eitaa logo
عجائبُ الاَرض🇵🇸
66هزار دنبال‌کننده
48.4هزار عکس
46.9هزار ویدیو
207 فایل
متفاوت‌ترین‌مجله‌دانستنی‌هاوعجایب‌جهان🌎 هدف این کانال افزایش‌اطلاعات عمومی و آشنایی با حقایق شگفت انگیزجهان است ‌‌انتقاد؛پیشنهاد؛@Niai73 تبلیغات‌ ارزان بابازدهی عالی: eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab ‌ ‌ ‌ ‌تبادل @Admin_Tb3 ‌ ‌ ‌ ‌ .
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿جلوگیری از ورود بیماری طاعون به ایران در عصرِ کریم خانی در حدود سال 1770_1775 م ، بیماری طاعون نیمه جنوبی عراق امروزی را در برگرفت و هزاران نفر جانشان را از دست دادند. همیشه برای مورخان این سوال مطرح بوده که چگونه شد این بیماری به درون ایران سرایت نکرد؟! در یکی از روزنامه های لندن در سال 1773 که اخبار خاورمیانه را آورده، نوشته است: چندین قبیله چادرنشین عرب که در امتداد شط العرب چادر می زنند، به طرز وحشتناکی به بیماری طاعون مبتلا شدند. کریم خان وکیل ایران، دسته هایی از سربازان را در امتداد مرزهای آن پادشاهی قرار داده تا از ورود افراد مبتلا به طاعون جلوگیری کنند و آن کشور را از سرایت بیماری حفظ کرد... ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌ @ghiamat_ir
مناطقی که موقع شستشوی دست‌ها کمتر به آن‌ها توجه می‌شود و محل تجمع ویروس کروناست !(☝️🏻 ) ▫️قرمز: بیشتر اوقات از آن‌ها غفلت می‌شود ▫️نارنجی: غالبا از آن‌ها غفلت می‌شود ▫️زرد: گاهی اوقات از آن‌ها غفلت می‌شود + حتما موقع شستشو به این نقاط دقت کنید @ghiamat_ir
الـــهي امروزتون پرازبهترينها🌼🍃 وغــرق خوشبختی باشيد الهی بی دلیل دلِ مهربونتون شادبشه الهی تنتون سالم و عاقبتتون بخیرباشه 🌼🍃 📖 ♥️ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌺رسول اکرم (ص) : 💥سرعت غیبت در نابودکردن ثواب ها💢 🔥از سرعت سوختن کاه در آتش بیشتر است❌ 📛غیبت ممنوع📛 @ghiamat_ir
خوشبخت اگر خار بکارد از بخت خوشش لاله و ریحان بدرآید بدبخت اگر مسجدی از آینه سازد یا سقف فرو ریزد و یا قبله کج آید @ghiamat_ir
کارگری خسته سکه ای از جیب جلیقه کهنه اش در آورد تا صدقه بدهد، جمله ای روی صندوق دید و منصرف شد "صدقه عمر را زیاد می‌کند" @ghiamat_ir
﷽ 🌸 اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم رَبَّنَا إِنَّكَ جَامِعُ النَّاسِ لِيَوْمٍ لَا رَيْبَ فِيهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ پروردگارا! قطعاً تو در روزی که هیچ شکی در آن نیست، گردآورنده همه مردمی؛ مسلماً خدا خلف وعده نمی کند. 📗سورا آل عمران آیه۹ 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤 📖 ♥️ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درخت‌هایی که نخواستند بمیرند!!! حتی در بدترین شرایط!!! انتخاب با توست...👇 👈روییدن و جوانه زدن 👈 یا خشکیدن و فراموش شدن! @ghiamat_ir
پادشاهی قصد کشتن اسیری کرد اسیر در آن حالت ناامیدی شاه را دشنام داد. شاه به یکی از وزرای خود گفت: او چه می گوید؟ وزیر گفت: به جان شما دعا می کند. شاه اسیر را بخشید. وزیر دیگری که در محضر شاه بود و با آن وزیر اول مخالفت داشت گفت: ای پادشاه آن اسیر به شما دشنام داد. پادشاه گفت: تو راست می گویی اما دروغ آن وزیر که جان انسانی را نجات می دهد بهتر از راست توست که باعث مرگ انسانی می شود. @ghiamat_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به فرزندانمون فقط شمردن یادندهیم! به آنها یادبدهیم چه چیزهایی ارزش شمردن دارند ۱: مهربانی ۲: ایمان ۳: قدردانی ۴: شجاعت ۵: تلاش ۶: صداقت ۷: ادب ۸: سخاوت ۹: بخشش ۱۰: و عشق 📖 ♥️ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• ! ✳️مردی خدمت امام کاظم (علیه السلام) رسید و عرض کرد: ده نفر عائله دارم تمامشان بیمارند، نمی دانم چه کنم و با چه وسیله گرفتاریشان را بر طرف سازم؟ 🌷امام(علیه السلام) فرمود: آنان را به وسیله صدقه و احسان به نیازمندان مؤمن در راه خدا، معالجه کن 🌟 که هیچ چیزی سریع تر از صدقه حاجت را بر آورده نمی کند و هیچ چیز برای بیمار سودمندتر از صدقه نمی باشد... 🌺گاهي امام سجاد سلام ‏الله‌ عليه چيزي كه به سائل مرحمت مي‏ فرمودند،دست مبارك خود را مي ‏بوسيد و مي ‏گفت: اين دست به دست الهي رسيده؛ 🌺چون خداوند در آیه 104 سوره توبه فرمود: خداست که توبه را از بندگانش می پذیرد و اوست که صدقات آنها را می گیرد... 📒بحارالانوار،ج 62، ص 269. •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• 📖 ♥️ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨ ❤️احـــتـــرام به پــدر ✍پيرمردي تصميم گرفت تا با پسر، عروس و نوه چهار ساله خود زندگي کند. دستان پيرمرد مي لرزيد و چشمانش خوب نمي ديد و به سختي مي توانست راه برود. هنگام خوردن شام، غذايش را روي ميز ريخت و ليواني را بر زمين انداخت و شکست. پسر و عروس از اين کثيف کاري پيرمرد ناراحت شدند: بايد درباره پدربزرگکاري بکنيم، و گرنه تمام خانه را به هم مي ريزد. آنها يک ميز کوچک در گوشهاتاق قرار دادند و پدربزرگ مجبور شد به تنهايي آنجا غذا بخورد. بعد از اينکه يک بشقاب از دست پدربزرگ افتاد و شکست، ديگر مجبور بود غذايش را درکاسه چوبي بخورد. هروقت هم خانواده او را سرزنش مي کردند، پدربزرگ فقط اشک مي ريخت و هيچ نمي گفت. يک روز عصر، قبل از شام، پدر متـوجه پسر چهـار ساله خود شد که داشت با چند تکـه چوب بـازي مي کرد. پدر رو به او کرد و گفت: پسرم، داري چي درست مي کني؟ پسر با شيرين زباني گفت: دارم براي تو و مامان کاسه هاي چوبي درست مي کنم که وقتي پير شديد، در آنها غذا بخوريد! و تبسمي کرد و به کارش ادامه داد.از آن روز به بعد همه خانواده با هم سر يک ميز غذا مي خوردند. 📖 ♥️ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•