eitaa logo
عجائبُ الاَرض🇵🇸
66هزار دنبال‌کننده
48.4هزار عکس
46.9هزار ویدیو
207 فایل
متفاوت‌ترین‌مجله‌دانستنی‌هاوعجایب‌جهان🌎 هدف این کانال افزایش‌اطلاعات عمومی و آشنایی با حقایق شگفت انگیزجهان است ‌‌انتقاد؛پیشنهاد؛@Niai73 تبلیغات‌ ارزان بابازدهی عالی: eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab ‌ ‌ ‌ ‌تبادل @Admin_Tb3 ‌ ‌ ‌ ‌ .
مشاهده در ایتا
دانلود
✍پیامبر اسلام(ص) فرمودند: 🔸هر کس برای نیاز بیماری بکوشد چه آن را برآورده سازد، چه نسازد، مانند روزی که از مادرش‌ زاده شده، از گناهانش پاک می‌شود.🔸 📚من لایحضره‌الفقیه جلد ۴ @ghiamat_ir
🌿تاجای که توانایی بر کار خوب دارید خوبی کنید زیرا خوبی از مهلکه ها و مرگهای ناگوار نگه می دارد. 📚میزان الحکمه ‎‌ @ghiamat_ir
✍پیامبر اسلام(ص) فرمودند: 🔸هر کس برای نیاز بیماری بکوشد چه آن را برآورده سازد، چه نسازد، مانند روزی که از مادرش‌ زاده شده، از گناهانش پاک می‌شود.🔸 📚من لایحضره‌الفقیه جلد ۴ @ghiamat_ir
کوتاه ‌ترین داستان غمگين دنیا یک بیت از سعدی است : شخصی همه شب بر سر بیمار گریست چون صبح شد او بمُرد و بیمار بِزیست... @ghiamat_ir
اگر یڪ دونہ گندم بکارے خوشہ اے کہ دهہا گندم در آن است درو خواهے کرد. همیشہ یادتون باشہ اگر یڪ کار خوب انجام بدین‌ منتظر هزاران خوبے از طرف کائنات براے خودتون باشین. @ghiamat_ir
📚 سگی به خاطر لقمه‌ای غذا کنار دروازهٔ شهر ایستاده بود که دید یک قرص نان می‌چرخد و به سوی صحرا می‌رود. سگ دنبال نان رفت و گفت: «تو غذای جسم منی و قوّت روحم. من آرزوی خوردن تو را دارم؛ تو به کجا می‌روی؟» نان پاسخ داد: «با تنی چند از بزرگان گرگان و پلنگان آشنایم و می‌خواهم به دیدن آنان بروم.» سگ گفت: «مرا نترسان که اگر به دهان شیر و نهنگ هم بروی من به دنبال تو خواهم آمد.» 1 و اینکه: این حکایت علی‌رغم سادگی ظاهری دارای نکات عمیقی است حقیقتا که بسیاری از اعمال ما تحت تاثیر نان است. وقتی انسان گرسنه باشد، شجاعت هرکاری را پیدا خواهد کرد. 📚درباره جانوران 📕برگرفته از کتاب قصه‌های جامی @ghiamat_ir
هفت نصیحت • گشاده دست باش، جاری باش، کمک کن (مثل رود) • باشفقت و مهربان باش (مثل خورشید) • اگرکسی اشتباه کرد آن را بپوشان (مثل شب) . وقتی عصبانی شدی خاموش باش (مثل مرگ) • متواضع باش و غرور نداشته باش (مثل خاک) • بخشش و عفو داشته باش (مثل دریا ) • اگر می خواهی دیگران خوب باشند خودت خوب باش (مثل آینه) @ghiamat_ir
💕کسےکه تنهابه عقلش اعتمادکند گمراه میشود کسےکه تنهابه مالش اعتمادکندکم میآورد کسےکه تنهابه مردم اعتمادکند خسته میشود امّاکسےکه برخدااعتمادکند نه گمراه میشود نه کم میآورد ونه خسته میشه ‎‌‌‌‌‌‌ @ghiamat_ir
قدیمیها میگفتند سه موجود خداوند ضامن انتقام آنهاست : *اول زنى که از نظر بنیه از مرد ضعیف تر است و مورد ضرب و شتم قرار گيرد *دوم صغیرى که مالش خورده شود *و سوم حیوانی که اسیر گشته است @ghiamat_ir
🦋شش اصل زندگی: ۱- قبل از پرستش باور کنید‌ ۲- قبل از صحبت گوش دهید ۳- قبل از خرج‌کردن بدست آورید ۴- قبل از نوشتن فکر کنید ۵- قبل از تسلیم شدن تلاش کنید ۶- قبل از مردن زندگی کنید 📚هرودوت @ghiamat_ir
روزی دم یک روباه در حادثه‌ای قطع شد. روباه‌های گروه پرسیدند دم‌ات چه شد؟ چون روباه‌ها از نسلی مکار میباشند، گفت: خودم قطع‌اش کردم گفتند چرا؟ این که بسیار بداست و معلوم میشود. روباه گفت: خیر! حالا آزادم و سبک. احساس راحتی میکنم! وقتی راه میروم فکر میکنم که دارم پرواز میکنم ... یک روباه دیگر که بسیار ساده بود، رفت و دم خود را قطع کرد. چون درد شدیدی داشت و نمیتوانست تحمل کند، نزد روباه اولی رفت و گفت: برادر تو که گفته بودی سبک شده‌ام و احساس راحتی میکنم. من‌که بسیار درد دارم! روباه اولی گفت: صدایش را درنیاور اگر نه تمام روز روباه‌های دیگر به ما میخندند هرلحظه ابراز خشنودی کن و افتخار کن تا تعداد ما زیاد شود؛ وگر نه تمام عمر مورد تمسخر دیگران قرار خواهیم گرفت همان بود که تعداد دم‌بریده‌ها آن‌قدر زیاد شد که بعداً به روباه‌های دم‌دار میخندیدند وقتی در یک جامعه افراد مفسد زیاد میشوند آنگاه به افراد باشرف و باعزت میخندند. گاهی هم آن‌ها را دیوانه میدانند @ghiamat_ir
مردی به پیامبر خدا، حضرت سلیمان، مراجعه کرد و گفت: ای پیامبر میخواهم به من زبان یکی از حیوانات را یاد دهی. سلیمان گفت: تحمل آن را نداری. اما مرد اصرار کرد. سلیمان پرسید: کدام زبان؟ جواب داد: زبان گربه ها! سلیمان در گوش او دمید و عملا زبان گربه ها را آموخت.... روزی دید دو گربه با هم سخن میگفتند. یکی گفت: غذایی نداری که دارم از گرسنگی میمیرم! دومی گفت: نه، اما در این خانه خروسی هست که فردا میمیرد، آنگاه آن را میخوریم. مرد شنید و گفت: به خدا نمیگذارم خروسم را بخورید، آنرا فروخت! گربه آمد و از دیگری پرسید: آیا خروس مرد؟ گفت نه، صاحبش فروختش، اما گوسفند نر آنها خواهد مرد و آن را خواهیم خورد. صاحب منزل باز هم شنید و رفت گوسفند را فروخت. گربه گرسنه آمد و پرسید آیا گوسفند مرد؟ گفت : نه! صاحبش آن را فروخت. اما صاحبخانه خواهد مُرد و غذایی برای تسلی دهندگان خواهند گذاشت و ما هم از آن میخوریم! مرد شنید و به شدت برآشفت. نزد پیامبر رفت و گفت گربه ها میگویند امروز خواهم مرد! خواهش میکنم کاری بکن ! پیامبر پاسخ داد: خداوند خروس را فدای تو کرد اما آنرا فروختی، سپس گوسفند را فدای تو کرد آن را هم فروختی، پس خود را برای وصیت و کفن و دفن آماده کن! حکمت این داستان : خداوند الطاف مخفی دارد، ما انسانها آن را درک نمی کنیم. او بلا را از ما دور میکند ، و ما با نادانی خود آن را باز پس میخوانیم...!! @ghiamat_ir