eitaa logo
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
7.5هزار دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
2.3هزار ویدیو
144 فایل
🌐کانال‌رسمے شهیداحمدمَشلَب🌐 🌸زیر نظر خانواده شهید🌸 هم زیبا بود😎 هم پولدار💸 نفر7دانشگاه👨🏻‍🎓 اما☝🏻 بہ‌ تموم‌ مادیات پشت پا زد❌ و فقط بہ یک نفر بلہ گفت✅ بہ #سیدھ_زینب❤ حالا کہ دعوتت کرده بمون @Hanin101 ادمین شرایط: @AHMADMASHLAB1374 #ڪپے‌بیوحـرام🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#زندگینامه_شهدا🔥 #شهید_مدافع‌حرم_محمدمهدی_مالامیری 🌹تاریخ تولد: ۲۶/۳/۶۴ تاریخ شهادت: ۳۱/۱/۹۴ محل ش
#وصیتنامه_شهدا🔥 اگر بخواهید در زمان ظهور شرمنده امام عصر (عج) نشوید، پشتیبان ولایت فقیه و تابع فرامین ایشان باشید و این سید مظلوم را تنها نگذارید که اگر خدای ناخواسته در این زمینه کوتاهی کنید، قطعاً در روز ظهور پشیمان هستید و آ‌ن‌وقت دیگر قابل جبران نخواهد بود. #شهید_عمار_بهمنی🌷🌸 #هر_روز_با_یک_شهید🌾 @AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
🍃رهروان اين ره نه پير بودند! نه سير شده از دنيا! تنها عاشق بودند... #شهید_احمد_مشلب🥀🕊 #هر_روز_با_ی
#رفتند_که_ما_بمانیم... ما نمردیـــم ڪہ آشفتگے آغاز شود باز هم پاے حرامے بہ حرم باز شود میرســد منتقــم خون خدا از این راه هر ڪہ دارد هوس ڪرببلا بسم الله #شهید_احمد_مشلب🥀🕊 #هر_روز_با_یک_عکس @AHMADMASHLAB1995
حال که زُوّارت "کَمَن زارَ الحسين"  دست ما بُگذار در دست حسین  کربلا میخواهم ز تو عبدِ عظیم  حال که آبرو داری در نزْد حسین  🎊🎉 @AHMADMASHLAB1995
#حدیث_معنوی🌸 🔅امام على عليه السلام: 🔺با نيكى كردن، دلها تصرّف مى شود. #Masaf @AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 🕊 #لات_های_بهشتی #مهمان_حضرت_زهرا(س) اهل بابلسر بود. با رفقایش مےرفتند لب ساحل، سراغ
🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 🕊 (س)۲ چند روز بعد از این خداحافظیِ عجیب، ۶ در منطقه عملیاتی چیلات و دهلران آغاز و قربانعلی در این عملیات، شد...😔 مدتی بعد یڪی از همرزمان قربانعلی به خانه او رفته و از روز درگیری، خاطراتی برای خانواده اش مےگوید و اعلام مےڪند ڪه از سرنوشت او و چند نفر دیگر، ڪاملا بےاطلاع هستند...😥😔 〰〰〰 چند سال بعد ڪه صورت گرفت، خانواده ڪریمی هم منتظر برگشت مسافر بےنشان خود بودند اما... خبری نشد😔 پسر بزرگ قربانعلی مےگفت: "بیشتر از همه خواهر ڪوچڪم ڪه در زمان پدر، ڪودڪ خردسال بود همیشه گریه مےڪرد و بهانه پدر را مےگرفت...😔😭😔 من زیاد خواب پدرم را مےدیدم اما یڪ شب دیدم...😳 پدرم در خواب به من گفتند: (من برگردم!!!😔 ما در شیاری در منطقه چیلات بودیم و هر روز ، مادرمان (س) به دیدن ما مےآمد...😔 ... @AHMADMASHLAB1995
#خاطرات_شهید_احمد_مشلب عشق به مادر 🗣راوی: سیده سلام بدرالدین مادر شهید واقعا هر لحظہ و هر دقیقہ از زندگے با احمد خاطرہ هست..... یادمہ ڪہ با اینڪہ من و احمد تو یڪ خونہ زندگے میڪردیم اما احمد عڪس من رو بہ دیوار اتاقش زدہ بود تا حضور من رو تو اتاقش حس ڪنه. یا وقتے احمد با دوستانش بہ گردش میرفت و متوجہ میشد ڪہ من ازین شرایط ناراضے هستم فورا برمیگشت و درست بود ڪہ اون فرصت گردش و تفریح با دوستانش رو از دست میداد اما براے من خیلے با ارزش بود..... یا حتے یادم هست ڪہ زمانے من بہ نزد یڪ طبیب سنتے رفتہ بودم و احمد بعد چند روز از من پرسید ڪہ آیا حالم خوب شدہ؟ با اینڪہ من ڪاملا موضوع رو فراموش ڪردہ بودم احمد یادش بود و این براے من ارزش داشت ڪہ او بہ من تا این حد توجہ داشت.... . 🔶🔹ڪپے بدون ذڪر منبع . #خاطرات_شهید_احمد_مشلب @ahmadmashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#داستانک ▶️مادر و پسر◀️ پسری مادرش را بعد از درگذشت پدرش، به خانه سالمندان برد و هر لحظه از او عی
◀️ قورباغه و شیر ▶️ ♦️در یکی از جاده‌های جنوبی دو پسربچه بازیگوش حرکت می‌کردند که متوجه شدند دو ظرف بزرگ شیرآماده بارگیری است. اين دو بچه برای شیطنت خود را به دو ظرف مخصوص حمل شیر رساندند و داخل هر ظرف یک قورباغه بزرگ انداختند. ظرف‌ها بارگیری شدند و ماشین مخصوص حمل حرکت کرد. قورباغه داخل ظرف اول به خود گفت:"چه بدبختی بزرگی، این اتفاق یک مصیبت حل نشدنی است و من هرگزنمی‌توانم از این واقعه جان سالم به در برم. من نمی‌توانم درب ظرف را باز کنم پس ناچار در این مایع سفیدرنگ خواهم مرد. قورباغه داخل ظرف دوم به خود گفت: " این یک اتفاق ناگوار است، من نمی‌توانم درب ظرف را باز کنم. نمی‌توانم در این دیوارهای آهنی سوراخی ایجاد کنم. اما از پدرم شنیده‌ام که تنها کاری که در مایعات می‌توان کرد شنا کردن است. بنابراین قورباغه دوم به شنا کردن پرداخت. آن قدر شنا کرد تا یک تکه کره درشیر تولید شد و قورباغه روی آن نشست. هنگامی که درب ظرف‌ها را باز کردند، در ظرف اول یک قورباغه مرده مشاهده شد و از ظرف دوم یک قورباغه زنده و سالم به بیرون پرید. ✅ برنده‌ها هیچگاه در برابرناملایمات شانه خالی نمی‌کنند. اشخاصی که پشتکار ندارند هرگز موفق نمی‌شوند. تجربه چیزی است که مفت به دست نمی‌آید. @AHMADMASHLAB1995
(عج): شیعیان ما به اندازه آب خوردنی ما را نمی خواهند😔😔 دعا کنیم برای ظهور حضرت مهدی(عج)❤️ ⬇️دعای ظهور⬇️ 💟بـــسم اللــه الــرحمن الــرحيم 💞إِلــــَهِے عـــَظُمَـ الْــــبَلاءُ وَ بــَرِحَ الْـــخَفَاءُ وَ انــــْکَشَفَ الْــــغِطَاءُ وَ انْــــقَطَعَ الـــرَّجَاءُ وَ ضــــَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُــــنِعَتِ الــــسَّمَاءُ وَ أَنْـــــتَ الْــــمُسْتَعَانُ وَ إِلَــــیْکَ الْــــمُشْتَکَے وَ عــــَلَیْکَ الْــــمُعَوَّلُ فـــِے الـــشِّدَّةِ وَ الــــرَّخَاءِ اللــــهُمَّـ صَـــلِّ عَـــلَے مُـــــحَمَّدٍ وَ آلِ مُــــحَمَّدٍ أُولِــــــے الْأَمْـــــــرِ الَّـــــذِینَ فَـــــرَضْتَ عَــــلَیْنَا طـــــَاعَتَهُمـْ وَ عـــــَرَّفْتَنَا بِـــــذَلِکَ مَــــنْزِلَتَهُمْـ فَـــــفَرِّجْ عــــَنَّا بِـــحَقِّهِمْـ فَـــرَجا عـــَاجِلا قَـــرِیبا کَـــلَمْحِ الـــْبَصَرِ أَوْ هُــــوَ أَقـــْرَبُ یَا مـــُحَمَّدُ یَا عَلِےُّ یَا عَلِےُّ یَا مُـــحَمَّدُ اکـــْفِیَانِے فـــَإِنَّکُمَا کـــَافِیَانِ وَ انْصُرَانِی فـــــَإِنَّکُمَا نـــَاصِرَانِ یَا مَــــــوْلانَا یَا صـــَاحِبَ الـــزَّمَانِ الـــْغَوْثَ الْـــغَوْثَ الْــغَوْثَ أَدْرِکـــْنِے أَدْرِکْنِی أَدْرِکْــنِے الــسَّاعَةَ الـــسَّاعَةَ الــسَّاعَةَ الْـــعَجَلَ الْـــعَجَلَ یَا أَرْحَـــمَ الـــرَّاحِمِینَ بِــــحَقِّ مـــُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الــــطَّاهِرِینَ💞 ⬇️دعای سلامتی حضرت⬇️ 💟بــسمـ الله الــرحمن الــرحیم 💓اَللّـــهُمـَّ كُــنْ لِـــوَلِيِّكَ الْـــحُجَّةِ  بْنِ الْــــحَسَنِ صــــَلَواتُكَ عـــــَلَيْهِ  وَعَــــلے آبـــائِه فـي هــــــــذِهِ  الــــسَّاعَةِ وَفـــي كُــلِّ ســــاعَة  وَلـــِيّاً وَحــافِظاً وَقــائِداً وَنــاصِراً  وَدَلــــيلاً وَعَــــيْنا حـَتّے تُـــسْكِنَهُ  اَرْضــــــَكَ طَــــوْعاً وَتُــــــمَتِّعَهُ  فــــیها طــــویلا💓 ❤️اللــهمـ‌عـجل‌لـولیک‌الـفرج❤️ @AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
یڪ‌ نفر یڪ‌ خبر از یار ندارد بدهد؟ دلِ‌ ما خیلے از این بے خبرے سوخٺهـ‌‌ اسٺ #یاایهاالعزیز
تا ظهورت[حضورت] چقد فاصله داریم آقا🌱😔 |~🦋~| #یاایهاالعزیز ❤️اَللّٰهُمَ‌عَجْل‌لوَلِیِّکَ‌اَلفَرَج❤️ @AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#وصیتنامه_شهدا🔥 اگر بخواهید در زمان ظهور شرمنده امام عصر (عج) نشوید، پشتیبان ولایت فقیه و تابع فرام
#خاطرات_شهدا🔥 بچه‌ی مشهد... فرزند دوم خانواده بود ، متولد شهریور ٦۳ شوخ و مهربان و ... در نانوایی پدرش کار می‌کرد دوستانش می‌گفتند: حدود چند ماه تلاش کرده بود تا مسئولان لشکر فاطمیون قبول کنند و اعزامش کنند ... همان روزهای اول ، او را مسئول تک تیراندازها کردند شهید صدرزاده (دوستش) می‌گفت: خیلی برای بچه هایش کار می‌کرد ، مثل مـادر بود برایشان ، صبح تا شب خدمت می‌کرد به بچه‌ها فروردین ۹۳ اعزام شد به سوریه (حلب) و ۲۲ روز بعد هم ... داوطلب شدند ساختمان۳ را که سقوط کرده بود، پاکسازی و آزاد کنند حسن و مصطفی (شهید صدرزاده) و ٦ نیروی داوطلب ... شدند ۸ نفر ... حسن گفت : ۸ نفریم ، اسم عملیات هم باشد امام‌رضا (؏) همه با فریاد یاعلی‌بن‌موسی‌الرضا (؏) ریختند داخل ساختمان و پاکسازی را شروع کردند دشمن با زبان عربی می‌پرسید شما که هستید؟ حسن فریاد می‌زد : نحن شیعه علی بن‌ابیطالب (؏) نحن ابناء فاطمه‌الزهراء (س) خیلی شجاعانه جنگید و ... وقتی رفت تا نارنجکها را بیندازد سمتِ دشمن ، تیر خورد ... فردایش هم در بیمارستان پر کشید ... اولین #شـهید_مدافع_حرم شهر مشهد #شهید_حسن_قاسمی‌دانا🌸🌸 #هر_روز_با_یک_شهید🌾 @AHMADMASHLAB1995