🌸🍃خداوندا روزي شهادت ميخواهم كه از همه چيز خبري هست الا شهادت،
ولي خداوندا تو صاحب همه چيز و همه كس هستي
و قادر توانايي، اي خداوند كريم و رحيم و بخشنده، تو كرمي كن،
لطفي بفرما، مرا شهيد راه خودت قرار ده.
قسمتی از وصیت نامه #شهیدحاج_احمد_کاظمی
🌸🍃
@ahmadmashlab1995
ﻣﺎ ﺣﺎﺟﺖ ﺧﻮﺩ را ﻓﻘﻂ از #روضه ﮔﺮﻓﺘﯿﻢ ...
ﺟﺰ روضه ارباب ﺑﺠﻮﯾﯿﻢ ﮐﺠﺎ ﺭﺍ ...
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
🌸🕊🌸🕊 🕊🌸🕊 🌸🕊 🕊 #لات_های_بهشتی #مالکوم_ایکس مبارز سیاهپوستی بود که سال 1925 در ایالت اوهامای #آمریکا
🌸🕊🌸🕊
🕊🌸🕊
🌸🕊
🕊
#لات_های_بهشتی
#فـــــراری۱
قبل از انقلاب بود و دوره، دوره خان و خان بازی.
در خورستان و حوالی دزفول نیز همین بساط حاکم بود...
#محمدرضا همیشه در کنار خان بود و شریک ظلم هایش...
همیشه با خودش #خنجر داشت و هر کسی پا پےاش مےشد را حسابی ادب مےکرد.
در دعوا کردن، حریف نداشت.
و در تیراندازی، مهارت ویژه داشت...
تا اینکه در اواسط دهه ۵۰ ، ماموران حکومتی، حکم جلبش را گرفتند و محمدرضا برای فرار از دستشان، راهی کوه و کمر شد.
کوههای مرز ایران و عراق، شد پناهگاه محمد رضا و او فقط برای سر زدن به خانواده و گرفتن آذوقه ، مخفیانه به دیدار آنها مےرفت...
انقلاب که پیروز شد، محمد رضا هم برای خودش #پیرمرد محاسن سفیدی شده بود و به سراغ خانواده اش آمد...
محمدرضا در طول سال های فرارش ، خیلی به کارهایش فکر کرده بود و حالا از ظلمی که در حق مردم کرده بود، پشیمان بود...
اما چکار مےتوانست بکند؟؟؟
ظلم هایش در حق مردم، کم نبودند!!!
#ادامه_دارد...
#لات_های_بهشتی
#کپی_با_ذکر_لینک
@AHMADMASHLAB1995
#شهید_حسن_باقری
عصر بود که از شناسایی آمد. انگار با خاک حمام کرده بود. از غذا پرسید. نداشتیم. یک از بچه ها تندی رفت، از نزدیکی شهر چند سیخ کوبیده گرفت. کباب ها را که دید، داد زد « این چیه ؟» زد زیر بشقاب و گفت« هرچی بسیجی ها خورده، از همون بیار. نیست، نون خشک بیار. »
یادگاران، جلد چهار، کتاب حسن باقری
🌸🍃
@ahmadmashlab1995
🌸🍃
#وصیت_شهدا
راه سعادت بخشِ حسین (ع)
را ادامه دهید و زینب وار زندگی ڪنـید ؛
تمام شهیدان ما
از این راه پرورش یافتهاند .
#سردار_شهید_احد_مقیمی
🌸🍃
@ahmadmashlab1995