شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#پای_درس_ولایت🔥 🔰 سخننگاشت | در تعدادی از شهرها انتخابات خبرگان داریم 👈 انتخابات خبرگان نباید به ح
#پای_درس_ولایت🔥
🔺رهبر انقلاب، امروز:
در هر شهری به تعداد نامزدهای آن شهر، رای بدهند. مثلا در تهران به ۳۰نفر رای بدهند و اسم ۳۰ نفر را بنویسند. این خیلی کمک می کند به اینکه مجلس یک مجلس قوی باشد. (۹۸/۱۲/۲)
@AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#حدیث_معنوی🌸 🌹پس چیزی را که به آن علم نداری از من مخواه🌹 📚آیه 46 سوره مبارکه هود @AHMADMASHLAB199
#حدیث_معنوی🌸
🌹امام صادق علیه السلام :
احترام مؤمن بیشتر و بالاتر از کعبه است.
📚مشکاة الانوار /ص 83
@AHMADMASHLAB1995
رأی من سیاست چشمانِ توست،
که طومارِ تمام دوگانه ها را
در هم پیچیده...♡
.
.
چشمش به دستان ماست آدینه
شرمندهی چشمانش نشویم :)
#سردار_دلها❤️
@AHMADMASHLAB1995
🔴تصویری از حضور جانبازان سرافراز که برای رای دادن به پای صندوق آمدهاند
@AHMADMASHLAB1995
.❣️.
کلامی زیبا از امام علی (ع) :
ای مالک ! بدان اگر
مهربان باشی
تو را به داشتن انگیزه های پنهان متهم میکنند
ولی مهربان باش.
اگر شریف و درستکار باشی فریبت میدهند
ولی شریف و درستکار باش.
نیکی های امروز تو را فراموش میکنند ولی نیکوکار باش.
بهترینهای خودت را به دیگران ببخش
حتی اگر اندک باشد.
درانتها خواهی دید آنچه می ماند
میان تو و خدای توست
نه میان تو و مردم .
#آنچه_میماند_خداست....☺️
#مهربان_باشیم🌹☘
#کلام_مولا💐
@AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
🌷🍃🌸 رفیق شهـیـد کہ داشتـه بـاشی❣ یڪ قـدم بـہ خـدا نـزدیڪ تـری😇 دل هـایـی بـا رفـاقت بـہ خـدا...💞 ه
خنده ات
زیباترین هدیه ی خدا بود
وقتی به چشم های من
نگاه می کنی و لبخند میزنی
با خودم میگویم
تو که برای من میخندی
انگار تمام دنیا همینجاست
کنار همین خنده ها...
#شهید_احمد_مشلب🌸🌹
#هر_روز_با_یک_عکس
@AHMADMASHLAB1995
سلام علیکم
ختم صلوات برداشتیم برای یک شهیدی
سهم شما هرچقدر ک دوس دارید
حتی یک صلوات
بی زحمت اعلام کنید
@mojahed31345
دوستان بابت نزاشتن رمان حورا در کانال عذر خواهی میکنم ان شاالله قسمت های دیروز و امروز رو هم زمان میزاریم
#رمان_حورا
#قسمت_سی_و_ششم
_اون املے ڪه میگے لیاقتش از تو هم بیشتره. اون دختر پاڪه، معصومه، مثل آب زلال میمونه. دستش به نامحرم نخورده. موهاشو نامحرم ندیده اونوقت تو.. تو دارے مشخص میڪنے ڪے لیاقتش بیشتره ڪے ڪمتر؟
مرےم خانم همچنان عجز و ناله مے ڪرد.
_خدا لعنتت ڪنه پسر ڪه همه آرزوهام رو به باد دادے. همه رویاهایے ڪه برات داشتم رو نابود ڪردے. اے خدا مگه من چه گناهے به درگاهت ڪردم ڪه پسر من باید عاشق این دختره بے همه چیز بشه؟
مهرزاد عصبے شد و بلند گفت:بسه دیگه مامان هے من هیچے نمے گم. حورا رفته حسینیه شباے فاطمیه است.
اگه با تنها رفتنش مشڪل دارین از فرداشب باهاش میرم.
مونا باز دخالت ڪرد:تو ڪه نمازم نمیخونے فاطمیه ات چیه؟
_میرم مراقب حورا باشم شما فضولے نڪن. الانم خودتونو جمع ڪنین حورا بیاد ببینه زشته.
مهرزاد به سمت در خانه حرڪت ڪرد ڪه با حورا برخورد.
حورا بدون آن ڪه نگاهے به او بیندازد همان طور بهت زده وارد خانه شد و به دایے و زن دایے و دختر دایے هایش خیره شد.
_حورا؟؟ ڪی.. ڪے اومدی؟
حورا پاسخے نداد.
_چی شنیدے حورا؟
_همه چیزایے ڪه باید میشنیدم شنیدم.
#نویسنده_زهرا_بانو
#کپی_با_ذکر_لینک
#ادامه_دارد
╔═...💕💕...══════╗
@AhmadMashlab1995
╚══════...💕💕...═╝