒 این اموال عبارتاند از: هر چیزیکه جزء نیازهای زندگی و در شأن شخص است (مثل لباس، ماشین، خانه و... ) یعنی کمتر از آن، او را به مشقت زیاد میاندازد یا باعث سرافکندگی میشود.
📚 وظایف بدهکار و حقوق طلبکار
1⃣ بر بدهکار واجب است هنگام سر رسید زمان ادای دین، برای ادای بدهیاش تلاش کند؛ اگرچه با فروش کالا یا مطالبه طلب خود از دیگران یا اجاره دادن املاک خود، بتواند این بدهی را بپردازد. بلکه اگر برایش زحمت ندارد، باید با دنبال کردن کسب و کار لایق شأنش، بودجهاش را تأمین و بدهیاش را بپردازد.
2⃣ اگر به جز مستثنیات دین چیزی دارد که کمتر از قیمت واقعی آن فروش میرود، در صورتیکه دین حال شده باشد و طلبکار هم مطالبه کند، فروش آن واجب است. لذا حق انتظار کشیدن تا پیدا شدن مشتری مناسب را ندارد؛ مگر آنقدر از او زیر قیمت بخرند که فروش آن اتلاف مال محسوب شود.
3⃣ اگر بدهکار، خودش داوطلبانه چیزی را از مستثنیات دین فروخت و بدهیاش را ادا کرد، طلبکار حق گرفتن آن را دارد. البته خوب است طلبکار به این کار راضی نشود.
4⃣ تعلل در پرداخت بدهی و دین حرام است و در صورت عدم قدرت پرداخت، نیت ادا کردن واجب است[یعنی باید نیت این را داشته باشد که در صورت قدرت، بدهی را بپردازد.]
5⃣ بدهکار تا بدهی را تحویل طلبکار نداده، از عهده آن مبرا نمیشود. حتی اگر آن را کنار گذاشته و از اموالش جدا نموده تا در فرصت مناسب بپردازد.
📚 وظایف طلبکار و حقوق بدهکار
1⃣ همانطور که بر بدهکار فقیر که قدرت پرداخت دین را ندارد، پرداخت آن واجب نیست، بر طلبکار نیز مطالبه حرام است.
2⃣ اگر کسی بدون اجازه بدهکار (چه زنده و چه مرده) دین او را ادا نموده، ذمّه بدهکار بریء میشود (حتی اگر بدهکار او را منع کند) و طلبکار هم باید قبول نماید.
❓آیا نیاز به تحقیق جداگانه برای انتخاب مرجع تقلید از میان مراجع مذکور در بیانیه جامعه مدرسین قم وجود دارد؟
جواب:
بسم الله الرحمن الرحیم
بر اساس بیانیه جامعه مدرسین تقلید از هر یک از مراجع ذیل صحیح میباشد و تحقیق جداگانه نیاز نیست.
۱ـ حضرت آیتالله العظمی خامنهای
۲ـ حضرت آیتالله العظمی وحید خراسانی
۳ـ حضرت آیتالله العظمی شبیری زنجانی
۴ـ حضرت آیتالله العظمی مکارم شیرازی
۵ـ حضرت آیتالله العظمی سیستانی
۶- حضرت آیت الله العظمی حسین نوری همدانی
(دامت برکاتهم)
جامعه مدرسین حوزه علمیه قم"
https://jameehmodarresin.org/question-answer/#:~:text=%D8%A2%DB%8C%D8%A7%20%D9%86%DB%8C%D8%A7%D8%B2%20%D8%A8%D9%87,%D8%AD%D9%88%D8%B2%D9%87%20%D8%B9%D9%84%D9%85%DB%8C%D9%87%20%D9%82%D9%85
📚 به کار بردن لفظ رکیک
💠 سؤال: دشنام و فحش چیست و چه حکمی دارد؟
✅ جواب: اگر مسلمانی را به عمل یا صفتی زشت بنامند؛ مثلاً به او بخیل یا گدازاده بگویند، یا کور یا به نام حیوانی، صدا کنند، چنانچه این تعبیرات در عرف، شتم و تحقیر محسوب شود، دشنام و حرام میباشد.
#احکام_گناهان #الفاظ_رکیک #فحش
🆔 @leader_ahkam
📚 ودیعه 📚
✍ قرارداد و عقدی است که دیگری را نایب در حفظ مال خود میکنیم؛ به عبارت دیگر: قرار دادن مال نزد دیگری جهت حفظ آن مال، برای مالک آن.
✅ودیعه جزء عقود جایز است. لذا مودع هر زمان بخواهد، میتواند آن را پس بگیرد و مستودع نیز هر زمان بخواهد، میتواند آن را برگرداند.
📎 اصطلاحات 👇
🔸 صاحب مال: مودع
🔹 امانت گیرنده: ودعی، مستودع
🔸 امانت مالکیه: یعنی مودع و مستودعیکه هر دو شرایط امانت دادن را دارند، امانت بدهند و بگیرند و این مال نزد مستودع امانت گردد.
🔹 امانت شرعیه: در این نوع امانت، مودع وجود ندارد، اما به دلیل شرعی، کسیکه مال در دست اوست، شرعاً امین است. البته احکام امانت شرعیه و مالکیه با هم متفاوت است.
📚 شرایط مودع و مستودع 📚
1⃣ بلوغ
2⃣ عقل
3⃣ احتیاطاً باید شخص عاجز از حفظ مال، ودیعه را نپذیرد؛ مگر آنکه مودع، خودش عاجزتر باشد و مستودع دیگری هم نباشد.
⁉️چند مسئله
۱. اگر کسی، چیزی را از نابالغ یا دیوانه امانت بگیرد، ضامن است و با برگرداندن مال به خود بچه نابالغ یا فرد دیوانه مبرا نمیشود. بلکه باید به ولی آنها برگرداند.
۲. در یک حالت میتوان از نابالغ یا دیوانه مالی را گرفت و آن زمانی است که بخواهیم مال او را حفظ کنیم (و اگر دست خودشان باشد حفظ نمیشود) که در این صورت "امانت شرعیه" خواهد بود، نه "امانت مالکیه". لذا باید آن را محافظت کرد و فوراً به دست ولی آنها رساند یا به او اعلام کرد که مال دست اوست. اگر چنین مراحلی انجام شود، دیگر ضامن نیست.
۳. اگر مودع به وسیله دیوانه یا بچهای مالش را به دست مستودع برساند، ایرادی ندارد؛ چون این دو، خود مودع نیستند.
۴. اگر مستودع بچه غیر ممیز باشد و آن را از بین ببرد، بچه ضامن نیست. اگر بچه ممیزی است که صلاحیت امانتداری را دارد، در صورتی که در نگهداری کوتاهی کرده باشد، ضامن است.
۵. معنای شرط ۳ این نیست که عقد ودیعه باطل است، بلکه تکلیف مستودع را بیان میکند.
📚 وظایف مستودع 📚
✍ در صورت قبول ودیعه، مستودع باید بهگونهای که معمول و متعارف است، آن را نگهداری کند تا از تلف شدن و صدمه دیدن محفوظ بماند؛ بدین صورت که آن را در جای مناسبی قرار دهد؛ مثلاً اگر زیورآلات است، آن را در صندوق قفلدار نگهداری کند یا اگر گلدان است، آن را از سرما و گرما محافظت نموده و به میزانی که لازم است به آن آب و کود بدهد و حتی اگر پیش از گرفتن ودیعه، وسایل و مکان مناسبی برای نگهداری آن ندارد، باید آنچه را نیاز است، فراهم کند.
📚 مواردی که مستودع ضامن است:
✍ مستودع امین است. لذا تا زمانی که افراط و تفریط نکرده، ضامن نیست.
۱. اگر خسارت وارد به مال به هر دلیلی، مستند به مستودع باشد، ضامن است. مگر آنکه خسارت به دلیل استفادهای باشد که از طرف صاحب مال مجاز بوده است.
❗️ ظرف کریستالی را به امانت نزد شما گذاشتند و شما نیز آن را در جای امنی قرار دادهاید. اما هنگام عبور از کنار آن، ناخواسته تعادل بدنی شما بههم میخورد و موجب شکسته شدن ظرف میشوید. اینجا چون شکسته شدن ظرف مستند به شماست و استفاده مجاز هم سبب شکستن ظرف نبوده، ضامن هستید.
۲. مستودع در نگهداری آن کوتاهی کرده باشد.
❗️ مثال: اگر مال شخصی نزد مستودع باشد و او آن را در جایی قرار دهد که ممکن است بارندگی به آن آسیب بزند و مستودع آن را زیر سایبان قرار ندهد و لذا بارش باران آن را خراب کند، در این صورت ضامن خواهد بود.
۳. اگر مودع جای خاصی را برای حفظ مال تعیین کرده باشد، منتقل کردن آن بهجای دیگر ضمان دارد؛ مگر آنکه در آن محل در معرض خسارت باشد و جای بهتری وجود داشته باشد که در این صورت حتی اگر مودع نهی کند، اشکالی ندارد.
۴. اگر ظالمی بخواهد ودیعه را از مستودع بگیرد، در این حالت حتی اگر حفظ ودیعه منوط به قسم دروغ خوردن باشد، لازم است انجام شود و اگر مستودع چنین نکند، ضامن است. البته دفع ظالم، اگر منجر به جراحت و آسیب بدنی یا بیآبرویی یا خسارت مالی شود، تحمل آن دیگر واجب نیست. بلکه در ضرر بدنی و آبرویی قابل توجه، تحمل آن حرام است. اما اگر این ضررها خیلی کم باشد که غالب مردم آن را تحمل میکنند، واجب است برای حفظ ودیعه آن ضرر را تحمل کرد؛ مثلاً کلام خشن و تندی بگوید که هر چند اذیتکننده است، اما ضرر آبرویی محسوب نمیشود. همچنین اگر فقط با دادن قسمتی از ودیعه دفع ظالم میشود، واجب است این کار انجام شود و اگر مستودع چنین نکرد و کل ودیعه را ظالم اخذ کرد، آنگاه مستودع، مابقی اخذ شده توسط ظالم را ضامن است.
۵. هرگونه استفاده یا تصرفی در مال امانت، بدون اجازه مالک و صاحب اختیار آن، مثل پوشیدن لباس، سوار شدن اتومبیل و... ضمانآور است؛ مگر آنکه حفظ مال و امانت، منوط به آن باشد و راه دیگری نداشته باشد.
۶. اگر مستودع پس از امانت گذاشتن مودع نزد او نیت غصب کند (حتی اگر فعلاً غصب نکند) یا انکار کند چنین ودیعهای نزد اوست، اگرچه بعداً از انکارش برگردد، یا در صورت مطالبه ودیعه توسط مودع، از برگرداندن ودیعه خودداری کند، در تمام این حالات اگر خسارتی به مال امانت وارد شود، ضامن است.
۷. در هر جاییکه امانت مالکیه تبدیل به امانت شرعیه شود و مستودع و وارث مستودع در رساندن مال به مالک آن کوتاهی یا در اعلام آن کوتاهی کند، مطابق آنچه در بخش ذیل (موارد ابطال ودیعه) آمده است، شخص، ضامن ودیعه خواهد بود.
📚 ابطال ودیعه 📚
✍ موت یا جنون مودع یا مستودع موجب ابطال ودیعه میشود. لذا با توجه به اینکه این مسئله برای مودع یا مستودع بهوجود آمده ، مراحل زیر اجرا میشود:
الف) مودع بمیرد یا مجنون شود:
🔸 ودیعه به صورت امانت شرعی در دست مستودع است ← برگرداندن ودیعه به همه ورثه مودع یا ولی مودع واجب است یا اینکه حداقل فقط به آنها اعلام کند و اگر چنین نکرد یا بدون دلیل تأخیر انداخت ← در صورت خسارت دیدن مال، مستودع ضامن است.
ب) مستودع بمیرد یا مجنون شود:
🔹 ودیعه در دست ورثه یا وصی مستودع، امانت شرعی است ← واجب است به مودع یا جانشین و وکیل او رد شود یا اعلام فوری شود و اگر چنین نکند یا بدون دلیل تأخیر اندازد ← ورثه یا وصی مستودع ضامن است.
⚠️ منظور از لفظ "دلیل" در عبارات فوق آن است که اگر شخص به دلیل آنکه نمیداند کسی که مدعی ارث است آیا وارث است یا وارث منحصر در اوست یا افراد دیگری هم هستند و لذا برای تحقیق تأخیر بیندازد، ضامن نیست.
📚 نماز جماعت مأمومِ معذور از تبعیت
💠 سؤال: اگر مأمومی به دلیل بیماری (تنگی نفس) ناچار است که زودتر از امام، سر از رکوع یا سجده بردارد؛ آیا نمازش به جماعت صحیح است؟
✅ جواب: اگر مأموم عمدا زودتر از امام سر از رکوع یا سجده بردارد، نمازش فرادا می شود؛ بله می تواند با مقدار کمی تأخیر، رکوع و سجود را انجام دهد تا بتواند همراه امام یا پس از او، از رکوع و سجده بلند شود.
#احکام_نماز #نماز_جماعت
🆔 @leader_ahkam
📚 موارد لزوم رد ودیعه به صاحب آن:
1⃣ مطالبه مودع
✍ در اولین فرصت ممکن در صورت مطالبه ودیعه، شخص مستودع باید آن را برگرداند. حتی اگر بنابر احتیاط واجب مودع کافر حربی باشد.
⚠️ نکات 👇
الف) منظور از برگرداندن ودیعه فقط آن است که راه را باز کند تا مالک آن بیاید و آن مال را ببرد.
ب) اگر برگرداندن آن مال به کافر حربی موجب کمک به دشمن دین شود و او را بر علیه مسلمانان مجهز نماید، این کار حرام است.
ج) شاهد گرفتن برای تحویل دادن امانت به مودع، اگر موجب تأخیر زیاد نشود، جایز است.
2⃣ ترس سرقت یا تلف شدن مال
✍ اگر در مورد ودیعه، ترس سرقت یا تلف شدن وجود داشته باشد، باید مراحل زیر طی شود و اگر در انجام دادن هر کدام کوتاهی کند، ضامن است:
الف) رساندن به مالک یا وکیل او؛
ب) رساندن به حاکم شرع (اگر او قادر به حفظ مال است)؛
ج) رساندن به شخص مورد وثوق و امینی که قادر به حفظ مال است (در صورتیکه حاکم وجود نداشته یا قادر به حفظ نباشد).
3⃣ آشکار شدن نشانههای مرگ برای مستودع
✍ چنانچه به سبب بیماری یا غیر آن، نشانههای مرگ بر مستودع آشکار شد، باید مراحل زیر را طی کند (و اگر در انجام هر یک کوتاهی کند، ضامن است):
۱. رساندن به مالک یا وکیل او؛
۲. رساندن به حاکم شرعی که قادر بر حفظ مال است؛
۳. مستودع وصیت میکند و شاهد هم میگیرد.
⚠️ نکات 👇
الف) وصیت کردن و شاهد گرفتن باید بهگونهای باشد که آن مال برای صاحبش حفظ شود. لذا باید جنس، وصف، مکان مال، نام و مشخصات مالک آن ذکر شود و صرف گفتن اینکه ودیعه نزد من است، کافی نیست.
ب) مرحله آخر در صورتی لازم است که ورثه شخص مستودع، امین و مطلع نباشند. اما اگر آنها مطلع و افرادی امین باشند، وصیت و شاهد گرفتن لازم نیست.
4⃣ مسافرت کردن مستودع
✍ در صورتیکه مسافرت مستودع با حفظ ودیعه منافات داشته باشد(یعنی برای حفظ ودیعه لازم باشد که آن را با خود ببرد یا آنکه مسافرت را ترک کند)، در این حالت اگر رضایت مالک در مورد به همراه بردن ودیعه در سفر معلوم نباشد، باید مراحل زیر طی شود و اگر در انجام هر مرحله کوتاهی کند، ضامن است:
الف) مسافرت غیر ضروری:
تحویل به مالک یا وکیل او ← تحویل به حاکم شرع ← باید ترک مسافرت کند.
ب) مسافرت ضروری:
تحویل به مالک یا وکیل او ← تحویل به حاکم شرع ← تحویل به فرد امین ← با خود به مسافرت ببرد و ضامن نیست.
⚠️ البته اگر مسافرت طولانی و بسیار خطرناکی است، حکم مستودعی که نشانههای مرگ برایش آشکار شده، اجرا میشود.
📚 وظیفه ورثه مستودع
✍ اگر ورثه میدانند که مورّث آنان (مثلاً پدر تازهدرگذشته آنها) در اموالش ودیعهای از مردم نزدش بوده است، مثلاً خود مورّث پیش از مرگ اقرار کرده است، در این صورت باید گزینههای زیر اجرا شود:
۱. اگر عین مال ودیعه در اموال میت مشخص است:
الف) مالک معلوم است ← همان مال به مودع داده میشود.
ب) مالک معلوم نیست ← حکم مجهولالمالک را دارد.(از طرف صاحب مال به فقیر صدقه داده میشود و بنابر احتیاط با اجازه نماینده مجتهد باشد.)
۲. اگر عین مال را به صورت ویژه مشخص نکند و فقط در ضمن مصادیقی از جنس واحد معین کند. (مثلاً یکی از گوسفندان) ← مال با قرعه مشخص میشود و به مالک داده میشود و در صورت معلوم نبودن مالک، حکم مجهولالمالک را دارد.
۳. عین مال را، حتی مصادیقی از یک مجموعه را معین نکند، و فقط بگوید در اموالم ودیعهای وجود دارد.
الف) مالک معلوم است ← احتیاط در مصالحه است.
ب) مالک معلوم نیست ← حکم مجهولالمالک را دارد که با حاکم شرع یا نماینده او مصالحه میشود.
۴. مشابه حالت سوم باشد، اما نگوید در اموالم وجود دارد ← چیزی بر عهده ورثه نیست؛ مگر یقین به این باشد که میت طبق یکی از موارد ضمانآور (که در درس قبل بیان شد) ضامن بوده و مال از بین رفته است.
📚 عاریه 📚
✍ مسلط کردن دیگری بر مال خود، برای اینکه از آن استفاده مجانی کند.(بدون گرفتن عوض)
⚠️ به صورتی که بهرهبرداری از آن مال منوط به مصرف آن و از بین رفتن آن نباشد؛ مثل لوازم مصرفی، از جمله: تاید، شامپو و... .
✅ عاریه عقدی است که به ایجاب و قبول نیاز دارد. هر لفظی که بر عاریه دلالت کند، ایجاب است؛. مانند اینکه بگوید: "این شیء را به تو عاریه دادم" یا "به تو اجازه می دهم که از آن استفاده کنی". هر لفظی هم که بر رضایت دلالت کند، قبول است.
📎 علاوه بر آن، هر عملی که بر این معنا دلالت داشته باشد نیز کافی است و لازم نیست حتماً لفظ باشد.
📚 شرایط عاریهدهنده 📚
1⃣ مالک منفعت مال باشد (لازم نیست مالک عین باشد) و شرعاً صلاحیت تصرف در آن را داشته باشد. لذا کسی که غاصب عین یا منفعت مالی است، حق عاریه دادن آن را ندارد.
❗️مثال: صاحبخانهای که خانهاش را اجاره داده، چون مالک منفعت آن نیست، حق عاریه دادن خانه را به دیگری ندارد.
اما مستأجری که خانه را اجاره کرده، حق این کار را دارد؛ مگر آنکه صاحبخانه در عقد اجاره شرط کرده باشد که فقط مستأجر حق استفاده از منفعت را دارد.
2⃣ بالغ و عاقل باشد. لذا بچه و مجنون، بدون اذن اولیایشان، حق عاریه دادن ندارند.
3⃣ محجور نباشد. لذا سفیه با اجازه ولی خود و مفلس با اجازه طلبکارها فقط حق عاریه دادن دارند.
⚠️ اگر بدون اجازه قبلی، مال کسی عاریه داده شود، باید از صاحب اختیار آن اجازه گرفت و اگر اجازه نداد، عاریه باطل است.
📚 شرایط عاریه گیرنده 📚
1⃣ اهلیت و صلاحیت شرعی بهرهبردن از منافع آن مال را داشته باشد. لذا کافر نمیتواند قرآن را عاریه بگیرد یا به شخص محرم نمیتوان صید را عاریه داد.
2⃣ عاریهگیرنده باید معین و مشخص باشد؛ مثلاً نمیتوان گفت که این شیء را به یکی از این دو نفر عاریه دادم.
3⃣ عدّه بسیار زیاد نمیتوانند عاریهگیرنده باشند. اما عدّه محصوری، مثل ۱۰ نفر، میتوانند باشند که در این صورت هر یک از افراد به نوبت و با قرعه، حق بهرهبرداری از منفعت را دارند.
📚 شرایط مالی که عاریه میدهند:
۱. قابل بهرهبرداری باشد؛ آن هم بهرههای حلالیکه عین مال از بین نرود. لذا نمیتوان نان و روغن را عاریه داد یا جایز نیست ظرف طلا را برای استفاده خوردن و آشامیدن عاریه داد.
۲. معین بودن آن در ابتدا لازم نیست. لذا اگر کسی بگوید یکی از لباسهایم را که دوست داری، عاریه دادم، صحیح است.
۳. آنچه منافع متعدد دارد، در صورتیکه عاریه آن شیء به خاطر بعض منافع باشد، باید منافع مورد نظر مشخص شود تا معلوم باشد از کدام منافع میخواهد استفاده کند. در این صورت حلیت انتفاع از آن شیء مختص به همان منافع میشود و اگر میخواهد از مطلق منافع بهرهمند شود، میتواند به عموم تصریح کند. مگر آنکه با مطلق گفتن فهمیده شود که از تمام منافع آن جواز بهرهمندی دارد.