🔴🔵🎥 فرماندۀ نیروی دریایی روسیه در واکش به سفر ناوگروه ۸۶ ایران به دور دنیا :
«فقط ناوگروه یک کشور ابرقدرت میتواند به دور کرۀ زمین سفر کند.»
✍ فکر کنم ۷۰ در صد مردم اصلا خبر از این اقدام غرور آفرین ندارند، این اقدام برای یک ملت و یک کشور غرور آفرین است ، ایکاش در سطح ملی برای ماندگار شدنش ، برای تقدیرش از دریادلانش و در حوزه رسانه ایش در عرصه بین الملل به ارتش جمهوری اسلامی کمک می شد و ....
✅این افتخار را شیرمردان نیروی دریایی ارتش به نام انقلاب اسلامی ثبت کرده اند.
خدا قوت شیرمردان #ارتش_انقلابی
#دور_دنیا
#ارتش_جمهوری_اسلامی
@Alachiigh
#خبرخوب
دیروز پوتین و افتتاح کریدور شمال به جنوب
امروز نخست وزیر پاکستان و تبادل انرژی
و به زودی هم مصر و انواع قراردادهای تجاری!
از دوران زخم بستری و چشم گدایی داشتن به اروپا و برجام،
رسیدیم به ترافیک دیپلماسی در منطقه!
💬 فردوس
#ترافیک_دیپلماسی
#رئیسی
#ایران_قوی
@Alachiigh
تاثیر سریال بر اذهان جوانان.mp3
2.86M
🔴❌🎙 #بشنوید | تاثیرات منفی سریالهای طولانی و چند ده قسمتی
👤استاد عبدالمجید تناور
#جنگ_شناختی
#تک_تیرانداز_انقلاب
@Alachiigh
آلاچیق 🏡
⚜#رمان_واقعی_نسل_سوخته قسمت #۲۴ فامیل خدا خاله اومد ... مادربزرگ رو تحویل دادم و رفتم مدرسه ...
⚜#رمان_واقعی_نسل_سوخته
قسمت#۲۵
با صدای تو
حال مادربزرگ ... هر روز بدتر می شد ... تا جایی که دیگه مسکن هم جواب نمی داد ... و تقریبا کنترل دفع رو هم از دست داده بود ... 2 تا نیروی کمکی هم ... به لطف دایی محسن ... شیفتی می اومدن ...
بی بی خجالت می کشید ... اما من مدام با شوخی هام ... کاری می کردم بخنده ...
- ای بابا ... خجالت نداره که ... خانم ها خودشون رو می کشن که جوون تر به نظر بیان ... ولی شما خودت داری روز به روز جوون تر میشی ... جوون تر، زیباتر ... الان دیگه خیلی سنت باشه ... شیش ... هفت ماهت بیشتر نیست ... بزرگ میشی یادت میره ...
و اون می خندید ... هر چند خنده هاش طولی نمی کشید...
اونها مراقب مادربزرگ می شدن ... و من ... سریع لباس ها و ملحفه هاش رو می بردم توی حمام ... می شستم و آب می کشیدم ... و با اتو خشک می کردم ... نمی شد صبر کنم ... تعداد بشن بندازم ماشین ... اگر این کار رو می کردم... لباس و ملحفه کم می اومد ... باید بدون معطلی حاضر می شد ...
دیگه شمارش شستن شون از دستم در رفته بود ... اما هیچ کدوم از دفعات ... به اندازه لحظه ای که برای اولین بار توی مدفوعش خون دیدم ... اذیت نشدم ... بغضم شکست ... دیگه اختیار اشک هام رو نداشتم ... صدای آب، نمی گذاشت کسی صدای اشک های من رو بشنوه ...
با شرمندگی توی صورتش نگاه کردم ... این همه درد داشت و به روی خودش نمی آورد ... و کاری هم از دست کسی برنمی اومد ...
آخرین شب قدر ... دردش آروم تر شده بود ... تلویزیون رو روشن کردم ... تا با هم جوشن گوش کنیم ... پشتش بالشت گذاشتم و مرتبش کردم ... مفاتیح رو دادم دستش و نشستم زیر تخت ... هنوز چند دقیقه نگذشته بود که ...
- پاشو مادر ... پاشو تلویزیون رو خاموش کن ...
- می خوای بخوابی بی بی؟ ...
- نه مادر ... به جای اون ... تو جوشن بخون ... من گوش کنم... می خوام با صدای تو ... خدا من رو ببخشه ...
دعایم کن
با شنیدن این جمله حسابی جا خوردم ... همین طور مات و مبهوت چند لحظه بهش نگاه کردم ... با تکرار جمله اش به خودم اومدم ....
تلویزیون رو خاموش کردم و نشستم پایین تخت ... هنوز بسم الله رو نگفته بودم که ...
- پسرم ... این شب ها ... شب استجابت دعاست ... اما یه وقتی دعات رو واسه من حروم نکنی مادر ... من عمرم رو کردم ... ثمره اش رو هم دیدم ... عمرم بی برکت نبود ... ثمره عمرم ... میوه دلم اینجا نشسته ...
گریه ام گرفت ...
- توی این شب ها ... از خدا چیزهای بزرگ بخواه ... من امشب از خدا فقط یه چیز می خوام ... من ازت راضیم ... از خدا می خوام ... خدا هم ازت راضی باشه ...
پسرم یه طوری زندگی کن ... خدا همیشه ازت راضی باشه... من نباشم ... اون دنیا هم واست دعا می کنم ... دعات می کنم ... همون طور که پدربزرگت سرباز اسلام بود ... تو هم سرباز امام زمان بشی ... حتی اگر مرده بودی ... خدا برت گردونه ...
دیگه نمی تونستم خودم رو کنترل کنم ... همون طور روی زمین ... با دست ... چشم هام رو گرفته بودم ... و گریه می کردم ... نیمه جوشن ... ضعف به بی بی غلبه کرد و خوابش برد ... اما اون شب ... خواب به چشم های من حروم شده بود ... و فکر می کردم ...
در برابر چه بها و و تلاش اندکی ... در چنین شب عظیمی ... از دهان یه پیرزن سید ... با اون همه درد ... توی شرایطی که نزدیک ترین حال به خداست ... توی آخرین شب قدر زندگیش... چنین دعای عظیمی نصیبم شده بود ...
- خدایا ... من لایق چنین دعایی نبودم ... ولی مادربزرگ سیدم ... با دهانی در حقم دعا کرد ... که دائم الصلواته ... اونقدر که توی خواب هم ... لب هاش به صلوات، حرکت می کنه ... خدایا ... من رو لایق این دعا قرار بده ...
⚜جھتِ مطالعہے هر قسمٺ؛،،
¹1صڵواٺ بہ نیٺ ِ تعجیݪ دࢪ فࢪج الزامیست
-ادامه دارد...
-نويسنده:سيدطاها ايمانی
#داستان_شب
#رمان
@Alachiigh
🌹شهید_سید_احمد_رحیمی🌹
پیڪرش بہ طور ڪامل سوختہ بود و اسـتخوان هایش درهم شـڪسـتہ بود، بعد از دیدن پیڪرش دیگر آرام و قرار نداشتم.
در خواب بہ سراغم آمد و دلسـوزانہ گفت؛ چرا این قدر ناراحتے؟
من از اینڪہ تو با دیدن جنازہ ام اذیت شـدے ناراحتم.!
بعد با حالتے خاصے گفت، باور ڪن قبل از شـهادت تعداد زیادے تانڪ عراقے را منهدم ڪردم و لحظہ ے شـهادت هیچ چیز نفهمیدم.
چرا ڪہ حضرت اباالفضل علیہ السلام در ڪنارم بود و آقا امام زمان عجل اللہ تعالے فرجہ الشـریف در بالاے سـرم نشستـہ بودند.
راوی:
همسر شهید
⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات
#به_یاد_شهدا
🎋〰☘
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢🎥🔴یکی از برکات شکست فتنه مهسا؟👆🥴
♦️تبلیغ زیبای شرکت هواپیمایی امارات برای سفر به ایران
بدجور سرشون به سنگ خورده!
آخرش فهمیدن نباید با ایران در بیوفتن
افتااااد... 😎👎
#عموفیدل
#ایران_زیبا
🎋〰☘
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌💢رهبر انقلاب صبح امروز در دیدار مسئولان وزارت امور خارجه و سفیران جمهوری اسلامی ایران:
👈عزت در سیاست خارجی یعنی ،نفی دیپلماسی التماسی
#ایران_قوی
#لبیک_یا_خامنه_ای
🎋〰☘
@Alachiigh
18.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴👆🎥 دوربین مخفی آزمایش اجتماعی با موضوع حجاب
⭕️ واکنش مردم به خانمی که ماشینش خراب شده چیه؟
✅بزرگواران پیشنهاد میکنم حتما ببینید 👌
#حجاب
@Alachiigh
18.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴👆🎥 دوربین مخفی آزمایش اجتماعی با موضوع حجاب
⭕️ واکنش مردم به خانمی که ماشینش خراب شده چیه؟
✅بزرگواران پیشنهاد میکنم حتما ببینید 👌
#حجاب
@Alachiigh