فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•|🌥⛓|•
ما را
به جز تۅ
در همہ عاݪـم
عزیز نیست 🖐🏾💕
کلیپے از #شهید_احمد_مشلب🌸🌻
#رفیقانہ💫
✅ @AHMADMASHLAB1995
••|🪴💚|••
#تلنگر
ٺاحالاقیـمہبـاشـڪرخوردۍ؟؟🤔
قطعانخوردۍ🤢
چرا؟!؟
چوݩبـاهـمجـوردࢪنمـیاد😬
پـسچـراچادرمۍپوشـے
باشلواࢪٺنـگنودسانـٺـۍو
ࢪژلبوموهـاۍِپـریشـوݩ⁉️
نڪـنخـواهـرمـݩ🙃
قیـمہروبـاشـڪرنمیخورݩ:)❌
🌱 @AhmadMashlab1995
آقای اژهای فعلا که آقای رئیسی درگیر انتقال قدرته شما کارای اداری محاکمه حسن، اسحاق و حسام و... رو شروع کنید کارا جلو بیفته☺️
✅ @AHMADMASHLAB1995
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هنروعلموسیـٰاست
همہخوبند
ولی..
ایبہقربـٰانهمـٰانیکہ
رفاقـتبلداست!!(꧇
#بهترینرفیقمحسین♥️✨
#بویمحرممیرسدبهمشام🖤🍃
#کار_خودمونہ 🌸
#سلام_علے_غریبطوس 🌱
#شهید_احمد_مشلب 🌸✨
✅ @Ahmadmashlab1995
پیروزے افتخارآفرین و ڪسب مدالطلا توسط سجادگنجزاده در رقابت هاے کاراتہ المپیک 2020 توکیو را تبریک مےگوییم🥊✨
#قرارگاه_فرهنگے_مجازے_شهیداحمدمشلب
✅ @AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
🍃آب خیلی کم بود حتی تقسیم و جیره بندی آب برای بچهها کار سختی بود . در این هنگام ابراهیم بین اسرای
هروقت راه راگم ڪردین، راه شهدا راپیش بگیرید، خط مشے آنهارا بگیرید، وسعی کنید ڪه شهدایے زنده زندگی کنید .🌸🌱
#سرداردلها♥️
#شهیدحاجقاسمسلیمانــے🌱
#هر_روز_با_یک_شهید❣
✅ @AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
🦋🌸🦋🌸🦋🌸🦋🌸 🦋🌸🦋🌸🦋🌸 🦋🌸🦋🌸 🦋🌸 #عبور_از_سیم_خاردار_نفس♥️⛓ #قسمت_صدوبیستوهفتم7⃣2⃣1⃣ هر دو روی تخت، کنار ه
🦋🌸🦋🌸🦋🌸🦋🌸
🦋🌸🦋🌸🦋🌸
🦋🌸🦋🌸
🦋🌸
#عبور_از_سیم_خاردار_نفس♥️⛓
#قسمت_صدوبیستوهشتم8⃣2⃣1⃣
ــ پیش خودتون باشه.
تربت کربلاست، اگه مابین ذکر گفتن، فقط بچرخونی و چیزی نگی هم، براتون ذکر حساب می کنند.
خندیدوگفت:
– پس دیجیتالیه.
سرم را تکان دادم و گفتم:
– یه همچین چیزایی.
موقعی که سجاده را می گذاشتم توی کمد، یادم افتاد هدیه ایی که آرش به من داده بود را همانجا گذاشتهام.
نایلونی که هدیه داخلش بود را بیرون آوردم و رو به آرش گفتم:
–میشه این رو برام نصبش کنید رو دیوار.
وقتی قاب سیلور، با گل های طلایی را نشانش دادم، لبخندی زدو گفت:
–فکر کردم انداختیش دور.
ــ راستش گذاشته بودم کنار تا بهتون برگردونم، ولی قسمت چیز دیگه ایی بود.
جا کلیدی قلبی را هم روی کلید کمدم نصب کردم و گفتم:
– اینجا هر روز می بینمش.
قاب را از من گرفت وپشتش را نگاه کردو گفت:
–اگه یه میخ کوچیک با یه چکش بیاری حله.
از اتاق بیرون رفتم وازاسراپرسیدم:
–چکش و میخ کجاست؟ چون او معمولا این جور کارهارا انجام می داد. به دقیقه نکشید که برایم آوردو باخنده گفت:
– می ذاشتی این بدبخت روز اولی با خاطره خوش بره خونشون. یه امروز رو ازش کار نمی کشیدی، آخه چه زود خودت رو نشون می دی.
چشمکی بهش زدم وگفتم:
–باید گربه رو دم حجله کشت.
میخ و چکش را به طرفم گرفت و گفت:
– حالا که داری ازش سو استفاده می کنی، بگو پرده اتاق رو هم در بیاره، یه دستی هم به شیشه ی اتاق بکشه.
با چشم های گردشده نگاهش کردم ونچ نچی کردم و گفتم:
– به من می گی سو استفاده چی؟ خودت که آخر استسمار گری، خدا به داد شوهرت برسه.
خندیدو گفت:
–پس چی، آدم رو، می زنه حداقل ارزشش رو داشته باشه، اون تابلو رو منم می زدم دیگه ،حالا آقا دومادو انداختی تو زحمت که چی بشه.
مامان اسرا را صدا کردوگفت:
– اگه گذاشتی بره دنبال کارش.
وارد اتاق که شدم دیدم آرش وسایل روی میز را مرتب کرده و نگاهشان می کند.
بادیدنم، اشاره ایی به لاک های رنگا رنگی که روی میز بودکردو گفت:
–مگه از این جور چیزها هم استفاده می کنی؟
ــ بله، خیلی کم. مگه اشکالی داره؟
ــ نه، آخه هیچ وقت ناخن هات رو رنگی ندیدم.
ــ آهان منظورتون بیرون از خونس؟
ــ آره دیگه.
ــ نه اصلا. فقط توی خونه، گاهی واسه دل خودم.
میخ رو گرفت و گفت:
– بگید کجا نصبش کنم.
تابلویی که آقای معصومی برایم نوشته بود را از روی دیوار برداشتم و گفتم:
–اینجا لطفا.
با تعجب گفت:
–چرا برداشتید؟
تابلو را داخل همان نایلونی که تابلوی گلهارا از آن درآورده بودم گذاشتم و گفتم:
– حالا بعدا یه جا براش پیدا می کنم.
نگاهی به جای خالی تابلو انداخت و گفت:
–پس دیگه نیازی به میخ و چکش نیست. بعد تابلوی گلهارا همانجا آویزان کرد.
اسرا و مامان شام رو بر خلاف همیشه روی میزچیدند و هر بار که می رفتم کمکشان مامان می گفت:
–تو برو پیش آرش بشین.
وقتی دور میز نشستیم و خواستیم غذا را شروع کنیم، اولش مثل همیشه کمی نمک دریا چشیدیم، برای آرش هم جالب بودو بعد از این که مامان برایش دلیلش را توضیح داد، دلش خواست که امتحان کنه.
مامان سوپو قیمه بادمجان درست کرده بود. به همان سبک و سیاق خودش، آرش اول از رنگ غذاها تعجب کرده بود، ولی وقتی امتحانشان کرد مدام می خوردو از دست پخت مامان تعریف می کرد.
وسط های غذا خوردن بودیم که آرش آرام زیر گوشم گفت:
– فکر کنم آب یادتون رفته.
بلند شدم و برایش بطری آب با لیوان آوردم و گفتم:
– ببخشید، ما چون بین غذا آب نمی خوریم، یادمون میره واسه مهمونامونم آب بزاریم سر سفره.
وقتی آرش دلیلش را پرسید، مادر هم عذر خواهی کرد که حواسش نبوده آب بیاورد، بعدهم مضرات آب خوردن بین غذارا برایش توضیح داد.
بعد از شام بلند شدم و میز را جمع کردم آرش هم به کمکم امد. بعد هم در شستن و خشک کردن ظرف ها و همراهیم کرد. اصرارهای مادر هم برای این که آرش برود و بنشیند و تاثیری نداشت.
آرش گاهی با اسرا هم کلام میشد ولی اسرا خیلی کوتاه و مختصر جواب می داد.
آرش چشمکی به من زدوآروم گفت:
–برعکس خودت، خواهرت زیاد زبون دار نیست ها.
از حرفش زدم زیر خنده و گفتم:
–بهتون قول میدم به هفته نکشیده از حرفتون پشیمون می شید.
او هم خندیدو گفت:
–آهان، پس الان داره ملاحظه ام رو می کنه.
بعد پیش خودم فکر کردم، من کی پر حرفی کردم، یا زبون دار بودم که آرش این حرف را زده.
🦋🌸🦋🌸🦋🌸🦋🌸
🦋🌸🦋🌸🦋🌸
🦋🌸🦋🌸
🦋🌸
نـویسنـــ✍🏻ـــدھ:لیـلافتحـےپـور🎗
ڪانـالرسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🌼
✅ @AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
🦋🌸🦋🌸🦋🌸🦋🌸 🦋🌸🦋🌸🦋🌸 🦋🌸🦋🌸 🦋🌸 #عبور_از_سیم_خاردار_نفس♥️⛓ #قسمت_صدوبیستوهشتم8⃣2⃣1⃣ ــ پیش خودتون باشه.
🦋🌸🦋🌸🦋🌸🦋🌸
🦋🌸🦋🌸🦋🌸
🦋🌸🦋🌸
🦋🌸
#عبور_از_سیم_خاردار_نفس♥️⛓
#قسمت_صدوبیستونهم9⃣2⃣1⃣
هنوز کارهایم کامل تمام نشده بود که مادر آرام کنار گوشم گفت:
–شما برید بشینید. زشته روز اولی همش تو آشپزخونس.
وقتی روی مبل داخل سالن نشستیم، آرش گفت:
–میشه بریم بیرون کمی قدم بزنیم؟
سرم را به علامت مثبت تکان دادم و گفتم:
–صبرکنید آماده بشم.
به چند دقیقه نکشید که با هم خیابانهای اطراف خانه را قدم زنان طی میکردیم.
آرش دستم را گرفت و عاشقانه نگاهم کرد و گفت:
هنوز باورم نمیشه، مال من شدی.
بعد نفس عمیقی کشید.
–یه مدت سریه کلاسی میرفتم که در مورد قانون جذب و این چیزها بحث بود.
استاد اون کلاس میگفت، توی زندگی هر انرژی خوب یا بدی رو که بفرستید، همون رو دریافت می کنید و در مورد هر کسی اگر مثبت فکر کنید باعث رفتار خوب شما با اون میشه. همینطور برعکسش.
هر چی فکر میکنم قبل از اون ماجرای جزوه هیچ فکری در مورد تو نکرده بودم. نمیدونم چطور با یک نگاه به طرفت کشیده شدم. من اصلا به دخترهایی هم تیپ تو هیچ وقت فکر نکرده بودم، یعنی حتی تو رو سرکلاس ندیده بودم قبل از این که سارا بهت جزوهام رو بده. چطور به طرفت کشیده شدم.
چون قانون جذب میگه انسان هر چیزی رو که دوست داشته باشه با فکر کردن بهش میتونه به دست بیارتش. ولی در مورد تو همه چی یهویی به وجود امد. وقتی برای اولین باردیدمت کشش عجیبی به سمتت پیدا کردم. در حال که قبلش هیچ وقت از کائنات نخواسته بودمت. تو قانون جذب رو به هم ریختی راحیل. دیگه به این قانون اعتماد ندارم. خوشحالم که در مورد تو قانون جذب عمل نکرد.
بعد دستم را به طرف لبهایش بردو خواست ببوسد. آرام دستم را کشیدم و گفتم:
– اینجا خیابونه.
دوباره دستم را گرفت و گفت:
– بر طبق قانون جذب وقتی آدم احساس خوبی داره، اون موقع بهترین لحظات زندگیشه.
فکر میکنم من الان اون لحظه از زندگیم رو طی میکنم.
تو چی راحیل؟ مثل من اون حس خوب رو داری؟
سرم را به علامت تایید تکان دادم و او ادامه داد:
–اگه اینطوره، پس چطور در هر شرایطی حواست به... به... مثلا به اذان گوشیت هست. چرا هیچ خوشی باعث نمیشه ازیادت بره که بهش بیتوجه باشی؟
با تعجب نگاهش کردم و کمی فکر کردم که چه بگویم. پرسیدم:
–استادتون چطور آدمی بود؟
شانه ایی بالا انداخت و گفت:
–خوب بود. اکثراخیلی شادو شارژ بود.
–چه خوب، یعنی اعتقادی نداشت تو این دنیا رنج و سختی هم هست؟
–چرا؟ ولی میگفت با فکرهای خوب افکار منفی از بین میره.
–خب منظورش از اون افکار خوب چی بود؟
–فکر کردن به خوشیهای زندگی دیگه، که توی هر آدمی فرق میکنه، مثلا یکی وقتی به پولدار شدن فکر میکنه خوشه، یا کسی که به عشقش نرسیده، فکر کنه که رسیده، خوشه.
اصلا همین فکر کردن هم برای رسیدن بهش کمک میکنه و باعث شادیش میشه.
–به نظرم قانون جذبی که تو میگی خوبه ولی تک بعدیه.
چیزهایی که استادت گفته لذتهای زودگذره که انسان بالاخره ازشون خسته میشه.
آدمها از همهی این چیزهایی که گفتی بالاخره خسته میشن. اینا چیزای کمیه.
مامان همیشه میگه لذتهایی هست که آخر نداره و برای رسیدن بهشون باید یه رنجهایی بکشیم.
که همون رنجها هم خودش یه جورایی لذت داره.ح
متعحب نگاهم کردو پرسید:
– چطوری؟
–مامان میگه مثلا کسی که حواسش به حجابش هست، از همسرش لذت بیشتری میبره.
میگه حجاب داشتن یه رنج کوچیکه، که باعث یه لذت بزرگ میشه.
ولی به نظر من حجاب رنج نیست.
آرش نفسش را بیرون دادو گفت:
–مامانت چقدر سختش کرده. فکر نکنم اینجوریام باشه.
–خب میشه از همین نمازی که پرسیدی شروع کرد. من در هر شرایطی یادم نمیره که نمازبخونم. چرا؟
لبخند زدو گفت:
–اینو که من پرسیدم، تازه برام عجیب تر اون موضوع مهریته، فکر نمیکنی زیادی...مکثی کردو لبهایش را بیرون دادو نگاه با مزهایی بهم انداخت و لبخند زد.
–چیه؟ میترسی حرفت رو بزنی؟ تازه یادم نرفته ها اون روز قرار بود بگی داییم بهت چی گفته، ولی زدی زیر حرفت.
–راستش اون روز از گفتن موضوع مهریت اونقدر غافلگیر شدم که کلا نشد جوابت رو بدم.
داییت اولش یه سری بازجویی کرد و بعد نتیجهی تحقیقاتش رو که در مورد من انجام داده بود رو گفت، آخرشم توصیه هایی در مورد تو بهم کرد. تنها چیزی که لازم باشه بهت بگم این که ازم قول گرفت، هیچ وقت مجبورت نکنم کاری روکه دوست نداری رو انجام بدی. منم بهش این قول رو دادم.
بینمان سکوت شد من در فکر قولی بودم که دایی از آرش گرفته بود. میدانستم دایی هم خیلی نگران آیندهی من است. ولی هیچ وقت از تحقیقاتی که کرده بود، چیزی بهم بروز نداده بود.
آرش نگاهم کردو گفت:
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
🦋🌸🦋🌸🦋🌸🦋🌸 🦋🌸🦋🌸🦋🌸 🦋🌸🦋🌸 🦋🌸 #عبور_از_سیم_خاردار_نفس♥️⛓ #قسمت_صدوبیستونهم9⃣2⃣1⃣ هنوز کارهایم کامل تمام
–راستش اولش وقتی جریان مهریهات رو ازت شنیدم، بیشتر از این که برام عجیب باشه حسودیم شد و ناراحت شدم.
باتعجب پرسیدم:
–واقعا؟ آخه چرا؟
–برای این که زمانی که من دارم بال بال میزنم که همه چی رو جور کنم که ما به هم برسیم، تو به فکر چیز دیگه ایی هستی.
راحیل، تو واقعا بهم علاقه داری؟
🦋🌸🦋🌸🦋🌸🦋🌸
🦋🌸🦋🌸🦋🌸
🦋🌸🦋🌸
🦋🌸
نـویسنـــ✍🏻ـــدھ:لیـلافتحـےپـور🎗
ڪانـالرسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🌼
✅ @AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
•🥀 • لبخندبزنبهماکه... چشمشفاعتبهتودوختهایم♥️(: #شهید_احمد_مشلب💛🌿 #هر_روز_با_یک_عکس ✅ @A
•🌱[♥️••]
هࢪڪھآمدبھتماشا؎ِتو☝️🏻
بےدلبࢪگشت...🚶🏻♂
دلࢪبایی هنرِ✨
اینشہدامےباشد🕊
#شهید_احمد_مشلب💛🌿
#هر_روز_با_یک_عکس
✅ @AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#پای_درس_ولایت🔥 🔻 حضرت آیتالله خامنهای: «به ملّت ایران هم عرض میکنم همانطور که در طول این سالهای
#پاے_درس_ولایت🔥
#امام_خامنہای:
هر وقت که دل امام حسین (ع) براى پیامبر(ص) تنگ مىشد، به حضرت علی اکبر(ع) نگاه مىکرد.
امروز، [شما جوانان] عناصر مؤثرید؛ ولى فردا ستونهاى انقلاب هستید. توجه کنید انقلاب را با ریشه ها و مبانى فکرى و منطقیش ،بدرستى بشناسید.
✅ @AHMADMASHLAB1995
وزیر دفـاع اسرائیل گفته:
برای حمله به ایران آمادگی داریم.
آخ آخ چھار ستون بدنم لرزید🤣!
•.
#نڪشیمونعـامو/:
✅ @AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
⬆معـرفے شهیـد⬆ 💫شهیـد عباس نادری💫 ✨جـزء شهـداے مدافـعوطن✨ 🌴ولادت⇦23دی سـال1358🌿 🌴محـل ولادت⇦شوش🌿 🌴ش
⬆معـرفے شهیـد⬆
💫شهیـد نظام تاجیک💫
✨جـزء شهـداے مدافـعوطن✨
🌴ولادت⇦3تیر سـال1371🌿
🌴محـل ولادت⇦کهنوج🌿
🌴شهـادت⇦23تیر سـال1400🌿
🌴محـل شهـادت⇦کهنوج🌿
🌴نحـوه شهـادت⇦هنگام تأمین امنیت شهروندان، براثر درگیری با قاچاقچیان موادمخدر و اصابت گلوله بـہ فیـض عظیـم شهـادت نائـل آمـدند🥀🕊
نویسنــ✍🏻ــده:بانوےمحجبـه
کپےبـدوننـامنـویسنـدهحـرام🚫
ـــــــــــــــ|••🦋🌿••|ـــــــــــــــ
『 @AhmadMashlab1995 』
الشّـهــادةُ زَهــرة فـوّاحــة العِـطر لا يَـنـالـهـا و لا يَــشــمّ عِطـرها إلّا صَفــوة اللّٰه مــن الخَلـق .."🕊️💔
شهادت گلے معطر اسٺ ڪه کسے بوۍ آن را بـــدسٺ نمےآورد و استشمام نمیڪندجز بهترینخلقتخداونــــد🌸♥️
#لبنانیات🌱
#شهید_احمد_مشلب 🌸✨
#تصبحونعلےطیفالشهداء🌙♥️
✅ @AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
💔 فرقی دگر ندارد ایام سخت و سَهلَش مارا غمِ حسین بس دنیا برای اَهلَش... #صلےاللهعلیڪیااباعبدال
💔
اَللّهُمَّ رُدَّ کُلَّ غَریب...
خدایـا؛ غـریبیم!
ما رو به مولامـون بـرسون ...
#وَلِرَبِّكَ_فَاصْبِرْ
تو همان عطر عجیبی
ڪه
دلم
ڪرده هوایش
#صلےاللهعلیڪیااباعبدالله
#اللهمالرزقناحرم
#ما_ملت_امام_حسینیم
🌸🍃 @ahmadmashlab1995💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
「🍂🌪」
•••
دنـیاهمہشـعراسـت
بہچـشـممامـا...
شـعـرےڪہتڪاندادمـرا
چـشـمتـۅبـود...⛈
ترجمہ: دوست دارم برادرم! حتے اگر دورے...
کلیپے از #شهید_احمد_مشلب🌸🌻
#رفیقانہ💫
#ارسالے🌺
✅ @AHMADMASHLAB1995
موسی باباخانی به درک واصل شد✌️🏻💥
رهبر حزب تروریستی دموکرات کردستان ایران(تحت حمایت موساد) در هتلی در اربیل عراق توسط گروهی ناشناس ترور شد💪🏻
✅ @AHMADMASHLAB1995
هدایت شده از بیداری ملت
🛑🛑 متاسفانه ۴۰ ساله که جمهوری اسلامی در حال ظلم به قشر محترم فوتبالیست است 💔.
✍️بیداری ملت
@bidariymelat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•[🕯]•
رفتہرفتہنالہےمظلومداردمےرسد💔💫
#ان_معي_لبصیرتي🥀
۲روزتامحرمالحسین🏴
#روز_شمار_محرم
☑️ @AHMADMASHLAB1995
[🌿••]
❬چطور؎میتونےادامھبد؎؟/:
-منهردفعھنشستم
شھداتاڪمرخمشدندستدرازڪردن
برامبلندمڪنن؛
توبود؎دستتونمیداد؎بھشون؟...𖨥ꔷ͜ꔷ❭
#وَللہڪھنامردیھ🖐🏻(:
✅ @AHMADMASHLAB1995
نمےدانـم
شاید لبخنـدهایتان
تسبیـح #ذڪر خداوند بود
ڪہ اینگونہ دلنشین مانده است...💕🕊
نقاشے🎨
#کار_خودمونہ☺️
#حذف_لوگو_حرام🚫
✅ @AHMADMASHLAB1995