eitaa logo
میراث امامان
165 دنبال‌کننده
55 عکس
3 ویدیو
11 فایل
مطالعاتی در خصوص روایات برجای‌مانده از امامان اهل بیت علیهم السلام در تراث اسلامی کانال در تلگرام: https://t.me/Al_Meerath https://t.me/Alasar_1 ارتباط با ادمین: @KhorvashAmirhasan
مشاهده در ایتا
دانلود
جواز استغفار برای مستضعف به قصد شفاعت او عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنْ كَانَ مُسْتَضْعَفاً فَقُلِ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلَّذِينَ تابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَ قِهِمْ عَذابَ الْجَحِيمِ وَ إِذَا كُنْتَ لَا تَدْرِي مَا حَالُهُ فَقُلِ اللَّهُمَّ إِنْ كَانَ يُحِبُّ الْخَيْرَ وَ أَهْلَهُ فَاغْفِرْ لَهُ وَ ارْحَمْهُ وَ تَجَاوَزْ عَنْهُ وَ إِنْ كَانَ الْمُسْتَضْعَفُ مِنْكَ بِسَبِيلٍ فَاسْتَغْفِرْ لَهُ عَلَى وَجْهِ الشَّفَاعَةِ لَا عَلَى وَجْهِ الْوَلَايَة (الکافي، ج3، ص187، باب الصلاة علی المستضعف وعلی من لا یعرف؛ مشابه: کتاب من لا یحضره الفقیه، ج1، ص168). مرحوم کلینی به اسنادِ صحیح نقل می‌کند که امام صادق (ع) فرمود: اگر [میّت] مستضعف بود، [در نماز بر او] بگو: «خداوندا بیامرز کسانی را که بازگشتند و از راهِ تو پیروی کردند و آنان را از عذابِ جهنم نگاه دار!» و اگر مذهب او را نمی‌دانستی، بگو: «خداوندا! اگر "خیر" و اهل آن را دوست می‌داشت، او را بیامرز و به او رحم کن و از او درگذر» و اگر [میّتِ] مستضعف حقّی بر تو دارد، برای او استغفار کن بر این اساس که شفاعت او را کرده باشی نه بر اساس ولایت [که میان مؤمنان است]. این روایت در خصوص مسلمانی است که نه به امامتِ امامان (ع) اقرار کرده و نه آن را انکار کرده و با اهل بیت (ع) دشمن بوده است. دربارۀ نماز بر مستضعف روایات دیگری هم آمده که در آن گفته شود: «اللَّهمَّ/ رَبَّنَا اغْفِرْ لِلَّذِينَ تابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَ قِهِمْ عَذابَ الْجَحِيم‏» (الکافي، ج3، ص186-187، ح1 به اسناد صحیح از محمد بن مسلم، ح2 به اسناد صحیح از فضیل بن یسار)، اما در خصوص کسی که با اهل بیت (ع) دشمن است در بخش دیگری از روایت حلبی عباراتی جهت لعن او تعلیم داده شده است: «إِذَا صَلَّيْتَ عَلَى عَدُوِّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقُلِ اللَّهُمَّ إِنَّا لَا نَعْلَمُ مِنْهُ إِلَّا أَنَّهُ عَدُوٌّ لَكَ وَ لِرَسُولِكَ اللَّهُمَّ فَاحْشُ قَبْرَهُ نَاراً وَ احْشُ جَوْفَهُ نَاراً وَ عَجِّلْهُ إِلَى النَّارِ فَإِنَّهُ كَانَ يُوَالِي أَعْدَاءَكَ وَ يُعَادِي أَوْلِيَاءَكَ وَ يُبْغِضُ أَهْلَ بَيْتِ نَبِيِّكَ اللَّهُمَّ ضَيِّقْ عَلَيْهِ قَبْرَهُ فَإِذَا رُفِعَ فَقُلِ اللَّهُمَّ لَا تَرْفَعْهُ وَ لَا تُزَكِّهِ» (کتاب من لا یحضره الفقیه، ج1، ص168). مرحوم کلینی این بخش از روایت حلبی را در «باب الصلاة علی الناصب» آورده است (الکافي، ج3، ص188). @Al_Meerath
مستضعفان و رفتن به بهشت (1) عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّضْرِ عَنْ يَحْيَى الْحَلَبِيِّ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع وَ أَنَا جَالِسٌ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها يَجْرِي لِهَؤُلَاءِ مِمَّنْ لَا يَعْرِفُ مِنْهُمْ هَذَا الْأَمْرَ فَقَالَ إِنَّمَا هَذِهِ لِلْمُؤْمِنِينَ خَاصَّةً قُلْتُ لَهُ أَصْلَحَكَ اللَّهُ أَ رَأَيْتَ مَنْ صَامَ وَ صَلَّى وَ اجْتَنَبَ الْمَحَارِمَ وَ حَسُنَ وَرَعُهُ مِمَّنْ لَا يَعْرِفُ وَ لَا يَنْصِبُ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ أُولَئِكَ الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِهِ (المحاسن، ج‏1، ص158، ح94). از زراره روایت است که گفت از حضرت صادق عليه السّلام سؤال كردند من نيز حضور داشتم از اين آيه مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها شامل كسانى كه این امر [= تشیّع] را نمی‌شناسند مى‏شود؟ فرمود نه اين اختصاص به مؤمنين دارد. گفتم: خداوند [امرِ] تو را اصلاح کند! نظرت چیست دربارهٔ كسى كه روزه بدارد و نماز بخواند و از كارهاى حرام پرهيز كند و ورعِ او نیکو باشد اما نه [امامت را] بشناسد و نه ناصب باشد؟ فرمود: خداوند آن‏ها را به رحمت خود وارد بهشت می‌كند. ____ در اخبار دیگری نیز معنی مستضعف و ناصب در برابر هم به کار رفته؛ یعنی آن کس که از اهل قبله از مخالفان که مستضعف نباشد، ناصب است (معاني الأخبار، ص200، ح1)؛ چنانکه از اخبار جواز دادن زکات به مستضعف، و جایز نبودن زکات برای ناصب نیز همین معنا فهمیده می‌شود. @Al_Meerath
دیدگاه آیت الله شبیری زنجانی دربارۀ دو روایتی که دشمنان شیعه را ناصبی می‌داند حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الْعَطَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَيْسَ النَّاصِبُ مَنْ نَصَبَ لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ لِأَنَّكَ لَا تَجِدُ رَجُلًا يَقُولُ أَنَا أُبْغِضُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ لَكِنَّ النَّاصِبَ مَنْ نَصَبَ لَكُمْ وَ هُوَ يَعْلَمُ أَنَّكُمْ تَتَوَلَّوْنَّا وَ أَنَّكُمْ مِنْ شِيعَتِنَا (علل الشرائع، ج2، ص601). حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ مَاجِيلَوَيْهِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنِي عَمِّي مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي الْقَاسِمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْكُوفِيِّ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ الْمُعَلَّى بْنِ خُنَيْسٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ لَيْسَ النَّاصِبُ مَنْ نَصَبَ لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ لِأَنَّكَ لَا تَجِدُ أَحَداً يَقُولُ أَنَا أُبْغِضُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ لَكِنَّ النَّاصِبَ مَنْ نَصَبَ لَكُمْ وَ هُوَ يَعْلَمُ أَنَّكُمْ تَتَوَلَّوْنَا أَوْ تَتَبَرَّءُونَ مِنْ أَعْدَائِنَا وَ قَالَ ع مَنْ أَشْبَعَ عَدُوّاً لَنَا فَقَدْ قَتَلَ وَلِيّاً لَنَا (معاني الأخبار، ص365). «دو روايت عبدالله بن سنان و معلى بن خنيس علاوه بر اشكال سندى، از نظر متن نيز مقبول نمى‌باشد. زيرا در سند روايت عبدالله بن سنان، ابراهيم ابن اسحاق احمرى واقع شده كه مورد تضعيف همگان است. عبدالله بن حماد نيز خالى از اشكال نيست. در سند روايت معلى بن خنيس نيز محمد بن على واقع شده كه ابوسمينه محمد بن على كوفى است، و او را نيز همه تضعيف كرده‌اند. متن هر دو روايت نيز بر خلاف مسلمات است. زيرا اولاً: بر حسب لغت، ناصب به كسى گفته مى‌شود كه مخالف امير المؤمنين عليه السلام است. ثانياً: گرچه در ميان مسلمين هيچ كس با شخص پيامبر اكرم‌ صلى الله عليه وآله - به حسب ظاهر - دشمن نبوده، ليكن آل پيامبر صلوات الله عليهم داراى دشمنان زيادى بوده‌اند كه واقفه، ناووسيه، و خوارج - كه اصطلاحاً به آنها ناصبى گفته مى‌شود و با حضرت امير عليه السلام جنگ كردند - از آن جمله‌اند. ثالثاً: روايات فراوانى درباره دشمنان آل پيامبر وارد شده كه نادرستى مفاد دو روايت مذكور را به اثبات مى‌رساند» (دروس خارج نکاح، ج6، ص1186-1187، 1387/2/6). @Al_Meerath
... به جهت اهمیت این شاخصه، مجموعه روایات مرتبط دیگر نیز ذکر می‌شود: - قالَ جابِرٌ: وَ سَمِعتُهُ يَقولُ: إنَّ عَلياً وَ ابنَي عَلي بابٌ مِن أبوابِ الأمنِ، فَمَن دَخَلَ في بابِ عَلي كانَ مُؤمِناً، وَ مَن خَرَجَ مِنهُ كانَ كافِراً، وَ مَن لَم يَدخُل فيهِ وَ لَم يَخرُج مِنهُ كانَ في الطّائِفَةِ الَّتي لِلَّهِ فيها المَشيئَةُ (الأصول الستة عشر، ص221). و برخی روایات باب الکفر در الکافی: 18- الحسين بن محمد عن معلى بن محمد عن الوشاء قال حدثني إبراهيم بن أبي بكر قالَ سَمِعتُ أبا الحَسَنِ موسَى ع يَقولُ إنَّ عَلياً ع بابٌ مِن أبوابِ الهُدَى فَمَن دَخَلَ مِن بابِ عَلي كانَ مُؤمِناً وَ مَن خَرَجَ مِنهُ كانَ كافِراً وَ مَن لَم يَدخُل فيهِ وَ لَم يَخرُج مِنهُ كانَ في الطَّبَقَةِ الَّذينَ لِلَّهِ فيهِمُ المَشيئَةُ. 19- محمد بن يحيى عن أحمد بن محمد عن محمد بن سنان عن ابن بكير عن زرارة عن أبي عَبدِ اللَّهِ ع قالَ: لَو أنَّ العِبادَ إذا جَهِلوا وَقَفوا وَ لَم يَجحَدوا لَم يَكفُروا. 20- علي بن إبراهيم عن محمد بن عيسى عن يونس عن فضيل بن يسار عن أبي جعفر ع قالَ: إنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ نَصَبَ عَلياً ع عَلَماً بَينَهُ وَ بَينَ خَلقِهِ فَمَن عَرَفَهُ كانَ مُؤمِناً وَ مَن أنكَرَهُ كانَ كافِراً وَ مَن جَهِلَهُ كانَ ضالًّا وَ مَن نَصَبَ مَعَهُ شَيئاً كانَ‏ مُشرِكاً وَ مَن جاءَ بِوَلايَتِهِ دَخَلَ الجَنَّةَ وَ مَن جاءَ بِعَداوَتِهِ دَخَلَ النّارَ. 21- يونُس عن موسى بن بَكرٍ عن أبي إبراهيمَ ع قالَ: إنَّ عَلياً ع بابٌ مِن أبوابِ الجَنَّةِ فَمَن دَخَلَ بابَهُ كانَ مُؤمِناً وَ مَن خَرَجَ مِن بابِهِ كانَ كافِراً وَ مَن لَم يَدخُل فيهِ وَ لَم يَخرُج مِنهُ كانَ في الطَّبَقَةِ الَّتي لِلَّهِ فيهِمُ المَشيئَةُ (الکافي، ج2، ص388-389). در روایتی طولانی (و نیازمند اعتبارسنجی) در کتاب سلیم نقل شده که امیر المؤمنین (ع) به 73 فرقه شدن امت، و اینکه تنها یک فرقه اهل حقیقی بهشت است، اشاره کرده و سپس می‌گویند بیشتر مردم از هیچ یک از این فرق نیستند؛ نه در فرقۀ ناجیه و نه در دشمنان و اهل باطل که به خود دعوت می‌کنند و از غیر خود برائت می‌جویند. این گروه چنین‌اند: «قَد وَقَفَ فَلَم ياتَمَّ بِكُم وَ لَم يُعادِكُم‏ وَ لَم يَنصِب لَكُم وَ لَم يَتَعَصَّب‏ وَ لَم يَتَوَلَّكُم‏ وَ لَم يَتَبَرّا مِن عَدوكُم ... مَن وَحَّدَ اللَّهَ وَ آمَنَ بِرَسولِ اللَّهِ ص وَ لَم يَعرِف وَلايَتَنا وَ لا ضَلالَةَ عَدونا وَ لَم يَنصِب شَيئاً ... هَذِهِ الطَّبَقَةُ بَينَ المُؤمِنينَ وَ بَينَ المُشرِكينَ هُم أعظَمُ النّاسِ وَ أجَلُّهُم وَ هُم أصحابُ الحِسابِ...» سپس آیات مستضعفون و مرجون را ذکر می‌کند (کتاب سلیم، ص607-609). @Al_Meerath
مغیرة بن شعبه از صحابۀ مشهور است که در روزگار عمر بن خطاب والی بود. در زمانی که مغیرة بن شعبه از طرف عمر والی بصره بود، ابوبکره نفیع بن حارث -صحابی مشهور-، نافع بن حارث، شبل بن معبد، و زیاد بن ابیه دیدند که او زنا می‌کند. آن‌ها نزد عمر رفتند و پس از آنکه ابوبکره، نافع، و شبل شهادت به زنا دادند، عمر با سخنانی زیاد را قانع کرد تا از شهادت منصرف شود. زیاد هم شهادت به زنا نداد! عمر بر آن سه نفر حدّ قذف جاری کرد و بر زیاد حدّ قذف جاری نشد و بر مغیره حدّ زنای محصنه جاری نشد. پس از اجرای حدّ بر آن سه، ابوبکره دوباره تأکید کرد که مغیرة بن شعبه زنا کرده است. عمر خواست که حدّ دیگری بر ابوبکره جاری کند که امیرالمؤمنین (ع) مانع شدند. ابوبکره تا آخر عمرش از شهادتش علیه مغیره بازنگشت (نگر: مصنف عبد الرزاق، ط 1403، ج7، ص384؛ مصنف ابن أبي شیبة، ت الحوت، ج5، ص545؛ أنساب الأشراف، ط الفکر، ج2، ص134-136؛ المسترشد لابن رستم، ص526). قابل توجه است که نقل شده که امیرالمؤمنین (ع) دربارۀ مغیرة بن شعبه فرموده است: «إنما كان إسلامه لفجرة و غدرة لمطمئنين إليه من قومه فتك بهم و ركبها منهم فأتى النبي ص كالعائذ بالإسلام و الله ما رأى أحد عليه منذ ادعى الإسلام خضوعا و لا خشوعا ألا و إنه كان من ثقيف فراعنة قبل يوم القيامة يجانبون الحق و يسعرون نيران الحرب و يوازرون الظالمين‏» (الغارات، ج2، ص354). فارغ از نقل ابن مبارک و محمد بن بشر از مسعر بن کدام، در گزارش‌های دیگر هم آمده که این صحابیِ فاسد، به امیرالمؤمنین (ع) جسارت می‌کرده است: از عبدالله بن ظالم نقل شده است: «لما بويع لمعاوية أقام المغيرة بن شعبة خطباء يلعنون عليا ع» (شرح نهج البلاغة، ج13، ص220). از عبدالرحمن بن اخنس (مسند أبي داود الطیالسي، ج1، ص192؛ مسند أحمد، ج3، ص177) و عبدالله بن ظالم (مسند أحمد، ج3، ص181) نیز نقل شده که مغیرة بن شعبه در خطبه‌اش به علی (ع) دشنام داده است. ابوجعفر اسکافی نیز گفته است: «و كان المغيرة بن شعبة يلعن عليا ع لعنا صريحا على منبر الكوفة و كان بلغه عن علي ع في أيام عمر أنه قال لئن رأيت المغيرة لأرجمنه بأحجاره يعني واقعة الزناء بالمرأة التي شهد عليه فيها أبو بكرة و نكل زياد عن الشهادة فكان يبغضه لذاك و لغيره من أحوال اجتمعت في نفسه» (شرح نهج البلاغة، ج4، ص69). زبیر بن بکّار نیز در کتاب المفاخرات آورده است: «... ثم تكلم المغيرة بن شعبة فشتم عليا و قال و الله ما أعيبه في قضية يخون و لا في حكم يميل و لكنه قتل عثمان‏...» (شرح نهج البلاغة، ج6، ص288). نقل‌های مطاعن صحابه بسیار در کتب اهل سنت تحریف می‌شوند. در همین موضوعِ جسارت مغیرة بن شعبه به امیرالمؤمنین (ع) هم نقل‌های دیگری در منابع عامه هست که بارها تحریف شده‌اند. @Al_Meerath