eitaa logo
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
7.6هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
2.3هزار ویدیو
143 فایل
🌐کانال‌رسمے شهیداحمدمَشلَب🌐 🌸زیر نظر خانواده شهید🌸 هم زیبا بود😎 هم پولدار💸 نفر7دانشگاه👨🏻‍🎓 اما☝🏻 بہ‌ تموم‌ مادیات پشت پا زد❌ و فقط بہ یک نفر بلہ گفت✅ بہ #سیدھ_زینب❤ حالا کہ دعوتت کرده بمون @Hanin101 ادمین شرایط: @AHMADMASHLAB1374 #ڪپے‌بیوحـرام🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔔رمزگشایی صدای ناقوس جااااانم علی😍🤩 🔆 ✍آخوندی که آواز خواند! در راه کربلا به قهوه‌خانه‌‌ای می‌رسند که پر از دود و دَم بود. تعدادی جوان مشغول رقص و آواز و پایکوبی بودند. آخوندملاحسینقلی‌همدانی به سراغ گُنده لات و سردسته‌شان رفت و گفت: « سلام‌علیکم، آقا اجازه می‌دید من بخونم و شما سازشو بزنید؟‌» همه صداها قطع شد. بعد از اندکی سکوت لیدرشان گفت:« شیخ، مگه شما هم بلدی؟» ملاحسینقلی لب‌هایش کش آمد و گفت: « بلدم شعر بخونم.» قهقهه مستانه‌اش در فضای کوچک قهوه‌خانه پیچید و گفت: « آشیخ، تو بخون ما سازشو می‌زنیم.» با صدای دلنشین و ضرب‌آهنگ ناقوسی میان اراذل و اُباش شروع به خواندن می‌کند: لا اله الا الله حَقاً حَقاً صِدقاً صِدقاً اِنَّ الدُّنیا قَد غَرَّتنا وَ شَغَلَتنا وَ استَهوَتنا، یَابن الدُّنیا مَهلاً مَهلاً یَابن الدُّنیا دَقّاً دَقّاً یَابن الدُّنیا جَمعاً جَمعاً تُفَنی الدُّنیا قَرناً قَرناً، ما مِن یَومٍ یَمضی عَنا اِلا اَوهی مِنا رُکناً، قَد ضَیّعنا داراً تَبقی وَ اَستَوطَنا داراً تَفنی لَسنا نَدری ما قَرَّطنا فِیها اِلا لَو قَدمتنا * ترکیب ضربِ‌آهنگ این شعر با نفس پاک و الهی او چنان اثری گذاشت که از ساز زدن دست کشیدند و شروع به ناله کردند. خنده مستانه‌شان به صدای آه و ناله و اشک تبدیل شد و قهوه‌خانه را لرزاند.* 📚*برگرفته از کتاب کهکشان ‌نیستی، ص۵۴-۵۱.(داستان زندگی آیت‌الله سیدعلی‌قاضی طباطبایی) کـانـال‌رسمے 🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『 @AhmadMashlab1995
-ای مردم! اگر در رستاخیز شک دارید، (به این نکته توجه کنید که) ما شما را از خاک آفریدیم. سوره حج- 5 کـانـال‌رسمے 🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『 @AhmadMashlab1995
40.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عمار داره این خاک.... ✊🏻🇮🇷 -کاری از گروه فرهنگی مشکات ارسالی کـانـال‌رسمے 🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『 @AhmadMashlab1995
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢اطلاعیه💢 هفتمین سالگرد شهادت مجاهد با حضور خانواده معزز شهید سخنران:حجت الاسلام احمدقوی راوی: (برادر شهید) بانوای:کربلایی علی اصغر ژولیده کربلایی حمید علیزاده برادر حسین الجرکس(ازکشور لبنان) با اجرای:گروه سرود کشوری حبیب زمان:چهارشنبه۱۰ اسفندماه،ساعت۲۰ مکان:جنوب غرب استان تهران،اسلامشهرخیابان علی بن ابی طالب کوچه ۱۶شهیدقادری حسینیه معظم شهدا کـانـال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『 @AhmadMashlab1995
📚خاطرات شهید مدافع حرم راوی:رامی وهبی (دوست شهید) زمانی که انگشتش مجروح شدہ بود و در راہ اتاق عمل بود دائم میخندید و میگفت :" اصلا برای من مهم نیست و فدا کردن یک انگشت امری بسیار سادہ است. بدون انگشت در زندگی هیچ اتفاقی نمی افتد." این تفکر برگرفته از همان بخشندگی احمد بود که برای اعضای بدنش و حتی جانش نیز دست و دلباز بود . نسبت به درد بسیار صبور بود و میخندید . احساس نمیکرد زخمی است و مستمر تکرار میکرد: "فدای حضرت زینب(س)"❤ ✍ماه علقمه کـانـال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『 @AhmadMashlab1995
منویکم ببین.mp3
16.38M
🎼اونادیک یا امی حملت قطرات دمی 🎤بانوای: کربلایی سیدرضا نریمانی منویکم ببین(عربی-فارسی) که قسمتی از وصیتنامه است 🕊 کـانـال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『 @AhmadMashlab1995
قطعاً شهادت گل رز 🥀زیبایی است... پس در این دنیای فانی طالب آن باشید قسمتی از وصیتنامه 🕊 کـانـال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『 @AhmadMashlab1995
49.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم مداحی فارسی،عربی سید رضا نریمانی در وصف شهید مشلب که قسمتی از وصیتنامه است با زیر نویس فارسی 🕊 کـانـال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『 @AhmadMashlab1995
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
تم ایتا🎗شماره 1⃣ با بک گراند🖼 کـانـال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『 @AhmadMashlab1995
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
تم ایتا🎗شماره 2⃣ با بک گراند🖼 کـانـال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『 @AhmadMashlab1995
دوستان پست های مربوط به افلاکیان خاکی از مجموعه خاطرات هست از دست ندین👌
🏴محــــرم و عاشـــورا را زنــده نگــہ داریـد.... 🖤امام حسین (ع) برای دین و ناموس ما شهید شد.... °•|برشی از وصیتنامه شهید مشلب|•° کـانـال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀 ♡j๑ïท↷ 『 @AhmadMashlab1995
🖋 اهدای لوح تقدیر و هدیه ویژه به توسط نمایندگان بخاطر مراسم که در ایران برگزار شد 🇱🇧💛🇮🇷 🤍 کـانـال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『 @AhmadMashlab1995
❣از نوشته های شهید ❣ ‍ 🔸بهشت گوارا باد براے ڪسے ڪہ ندای اهل آسمان را دوست دارد کـانـال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『 @AhmadMashlab1995
🔰با 🖌یقین کردم که خودش است. افسوس خوردم 🤦‍♂️که عربی بلد نبودم...نفهمیدم چطور بغلش کردم و بغضم ترکید. در آن لحظه‌ی شیرین😍🥰 و به یادماندنی ... (برگرفته از کتاب 📕ملاقات در ملکوت ۲) https://eitaa.com/molaghat_dar_malakot 🛒 جهت سفارش و خرید غیر حضوری با 🎉 فقط تا به آیدی @Mojahed_basir مراجعه نمایید.
🔰 با تا حالا برات پیش اومده بشنوی که شهدای مدافع حرم برای پول💵 رفتن ولی نتونی ثابت کنی 🤐🤦‍♂️😔که این ادعا دروغه؟ 💡زندگی یک سند مسجل برای رد این ادعاست ⏰پس تا دیر نشده کتاب (📕ملاقات در ملکوت ۲) رو بخون و هرجا هر کس این ادعا رو کرد بهش ثابت کن که اشتباه می کنه😌 https://eitaa.com/molaghat_dar_malakot جهت سفارش و خرید غیر حضوری با فقط تا به آیدی @Mojahed_basir مراجعه نمایید.
از نوشته های در فیسبوک "بهشت گوارا باد برای کسی که ندای اهل آسمان را دوست دارد و هیاهوی انسانها را ترک کرد. و توشه اش را برای سفر آماده کرد... پس متوجه شد که مرگ اجتناب ناپذیر است... پس راه عاشقان را دنبال کرد" کـانـال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『 @AhmadMashlab1995
بِسمـِ‌اللهِ‌الرَّحمنِ‌الرَّحیمِ (مـعـنــاے تـعـهـد) گــ🌹ـل خریدن تقریبا کار هر روزش بود ... گاهی شکلات هم کنارش می گرفت ... 😍 بدون بهانه و مناسبت، هر چند کوچیک، برام چیزی می خرید ... 🎁 زیاد دور و ورم نمیومد ... اما کم کم چشم هام توی محوطه دانشگاه دنبالش می دوید ... .🙂 رفتارها و توجه کردن هاش به من، توجه همه رو به ما جلب کرده بود ...😇 من تنها کسی بودم که بهم نگاه می کرد ...😎 پسری که به خنثی بودن مشهور شده بود حالا همه به شوخی، رومئو صداش می کردن ... .😍 اون روز کلاس نداشتیم ... بچه ها پیشنهاد دادن بریم استخر، سالن زیبایی و ... . همه رفتن توی رختکن اما پاهای من خشک شده بود .. 😕 برای اولین بار حس می کردم در برابر یه نفر تعهد دارم ... کیفم رو برداشتم و اومدم بیرون ... هر چقدر هم بچه ها صدام کردن، انگار کر شده بودم ... .😣😖 چند ساعت توی خیابون ها بی هدف پرسه زدم ...😶 رفتم برای خودم چند دست بلوز و شلوار نو خریدم ... عین همیشه، فقط مارکدار ... یکیش رو همون جا پوشیدم و رفتم دانشگاه ... .😎 همون جای همیشگی نشسته بود ... تنها ... بی هوا رفتم سمتش و بلند گفتم: " هنوز که نهار نخوردی؟" ...😬😁 امتحانات تموم شده بود ... قرار بود بعد از تموم شدن امتحاناتم برگردم ... حلقه توی جعبه جلوی چشمم بود ... .😔 دو ماه پیش قصد داشتم توی چنین روزی رهاش کنم و زیر قولم بزنم ... اما الان، داشتم به امیرحسین فکر می کردم ... اصلا شبیه معیارهای من نبود ... .☹️ وسایلم رو جمع کردم ... بی خبر رفتم در خونه اش و زنگ زدم ... در رو که باز کرد حسابی جا خورد 😳... بدون سلام و معطلی، چمدونم رو هل دادم تو و گفتم: "من میگم ماه عسل کجا میریم" ... .🙃😅 آغاز زندگی ما، با آغاز حسادت ها همراه شد ...😏 اونهایی که حسرت رومئوی من رو داشتند ... و اونهایی که واقعا چشم شون دنبالش افتاده بود ... .😰😱 مسخره کردن ها ... تیکه انداختن ها ... کم کم بین من و دوست هام فاصله می افتاد ... هر چقدر به امیرحسین نزدیک تر می شدم فاصله ام از بقیه بیشتر می شد ... . ✍شهید سید طاها ایمانی ادامه دارد... 🍃🌸 @Ahmadmashlab1995
از نوشته های در فیسبوک "بهشت گوارا باد برای کسی که ندای اهل آسمان را دوست دارد و هیاهوی انسانها را ترک کرد. و توشه اش را برای سفر آماده کرد... پس متوجه شد که مرگ اجتناب ناپذیر است... پس راه عاشقان را دنبال کرد" @AhmadMashlab1995
حسین،زخم‌های‌روح‌را‌مداوا‌می‌کند، ولی‌عباس‌کفیل‌دل‌های‌رنج‌دیده‌در‌دنیاست❤️‍🩹:))
حسین به عباست قسمت به همه گفته ام اربعین کربلاییم میدانم رو سیاهم ولی بیاییم؟!
به خاطر علاقه ی شدیدش به آقا امام رضا ع دوست داشت غریب طوس صداش کنن... و داداش احمدِ ما شد _شهید غریب طوس
عشق رو مهمون دلم کردی . . خواب می‌دیدم بغلم کردی ((: _آقایِ امام حسین
تنها به شوق دیدار تو آرزوی مرگ دارم... ✨فمن یمت یرنی✨
حسین،زخم‌های‌روح‌را‌مداوا‌می‌کند، ولی‌عباس‌کفیل‌دل‌های‌رنج‌دیده‌در‌دنیاست❤️‍🩹:))