eitaa logo
اهل البیت علیهم السلام-کریمی
193 دنبال‌کننده
5هزار عکس
566 ویدیو
36 فایل
در این کانال درباره چهارده معصوم علیهم السلام مطالبی را خدمتتان تقدیم میکنیم.
مشاهده در ایتا
دانلود
«ـ﷽ـ» 🔻اشهد ان علیا ولی الله🔻 ▫️ماجرای انگشتر رسول خدا صلی الله علیه و آله ...👇👇👇 💠 روزى صلى الله عليه و آله انگشترى را به عليه السلام داد تا آن را به حكّاك داده و او عبارت زيباى «محمّد بن عبداللَّه» را بر نگين آن حكّاكى كرده و بنويسد. 💠 عليه السلام انگشتر را گرفت و به حكّاك داد، و به او فرمود: روى نگين اين انگشتر بنويس: «محمّد بن عبداللَّه» 💠 حكّاك، را گرفت و هنگام حكّاكى دستش خطا رفت و اشتباهاً روى آن نوشت: «محمّد رسول اللَّه» 💠 على عليه السلام آمد و فرمود: انگشتر را چكار كردى؟ گفت: همين است. حضرت انگشتر را گرفت و نگاه كرد و فرمود: من كه اين را نگفته بودم. گفت: راست مى فرماييد، ولى دستانم خطا رفت و اشتباه شد. 💠 امیرالمومنین عليه السلام به حضور خدا صلى الله عليه و آله شتافت و عرض کرد: اى رسول خدا! آنكه ما به حكّاك گفته بوديم روى نگين ننوشته و مى گويد: دستانم خطا رفته و اشتباه كرده ام. 💠 پيامبر خدا صلى الله عليه و آله انگشتر را گرفت و نگاه كرد و فرمود: اى على! من محمّد بن عبداللَّه هستم و من رسول خدايم. آنگاه انگشتر را گرفت و به انگشت مباركش نمود 💠 بامدادن هنگامى كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به انگشترش نگاه كرد ديد در قسمت زيرين نگين نقش شده: 💍« »💍 💠 پيامبر صلى الله عليه و آله از اين امر در شگفت شد، پس فرود آمد، و آن حضرت قصّه انگشتر را براى او تعريف كرد كه چنين و چنان شد. 💠 جبرئيل گفت: يا محمّد! كتبت ما أردت، وكتبنا ما أردنا. اى محمّد! آنچه تو مى خواستى نوشتى و آنچه ما مى خواستيم، نوشتيم. 📚 امالى شیخ طوسى، ص ۷۰۵ ح۲ مجلس ۴۱ ▶️ @Ahlolbait31357
«ـ﷽ـ» ▫️هدفِ بعثتِ ۱۲۴۰۰۰ پیامبر!...👇👇👇 💠  صلى الله عليه و آله فرمودند: هنگامى كه به معراج به سوى آسمان برده شدم در آسمان دنيا گفت: اى ! با فرشتگان آسمان دنيا، بخوان كه به اين امر مأمور هستى. 💠 من با آنان نماز خواندم و همچنين در آسمان دوّم و سوّم با آنان نماز خواندم، وقتى به آسمان چهارم رسيدم در آنجا يكصد و بيست و چهار هزار پيامبر را ديدم، جبرئيل رو به من كرد و گفت: جلو بايست و با آنان نماز بخوان. 💠 گفتم: برادرم، جبرئيل! چگونه از آنان جلو بيافتم در حالى كه در ميان آنها پدرم حضرت و حضرت عليهما السلام است. 💠 گفت: خداوند متعال به تو دستور داده تا با آنان نماز بخوانى، هنگامى كه نماز به پايان رسيد از آنان بپرس: در زمان خود براى چه چيزى برانگيخته شده اند؟ و چرا پيش از آنكه در صور ( ) دميده شود، زنده شده اند؟ 💠 گفتم: مى شنوم و از خدا اطاعت مى كنم.  آنگاه رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم با پيامبران نماز خواندند، 💠 و چون نماز به پايان رسيد، جبرئيل رو به پيامبران الهى نمود و گفت: اى پيامبران الهى! شما براى چه برانگيخته شديد، و چرا هم اكنون زنده شده ايد؟ 💠 قالوا بلسان واحد: بعثنا و نشرنا لنقرّ لك يا محمّد! بالنبوّة، و لعليّ بن أبي طالب عليه السلام بالإمامة.  همگى يك صدا گفتند: ما برانگيخته شده و زنده شده ايم تا به پيامبرى تو اى محمّد! و عليه السلام اقرار و اعتراف نماييم. 📚 الروضة في الفضائل (شاذان بن جبرئیل قمی)، ص ۶۴ ح ۴۸ @fazaael110
«ـ﷽ـ» ▫️شهادت همه انبیاء به یگانگی خدا، رسالت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و وصایت علیه السلام.... ✨ علیه‌السلام فرمودند: 🔸 مردی در حالی که شمشیر خود را حمایل کرده بود، نزد علیه السّلام به مسجد کوفه آمده و عرض کرد: یا امیرالمومنین، در قرآن آیه ای هست که دین مرا بر من تباه کرده و مرا در دین خود دچار شکّ و تردید نموده است! 🔸فرمودند: کدام آیه؟ عرض کرد: قول خدای عزّوجل: «وَ اسَْألْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ مِن رُّسُلِنَا أَجَعَلْنَا مِن دُونِ الرَّحْمَانِ ءَالِهَةً یُعْبَدُون» (زخرف/ ۴۵ _ و از رسولان ما که پیش از تو گسیل داشتیم جویا شو، آیا در برابرِ [خدای] رحمان، خدایانی که مورد پرستش قرار گیرند مقرّر داشته ایم؟) ❓مگر در آن زمان پیامبری غیر از محمّد صَلی الله علیهِ و آله بوده است که ایشان از آن‌ها در این باره سؤال کنند؟ 🔸 امیرالمؤمنین علیه‌السلام به وی فرمودند: بنشین، ان شاء الله تو را از این مسأله آگاه خواهم کرد. خدای عزّوجل در کتاب خود می‌فرماید: «سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَی بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلیَ الْمَسْجِدِ الْأَقْصَا الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنرُِیَهُ مِنْ ءَایَاتِنَا» (اسراء/ ۱ - منزّه است آن [خدایی] که بنده اش را شبانگاهی از مسجد الحرام به سوی مسجد الأقصی - که پیرامون آن را برکت داده ایم - سیر داد، تا از نشانه‌های خود به او بنمایانیم) 🔸از جمله آیاتی که خداوند به صَلی الله علیهِ و آله نشان داد آن است که وی را به بیت المعمور که همان مسجد الأقصی می‌باشد، بُرد. و چون به آن نزدیک شد، جبرئیل بر سر چشمه ای رفته، از آب آن وضو ساخته، سپس گفت: ای محمّد، وضو بساز، سپس جبرئیل برخاسته و اذان گفت. 🔸آن گاه به پیامبر صَلی الله علیهِ و آله گفت: جلو بایست، نمار بخوان و قرائت را با صدای بلند بخوان که پشت سر تو تا چشم کار می‌کند فرشتگان صف کشیده اند و جز خدای عزّوجل کسی تعداد آن‌ها را نمی داند، و در صف اوّل ، ، ، ، و و نیز هر پیامبری را خداوند که از ابتدای خلقت آسمان‌ها و زمین تا بعثت محمّد صَلی الله علیهِ و آله مبعوث فرموده است، ایستاده اند. 🔸پس رسول خدا صَلی الله علیهِ و آله جلو آمد، بی آنکه تحت تأثیر هیبت مجلس قرار گرفته یا احساس خجالت و شرم نماید، نماز خواند، و چون از نماز فارغ گشت، خداوند بلافاصله به وی وحی فرمود که: ای محمّد، از پیامبرانی که پیش از تو فرستاده ایم بپرس، آیا ما جز خدای رحمان خدای دیگری قرار داده ایم که بپرستند؟ 🔸پس رسول خدا صَلی الله علیهِ و آله با تمام بدن به ایشان رو کرده و پرسید: به چه گواهی می‌دهید؟ 🔸گفتند: نَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا الله وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ وَ أَنَّکَ رَسُولُ الله وَ أَنَّ عَلِیّاً أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَصِیُّکَ وَ أَنَّکَ رَسُولُ الله سَیِّدُ النَّبِیِّینَ وَ أَنَّ عَلِیّاً سَیِّدُ الْوَصِیِّینَ أُخِذَتْ عَلَی ذَلِکَ مَوَاثِیقُنَا لَکُمَا بِالشَّهَادَةِ 🔸گواهی می‌دهیم که خدایی جز الله نیست، یگانه ای است که هیچ شریکی ندارد و اینکه تو فرستاده خدایی و اینکه امیرالمومنین وصیّ توست و تو خود رسول خدا و سرور پیامبرانی و علی علیه السّلام سرور اوصیاست، از ما نسبت به گواهی راجع به شما پیمان گرفته شده است. 🔸پس آن مرد عرض کرد: دلم را زنده کردی و گره مشکل مرا باز کردی، یا امیرالمؤمنین 📚 بحارالانوار ج ۳۷ ص ۳۱۶ بنقل از کشف الیقین علامه حلی (ره) ▶️ @Ahlolbait31357
«ـ﷽ـ» ▫️خرمای صیحانی...👇👇 🔻صیحه نخل ها به فضیلت علیه السلام🔻 💠 آقا موسی بن جعفر از پدران بزرگوارش از جدش امیرالمومنین علیهم السلام نقل می کنند که فرمودند: 💠 من با صلی الله علیه و آله در بعضی محله های مدینه بودیم. (در اینجا رسول خدا صلی الله علیه و آله دستشان را در دست امیرالمومنین علیه السلام گذاشتند و با ایشان می رفتند) 💠 با همین حال می رفتیم، وقتی وارد باغها و نخلستان های مدینه شدیم یکی از درختان خرما با صیحه و فریاد به دیگری گفت: این مصطفی و آن مرتضی است. از کنارش گذشتیم. 💠 نخل دومی با صیحه به سومی گفت: این پیامبر و این خلیل است. از کنار آن هم رد شدیم. 💠 نخل سومی با فریاد به چهارمی گفت: این موسی و برادرش هارون است. از کنار آن هم عبور کردیم. 💠 نخل چهارمی با صیحه ای به پنجمی گفت: این محمد سید انبیاست و این علی سید اوصیاست. 💠 اکرم صلی الله علیه و آله تبسّمی کردند و فرمودند: علی جان! اسم درخت خرمای مدینه را صیحانی بگذار، چرا که به فضل من و فضل تو صیحه زد. 📚 مدینةالمعاجز ج ٢ ص ٥٢ منقبت ٢٧٣ ▶️ @Ahlolbait31357
«ـ﷽ـ» ▫️نوشته های روی درب بهشت...👇👇 💠 صلی الله علیه و آله فرمودند: وقتی داخل شدم، دیدم که روی درب آن با طلا نوشته بود: 💠 «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه، مُحَمَّدٌ حَبِیبُ اللَّهِ، عَلِیٌّ وَلِیُّ اللَّهِ، فَاطِمَةُ أَمَةُ اللَّهِ، الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ صَفْوَةُ اللَّهِ، عَلَی مُبْغِضِیهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ» 💠 «خدایی جز الله نیست، حبیب خداست، ولیّ خداست، کنیز خداست، و برگزیده خدا هستند، لعنت خدا بر دشمنان و مبغضین آنها» 📚 بحارالانوار ج ۲۷ ص ۳ ح ۶ ▶️ @Ahlolbait31357
«ـ﷽ـ» ▫️ عليه السلام خود را معرفي مي كنند...👇👇 🔻آقا و مولای خود را بشناس🔻 💠 اصبغ بن نباته مي گويد: روزي اميرالمومنين عليه السلام بر فراز منبر (مسجد) كوفه فرمود: 🔹أَنَا خَيْرُ الْوَصِيِّينَ وَ وَصِيُّ سَيِّدِ النَّبِيِّينَ أَنَا إِمَامُ الْمُسْلِمِينَ وَ قَائِدُ الْمُتَّقِينَ وَ مَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ زَوْجُ سَيِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ 🔸من بهترين اوصياء و وصى آقا و سيد پيامبرانم. من امام مسلمانان و پيشواى‏ پرهيزكاران و مولاى مؤمنان و همسر سرور زنان همه جهانيانم‏ 🔹أَنَا الْمُتَخَتِّمُ بِالْيَمِينِ وَ الْمُعَفِّرُ لِلْجَبِينِ أَنَا الَّذِي هَاجَرْتُ الْهِجْرَتَيْنِ وَ بَايَعْتُ الْبَيْعَتَيْنِ أَنَا صَاحِبُ بَدْرٍ وَ حُنَيْنٍ أَنَا الضَّارِبُ بِالسَّيْفَيْنِ وَ الْحَامِلُ عَلَى فَرَسَيْنِ 🔸من كسي هستم كه انگشتر در دست راست خويش مى‏ كنم و (براي خدا) پيشانى بر خاك مي سايم و من كسى هستم كه دو هجرت و دو بيعت كرده ‏ام. سالار جنگهاى بدر و حنين و ضربه زننده با دو شمشير و حمله ‏كننده به پهلوانانم‏ 🔹أَنَا وَارِثُ عِلْمِ الْأَوَّلِينَ وَ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى الْعَالَمِينَ بَعْدَ الْأَنْبِيَاءِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ خَاتَمُ النَّبِيِّينَ أَهْلُ مُوَالاتِي مَرْحُومُونَ وَ أَهْلُ عَدَاوَتِي مَلْعُونُونَ 🔸من وارث علم پيشينيان و حجت خداوند پس از پيامبران بر همه جهانيانم و بن عبد الله خاتم پيامبران است. آنان كه اهل و من هستند، مورد مهر و رحمت خدايند و آنان كه با من عداوت و دارند، مورد نفرين و ‏ خدايند 🔹وَ لَقَدْ كَانَ حَبِيبِي رَسُولُ اللَّهِ كَثِيراً مَا يَقُولُ لِي: حُبُّكَ تَقْوَى وَ إِيمَانٌ وَ بُغْضُكَ كُفْرٌ وَ نِفَاقٌ وَ أَنَا بَيْتُ الْحِكْمَةِ وَ أَنْتَ مِفْتَاحُهُ وَ كَذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ يُحِبُّنِي وَ يُبْغِضُك‏ 🔸حبيب من صلي الله عليه و آله بسيار به من مى ‏فرمود: تقوا و ايمان، محبت و دوستى تو است و كفر و نفاق، بغض و دشمنى با تو. و مى ‏فرمود: من خانه حكمتم و تو كليد آن هستي، و مى‏ فرمود: دروغ مى‏ گويد هر كس خيال كند مرا دوست مى‏ دارد ولي با تو دشمني مي كند. 📚 روضة الواعظين، ج ۱ ص ۱۱۱ ▶️ @Ahlolbait31357
«ـ﷽ـ» ☀️ سخن گفتن علیه السلام با 💠 سليم بن قيس مي گويد از ابوذر شنيدم كه مى ‏گفت: آقايم صلى اللَّه عليه و آله را ديدم كه شبى به اميرالمؤمنين عليه السّلام فرمود: فردا به كوههاى بقيع برو و بر مكان بلندى از زمين بايست. وقتى خورشيد طلوع كرد بر آن سلام كن. خداوند تعالى به او دستور داده به تو با صفاتى كه دارى جواب دهد. 💠 فردا اميرالمؤمنين عليه السّلام بيرون آمد در حالى كه اولي و دومي و عده ‏اى از مهاجرين و انصار همراه آن حضرت بودند، تا به بقيع رسيدند و حضرت بر مكان بلندى از زمين ايستاد. 💠 همين كه خورشيد طلوع كرد حضرت فرمود: «سلام بر تو اى خلق جديد خدا كه مطيع او هستى». صدايى از آسمان شنيدند و جواب گوينده ‏اى را كه مى ‏گفت: «سلام بر تو اى اوّل، و اى آخر، و اى ظاهر، و اى باطن، و اى كسى كه به هر چيزى عالم هستى»! 💠 وقتى اولي و دومي و مهاجرين و انصار سخن خورشيد را شنيدند از هوش رفتند. آنان بعد از چند ساعت به هوش آمدند در حالى كه اميرالمومنين عليه السّلام از آن مكان رفته بود! 💠 همگى خود را به حضور خدا صلى اللَّه عليه و آله رسانيدند و عرض كردند: شما مى ‏گوئى بشرى مثل ما است. خورشيد او را با سخنانى مخاطب قرار داد كه خداوند خود را با آن مخاطب قرار داده است!!‏ 💠 پيامبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: از او چه شنيديد؟ گفتند: از خورشيد شنيديم كه مى‏ گفت: «سلام بر تو اى اوّل»! فرمود: راست گفته است، او اوّل كسى است كه به من ايمان آورده است. 💠 گفتند: از خورشيد شنيديم كه مى ‏گفت: «اى آخر»! فرمود: راست گفته است، او آخرين كسى است كه با من تجديد ديدار مى‏ كند. او مرا غسل و كفن مى ‏كند و مرا داخل قبرم مى ‏نمايد. 💠 گفتند: از خورشيد شنيديم كه مى‏ گفت: «اى ظاهر»! فرمود: راست گفته است، همه علم من براى او ظاهر شده است. 💠 گفتند: از خورشيد شنيديم كه مى ‏گفت: «اى باطن»! فرمود: راست گفته است. همه اسرارم در باطن اوست‏. 💠 گفتند: از خورشيد شنيديم كه مى ‏گفت: «اى كسى كه به هر چيزى عالم هستى»! فرمود: راست گفته است. اوست عالم به حلال و حرام و واجبات و مستحبات و آنچه از اين قبيل است. 💠 همه برخاستند و گفتند: «محمّد ما را در ظلمت انداخت»!! و بعد از درب مسجد بيرون رفتند. 📚 كتاب سليم بن قيس ج ۲ ص ۹۳۳ حديث ۷۲ ▶️ @Ahlolbait31357
«ـ﷽ـ» 🔰 ماجرای جوان یهودی و گنجی که پدرش پنهان کرده بود... 💠 عليه السّلام از پدران معصومش علیهم السلام نقل مى كنند كه: جوانى پيش آمد و گفت: السّلام عليك يا ابابكر! مردم به او هجوم آوردند و گفتند: چرا او را خليفه نخواندى؟! 💠 اولی گفت: چه مى خواهى؟ گفت: پدرم بر دين مرده و اموال زيادى بجا گذاشته ولى ما جاى آنها را نمى دانيم. اگر جاى آن اموال را بگويى، به دست تو مسلمان مى شوم و غلامت مى گردم. و يك سوّم مالم را به تو مى دهم و يك سوّم آن را به مهاجر و انصار مى بخشم و يك سوّم ديگر را خودم بر مى دارم. 💠 اولی گفت: اى خبيث! جز خدا، هيچ كس از غيب خبر ندارد. و برخاست و رفت. 💠 يهودى پيش دومی رفت و بر او سلام كرد و گفت: پيش ابوبكر رفتم و از او چيزى را سؤال كردم ولى مأيوس برگشتم، و اكنون از تو مى پرسم. و جريان را گفت. دومی نيز گفت: غير از خدا كسى غيب را نمى داند. 💠 عاقبت، جوان يهودى در مسجد پيش عليه السّلام رفت و گفت: السّلام عليك يا ! طورى گفت كه نيز شنيدند. مردم او را زدند و گفتند: اى خبيث! چرا بر على، همچون ابوبكر سلام نمى كنى، مگر نمى دانى كه ابوبكر خليفه است. 💠 يهودى گفت: به خدا سوگند از طرف خود اين گونه نگفتم، بلكه در تورات اسم او را اين گونه ديدم. 💠 حضرت فرمودند: چه مى خواهى. جوان گفت: پدرم بر دين يهود مرد و اموال زيادى را باقى گذاشت ولى جاى آن را به ما نگفت. اگر آنها را بيرون بياورى به دست تو ايمان مى آورم. 💠 حضرت فرمودند: به آنچه مى گويى پايبند هستى؟ جوان گفت: بلى، خدا و ملائكه و تمام حاضران را شاهد مى گيرم. 💠 حضرت برگ سفيدى خواستند و چيزى در آن نوشتند. سپس فرمودند: آيا مى توانى بنويسى؟ جوان يهودى گفت: بلى. 💠 فرمودند: لوحه هايى را با خودت بردار و به طرف برو، وقتى آنجا رسيدى صحراى را بپرس. وقتى كه آنجا رفتى، هنگام غروب خورشيد، بنشين. كلاغهايى مى آيند كه منقارشان سياه و سر و صدا مى كنند و دنبال آب مى روند. 💠 وقتى كه آنها را ديدى اسم پدرت را ببر و بگو: اى فلانى! من فرستاده صلّى الله عليه و آله هستم، با من سخن بگو! پدرت جوابت را مى دهد از گنجينه‌ها سؤال كن، جايش را مى گويد. و هر چه گفت بنويس. وقتى كه به خيبر برگشتى، هر آنچه در آنها نوشته اى عمل كن. 💠 يهودى رفت تا اينكه به يمن رسيد و در جايى كه على عليه السّلام فرموده بودند، نشست و كلاغهاى سياهى آمدند و صدا كردند. جوان يهودى اسم پدرش را برد. 💠 پدرش جواب داد و گفت: واى بر تو چه چيزى تو را به اينجا آورده؟ چون اينجا يكى از جاهاى اهل است. پسرش گفت: آمدم جاى گنجها را از تو بپرسم كه كجا مخفى كرده اى. گفت: در فلان باغ در فلان مكان در فلان ديوار. جوان همه را نوشت. 💠 آنگاه پدرش گفت: واى بر تو! از محمّد صلّى اللَّه عليه و آله پيروى كن. كلاغها برگشتند. و جوان يهودى به سوى خيبر روانه شد و غلامان و نوكران و شتر و جوالها را برداشت و دنبال آنچه نوشته بود رفت. و گنجهايى در ظرفهاى نقره و ظرفهاى طلا بيرون آوردند. سپس آنها را بر الاغی بار كردند و خدمت على عليه السّلام آوردند. 💠 جوان شهادتين را گفت و مسلمان شد و گفت: براستى كه تو وصى محمّد صلّى الله عليه و آله هستى و به حق هستى چنانچه اين گونه ناميده شده اى. اين كاروان و درهمها و دينارها را در جايى كه خدا به تو دستور داده مصرف كن. 💠 مردم جمع شدند و گفتند: اين را چگونه دانستى؟ حضرت فرمودند: از صلّى الله عليه و آله شنيده ام. اگر مى خواهيد بالاتر از اين را نيز به شما خبر دهم گفتند: بلى. فرمودند: روزى با رسول خدا صلّى الله عليه و آله زير يک سقف نشسته بوديم، و من شصت و شش جاى پا شمردم كه همه آنها مال ملائكه بودند و تمام جاى پاى آنها را مى شناختم و اسم و خصوصيات و زبان يك- يك آنها را هم دانستم. 📚 بحارالانوار ج ۴۱ ص ۱۹۶ ح ۹ @fazaael110
«ـ﷽ـ» 🏴 شهادت امیرالمومنین علیه السلام ◾️امام المتقين عليه السّلام در شب بيست و يكم ماه رمضان مقارن طلوع فجر به شهادت رسيد، در حالى كه از سن مبارك حضرتش ۶۳ سال گذشته بود. ◾️در بيستم ماه رمضان اثرات سم در پاهاى مبارك أميرالمؤمنين عليه السّلام ظاهر شد و پاهاى مبارك ورم كرد. ◾️در شب بيست و يكم اثر زهر بر بدن مبارك أميرالمؤمنين عليه السّلام بسيار شد. حضرت فرزندان و اهل بيت خود را جمع كرد و با آنها وداع نمود و وصيت هاى خود را فرمود. در آن شب هر چه خوردنى و آشاميدنى آوردند تناول نفرمود، و لبهاى مباركش به ذكر خدا حركت مى كرد، و مانند مرواريد عرق از پيشانى نازنيش مى ريخت و با دست مبارك خود آن را بر طرف مى كرد. به امام مجتبى عليه السّلام فرمود: تو را به برادرت عليه السّلام وصيت مى كنم. به فرزندان ديگر كه از زهرا سلام اللَّه عليها نبودند، فرمود: شما را وصيت مى كنم به اطاعت از و حسين. سپس فرمودند: «خداوند شما را بر صبر نيكو كرامت فرمايد. امشب از ميان شما مى روم و به حبيب خود مصطفى صلّى اللَّه عليه و آله ملحق مى شوم چنانچه مرا وعده داده است». ◾️صداى گريه از اهل بيت بلند شد. آنگاه دستوراتى در مورد غسل، كفن، نماز و محل دفن به امام مجتبى عليه السّلام فرمودند و با امام حسين عليه السّلام و حضرت سلام اللَّه عليها كلماتى از كربلاء فرمودند. ◾️بعد از وداع با همگان دست و پاى مبارك را به طرف قبله كشيدند و فرمودند: «اشهد ان لا اله الا اللَّه وحده لا شريك له و اشهد ان محمداً عبده و رسوله»، و چشمان مبارك را بستند و بهشت را به قدوم خويش مبارك فرمودند. ◾️صداى شيون و گريه از خانه آن حضرت بلند شد. اهل كوفه كه با خبر شدند، صداى شيون و ناله از تمامى شهر بر خواست، مانند روزى كه پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله از دنيا رفتند. در آن شب آفاق آسمان متغير گشت و زمين لرزيد و صداى تسبيح و تقديس فرشتگان از هوا شنيده شد. سپس مشغول غسل آن حضرت شدند. بعد از غسل و كفن، امام حسن و امام حسين عليهماالسّلام پشت سر تابوت را همانطور كه حضرت فرموده بودند برداشته، جلو تابوت خودش حركت مى كرد، تا در مكانى فرود آمد. ◾️بعد از نماز بر آن حضرت توسط امام مجتبى عليه السّلام، مقدارى از زير تابوت را كندند و قبرى آماده يافتند كه داخل آن لوحى مسى يا سفالى بود و بر آن نوشته شده بود: «بسم اللَّه الرحمن الرحيم، اين قبرى است كه نوح پيامبر براى بنده صالح خدا على بن ابى طالب حفر نموده است». بدن مطهر آن حضرت را دفن نمودند و حسب وصيّت آن حضرت، قبر مطهرش را مخفى نمودند تا در زمان هارون بر همگان معلوم شد. ◾️فرزندان آن حضرت از همسران مختلف ۲۸ دختر و پسرند. ۵ نفر آنها اولاد حضرت صديقه طاهره فاطمه زهرا سلام اللَّه عليها هستند كه عبارتند از: امام حسن و امام حسين و زينب كبرى و امّ كلثوم و حضرت محسن عليهم السّلام كه در دوران حمل در شش ماهگى توسط منافقين در ماجراى هجوم به خانه أمير المؤمنين عليه السّلام به شهادت رسيد. حضرت عباس عليه السّلام و جعفر و عثمان و عبداللَّه در كربلا به شهادت رسيدند، كه مادرشان امّ البنين است. بقيه اولاد حضرت از همسران ديگر هستند. ◾️وقتى خبر شهادت أمير المؤمنين عليه السّلام به عايشه رسيد چنان خوشحال شد كه بى اختيار شعرى خواند و سپس گفت: چه كسى على را كشت؟ جواب دادند: ابن ملجم. گفت: خاك بر دهانش مباد (كنايه از اينكه خوب كارى كرد). 📚 تقویم شیعه _ وقایع ۲۱ ماه رمضان ╭─┅═ঊঈঊঈ═┅─╮ ▶️ @Ahlolbait31357 ╰─┅═ঊঈঊঈ═┅─╯
«ـ﷽ـ» ▫️علم صلوات الله عليه از كجاست؟....👇👇 💠 حمران بن اعين (برادر زراره) مي گويد: عليه السلام فرمودند: عليه السلام دو انار (بهشتي) براى صلّى اللَّه عليه و آله، آورد، 💠 صلّى اللَّه عليه و آله يكى را خوردند و ديگرى را دو نيمه كردند، نيمى را خودشان خوردند و نيمى را به عليه السلام دادند. 💠 سپس پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمودند: برادرم! مى ‏دانى اين دو انار چه بود؟ 💠 عليه السلام عرض كردند: نه! 💠 فرمودند: اما اولى نبوت بود كه (مخصوص من است و) تو را از آن بهره‏ اى نيست و اما ديگرى علم و دانش بود كه تو در آن با من شريك هستى. 💠 حمران مي گويد به امام صادق عليه السلام عرض كردم: چگونه على در علم شريك پيغمبر بود؟ 💠 فرمودند: خدا هيچ علمى را به صلّى اللَّه عليه و آله نياموخت جز آنكه به او دستور داد كه آن را به على عليه السلام بياموزد. 📚 كافي ج ۱ ص ۲۶۳ ▶️ @Ahlolbait31357
«ـ﷽ـ» 🌙 نوشته های روی ماه...👇 💠 صلی الله علیه و آله فرمودند: 💠 ماه دو طرف دارد، یک طرف که برای اهل آسمانها نورافشانی می کند و طرف دیگر برای اهل زمین 💠 (هر طرف نوشته ای دارد) بر آن طرفی که به سوی آسمان است نوشته شده: «الله نور السماوات و الارض» «خداوند نور آسمانها و زمین است» 💠 و طرفی که به سمت زمین است بر روی آن نوشته شده: «محمد و علی نور الارضین» « و نور زمینها هستند» 📚 مدینة المعاجز (سیدهاشم بحرانی) ج ۲ ص ۴۰۷ ، منقبت ۴۳۳ ╭─┅═ঊঈঊঈ═┅─╮ ▶️ @Ahlolbait31357 ╰─┅═ঊঈঊঈ═┅─╯
«ـ﷽ـ» ▫️ عظمت علیه السلام در آسمانها / ملائکه برای شیعیان 👇🏼 🔹قال (صلی الله علیه و آله): 🔹لَمَّا أُسْرِيَ بِي إِلَى السَّمَاءِ مَا مَرَرْتُ بِمَلَإٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ إِلَّا سَأَلُونِي عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ حَتَّى ظَنَنْتُ أَنَّ اسْمَ عَلِيٍّ أَشْهَرُ فِي السَّمَاءِ مِنِ اسْمِي. 🔹فَلَمَّا بَلَغْتُ السَّمَاءَ الرَّابِعَةَ نَظَرْتُ إِلَى مَلَكِ الْمَوْتِ. 🔹فَقَالَ لِي يَا مُحَمَّدُ مَا خَلَقَ اللَّهُ خَلْقاً إِلَّا أَقْبِضُ رُوحَهُ بِيَدِي مَا خَلَا أَنْتَ وَ عَلِيٌّ فَإِنَّ اللَّهَ جَلَّ جَلَالُهُ يَقْبِضُ أَرْوَاحَكُمَا بِقُدْرَتِهِ. 🔹فَلَمَّا صِرْتُ تَحْتَ الْعَرْشِ نَظَرْتُ فَإِذَا أَنَا بِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَاقِفاً تَحْتَ عَرْشِ رَبِّي. 🔹فَقُلْتُ يَا عَلِيُّ سَبَقْتَنِي. 🔹فَقَالَ لِي جَبْرَئِيلُ يَا مُحَمَّدُ مَنْ هَذَا الَّذِي يُكَلِّمُكَ. 🔹قُلْتُ هَذَا أَخِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ. 🔹قَالَ لِي يَا مُحَمَّدُ لَيْسَ هَذَا عَلِيّاً وَ لَكِنَّهُ مَلَكٌ مِنْ مَلَائِكَةِ الرَّحْمَنِ خَلَقَهُ اللَّهُ عَلَى صُورَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ 🔹فَنَحْنُ الْمَلَائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ كُلَّمَا اشْتَقْنَا إِلَى وَجْهِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ زُرْنَا هَذَا الْمَلَكَ لِكَرَامَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَى اللَّهِ سُبْحَانَهُ 🔹وَ نَسْتَغْفِرُ اللَّهَ لِشِيعَتِهِ‏. 🔸وقتى مرا به آسمان بردند، به هيچ گروهى از گذر نكردم مگر اينكه از من درباره ميپرسيدند؛ به طورى كه من گمان كردم اسم در آسمان مشهورتر از اسم من است. 🔸به آسمان چهارم كه رسيدم چشمم به افتاد. 🔸به من گفت: ای ! خداوند هیچ آفريده ‏اى را نيافريده مگر اينكه روح او را من قبض مي كنم؛ مگر روح شما و على. زيرا خداوند روح شما را به قدرت خويش قبض مي¬نمايد. 🔸وقتى به زير رسيدم نگاه كردم. ناگهان ديدم على بن ابی طالب زير عرش پروردگار ايستاده است. 🔸گفتم: ای على! از من جلوتر آمده ‏اى؟ 🔸 گفت: ای محمّد! اين چه كسى است كه با تو صحبت مي'كند؟ 🔸گفتم: برادرم على بن ابیطالب است. 🔸گفت: ای محمد! اين على نيست. اين يكى از خداوند است كه او را به شکل على بن ابی'طالب آفريده است. 🔸ما ملائكه مقرب هر وقت مشتاق ديدار على بن ابیطالب مي شويم، اين فرشته را زيارت مي كنيم؛ به خاطر کرامتی که على بن ابیطالب نزد خدا دارد؛ 🔸و از خداوند برای علی درخواست می کنیم. 📚 مائة منقبة من مناقب أمير المؤمنين و الأئمة صفحه 33 ╭─┅═ঊঈঊঈ═┅─╮ ▶️ @Ahlolbait31357 ╰─┅═ঊঈঊঈ═┅─╯