eitaa logo
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
7.6هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
2.3هزار ویدیو
143 فایل
🌐کانال‌رسمے شهیداحمدمَشلَب🌐 🌸زیر نظر خانواده شهید🌸 هم زیبا بود😎 هم پولدار💸 نفر7دانشگاه👨🏻‍🎓 اما☝🏻 بہ‌ تموم‌ مادیات پشت پا زد❌ و فقط بہ یک نفر بلہ گفت✅ بہ #سیدھ_زینب❤ حالا کہ دعوتت کرده بمون @Hanin101 ادمین شرایط: @AHMADMASHLAB1374 #ڪپے‌بیوحـرام🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
⃣ بر خلاف انتظار که دوست داشتم حاجی بیشتر ملاحظه بکنه ولی سختگیرتر و سختگیرتر شد،☹️ چون سال کنکور بود و نمی خواستم پیش خانوادم شرمنده بشم.😊 کافی بود حاجی سؤالی بپرسه که من جواشو بلد نباشم، 😰با عصاش میزد به سرم و میگفت دختره نادون...😱 سخت گیری های حاجی باعث شد که بعد از امتحانای دی مدرسه نرم 😁وفقط سه چهارساعت درس کنکوری بخونم🤓..... تو آزمونام تراز و درصدای خوبی نداشتم...😐 تا عید وضع همین بود..... تا اینکه عید شد و من ۱۴روز اردوی درسی رفتم.....🙄 حاجی قهر و دعوا و کتک وگیس وگیس کشی😭🤐🤕..... اصلاراهم ندادتو خونش بعد دو هفته.... می گفت تو با همون 3یا4ساعت درس هم میتونی قبول بشی.... انصافاهم حرفش درست بود..... من چون میترسیدم ازاینکه نتیجه خوبی نگیرم😕 همون وقت محدودهم باتمام قوامیخوندم ....کم کم اوضاع فرق کرد.....😎 من فهمیدم پشت این کاری حاجی علتی خوابیده واونم نظمه....? حاجی ازدختری که حتی بلدنبودچندتاکتاب مرتب کنه یک موجودمرتب ساخت..... الان هم همینطوره.....نظم دارم توی صحبت کرد🔈...تفریحم🏉⚽🏀....مطالعه📓📔....کارای روزمره ام..... امادرس بعدی...... صبر....🤗 تحت فشار سختی بودم، و سؤال های زیادی داشتم، حاجی فقط گوش میداد و تا سؤالی که مورد نظرش نبود رو نمی پرسیدم جواب نمیداد،😐 این رفتار حتی باعث اعتراض خود خانواده حاجی شد، اما حاجی اتمام حجت کرد و گفت تو تربیت من دست نبرند.🤐 این رفتار حاجی طبق معمول هدفمند و برنامه ریزی شده بود، وقتی دیدم نتیجه نمیگیرم، با حاجی قهر کردم و رفتم دنبال کتابهایی📚 که ممکن بود جواب سؤالهام(❓❓❓) رو داخل اونها پیدا کنم، اما کلاف پیچیده تر شد! 😫😩 ناچاراً مجبور شدم برگردم پیش حاجی، اما اینبار غرورم اجازه نمی داد بیش از یک بار بپرسم! حاجی هم بی توجه برنامه خودشو ادامه داد! ✳️بعد از مدتی دیدم جواب تمام سؤالهامو گرفتم... ✔️اما فهمیدم قرار نیست جواب هر سؤالی رو همون لحظه بگیرم و شاید اصلاً درست نباشه که جواب رو بدونم! 🌸🌱عید نوروز🌱🌸 شد و من واقعاً از نتیجه کنکورم می ترسیدم! وضعیتم مطلوب نبود. بعد از دو روز فکر کردن رفتم به حاجی گفتم: "حاج بابا میشه به درس📝 و کنکورم☑️ برسم؟" قبول کردند، هر چند نمی خواستن قبول کنن و کلاً مخالف تحصیلات آکادمیک دانشگاهی بودند و میگفتن برای یک دختر اشتباهه که بره تو چشم نامحرم باشه، در شأن یک دختر نیست... حرف پدرم هم همین بود... حالا میفهمم اشتباه کردم و نباید می رفتم! و این شد که کلاً درس دین رو گذاشتم کنار و چسبیدم به کنکور❗️ سه ماه مرتب درس می خوندم... اوایل تیرماه بود که کنکور✏️☑️ ریاضی دادم، ❇️وقتی برگشتم تصمیم عجیبی گرفتم... ✳️ادامه دارد @Ahmadmashlab1995
🌸🍃 ✋ میدهم سوی امیرم یک سلام صبح من آغاز شد با این کلام السّلام ای ساکن کرب وبلا من حرم خواهم همین و والسلام ‌‌‌‌ 🌸🍃 @Ahmadmashlab1995❤️
💫🌸🍃🌸💫 ✨🍃🌹 💋 در امتداد دل❤️ تا چشم كار ميكنه ميخواهمت 😍😍☺️💔 #شهید_احمد_مشلب @AhmadMashlab1995❤️
💠اکثر های ملت ما وابستگی فکری و عقلی به است‌. هیچ ملتی نمی تواند استقلال پیدا بکند الا اینکه خودش ٬ خودش را بفهمد مادامی که خودشان را گم کردند و دیگران را به جای خودشان نشاندند ، استقلال نمی توانند پیدا کنند.کمال تأسف است که کشور ما که حقوق اسلامی و قضای اسلامی و فرهنگ اسلامی دارد ، این فرهنگ را این حقوق را نادیده گرفته است و دنبال غرب رفته است غرب در نظر یک قشری از این ملت جلوه کرده است که گمان می کنند غیر از غرب هیچ خبری در هیچ جا نیست این وابستگی فکری وابستگی عقلی وابستگی مغزی به خارج منشا اکثر بدبختی های ملت هاست و ملت ماست. 📚صحیفه نور جلد ۱۱ صفحه ۱۸۳ 👈بیانات امام خمینی (ره) در جمع نمایندگان دانشجویان دانشکده حقوق و دانشجویان اردبیل 🗓مورخ: ۱۳۵۸/۱۰/۱۲ °~•| @ahmadmashlab1995 |•~° 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
🌸 آقای من من!  به من توجه کن ، که از غم و سختی به سوی تو گریخته ام و در حال درماندگی و نیاز در برابرت ایستاده ام ... @AhmadMashlab1995
‍ شهیدی که ص پیکرش را برگرداند. توی هویزه شهید شده بود,اما خبری نبود از پیکرش. با کاروان شیراز رفتم مکه،توی حرم پیغمیر(ص)نشسته بودم که یادش افتادم. عزیزدردانه ام بود،گریه ام گرفت.رو کردم به ضریح پیامبر و گفتم: یا رسول الله! من فرخ ام را از شما میخواهم. ناخوداگاه به ذهنم امد عکس سه در چهارش را که همیشه توی کیفم داشتم بیندازم توی ضریح به نیت پیدا شدن پیکرش... با روحانی کاروان در میان گذاشتم. گفت: حرفی نیست فقط هر کاری میکنید دور از چشم ماموران سعودی بماند. عکس قشنگش را چسباندم به سینه ام،با احتیاط دور وبرم را پاییدم و انداختم توی ضریح. عکس که رها شد از دستمدلم ارام شد. قرار گرفت انگار. چند ماه پس از برگشتنم پیکر فرخ در امد از خاک و شناسایی شد همراه سید حسبن علم الهدی ،جمال دهش ور و محسن غدیریان. درست بعد از سه سال و یک ماه پیغمبرص پیکرش را برگرداند. راوی:مادر دانشجوی شهید کربلای هویزه فرخزاد سلحشور. شادی ارواح پاک شهدا و مادران شهدا 🌿🌺 @Ahmadmashlab1995
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 پیامبر اکرم (ص) : عیب های مومنان را جستجو نکنین ؛ زیرا هرکه دنبال عیب های مومنان بگردد؛ خداوند عیب های او را دنبال میکند ؟ هرکه خداوند عیب هایش را جستجو کند ، او را رسوا میکند ، حتی اگر درون خانه اش باشد. @AhmadMashlab1995❤️
🍀 همیشہ در مقابل بدے دیگران گذشت داشت. بارها بہ من مے گفت: ✨"طورے و ڪن ڪہ احترامت را داشته باشند. مے گفت: "این دعواها و مشڪلات خانوادگے را ببین بیشتر بہ خاطر اینه ڪہ ڪسے گذشت نداره. بابا ارزش این همہ اهمیت دادن نداره. 💎 اگه بتونہ توے این دنیا براے خدا ڪارے ڪنہ ارزش داره." 🌷 @AhmadMashlab1995
❤️ ✍آن را ڪه شنیده‌اے بـ‌هشتیان را مےنوشانند، میڪده‌اش ڪربلاست و خراباتیانش این مستانند ڪه اینچنین بےدست و پا افتاده‌اند... @Ahmadmashlab1995
⃣ بعد از جلسه کنکور✏️☑️ مستقیم رفتم برای امتحانی که قرار بود حاجی بگیره... حاجی گفته بود که اگر توی این امتحان احکام قبول نشم دیگه کلاً بیخیال بشم و کاری با من نداره!☹️ (یعنی توی شش ماه هنوز نتونستی احکام عادی رو یاد بگیری؟) بخاطر همین هفته قبل کنکور فقط کتاب های📔📓 احکام رو خوندم.😎 بعد از کنکور رفتم خونه حاجی و بخاطر اینکه کنکور رو خوب داده بودم آروم نشسته بودم و جواب می دادم. در نهایت حاجی گفت خوبه تا حدودی یاد گرفتی، پاشو برو چایی☕️ بیار... خیلی خوشحال شدم که تو امتحان حاجی قبول شدم... حاج بابا وقتی میگه چایی بیار یعنی همه مشکلات حل شده..😊 بعد رو کردم به حاجی گفتم: "حاج بابا من خسته شدم، چند ماهه سخت دارم درس میخونم میخوام استراحت کنم." قرآن رو باز کردن و خوندن: "سیروا فی الارض....." گفتم کجا برم؟ گفت اونو خودت تصمیم بگیر. تو راه خونه کلی فکر کردم که کجا بهتره، بالاخره تصمیم گرفتم به لبنان🇱🇧 برم... رسیدم خونه به مامانم گفتم مامان اگه من بخوام برم سفر اجازه میدین؟ گفت مثلاً کجا؟ گفتم لبنان🇱🇧. چشماش چهار تا شد و گفت نه.😳😑 گفتم کنکورمو خوب دادم آ؟ گفت با پدرت صحبت کن... منم با ترفندهای دخترانه تونستم پدر رو راضی کنم که به مدت بیست روز راهی لبنان بشم.🤗 اونجا دوست برادرم و همسرش همراهیم کردند. ✔️یک نکته درمورد لبنان و اون هم اینکه لبنان لغو روادیده، یعنی شما میتونید بدون ویزا سفر کنید... خیلی زود عازم لبنان🇱🇧 شدم. تو فرودگاه بیروت دوست برادرم و همسرش برای استقبال اومده بودند. پانزده روز کاملاً فقط خرید کردم و خوش گذروندم. حاجی وقتی فهمید گفت: " کی میخوای بزرگ بشی؟ تو کشوری که ویترین مقاومت هست و در خط مقدم جبهه مقاومت میجنگه فقط خرید کردی و خوش گذروندی؟" گفتم : "حاج بابا ضاحیه الجنوبیه هم رفتم فلافل خوردم 😐 و با مردمش آشنا شدم،" مردمی که با مقاومت میخوابند و بیدار میشند، با مقاومت زندگی می کنند... بر خلاف بیروت که کاملاً اروپایی هست! سه چهار روز آخری که لبنان🇱🇧 بودم خیلی ناراحت بودم که چرا زودتر به اینجا نیومدم! و حسرت بزرگم اینکه چرا نتونستم سر مزار 🌷شهید حاج عماد🌷 و 🌷شهید ابن الرضوان (جهاد مغنیه)🌷 برم... اون یک هفته کاملاً با پانزده روز قبلش متفاوت بود و من با شهادت🔴 و فرهنگش رو در رو آشنا شدم و فهمیدم وارد دینی شدم که از ابتدای آغاز و تا قیامت درگیر جنگ و آسیب های دشمنان و جهل مردم هست...‼️ پس باید همیشه آماده بود، مثل حضرت آقا که چفیه رو دوششون همین حرفو میزنه که باید همیشه آماده جنگ بود.. بعد از بیست روز عازم ایران🇮🇷 شدم و از کشور نارنج و زیتون خداحافظی کردم... ✳️ادامه دارد @Ahmadmashlab1995
🔟 به ایران🇮🇷 برگشتم و بعد از چند روز پدربزرگم زنگ زد و صحبت کردیم و این شد که دوباره برای مدت ده روز رفتم اردبیل به خونه باغ🏡 پدربزرگم.... پدربزرگ بخاطر بیماری قلبی و کهولت سن باید در جایی خوش آب و هوا زندگی می کرد؛ و این موضوع بیشتر باعث خوش حالی ما نوه ها شده بود که از زندگی شهری فرار کنیم. البته ما نژاد روس آذری داریم. مادربزرگم از اهالی باکوی آذربایجان بودند و پدربزرگم از روس های ساکن در شمال ایران. قبل رفتن به اردبیل برای کسب تکلیف پیش حاجی رفتم. حاجی با لحن شوخ طبعی گفت: " خوب از زیر درس در میری؟ برو اما نه برای خوش گذرونی، برو از خلقت و آفرینش بی نظیر ✨خدا✨ ایمانت رو تقویت کن و خودتو به ✨خدا✨ برسون. *یامن خلق سحاری والبحار...والاشجار...* درک کن چرا دانه های انار مرتب هستند. خدای دانه های انار خدای دانه های برف🌨...خدای باران🌧... خدایی که برای تک تک دانه های باران رسالتی قرارداده، حتماً برای تک تک لحظات زندگی تو هم برنامه ای داره... پس بیهوده نگذرون... ✅برو خدا رو در خلقتش ببین، و بدان رحمت خدا بر غضبش غلبه دارد؛ و تفکر در خلقت خدا و آفزایش، ایمان و رحمت خدا را در پی دارد." روز چهارمی که اونجا بودم متوجه شدم پدربزرگم فهمیده من در چه سِیری افتادم و دارم چیکار میکنم، 😱😰 نشست و کلی صحبت کرد... 😐 اول از حرفهاش ترسیدم😰، در ادامه حرفاش فهمیدم از اینی که هستم راضی هست و آرزوش اینه یکی از نوه هاش مسلمون بشه💖...😍 خیلی خوشحال شدم و در تصمیمم جدی تر و راسخ تر شدم... اما فردا صبحش🏙 سخت ترین صبح من بود! 😫 ✳️پدربزرگم برای نماز✨ صبح بیدارم کرد و منو مجبور کرد که چهار بار نماز صبح بخونم تا یاد بگیرم...😫😩 اولین بار بود نماز می خوندم...📿 ⚡️فرای از سختیش حال خیلی عجیبی بود... پر از آرامش و گریه... ✳️ادامه دارد @AhmadMashlab1995
💔 مےبـَرد تا ابد از یاد پریدن ها را🕊 هر کبوتر که نشیند لبِ دیوارِ شما #شهیداحمدمشلب @ahmadmashlab1995
💔 پروردگارا توفیق ده از سیم خاردار بگذریم و به نردبان برسیم همانند شهیدان❤️ @AhmadMashlab1995
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌حمایت آیت الله جاودان از اجتماع پنجشنبه ۲۰تیرماه در . آیت الله جاودان : . 👌 یک میلیون خانم در این اجتماع شرکت کنند . ۲۰تیر_همه_می‌آییم 🌸🍃 @Ahmadmashlab1995
❁﷽❁ ❤️ آورده صبا ازگذرٺ عطرخدا را تاروزے ما نیز ڪند ڪرب‌وبلارا انگارڪه فهمیده نسیم‌سحرے باز صبح‌اسٺ ودلم لڪ زده ایوان‌طلا را 🌸🍃 @Ahmadmashlab1995❤️
#شهیدانه ❤️ یادت باشد ☝️ شهید اسم نیست، رسم است!!! شهید #عکس نیست که اگر از دیوار اتاقت برداشتی فراموش بشود ..... ((شهید مسیر است، زندگیست،راه است، مرام است!😊 شهید #امتحان پس داده است.. شهید راهیست به سوی خدا #نقاشی_از #شهید_احمد_مشلب @Ahmadmashlab1995
⃣1⃣ بعداز ده روز ازسفربرگشتم.... پام به تهران نرسیده بودکه فهمیدم به خاطر مشکل بارداری خواهرم باید برم مشهد.....💛 اونم به مدت دوماه😉 به مادرم گفتم مامان شما ساکم👛 رو ببند🙏من برم خونه حاج بابا و برگردم....🏃 رفتم خونه حاج بابا و شرح سفر دادم.... وتکلیف گرفتم که "فقط دراقیانوس امام رضا💚غرق بشم و فقط به خواهرم برسم".... گفتم چشم ولی نشد....🙃 👌فردای اون روز عازم مشهد شدیم.... منوخواهرم و همسرش.... رسیدم به مشهد عیدبود همه شهرشلوغ بود.....بعدها فهمیدم عید فطر بوده🎉🎊🎉 رفتیم به خونه ای که ازقبل اماده شده بود....🏠 خواهرم وهمسرش مستقیما مراجعه کردند به پزشک وخواهرم همون روز بستری شد ......🏢 و بعد از سه روز همسرش راهی تهران شد....🚗 من بودم و امام رضا.....❤️❤️❤️ اصلا کل چیزایی که یاد گرفته بودم تو اون چندسال یک طرف .... امام رضا یک طرف....🌹 هفته ای یک بار میتونستم خواهرم روببینم.... این یعنی با ارامش تمام میتونستم کارهایی که حاج بابا گفته بود و انجام بدم.......😌 دو سه روز بعد هر چیزی که از آداب زیارت در رفتار حاج بابا دیدم رو انجام دادم و راهی شدم..... آمدم ای شاه پناهم بده.......💛💗💛 وقتی که خواستم وارد حرم شوم چون چادر نداشتم خدام اجازه ندادند.😐 به شدت شوکه شده بودم و ترسیده بودم! همون حسی رو داشتم که برادر دوستم توی حیاط خونه حاج بابا به من گفت!😰 اصلا طاقت این رو نداشتم که با واقعیت خودم دوباره روبرو شم!😢😨 وقتی که بغضم ترکید و گریه کردم 😭 یکی از خدام به سمتم آمد و گفت: "چرا چادر سر نمیکنی... خوب اینجا خیلی قداست داره"...💛 گفتم: "الزامی به حجاب ندارم❗️ چون مسلمان نیستم❗️😐 گفت: "پاشو با هم بریم چادر بگیریم " 😊 رفتیم و یک چادر مشکی ساده گرفتیم... و... آرام وارد حرم شدم...😇 هیچ توصیفی برای حسم نداشتم. امام رضا 💚مثل یک پاک کننده، تمام لجبازی ها و رفتارهای بدم رو پاک کرد.🙃 یک هفته به همین منوال گذشت.. ظهرها به بیمارستان می رفتم و کارهای خواهرم رو انجام دادم و بعد به حرم رفتم.😍 چند نفری از خدام حرم منو میشناختن و نسبت به بقیه رفتار متفاوتی با من داشتند.😌 دارد @Ahmadmashlab1995
⃣1⃣ یک روز بعد از زیارت و دعا (به سبک خودم البته) رفتم یه گوشه دنج نشستم، نزدیک بست طبرسی ... چند طلبه هم نشسته بودند دیدم که دارن بحث میکنن... از شیعه و سنی... 😒 من چیزی درباره شیعه و سنی نمی دونستم و فقط اسمشونو شنیده بودم❕😕 البته می دونستم امام علی و امام صادق و امام رضا و امام حسین (علیهم السلام)💖 همه از امامان هستن اما هیچ وقت حاج آقا علوی، هیچ نکته ناب علمی یا دینی یا هر چیز دیگری از بهم نگفته بود... یعنی نمیدونم کلاً نبود یا حاج بابا نگفت...😏😟 در رفتار طلاب سنی خشونت غیر تعمدی حس میشد ولی از برخورد طلاب شیعی ☺️آرامش و حس شیرینی و منطق کاملاً دریافت میشد...🏳 در گفتگوی طلاب شیعه، آرامشی منطقی حکم فرما بود عموماً همه با احادیث و منطق سعی بر اثبات خودشون داشتن.🙃 اولین مسأله ای که بحث شد (یعنی من از اونجا وارد بحث ها شدم) مسأله ی✨غدیر✨ بود؛ در مسأله غدیر، منطق طلبه شیعه نسبت به سنی برتری داشت. 😏 چون 300تَن از علمای اهل سنت این مسأله رو رسماً مکتوب و تایید کرده اند.📜 یکی از طلاب شیعی حرفی زد که باعث به فکر فرو رفتنم شد....🤔 💠 حدیثی از یکی از علما رو نقل کرد که این چنین بود: "در روز قیامت اگر مردمی که سنی بودند در اعتراض خداوند به این جهت که چرا تشیع رو قبول نکردند، اگر بتوانند بگویند که نمی دانستیم، (البته در روز جزا زبان ها همه به حق سخن خواهند گفت) اگر سخنی از مردم قبول شود از علما و بزرگان اهل سنت هیچ توجیهی پذیرفته نخواهد شد....❌ چون آنها به حق واقف بودند. از طرفی پیامبر در میان هزاران نفر از مسلمانان فرمود: "هر که من مولای اویم این علی مولای اوست....💚 علی (بخوانید ولایت)💚 اتمام نعمت خداوندی بر انسان و مسلمانان است." از لحاظ جامعه شناسی اگر جامعه ای مدیریت و رهبری نشود رو به زوال و فنا خواهد رفت؛ چون رهبری محل تعدیل افراط و تفریط هاست. پس جامعه مسلمان چون تا ابد درگیر افراط و تفریط است (تا زمان ظهور) پس تا آن زمان هم به رهبری و ولایت نیاز دارد؛ لذا رهبری ولایت از نسل فاطمه زهرا(س )💛 ادامه یافت و تاکنون باقیست....✨ اما از دیدگاه طلبه اهل تسنن هیچ رهبر یا ولی برتری، برای نسل حاضر باقی نمانده و همه به برتری رهبر شیعی اذعان دارند، از طرفی در تشیع علم 📚 و عمل ⚙ درهم آمیخته که راه سلوکی انسان توسط آن ادامه پیدا میکند، به همین دلیل علمای شیعی به مقام عرفانی ✨رسیدند👌 اما... در دیگر مذاهب اسلامی اینگونه نیست❗️ هنگامی که وحی نازل شد که (انذرعشیرتک الاقربین).... شبی همه پیامبر اکرم ص مامور شد راجمع کند.... وگفت که چه کسی حاضراست درراه اسلام بمن کمک کند.....?!?!??! هرکس بمن کمک کند بعد از من و من خواهدبود.... همه به یک دیگرنگاه کردند......👀 ان ها باید همه و و و و و و را فدای میکردندکه هیچ نداشت????😒 ازمیان جمعیت یکی گفت.... "...من یاریت خواهم کرد....."☺️☝️ با لبخندی ارام سری به پایین انداخت...😌 دوباره ازعشیره پرسید.... "ایابه من کمک خواهیدکرد? اگرکسی بمن کمک کند.... بعد از من من و من خواهدبود"... دوباره صدایی نوجوان گفت: "من یاریت خواهم کرد ".....☺️☝️ محمدنگاهی به او کرد و ارام لبخند زد 🙂..... دوباره پرسید ولی هیچکس نبود که یاری کند....بار سوم گفت: "؛ من یاریت خواهم کرد"..... و پیروزمندانه دست رابالاگرفت وگفت: " این که و من است بعدازمن ولی امت من وحانشین من خواهدبود."....😊 این ازداستان اما ان چه در مباحثات آن طلاب بود این بودکه چرا اقوام نص صریح ومطمئنه قران رازیرسوال میبرند وقبول ندارند.....?😒 دلیل شما برای رد این ایه چیه??😏 شرکت توی این مباحثات زیباترین و صد البته خطرناک ترین اشتباه من بود....❌ گاهی فکرمیکنم که اگر پایه های دینی من (ولایت) درست چیده نشده بود الان من کجابودم?? کلا حاج بابا ولیّ من به حساب میاد درسته???? @AhmadMashlab1995
هر چه مےخواهم غمتـــــــــ را در دلم پنهانــ ڪنم ... سینه مےگوید کہ من تنگ آمدم فــریـاد ڪن ... #مادران_شهدا #صبر_زینبے #مادرشهیداحمدمشلب @Ahmadmashlab1995
امنیت کشور ما فروشی نیست برو به بزرگ ترهات بگو فکر جاسوسی از این کشور رو از سرشون خارج کنن چون ما همیشه هستیم😉 📺 @AhmadMashlab1995
⭕️ اون موقعی که باید پله پله و مرحله ای تعهدات رو اجرا میکرد همه رو باهم انجام داد و امروز که باید یک دفعه خارج بشه داره مرحله ای عمل میکنه. یکی به روحانی بگه کلا برجام رو بد متوجه شده، برد برد نبوده، برد خورد بوده.
⭕️⭕️ عبادتِ با کسالت و زورکی فایده‌ای نداره 🌼🌼 دیدی وقتی آدم مریض میشه، با اینکه بدنش به غذا احتیاج داره، ولی میلی به غذا نداره، اگر هم بخوره زورکی میخوره. 🌸🌸 کسی هم که اهل دنیاست همینطوریه. 🌺🌺 واقعاً روحش به این عبادت و بندگی نیاز داره، امّا لذت و شیرینی عبادت را نمی‌چشه، و نمی‌فهمه که این عبادت خیلی شیرینه، بنابراین عبادت رو زورکی انجام میده، و این عبادتِ زورکی فایده‌ای نداره. این آدم مریضه. روحش مریضه. باید به فکر درمان خودش باشه. ☝️ قرآن میگه اون عبادت و عمل خیری که همراه با کسالت باشه، و از روی کراهت، و زورکی انجام بشه، پذیرفته نیست: 🌸👇باهم ببینیم: 🌐💠⚜⚜💠🌐 🌴 سوره توبه آیه 54 🌴 🕋 وَ مٰا مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقٰاتُهُمْ إِلاّٰ أَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللّٰهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ لاٰ یَأْتُونَ اَلصَّلاٰةَ إِلاّٰ وَ هُمْ کُسٰالیٰ وَ لاٰ یُنْفِقُونَ إِلاّٰ وَ هُمْ کٰارِهُونَ 👈 انفاقی که می‌کنند پذیرفته نیست، چون به خدا و پیامبرش کافر شدند، و نماز را با کسالت و بی‌حالی به جا می‌آورند، و از روی كراهت و بى‌ميلى انفاق مى‌كنند. ❌ نماز میخونند، امّا با کسالت و بی حالی👈 "کُسٰالیٰ" ❌ انفاق می‌کنند، امّا زورکی و با کراهت👈 "کٰارِهُونَ" ❌ اینجور عبادتها فقط برای رفع تکلیفه، وگرنه فایده‌ای نداره. 📢 اون چیزی که به کارها ارزش میده، نیّت، نشاط و عشق، انگیزه است @ahmadmashlab1995
اگر درست بیندیشیم، تقدیر آیندۀ جهان نه در كف نام‌آوران دنیای تیرۀ سیاست، بلكه در كف دلاوران گمنامی است كه فارغ از نام و نشان دست‌اندركار تغییر عالم هستند. •|شهیدسیدمرتضی‌آوینی #profile #عکس_ازشهیداحمدمشلب @Ahmadmashlab1995
.... ⃣1⃣ حاج بابا وقتی شنید به شدت ناراحت شد😕😳 گفتم: "اخه چراحاجی مگه چیکارکردم"؟؟؟.....😰 گفت: "باباجان رفتی تودل بحث .....😐 این مساله حداقل یک سال طول میکشه تا برات جا بیفته"...... حاجی یه نکته گفت که: "برای فهمیدن به زمان نیازه..... ☝️ اگر روخوب بفهمی اولین اتفاقی که میفته اینه که زمانت روخوب میشناسی.....🙂 میفهمی که چه بکنی که مثل نشی و از جنگ به نرسی به قتل امام در ......😟😰 این که خوب ولایتوبفهمی هم نیاز به داره......... توسپاه حسین بن الحسن هم بود.... بن عبدالله مشرقی هم بود....☝️ باید ولایتو بفهمی.... فرقی هست بین 👈 بودن و 👈 بودن و 👈 بودن..... گفتم: "حاجی من فکر میکنم نیازی نیس !!!😢 گفت: چرا؟ گفتم: "خب فکرمیکنم برتری داشته باشه ها"....😌 خیلی چالش برانگیز پرسید: "اگراشتباه بکنی چی"؟؟؟؟....😰😨😱😱 راستش از حرف حاجی بشدت ترسیدم 😱و دلم لرزید ولی خب ته دلم،گرم بود به اون حرفایی که با منطق گفته شده بود.....🙃 اگرکه اشتباه میکردم چرا باید برای شدنم ازحاجی تبعیت میکردم???اینم یه جور دیگه!!!! نیس????😉🙃 گفتم: "حاجی من دلیل دارما... گفت: "وقتی برگشتی بگو! ولی بدون داری اشتباه میکنی"....😐 خداحافظی کردم و برای اولین بارتوی عمرم کردم......😇 رفتم تو ... نزدیک نمازصبح بود..... گفتم: " رضا من فرق میکنم با همه زایرات...... من نمیتونم و تشخیص بدم ولی میدونم مابقی راه ..... رضا ! ببین اگر همه حرف ولی برتر یعنی گوش میدادن این همه اختلاف ومشکل نداشتیم اگر همه روقبول میکردن اگر غدیر روفراموش نمیکردن خدا مجبور نمیشد برای نشون دادن عظمت اسلام رو پیش بیاره..... رضا هرجا بحث گمراهی وضلالت امت اسلامی پیش اومده توی هرماجرایی تو تاریخ اسلام بخاطر این بوده که ازاصل دورشده.... کمکم کن رضا....!!!😭 راه نشونم بده... ای پناهم بده.... داستان واقعی صبا شیعه در کانال شهید مشلب حتما بخونید 👇👇👇👇