#رمان_واقعی_سرزمین_زیبای_من
#قسمت_پنجم
✨روزهـــای من
برگشتم سر کلاس ... در حالی که تمام بدنم بوی بدی می داد😔 ...
یکی از بچه ها با خنده از ته کلاس گفت ...
" عین اسمت بو گندویی ... ویزل"😝 ...
و همه بهم خندیدن ... اولین بار که برای سرشماری و ثبت اسامی بومی ها به منطقه ما اومده بودن ... صاحب کارمون، اسم خانوادگی پدرم رو ویزل نوشته بود ..
مدرسه که تعطیل شد ...
رفتم توی دشتشویی ... خیلی آروم، دفتر و وسایلم رو شستم ...
خیلی مراقب بودم که دفترم خراب تر از اینی که هست نشه ...
لباس هام رو هم در آوردم و شستم و همون طور خیس تنم کردم ... رفتم توی آفتاب نشستم و منتظر پدرم شدم ... دلم نمی خواست توی اون وضع، من رو ببینه😔 ...
مطمئن بودم با دیدن اون وضع من، ناراحت میشه و قلبش می شکنه💔 ...
تا غروب آفتاب که پدرم از راه رسید ... لباس های منم توی تنم خشک شده بود... .
تا فردا صبح که خبر ورود من به مدرسه پخش شد ... یه عده از والدین برای اعتراض اومدن مدرسه😰 ...
اما به خاطر قانون نتونستن من رو از مدرسه بیرون کنن ...
از اونجا بود که فشارها چند برابر شد ... می خواستن کاری کنن با پای خودم برم😱 ...
پدرم، هر روز، چند ساعت قبل از طلوع خورشید ... من رو تا مدرسه همراهی می کرد ... و شب ها بعد از تموم شدن کارش میومد دنبالم☹️ ...
من بعد از تعطیل شدن مدرسه ... ساعت ها توی حیاط می نشستم ... درس می خوندم و مشق هام رو می نوشتم تا پدرم برسه ...
.
هر سال، دفترها، برگه ها و کتاب های بچه های بزرگ تر رو ... آخر سال، از توی سطل های زباله در می آوردم ... حتی پاکت های بیسکوئیت یا هر چیزی رو که بشه روش نوشت رو جمع می کردم 😖...
سرسختی، تلاش و نمراتم ... کم کم همه رو تحت تاثیر قرار داد💪 ...
علی رغم اینکه هنوز خیلی ها از من خوششون نمی اومد ... اما رفتار، هوش و استعدادم ... اهرم برتری من محسوب می شد✌️ ...
بچه ها کم کم دو گروه می شدن ... یه عده با همون شیوه و رفتار قدیم باهام برخورد می کردن ... و تقریبا چند بار توی هفته کتک می خوردم ...
و یه عده رفتار بهتری باهام داشتن ... گاهی باهام حرف می زدن ... اگر سوالی توی درس ها داشتن می پرسیدن ...
قدرت بدنی من از بقیه بیشتر بود💪 ... تقریبا توی مسابقات ورزشی، همیشه اول می شدم... مربی ورزش، تنها کسی بود هوام رو داشت ... همین هم باعث درگیری های بیشتر و حسادت های شدیدی می شد ...
و به هر طریقی که بود ... زمان به سرعت سپری می شد ...
#ادامه_دارد...
کـانـالرسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀
♡j๑ïท🌱↷
『 @AhmadMashlab1995 』
هدایت شده از شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
دعـاے فـرج بہ عشـق آقـا صاحبالزمان :)🌸..
#امام_زمان{عجاللّٰہ} :
بہ شیعیـان و دوستـان ما بگوییـد کہ خـدا را بہ حـق عمـہام حضـرت زینب{سلاماللّٰہعليها} قسـم دهنـد کہ فـرج مـرا نزدیک گردانـد.
|📚 شیفتگان حضرت مهدے، جلد۱، صفحہ۲۵۱|
کـانـالرسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀
♡j๑ïท🌱↷
『 @AhmadMashlab1995 』
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
🥀 عمری است که از حضور او جاماندیم در غربت سرد خویش تنها ماندیم او منتظر است تا که ما برگردیم مایی
🥀
«ما در پی توایم تو در فکر کیستی؟
ای خوش بهحال آنکه تواش یاد میکنی...»
#یاایهاالعزیز🌸
#السلام_علیک_یا_قائمآلمحمد✨
تعجیل در فرج مولایمان #صلوات🖐🏻
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
کـانـالرسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀
♡j๑ïท🌱↷
『 @AhmadMashlab1995 』
شـوق پـــرواز بدھ🕊
روح زمیـنگیـر مـرا!✨
#رفیقشهیدمــ🔗
#سلام_علے_غریبطوس🌸
کـانـالرسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀
♡j๑ïท🌱↷
『 @AhmadMashlab1995 』
هدایت شده از فروش کتاب ملاقات در ملکوت ۲
با سلام به اطلاع میرساند تعداد کتاب باقی مانده از چاپ اول بسیار کم بوده و بزودی تمام خواهد شد.
کسانی که هنوز اقدام نکرده اند تا تمام نشده تعجیل نمایند...
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
با سلام به اطلاع میرساند تعداد کتاب باقی مانده از چاپ اول بسیار کم بوده و بزودی تمام خواهد شد. کسان
رفقایے کہ هنوز کتاب #ملاقات_در_ملکوت2 رو نخریدید
تا چاپ اول کتاب تمام نشده عجلہ کنید🥲🚶🏻♀
براے آنها کہ با نماز قهر کردهاند…
نمےشود آدم کسے را دوست داشتہ باشد اما خلاف چیزے کہ او گفتہ رفتار کند، عاشق حساس است و کارے نمےکند کہ معشوق از او رنجور بشود!
✍🏻| توابین
کـانـالرسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀
♡j๑ïท🌱↷
『 @AhmadMashlab1995 』
هدایت شده از هواداران استاد رائفی پور
مهدی قائدی یکی از اونایی بود که از اغتشاشات حمایت کرد. بیچاره فکر میکرد حق زنان در ایران پایمال میشه #زن_زندگی_آزادی
«ایلجـــــان»
💠@raefipourfans
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
مهدی قائدی یکی از اونایی بود که از اغتشاشات حمایت کرد. بیچاره فکر میکرد حق زنان در ایران پایمال میش
زن مهدی قائدی جدا از اینکه اموالشو بالا کشیده گفته: مهریهشو هم میخواد!
این خانم از هموناست که به حجاب و سایر قوانین اسلام جفتک میزنن ولی عاشق مهریه و نفقهای هستن که اسلام تعیین کرده!
کـانـالرسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀
♡j๑ïท🌱↷
『 @AhmadMashlab1995 』
این اقای دروازهبان دیگه چجوری باید جار بزنه کمبود محبت داره بابا این خیلی اورژانسیه بهش برسونین🤫🤕
هنو با خودشونم کنار نیومدن اینا... همین شماها بودین به اینا میگفتین جیره خور حکومت حالا اومدی بغلش❓چی بگم من؟😏😕
کانالرسمےشھیـداحمـدمَشلَـب
@AhmadMashlab1995🌐
12.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صحبت هاے #سیدحسننصرالله با #سلام_بدرالدین مادر #شهید_احمد_مشلب🎙✨
#اختصاصے_کانال🔗
کـانـالرسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀
♡j๑ïท🌱↷
『 @AhmadMashlab1995 』