📚 #حکایتیبسیارزیباوخواندنی
💎آورده اند که کفندزدی در بستر مرگ افتاده بود. پسر خویش را فراخواند. پسر به نزد پدر رفت گفت: «ای پدر امرت چیست؟»
پدر گفت: «پسرم من تمام عمر به کفندزدی مشغول بودم و همواره نفرین خلقی به دنبالم بود. اکنون که در بستر مرگم و فرشته مرگ را نزدیک حس میکنم، بار این نفرین بیش از پیش بر دوشم سنگینی میکند. از تو میخواهم بعد از مرگم چنان کنی که خلایق مرا دعا کنند و از خدای یکتا مغفرت مرا خواهند.»
پسر گفت: «ای پدر چنان کنم که میخواهی و از این پس مرد و زن را به دعایت مشغول سازم.»
پدر همان دم جان به جان آفرین تسلیم کرد. از فردا پسر شغل پدر پیشه کرد با این تفاوت که کفن از مردگان خلایق میدزدید و چوبی در شکم آن مردگان فرو مینمود و از آن پس خلایق میگفتند: «صد رحمت به کفن دزد اولی که فقط میدزدید و چنین بر مردگان ما روا نمیداشت.
@ghiamat_ir
💕سکوت کن...
فرقی نمیکند از روی رضایت باشد یا دلخوری،
این مردم از سکوت
کمتر داستان می سازند...!
سکوت خطر ناکتر از حرف های نیشدار است !!
بدون شک کسی که سکوت می کند ،
روزی حرف هایش را سرنوشت به شما خواهد گفت ..
گاهی سکوت
شرافتی دارد که گفتن ندارد ...
سکوت در اثر بستن دهان نیست؛
در اثر باز کردن فکر است،
هر چه فکر بازتر، سکوت بیشتر،
هر چه فکر بسته تر، دهان بازتر
@ghiamat_ir
صبر تنها عصبانی نشدن نیست!
صبر یعنی اینکه قادر باشید هفت تا از احساسات خود را؛
- تنفر
- علاقه
- لذت
- اضطراب
- خشم
- غم
- ترس
را در خود کنترل، مدیریت و مهار کنید
@ghiamat_ir
هفت نصیحت #مولانا
• گشاده دست باش، جاری باش، کمک کن (مثل رود)
• باشفقت و مهربان باش (مثل خورشید)
• اگرکسی اشتباه کرد آن را بپوشان (مثل شب)
. وقتی عصبانی شدی خاموش باش (مثل مرگ)
• متواضع باش و غرور نداشته باش (مثل خاک)
• بخشش و عفو داشته باش (مثل دریا )
• اگر می خواهی دیگران خوب باشند خودت خوب باش (مثل آینه)
@ghiamat_ir
هدایت شده از پست آشپزی
💎مردی داخل چاهی افتاد و بسیار دردش آمد.
یک روحانی او را دید و گفت : حتما گناهی انجام دادهای.
یک دانشمند عمق چاه و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت.
یک روزنامه نگار در مورد دردهایش با او مصاحبه کرد.
یک یوگیست به او گفت: این چاله و همچنین دردت فقط در ذهن تو هستند در واقعیت وجود ندارند.
یک پزشک برای او دو قرص آسپرین پایین انداخت.
یک پرستار کنار چاه ایستاد و با او گریه کرد.
یک روانشناس او را تحریک کرد تا دلایلی را که پدر و مادرش او را آماده افتادن به داخل چاه کرده بودند پیدا کند.
یک تقویت کننده فکر او را نصیحت کرد که: خواستن توانستن است.
یک فرد خوشبین به او گفت: ممکن بود یکی از پاهات بشکنه.
سپس فرد بیسوادی که از آنجا می گذشت دست او را گرفت و او را از چاه بیرون آورد.
@ghiamat_ir
حکایت زن بدکاره
امام باقر عليه السلام مى فرمايد:
زنى بدكاره، به قصد آلوده كردن عده اى از جوانان بنى اسرائيل، مشغول فعاليت شد، زيبايى زن آن چنان خيره كننده بود كه گروهى از جوانان گفتند:
اگر فلان عابد او را ببيند تسليم او خواهد شد.
زن سخن آنان را شنيد، گفت: به خدا قسم به خانه نمى روم مگر اين كه آن عابد را گرفتار بند شهوت كنم.
به هنگام شب بر در خانه عابد رفت و گفت: مرا راه بده، عابد از پذيرفتن آن زنِ تنها، در آن وقت شب امتناع كرد. زن فرياد برآورد: گروهى از مردان هرزه به دنبال منند و اگر مرا نپذيرى كارم به رسوايى مى كشد.
عابد چون سخن او را شنيد، به خاطر نجات او در را باز كرد. همين كه آن زن وارد خانه شد...
Ftr
ادامه داستان بازشود:
ادامه داستان بازشود:
@ghiamat_ir
ماهیان از تلاطم دریا به خدا شکایت کردند
و چون دریا آرام شد،
خود را اسیر صیاد دیدند...
تلاطم زندگی حکمت خداست
از خدا دل آرام بخواهیم؛
نه دریای آرام!
@ghiamat_ir
وقتی خدا دری را می بندد اصرار
به کوبیدنش نکنید!
بدانید که هر آنچه که در پشت آن است
صلاح شما نیست...!!!
@ghiamat_ir
🌺سلامتی بزرگترین هدیه،
رضایت بزرگترین ثروت
و وفاداری بهترین رابطه است.
🌺
❣قانون جاذبه همان قانون
عشق است
عشق بورزید چون با این کار
از عظیم ترین قدرت کائنات
بهرمند می شوید🍃🍃🍃
@ghiamat_ir
🌟 امام صادق (ع) :
«کسی که دنبال روزی کم و حلال باشد، این کار سبب جلب روزی زیاد برای او میشود، اگر کسی دنبال روزی کم نرود، روزی بسیار را نیز از دست خواهد داد.
🔆دعا جهت کسب روزی حلال🌹
دانلود رایگان👇👇👇
@ghiamat_ir
تلنگر👌
♦️در یکی از روستاهای چین پیرمردی فقیر زندگی میکرد.روزی اسب او گریخت و رفت .
اهالی به دیدارش آمدند و اظهار همدردی کردند .پیرمرد گفت ؛کسی چه میداند شاید خیر است شاید شر.
چند روز بعد اسب او همراه عده ای اسب وحشی به خانه برگشت .
دوباره اهالی آمدند و اظهار شادی کردند .
باز پیرمرد گفت ؛کسی چه میداند شاید خیر باشد شاید شر.
پسر پیرمرد هنگام تعلیم اسب ها زمین خورد و پایش شکست باز اهالی آمدند و اظهار همدردی کردند .
پیرمرد باز گفت ؛کسی چه میداند شاید خیر باشد شاید شر.
از قضا از طرف فرمانروا برای سرباز گیری آمدند و پسر پیرمرد که پایش شکسته بود را نبردند .اما اسب ها را در عوض کمک پیرمرد به ارتش با خود بردند .
اهالی دیگر هیچ نگفتند .
🔸کسی چه میداند شاید (خیر )
باشد شاید (شر)
@ghiamat_ir
شعر و تلنگر❗️
ابتدا شاید خدا حور و پری را خلق کرد
بعد موجودات ناز دیگری را خلق کرد
هی کپی برداری از روی پریهایش نمود
سوگل و مینا و مهسا و زری را خلق کرد
پشت هم هی دختر ابرو کمانی آفرید
بعد کم کم شیوههای دلبری را خلق کرد
باد را فرمود تا با زلف زن بازی کند
یک نفر آمد یهویی رو سری را خلق کرد
دید کم کم حرفهای آدمی مرموز شد
بین آدمها زبان زرگری را خلق کرد
خواست راحتتر بگوید مرد حرفش را به زن
واژههایی مثل "جای خواهری" را خلق کرد
عدهای را کارگر کرد و برای عدهای
در اداره کارهای دفتری را خلق کرد
دید مردم نیمه شبها هم به صحرا میروند
توی صحرا مارهای جعفری را خلق کرد
داشت کم کم انقراض شعر ایران میرسید
"سعدی" و "فیض" و جناب "میدری" را خلق کرد
چون بشر میخواست دائم کیف قانونی کند
توی هر کشور نهادی کیفری را خلق کرد
یک نفر آمد ربا را بین مردم باب کرد
عدهای دیگر گروه شرخری را خلق کرد
بردر هر بانک صدها قفل و لیزر نصب کرد
بعد امثال جناب" خاوری" را خلق کرد
هر زمان راه بدیها را خدا بر خلق بست
آدمی هی شیوههای بهتری را خلق کرد!!!!
@ghiamat_ir