eitaa logo
اهل کتاب
136 دنبال‌کننده
152 عکس
1 ویدیو
4 فایل
اهل کتاب صادق معرفی کتاب و ترویج فرهنگ مطالعه و تفکر «هرکس‌باکتاب‌ها‌آرام‌گیرد هیچ‌آرامشی‌راازدست‌نداده‌است....» #امام‌علی‌؏ ارتباط با مدیر @ibrahimshojaat صفحه‌ی اینستاگرام: Instagram.com/ahleketab
مشاهده در ایتا
دانلود
کمی هم شعر بخوانیم... نیستی کم! نه از آیینه نه حتی از ماه که ز دیدار تو دیوانه ترم تا از ماه من محال است به دیدار تو قانع باشم کی پلنگی شده راضی به تماشا از ماه به تمنای تو دریا شده ام! گر چه یکی ست سهم یک کاسه آب و دل دریا از ماه گفتم این غم به خداوند بگویم، دیدم که خداوند جدا کرده زمین را از ماه صحبتی نیست! اگر هم گله ای هست از اوست می توانیم برنجیم مگر ما از ماه! بمانیم
کمی هم شعر بخوانیم.... فراموش خانه بعد از این بگذار قلب بی قراری بشکند گل نمی روید، چه غم گر شاخساری بشکند باید این آیینه را برق نگاهی می شکست پیش از آن ساعت که بار غباری بشکند گر بخواهم گل بروید بعد از این از سینه ام صبر باید کرد تا سنگ مزاری بشکند شانه هایم تاب زلفت را ندارد تخته سنگی زیر پای آبشاری بشکند کاروان غنچه های سرخ روزی می رسد قیمت لب های سرخت روزگاری بشکند دل تنگ من چه در وهم وجودم چه عدم، دل تنگم از عدم تا به وجود آمده ام دل تنگم راز گل کردن من، خون جگر خوردن بود از در آمیختن شادی و غم دل تنگم خوشه ای از ملکوت تو مرا دور انداخت! من هنوز از سفر باغ ارم دل تنگم گر چه بخشید گناه پدرم آدم را! به گناهان نبخشوده قسم دل تنگم حال، در خوف و رجا رو به تو بر می گردم دو قدم دلهره دارم، دو قدم دل تنگم نشد از یاد برم خاطرهٔ دوری را گر چه امروز رسیدیم به هم! دل تنگم! راز هم دعا کن گره از کار تو بگشاید عشق هم دعا کن گره تازه نیافزاید عشق! قایقی در طلب موج به دریا پوست باید از مرگ نترسید! اگر باید عشق عاقبت راز دلم را به لبانش گفتم شاید این بوسه به نفرت برسد، شاید عشق شمع روشن شد و پروانه در آتش گل کرد می توان سوخت اگر امر بفرماید عشق پیلهٔ رنج من ابریشم پیراهن شد شمع حق داشت! به پروانه نمی آید عشق! #اقلیت #شعر #غزل #فاضل_نظری #اهل_کتاب بمانیم
کمی هم شعر بخوانیم... امروز چند غزل از کتاب #ضد که متعلق به شاعر محبوب این روز های بازار شعر کشور، یعنی #فاضل_نظری است را می‌خواهیم بخوانیم. هراس رسیده‌ام به خدایی که اقتباسی نیست شریعتی که در آن حکم‌ها قیاسی نیست خدا کسی است که باید به دیدنش بروی خدا کسی که از آن سخت می‌هراسی نیست به «عیب پوشی» و «بخشایش» خدا سوگند خطانکردن ما غیر نا سپاسی نیست به فکر هیچ‌کس جز خودت مباش ای دل که خودشناسی تو جز خداشناسی نیست دل از سیاست اهل ریا بکن، خود باش هوای مملکت عاشقان سیاسی نیست خیانت تو سراب موج گندم، تو شراب سیب داری تو سر فریب _آری!_ تو سر فریب داری لب بی‌وفای او کی به تو شهد می چشاند چه توقعی است آخر که از این طبیب داری شب دل بریدن ماست چه اتفاق خوبی چمدان ببند بی من سفری قریب داری پس از این مگو خیانت به حکایت یهودا که مسیح نیست آن کس که تو بر صلیب داری چه شکایتی است از من که چرا به غم دچارم تو که از سروده های دل من نصیب داری آسمان1 چقدر چون همگان، مثل دیگران باشم به جای عشق دنبال آب و نان باشم اگر پرنده من را آفریده اند چرا قفس بسازم و در بند آشیان باشم اگر چه ریشه در این دشت بسته ام، باید به جای خاک گرفتار آسمان باشم من از نزاع «دلم» با «خودم» خبر دارم چگونه با دو «ستم‌پیشه» مهربان باشم نه او بخاطر من می‌تواند این باشد نه من به خاطر او می‌توانم آن باشم #ضد #شعر #غزل #فاضل_نظری #اهل_کتاب بمانیم
به عنوان ششمین دفتر شعری ، شامل 40 غزل با مضامین عاشقانه و عارفانه است که در آستانه 40 سالگی شاعر آن منتشر شده است و حال و هوایی شبیه به اشعار مجموعه‌های و از او دارد. در حقیقت این مجموعه آخرین کتاب منتشر شده از فاضل نظری هم می‌باشد که با نقدهای زیادی همراه بوده است. فریاد در کوشش گریختن از دست خویشتن چون برگ بیزارم و چون باد بی‌وطن پیروز رزم رستم و سهراب هر که هست غیر از شکست نیست در این جنگ تن‎‌به‌تن خاموش از آن شدم که به جایی نمی‌رسد فریادهای جنگل در حال سوختن چون کودکی که بر لب ساحل دویده است پیداست رد پای تو بر شعرهای من بر دشت لاله برف نشسته‌ست و دور نیست روزی که سر دوباره برآریم از کفن بی‌وفا درختان را هنوز ای برف! شوق برگ و باری هست زمستان گرچه طولانی‌ست، آخر نوبهاری هست مرا در قلب خود کشتی و از دنیای خود راندی گمان می‌کردم ای بی‌رحم بین ما قراری هست تمنای وفاداری مرا هرگز نبود از تو ولی ای بی‌وفا از بی‌وفا هم انتظاری هست چو در قلب تو می‌تازند بعد از من رقیبانم به یاد آور که در صحرای آغوشت مزاری هست اگر یک عمر هم در بستر آرامشت باشی بدان ای رود! در پایان راهت آبشاری هست الحمدالله این آخرین کتاب فاضل نظری هم در کانال ما معرفی شد. نکته‌ای که در کتاب‌ها و ابیات گذشته ایشان هم دیده می‌شد این هست که ایشان شاعر توانمند و قابلی هستند؛ اما به نظر نمی‌رسد که اشعار ایشان از ظرافت و معنای چندان و قابل توجهی برخوردار باشند و حتی از برخی از شعرای معاصر نیز سطح کیفی پایین‌تری را برخوردار می‌باشند، لکن دیده شده است که برخی از اهل هنر، ایشان را با حکمای شاعری همچنون مقایسه می‌کنند که جای بسی تجعب است! در پایان امیدوارم که سطح اشعار جدیدی که شاعرانمان می‌سرایند، روزبه‌روز به سمت آنچه قدمای ما می‌سرودند حرکت کند و از گونه اروپایی (نو) آن دور شود.
در روزهای که طعم تلخ تنهایی را بیش از پیش در کامکان پیچیده است، فرصتی را برای خواندن کتاب بصورت روزانه کنار بگذارید. در این خواندن شعر را هرگز فراموش نکنید. استاد علی‌رضا قزوه، مجعوعه اشعار خود به انتخاب علی‌محمد مودب و مبین اردستانی در کتابی با نام چمدان‌های قدیمی با همکاری شهرستان ادب منتشر کرده است که تعدادیی از غزل‌های آن‌ را با هم می‌خوانیم. 1- ای آینه‌ی هر چه غزل، هر چه قصیده دلبازترین پنجره‌ی رو به سپیده! ای در نفست قونیه در قونیه اشراق از دست خدا باده الهام چشیده ای گندم بی‌معصیت، ای عصمت معصوم دستان تو باغی‌یست پر از سیب رسیده هم جان تو از مستی و اخلاص، لبالب هم شعر تو آمیزه‌ای از عشق و عقیده فیروزه بازار سخن، یوسف نایاب! یک شهر خریدار شماییم ندیده عطار زمان! تیغ زبان تیز کن امشب خواب مغلان دیدم و سرهای بریده 2- نخستین کس که در مدح تو شعری گفت آدم بود شروع عشق و آغاز غزل شاید همان دم بود نخستین اتفاق تلخ‌تر از تلخ در تاریخ که پشت عرش را خم کرد یک ظهر محرم بود مدینه نه که حتی مکه دیگر جای امنی نیست تمام کربلا و کوفه غرق ابن ملجم بود فتاد از پا کنار رود در آن ظهر دردآلود کسی که عطر نامش آبروی آب زمزم بود دلش می‌خواست می‌شد آب شد از شرم، اما حیف دلش می‎خواست صد جان داشت، اما باز هم کم بود اگر در کربلا توفان نمی‌شد کس نمی‎فهمید چرا یک عمر پشت ذوالفقار مرتضی خم بود بمانیم
صامت اولین کتاب شاعر جوان، محمد مهارت است که در قالب مجموعه غزل به تازگی منتشر شده اشت. اولین نکته‌ای که قبل از خواندن این کتاب احساس می‌شود، تقلیدی است که طراحی جلد آن وجود دارد و شما را به یاد آثار می‌اندازد. مجموعه حاضر دربردارنده 35 غزل می‌باشد که با توجه به تازه کار بودن شاعر آن، می‌توان در مجموع گفت که اشعار نسبتا خوبی را در خود گنجانده است. در ادامه دو غزل برتر از این مجموعه را آورده‌ایم. یلدا بیا با نگاهی که داری نگارم بشو خبر از تبارم بیار و دیارم بشو کسل گشته شب‌های یلدای بی هم نفس نفس زن در این فصل سرما، بهارم بشو رها کن جهان را، بیا بر زبانم بشین به هم زن اراجیف جمع و شعارم بشو تن سرد من را در آغوش گرمت بکش خوشم من به گرمای زندان، حصارم بشو شکستم پس از رفتنت ساز ناکوک خود تو با آن صدایی که داری هزارم بشو اغیار در نظرش بی‌دلیل، همچو غریبان شدم مات تماشای او، کیش رقیبان شدم در نظرش دیگریست، آنکه شدم عاشق‌اش تا نگه‌اش را گرفت، جزء ادیبان شدم بار که از دل برفت، درد به جایش نشست ای اجلم جان بگیر، خوار طبیبان شدم من که بدم در جهان، واعظ هر عاشقی مستمعی بی‌حواس، بهر خطیبان شدم رهگذری تازه است، هر که به ما می‌رسد عابری از من گذشت، پاره گریبان شدم بمانیم
امروز در تقویم به بزرگداشت غزل‌سرای بزرگ قرن یازدهم، میرزا محمدعلی صائب تبریزی اختصاص دارد. صائب تبریزی زاده شهر تبریز است و دوران جوانی را در اصفهان گذراند. سپس در جوانی به حج رفت و در بازگشت به مشهد سفر کرد. صائب در سال ۱۰۳۴ ه‍.ق از اصفهان عازم هندوستان شد و بعد به هرات و کابل رفت. حاکم کابل، خواجه احسن‌الله مشهور به ، که خود شاعر و ادیب بود، مقدم صائب را گرامی داشت. ظفرخان پس از مدتی، عازم دکن شد و صائب را نیز به همراه خود برد. در سال ۱۰۴۲ ه‍.ق صائب به ایران بازگشت و در اصفهان اقامت گزید. سپس شاه عباس دوم صفوی به او مقام ملک‌الشعرایی داد. صائب هشتاد سال زندگی کرد و در اصفهان دیده از جهان فروبست. صائب از مهم‌ترین شاعران سبک هندی نیز می‌باشد. آیت الله سید علی خامنه‌ای، رهبر انقلاب، در وصف صائب می‌گوید: «بعد از حافظ، هیچ غزل‌سرایی به عظمت صائب نیامده است.» در ادامه یکی از غزل‌های صائب تبریزی را آوده‌ایم. نوبهار روی کار دیگران و پشت کار من یکی است روز و شب در دیده‌ی شب‌زنده‌دار من یکی است سنگ راه من نگردد سختی راه طلب کوه و صحرا پیش سیل بی‌قرار من یکی است نیست چون گل جوش من موقوف جوش نوبهار خون منصورم، خزان و نوبهار من یکی است گر چه در ظاهر عنان اختیارم داده‌اند حیرتی دارم که جبر و اختیار من یکی است ساده‌لوحی فارغ از رد و قبولم کرده است زشت و زیبا در دل آیینه‌وار من یکی است می‌برم چون چشم خوبان دل به هر حالت که هست خواب و بیداری و مستی و خمار من یکی است بی‌تامل صائب از جا بر نمی‌دارم قدم خار و گل ز آهستگی در رهگذار من یکی است بمانیم