✂️ برشی از یک کتاب
#قلمرو_علم_تا_کجاست
قلمرو #علم کاوش در (طبیعت) است ، قلمرو #خدا جهان معنوی است . قلمرویی که با ابزارها و زبان علم کاوش پذیر نیست . این قلمرو را باید با (دل و ذهن و روح) دریافت و ذهن باید راهی بیابد که در هر دو قلمرو گام بردارد . علم تنها راهِ درخور اعتماد برای درکِ جهان هستی است و ابزارهای آن اگر به درستی استفاده شوند می توانند بینش ژرفی در مورد ماهیت مادی به ما بدهند .
اما علم در پاسخ به پرسش هایی نظیر (چرا کائنات به وجود آمده ؟) ، (معنای وجود انسان چیست) ، (پس از مرگ چه اتفاقی می افتد ) ناتوان است .
📚 زبانِ خدا ، فرانسیس کولینس ، ص ۱۹
🔰 کانال برشی از یک کتاب :
http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✂️ برشی از یک کتاب
#خودم_یا_خدا_مسئله_اینست
#ما چه چیزی را در متنِ متین زندگی مان قرار می دهیم که هنگام تعارض ها و درگیری ها بقیه چیزها را #فدای آن می کنیم . این یک انتخاب است که پیامدهایش به دنبال خواهد بود .
هر کدام از ما هر هدفی را که انتخاب کنیم ، « سلوک خاصّی » را هم به دنبال خواهد داشت ؛ یعنی من اگر #خدا را در متن زندگی خودم قرار دادم ، یک سیری خواهم داشت ویک نوع حرکتی خواهم داشت . و اگر #علمم را ، #صنعتم را ، #قدرتم را ، لذت هایم را ، #خودم و نفسانیتم را در متن زندگی ام قرار بدهم ، یک سلوک و روش و شکل و شمایل کاری دیگری خواهم داشت .
📚 فوز سالک ، علی صفایی حائری ، ص 228
🔰 کانال برشی از یک کتاب :
http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✂️ برشی از یک کتاب
#اثبات_وجود_خدا
دکتر پیتر : دلیل شما بر وجود خداوند چیست ؟
علامه : #عقل_سالم ، این عالم را جلوگاه #نظم می داند و از آن جا که #نظم ، از خودِ اشیای ناآگاه تولید نمی شود ، پس این کارگاهِ هستی ، ناظمی دارد که در لغتِ ادیان #خدا نامیده می شود .
دکتر پیتر : پس چرا عده ای او را ( خدا را ) قبول ندارند ؟
علامه : در دنیا آنهایی که وجود خدا را انکار می کنند ، دو تکیه گاه بیشتر ندارند :
۱- #ایراد_گرفتن به دلایل اثبات کنندگانِ وجود خدا
۲- محسوس نبودنِ خدا ؛ یعنی اینکه ما خدا را احساس نمی کنیم ( با حواس پنجگانه ) و نمی بینیم ، پس خدا وجود ندارد .
درباره اولین تکیه گاهشان باید گفت ، ایراد گرفتن به دلیل ، خودش دلیل نیست ؛ پس به تکیه گاه دوم آنها میپردازیم و میگوییم : اگر محسوس نبودنِ یک حقیقت ، دلیل بر #نیستی و #نبودن آن باشد ، پس اولین حقیقتی که باید انکار شود ، همین قوانین اداره کننده طبیعت است ( مثل جاذبه ) که هرگز محسوس نیستند ، بلکه ما با #عقل و #علم ، آنها را درک میکنیم و پی به وجود آن قوانین می بریم .
📚 تکاپوی اندیشه ها ، محمد تقی جعفری ، جلد ۱ ، ص ۹۳
🔰 کانال برشی از یک کتاب :
http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✂️ برشی از یک کتاب
#وظیفه_یا_غریزه
مگر نه این است که می میریم ؟
پس بگذار #مرگی را انتخاب کنیم که زندگیهایی را #بارور کند و بهره هایی بیاورد . مگر نه این است که ما از کسی ، چیزی #اطاعت می کنیم ، پس بگذار اطاعت از #آگاهِ_دلسوز و #مهربان باشد . #شناخت_آگاهی و #دلسوزی ، اطاعت را ، #تسلیم را به دنبال می کشید و مالک میدانست که ولی بیش از خود او ، او را دوست دارد . #علاقه من به خودم ، علاقه مالک به خودش ، یک علاقه #غریزی است و علاقه علی ، علاقهای از روی #وظیفه است . مالک خودش را برای #خودش می خواهد و علی مالک را برای #خدا می خواهد و #تفاوت علاقه ها به همان اندازه است که #انگیزهٔ علاقه ها با هم تفاوت دارند . و آنها می دانستند و مالک می دانست که #ولیّ بیش از او به #منافع او #آگاهی دارد . آخر دید ما #محدود است ، خیلی که ببیند بیش از این گذرگاه هستی ؛ این محدوده ۷۰ ساله و این فرصت از زمان را نمی بیند ، از #قانونها ، از عوامل #حاکم بر تمام #هستی ، آگاهی ندارد و چه بسا که آنچه در این محدوده و در این ۷۰ سال مفید باشد ، در مجموعهٔ حیات ها و زندگانی های ما جز #ضرر چیزی نداشته باشد . ضرر یا نفع یک پدیده را به یک روز و دو روز آن کشف نمیکنند . چه بسا یک دارو ، یک غذا ، یک سیگار ، که امروز در من شور و حال خوشی هم بیاورد اما در مجموعهٔ عمر من به ضرر و زیان بینجامد .
📚 غدیر ، علی صفایی حائری ، ص ۱۷ و ۱۸
🔰 کانال برشی از یک کتاب :
http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed