eitaa logo
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
7.4هزار دنبال‌کننده
16.7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
144 فایل
🌐کانال‌رسمے شهیداحمدمَشلَب🌐 🌸زیر نظر خانواده شهید🌸 هم زیبا بود😎 هم پولدار💸 نفر7دانشگاه👨🏻‍🎓 اما☝🏻 بہ‌ تموم‌ مادیات پشت پا زد❌ و فقط بہ یک نفر بلہ گفت✅ بہ #سیدھ_زینب❤ حالا کہ دعوتت کرده بمون @Hanin101 ادمین شرایط: @AHMADMASHLAB1374 #ڪپے‌بیوحـرام🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#رمان_دلارام_من #قسمت_سی_هشت نرگس هم متوجه حالم می شود : حورا جون! عزیزم! چرا رنگت برگشته؟ حالت خو
نگاهم به حیاط بر می گردد ، چرا متوجه حوض فیروزه ای ودرخت انگورشان نشدم ؟ چقدر این منظره آشناست ، گویا قبلا اینجا بوده ام .... چیزهایی که تا الان دیده ام باعث می شود همه جای خانه را با دقت از نظر بگذرانم ... روی میزی که با نرگس نشسته ایم ،چندقاب عکس کوچک گذاشته اند ، نمی دانم چرا نرگس مضطرب است.... قبل از این که به قاب ها نگاه کنم ، همراهم زنگ می خورد ، عموست که می گوید تا پنج دقیقه دیگر می رسـد ... به زن عمو می گویم اماده باشد ودرحالی که چادر سرم می کنم به عکـس ها خیره می شوم.. یکی از عکس ها به چشمم آشنا می آید : مردی چهارشانه و قدبلند ، با محاسن مرتب و کوتا وچشمان درشت مشکی که دخترکی یک ساله را روی پایش نشانده... ودرحیاطی به سبک خانه های قدیمی ، زیر درخت انگور نشسته ! دخترکی یکساله.... دخترکی که مطمئنم حورا نام دارد .... نویسنده : خانم فاطمه شکیبا ♥️ @AhmadMashlab1995 |√←
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#رمان_دلارام_من #قسمت_سی_نهم نگاهم به حیاط بر می گردد ، چرا متوجه حوض فیروزه ای ودرخت انگورشان نشد
نرگس و هانیه خانم وزن عمو که متوجه دقتم به عکس شده اند ، با اضطرابی بی سابقه صدایم می زنند: -حورا ...عزیزم...چیزی شده؟ بدون اینکه چشم ازعکس بگیرم می گویم : این اقا ...این اقا کیه؟ این دختره منم... عکس بعدی را می بینم که یک خانواده چهار نفره را نشان می دهد... زن و مردی جوان ودخترکی یک ساله و حوراءنام ، و پسرکے پنج شش ساله ، زن جوان که پسرش را بر زانو نشانده هم .... صدای اطرافیان را گنگ می شنوم و فقط می گویم : - مامان ...عکس مامان من اینجا چیکار میکنه؟ حالم به غریقی می ماند که حتی نمی داند کجا را چنگ بزند ،ذهنم قدرت تحلیلش را از دست داده ، دست به دامان عمو می شوم... ادامہ دارد...🕊️ نویسنده: خانم فاطمه شکیبا ♥️ @AhmadMashlab1995 |√←
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
⬆معرفی شهید⬆ 😍شهید رضا حاجی‌زاده😍 😍جزء شهدای مدافع حرم🌻 ☘ولادت:6دی سال1366🌻 ☘محل ولادت:آمل🌻 ☘شهادت:1
⬆معرفی شهید⬆ 😍شهید علی عابدینی😍 😍جزء شهدای مدافع حرم🌻 ☘ولادت:25مرداد سال1367🌻 ☘محل ولادت:روستای فرم_شهرستان فریدونکنار🌻 ☘شهادت:17اردیبهشت سال1395🌻 ☘محل شهادت:خانطومان_سوریه🌻 ☘نحوه شهادت:در کربلای خانطومان در درگیری با تروریست های داعشی به فیض عظیم شهادت نائل آمد😔😔 نویسنــ✍🏻ــده:بانوےمحجبـه کپی بدون نام نویسنده ممنوع🚫 join↧ఠ_ఠ↧ ♡✿ @AhmadMashlab1995✿♡
💔 دستـــم نمیرســد بھ تماشای ڪــــــربـــلا با بغض به روی عکس حرم دست میکشم ‌ 🏴 @ahmadmashlab1995🏴
یک اما هزار مفهوم و معنی تصویری از مادر شهید والا مقام ذکریا شیری @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
📚خاطرات شهید مدافع حرم #شهید_احمد_مشلب راوی:سیده سلام بدرالدین (مادر شهید) #فرهنگ_عاشورا قسمت دوم:
خاطرات شهید مدافع حرم راوی:سیده سلام بدرالدین (مادر شهید) قسمت سوم: عاشورا و وقایع آن را لحظه به لحظه بررسی کرده و با آن زندگی می کرد او دوم محرم را اینگونه تداعی می کرد"امروز امام حسین (ع) به کربلا رسید و پرسید که این سرزمین چه نام دارد و وقتی نام کربلا را شنید فرمود:"الّلهُمَّ اِنّ اَعُوذُ بِکَ مِنَ الکَربِ وَ البّلاء " قبل و بعد از عاشورا همه ی مصیبت های اهل بیت (علیهم السلام اجمعین) وعلی الخصوص حضرت زینب (سلام الله علیها) را بیان می کرد و از آن ها تاسف می خورد و اشک می ریخت . این نوع ارتباط عمیق با فرهنگ غنی عاشورا و تکرار وقایع و مصائب کربلا هر سال در بروز و ظهور می کرد . ✍ماه علقمه @AhmadMashlab1995
💔 قالیباف میره سیستان پای درد مردم میشینه رئیسی دزد بیت المال رو از اروپا برمیگردونه روحانی هم نشسته تو‌کاخ گفته دوازده شب اتوبان رو میبندم اگه میخواهید برید سفر بدویید لای در نمونید !!! 👤 S.Musavie 🏴(یاحسین) 🏴 @ahmadmashlab1995🏴
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#خاطرات_شهدا ✨ وقتی از سفرِ کربلا برگشت، مادر پرسیده بود چه چیزی از امام حسین(علیه السلام) خواستی؟
بعد از شهادت سید خیلی اذیت شدیم ولی من تمام سختی‌ها را با جان و دلم خریدم. دخترمان هم خیلی ناراحت می‌شد. من خودم پدر نداشتم و هنوز یک بچه با پدر می‌بینم ناراحت می‌شوم. بچه من هم همینطور است. چند وقت پیش کسالت داشتم و نتوانستم سر خاک شهید بروم که خواب شهید را دیدم. خواب دیدم در راه مشهد هستم و ایشان با چهره‌ای زیبا آمد و گفت: خانم نیامدی؟ دلم برایت تنگ شده است. گفتم: تو که می‌دانی مریض شدم و حال نداشتم. گفت: آره! از بیماری‌ات ناراحت شدم. گفتم: تو که می‌دانی چرا شفای منو نمی‌گیری؟ گفت: این‌ها همه آزمایش توست و ان‌شاءالله روسفید از این آزمایش بیرون می‌آیی و خوب می‌شوی. گفتم: کی؟ گفت: الان نیست و برای بعداً هست. من از کار‌های خوب و بد دیگران گفتم که ایشان گفت: همه چیز را می‌دانم و از همه چیز اطلاع کامل دارم. گفت: حواسم به تو و زهرا هست و امکان ندارد یک لحظه از تو و زهرا غافل شوم. ☘ •┈┈••✾•♥️•✾••┈┈• @AhmadMashlab1995
اگه جایی دیدین شیطون از گوشه ی خاڪریز اومده تو، باید بخونیما...🌱 💡 ☑️ @AhmadMashlab1995