✨فقط یک نگاه
خداوند کافی ست
برای گشوده شدن
یک یک درهای
بسته ی زندگی مون...🌷
آن نگاه و نظر
بلند را برای شما آرزو می کنم.✨
عیدتون مبارک🎈
#دهه_کرامت #میلاد_امام_رضا
✳️ @Akhlagh_Et
#حدیث_روز
🌸 امام علی (عليه السلام) :
هر که اخلاقش بد باشد،روزی اش تنگ شود؛
و هرکه خوش خوی باشد، روزی اش گشاده گردد.
📚 غررالحکم، حدیث۸۰۲۳ و ۸۰۲۴
✳️ @Akhlagh_Et
❇️ عنایات امام رضا علیه السّلام به زائران خود
آیت الله بهجت (ره):
▫️ دیده و شنیده شده است که اشخاصی در مشاهد مشرّفه به امامی که صاحب ضریح است سلام کرده و جواب سلام را شنیده اند. شخصی گفته است:
🔸 هر وقت برای زیارت حضرت امام رضا علیه السّلام به مشهد مشرّف میشوم (شاید در هر سال یک زیارت بیشتر نمیکرده است.) در هر بار در زیارت اول، با وجود ازدحام جمعیّت، تا ضریح راه برایم باز میشود، به ضریح نزدیک میشوم و زیارت میکنم، و حضرت رضا علیه السّلام خرجی راه و حتّی مقداری پول برای خرید سوغات را نیز به من میدهند.
▫️ در خانه ای که ما (حضرت استاد مدّظلّه) در مشهد بودیم نیز علویّه ای بود که میگفت:
🔹 هر وقت که برای زیارت به حرم میروم، برای من هم راه به سوی استلام (بوسیدن ضریح و دست کشیدن بر آن.) ضریح باز میشود.
⬅️ در محضر بهجت، جلد اول صفحه ی ۱۰۲
✳️ @Akhlagh_Et
🔴 حسرت سلمان هنگام مرگ
✍ حضرت سلمان هنگام مرگ، حسرت مى كشيد و اظهار ناراحتى مى كرد، از او سوال شد: براى چه حسرت مى برى و تاسف مى خورى؟
سلمان گفت: حسرت و اندوهم به خاطر از دست دادن دنيا نيست، بلكه از اين جهت است كه رسول خدا صلى الله عليه وآله با ما پيمان بست كه در دنيا به اندازه يك مسافر، زاد و توشه برداريم، ترس آن دارم كه بيش از آن از دنيا برداشته باشم،
سپس اشاره به اطراف خود كرد، و در اطرافش در آن خانه خشت و گلى او چيزى جز يك شمشير و يك نيام (غلاف شمشير) و يك متكا يا فرش ساده بيشتر نبود.
📚 استاد محمد مهدی اشتهاردی
داستان هایی از چهارده معصوم (ع)
✳️ @Akhlagh_Et
4_5935831608379573139.mp3
3.48M
🎙واعظ: شهید شیخ احمد کافی
🔖 عنایت امام رضا علیه السلام 🔖
✳️ @Akhlagh_Et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آثار غیبت در قیامت
مرحوم آیت الله #مجتهدی_تهرانی رحمت الله علیه
✳️ @Akhlagh_Et
💠مردهای که با دعای مادر به دنیا برگشت
این داستان کسی هست که در معرض مرگ قرار گرفت و با عزرائیل ملاقات کرد و حتی در حالت مکاشفه قبل از مرگ، اهل بیت (ع) را هم زیارت کرد ولی با دعای مادر دوباره به دنیا برگشت.
✍نقل از علامه طهرانی:
یكی از اقوام ما كه از اهل علم بود برای من نقل كرددر ایامی كه در سامرّاء بودم، به مرض حصبۀ سختی مبتلا شدم و هرچه مداوا نمودند مفید واقع نشدمادرم با برادرانم مرا از سامرّاء به كاظمین برای معالجه آوردند و نزدیك به صحن یك مسافرخانه تهیه و در آنجا به معالجۀ من پرداختند؛
از معالجۀ اطبّای كاظمین كه مأیوس شدند یك روز به بغداد رفته و یك طبیب را برای من آوردند.همینكه برای معاینه نزدیك بستر من آمد، احساس سنگینی كردم و چشم خود را باز كردم دیدمخوكی بر سر من آمده است؛بیاختیار آب دهان خود را به صورتش پرتاب كردم.
گفت: چه میكنی، چه میكنی؟ من دكترم، من دكترم!
من صورت خود را به دیوار كردم و او مشغول معاینه شد ولی نسخه او هم مؤثّر واقع نشد؛
و من لحظات آخر عمر خود را میگذراندم.
تا آنكه دیدم حضرت عزرائیل با لباس سفید و بسیار زیبا و خوش قیافه وارد شدپس از آن پنج تن بترتیب وارد شدند و نشستند و به من آرامش دادند و من مشغول صحبت كردن با آنها شدم.
در اینحال دیدم مادرم با حال پریشان رفت روی بام و رو كرد به گنبد مطهّر امام کاظم (ع) و عرض كرد:یا موسی بن جعفر ! من بخاطر شما بچّهام را اینجا آوردم، شما راضی هستید بچّهام را اینجا دفن كنند و من تنها برگردم ؟ حاشا و كلاّ ! حاشا و كلا ّ!
همینكه مادرم با امام کاظم (ع) مشغول تكلّم بود، دیدم آنحضرت به اطاق ما تشریف آوردند و به پیامبر (ص) عرض كردند: خواهش میكنم تقاضای مادر این سید را بپذیرید !
حضرت رسول (ص) رو كردند به عزرائیل و فرمودند: برو تا زمانی كه خداوند مقرّر فرماید؛خداوند بواسطۀ توسّل مادرش عمر او را تمدید كرده است، ما هم میرویم إنشاءالله برای موقع دیگر.
مادرم از پلّهها پائین آمد و من بلند شدم و نشستم ولی از دست مادرم ناراحت بودم؛به مادرم گفتم: چرا اینكار را كردی؟! من داشتم با اهل بیت (ع) میرفتم؛تو آمدی جلوی ما را گرفتی و نگذاشتی كه ما حركت كنیم.
📕معاد شناسی علامه طهرانی ج 1 ص 23 - 285
✳️ @Akhlagh_Et
حجت الاسلام عالی 09-02-402.mp3
7.53M
💠 حجت الاسلام و المسلمین #عالی
▫️موضوع: میلاد امام رضا علیه السلام
✳️ @Akhlagh_Et