eitaa logo
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
7.4هزار دنبال‌کننده
16.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
145 فایل
🌐کانال‌رسمے شهیداحمدمَشلَب🌐 🌸زیر نظر خانواده شهید🌸 هم زیبا بود😎 هم پولدار💸 نفر7دانشگاه👨🏻‍🎓 اما☝🏻 بہ‌ تموم‌ مادیات پشت پا زد❌ و فقط بہ یک نفر بلہ گفت✅ بہ #سیدھ_زینب❤ حالا کہ دعوتت کرده بمون @Hanin101 ادمین شرایط: @AHMADMASHLAB1374 #ڪپے‌بیوحـرام🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
10.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥کلیپ ویژه| اگر علاقمند هستید چگونگی نابودی اسرائیل توسط نیروهای مقاومت را ببینید دیدن این کلیپ را از دست ندهید @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
: 🍂🍁🍂🍁 🍁🍂🍁 ﴾﷽﴿ 🍂🍁 🍁 🍎 رمان_طعم_سیب 💠 #قسمت_۲۶ صبح حدود ساعت 9 با سرو صدای عجیبی از
🍂🍁🍂🍁 🍁🍂🍁 ﴾﷽﴿ 🍂🍁 🍁 🍎 💠 ۲۷ دستشو از روی دهنم پس زدم چشمامو ریز کردم و گفتم: -این چرت و پرتا چیه میگی؟؟؟ با بغض روبه من گفت: -چرتو پرت نیست...وقتی مامان با مامان جون حرف میزد حرفاشونو شنیدم... چشمام داشت از کاسه در میومد با تعجب دستمو گذاشتم دو طرف شونه هاش و تکونش دادم و گفتم: -زود باش هرچی شنیدی بگو... -مامان جون یه هفته پیش زنگ زد به مامان من بیرون داشتم بازی میکردم خواستم برم خونه که شنیدم مامان داره تلفنی صحبت میکنه صدارو آیفون بود شنیدم که میگفت تو حالت بده...انگار یه پسری به اسم علی اذیتت کرده... حرفشو قطع کردم و گفتم: -نه...نه...ایناچیه میگی...اذیت چیه!!!! چشمامو بستم اما دیگه صدایی از امیر حسین نمی اومد...چشمامو باز کردم و دیدم یه گوشه مظلوم ایستاده بهش گفتم: -چرا اینجوری میکنی... یک دفعه برگشتم و دیدم مامان جلوی در اتاق دست به سینه ایستاده... از روی تخت بلند شدم مامان با ناراحتی و عصبانیت به امیرحسین گفت: -از اتاق برو بیرون... امیرحسین هم از ترسش دووید و رفت...آب دهنمو قورت دادم و مامان نزدیک تر شد...روکرد بهم گفت: -بشین کارت دارم... یواش و با نگرانی نشستم روی تخت... مامان برعکس افکار من دستمو گرفت و با مهربونی گفت: -من همه چیز رو میدونم...پس بدون هیچ ترسی حستو برام بیان کن... نفس عمیقی کشیدم با ناخون هام چنگ زدم بین موهام به یه گوشه خیره شدم و بعد از چند لحظه سکوت گفتم: -علی اصلا قصد اذیت کردن من رو نداشت و نداره...دوستم داشت مثل بچگیامون... مامان حرفمو قطع کرد و گفت: -توام دوستش داشتی؟؟ سرمو انداختم پایین و گفتم: -داشتم و دارم... سرمو آوردم بالا دستاشو گرفتم و گفتم: -مامان مقصر همه چیز من بودم...علی داشت ازم خواستگاری میکرد علی منو میخواست همه چیز جور بود من همه چیز رو خراب کردم حالا هم که رفتن و دیگه هیچوقت نمیبینمش... -حالا میخوای چیکار کنی... -چیکار میتونم کنم...باید فراموش کنم... -پس از همین حالا شروع کن... چشمامو بستم و گفتم : -چشم... بعد هم آغوش گرم مامانو حس کردم... ... نویسنده این متن👆: 👉 @AhmadMashlab1995
🍂🍁🍂🍁 🍁🍂🍁 ﴾﷽﴿ 🍂🍁 🍁 🍎 💠 ۲۸ حدود یک هفته ای از اومدن مامان و بابا به تهران میگذره حالا...حال و روزم خیلی تغییر کرده توی این چند روز خیلی بیرون رفتیم چند بارم با امیرحسین رفتم پارک... روحیم کامل عوض شده بود علی توی زندگی من داشت کم رنگ می شد...دیگه تموم روز توی فکرش نبودم...نمیگم اصلا...ولی خیلی کم بهش فکر می کردم... زندگیم از حالت یک نواختی و خواب آلودگی در اومده بود... کلاس هام هم رو روال عادی بود و تأخیر و غیبت نداشتم...همه چیز داشت خوب پیش می رفت...البته تقریبا... از کلاس داشتم بر می گشتم که با هانیه برخورد کردم... هانیه_اوه اوه خانم کجا با این عجله!!! من_إ سلام هانیه خوبی؟ ایستادیم و شروع به صحبت کردن کردیم... هانیه_قربونت توخوبی؟شاد به نظر میرسی! خندیدم و گفتم: -آره دیگه مامان و بابا اومدن بالاخره... -به سلامتی... بعد با کنایه گفت: -پس علی پر بالاخره!!!!! لب هام لرزید ولی لبخندمو حفظ کردم...و گفتم: -گذشته ها گذشته... بلد خندید و گفت: -پس حالا که گذشته بذار یه چیزی بهت بگم... هیچی نگفتم فقط نگاهش کردم لب هاشو چرخوند یکی از ابروهاشو انداخت بالا و باحالات تمسخر گفت: -علی ازدواج کرده!!! پلک هام سنگین شد لبخندم کاملا جمع شده بود بغض سنگینی گلومو مورد هجوم قرار داد... سرمو گرفتم بالاو گفتم: -گفتم که...گذشته ها گذشته... بعد سرمو انداختم پایین و به چپو راست چرخوندم و با صدای یواش گفتم: -مبارکه... بعد هم با شونم کوبوندم به شونه ی هانیه و سریع ازش دور شدم... ... نویسنده این متن👆: 👉 @AhmadMashlab1995
جمعہ یڪ دنیا میشویم.... جمعہ یڪ دریا مسلمان می شویم.... وعده دیدار ما امروز راهپیمایی روز 🌸🍃 @ahmadmashlab1995
بیست و پنج روز گذشت ، «جمعه آخر» آمد ماه من رخ بنما ، صحرا دگر جای «تو» نیست 🌸🍃 @Ahmadmashlab1995
نه به معامله قرن : راه‌پیمایی روز قدس که دفاع از فلسطین به‌وسیله‌ی حضور مردمی است، همیشه مهم است. امسال این راه‌پیمایی مهم‌تر است به‌خاطر این کارهای خیانت‌باری که بعضی از دنباله‌های آمریکا دارند در منطقه انجام میدهند برای جا انداختن معامله‌ی قرن؛ که البته جا نخواهد افتاد و هرگز تحقق هم پیدا نخواهد کرد و آمریکا و دنباله‌هایش در این قضیه هم شکست خواهند خورد. ۹۸/۳/۸
شهید حسین معزغلامی.apk
50.36M
🌷 اولین اپلیکیشین جامع ویژگی ها: 🍃شامل خاطرات ؛ عکس ها و مداحی های شهید 🍃 موسیقی پس زمینه 🍃آهنگ پیشواز شهید 🌺دانلود نکنید از دستتون رفته 😉 @AhmadMashlab1995
شهید حسین معزغلامی.apk
50.36M
🌷 اولین اپلیکیشین جامع ویژگی ها: 🍃شامل خاطرات ؛ عکس ها و مداحی های شهید 🍃 موسیقی پس زمینه 🍃آهنگ پیشواز شهید 🌺دانلود نکنید از دستتون رفته 😉 @AhmadMashlab1995
إِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِى الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ...؛ اگر گروهى (مومنان مهاجر) به خاطر حفظ دين و آئينشان از شما يارى طلب كنند، بر شما لازم است كه به يارى آنان بشتابيد (آیه 72 سوره انفال) پيکر غرق به خون ميان بازوان مادر و چشماني بي فروغ در امتداد غروب، خاک فلسطين مدتهاست مردمانش را زودتر از موعد به آغوش مي کشد؛ کودکان و شيرخوارگان، نوجوانان و جوانان حجله نرفته، در اين سرزمين چه زود غنچه هاپژمرده مي شوند؛ قربانيان گرگاني درنده خو. ولي هر چه خون هاي بيشتري ريخته مي شود گويي اين نسل آگاه تر و بيدارتر مي شود آن هم به دست کودکاني که از ابتدا مشق شهادت مي آموزند و خود را فداي وطن مي کنند و تقاص خون هاي به ناحق ريخته شده را با خون خود باز پس مي گيرند. و هنوز خون هاي ريخته شده دهکده آل ياسين گرم است 250نفر وحشيانه کشته شدند، 176 نفر دراللد و الرمله، 200 نفر در الطنطوره، 500نفر در الدوايمه، در کفر قاسم با شعار "بدون عاطفه باش تا خدا رحمتت کند" 49 نفر را کشتند، مردم روستاي حانين با تبر به قتل رسيدند، 770 نفر در خان يونس،800 نفر در صبرا و شتيلا، 1450نفر در غزه که حتي آن را جنايت جنگي و جنايت عليه بشر معرفي کردند اينها تنها گوشه اي ازجنايات اين رژيم غاصب است ولي تمامي اين کشته شدگان، مردماني روستايي و کشاورزو عادي بودند که خانه هايشان ويران،مزارعشان نابود و خانواده شان دستگيرو شکنجه شدند و مورد توهين و تحقيرقرار گرفتند. و روز قدس تنها،اندک فرصتي است براي فرياد اين مظلوميت براي آنکه دلش به اندازه تمام انسانيت وسعت داردوفرصتي است براي حمايت از قدس،سرزمين پيامبران @AhmadMashlab1995
🍃🌸 #امام_خامنه_ای : در جمهوری اسلامی مسئله‌ی #فلسطین برایمان یک مسئله‌ی تاکتیکی یا یک استراتژی سیاسی نیست، مسئله‌ی عقیده و دل و ایمان است. در روز قدس و در جمعه‌ی آخر ماه رمضانِ هر سال، که امام آن را به عنوان روز قدس معین کردند، مردم در همه‌ی شهرهای کشور، می‌آیند در خیابان‌ها؛ هوا گرم باشد، هوا سرد باشد؛ و حضور و انگیزه‌ی خودشان را نشان می‌دهند.💪 ۸۸/۱۲/۸ #چفیه_آقا😍 🌸🍃 @ahmadmashlab1995