eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
9.1هزار ویدیو
238 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اعمال مستحب امروزمان به همراه بیست نهمین تلاوت را از طرف شهید مسیحی🌷 شهید نوریک باباخانیانس 🌷 تقدیم می کنیم به محضر پیامبر خاتم اسلام و ائمه ی معصومین علیهم السلام وحضرت مسیح پیامبر آیین اجدادش
شهید نوریک باباخانیانس متولد دهم اردیبهشت سال ۴۲ و از شهدای ارمنی بود که سیزدهم خرداد سال ۶۷ در منطقه شرهانی به شهادت رسید. ژوریک برادر بزرگتر شهید نوریک باباخانیانس است که از او می‌خواهیم تا خاطرات خود با برادر شهیدش را بازگو کند اما او معتقد است که "روزگار زندگی ما با نوریک خاطره نیست بلکه بخشی از قلب ماست، همان‌جایی که او به دنیا آمده و روزگار ما با او شاید برای اطرافیان خاطره باشد ولی برای مادر و نزدیکان, گوشه‌ای از قلب است". او با اینکه برایش کمی سخت است تا بخواهد بخشی از آنچه را در قلب و خاطر او هست بازگو کند اما لب به سخن می‌گشاید و می‌گوید: زمانی که نوریک شهید شد ۲۵ سال سن داشت. او در سن ۲۳ سالگی به خدمت سربازی رفت، دلیلش هم این بود که دید همۀ دوستانش رفتند و گفت "نمی‌توانم بلاتکلیف بمانم، جنگ هم که شروع شده و به‌هرحال وظیفۀ اجتماعی است و باید رفت" و مدت ۲۳ ماه خدمت کرد. زمانی که به خدمت رفت به‌عنوان نماینده لشکر ۷۷ خراسان در تهران وظیفه تأمین مایحتاج همرزم‌هایش در جبهه را به‌عهده داشت و چون با تعمیرات خودرو آشنا بود, پس از مدتی در اکیپ مهندسی لشکر مشغول به خدمت شد. بیست و سومین ماه خدمتش بود که برای انتقال یکی از وسایل ترابری سنگین در منطقه عین‌خوش شرهانی به‌همراه ۶ نفر از همرزمانش که آنها مسلمان بودند به خط مقدم می‌رود و در همین حین خودروی آنها هدف خمپاره قرار می‌گیرد و همه آنها شهید می‌شوند.
هدیه صدریالی با امضای امام خمینی(ره) به نوریک در طول خدمتش به‌خاطر اینکه بسیار مسئولیت پذیر بود و خوب کار می‌کرد بارها از سوی فرمانده‌اش مورد تشویق قرار گرفته بود، خاطرم است یک بار تازه از مرخصی برگشته بود، بعد از چند روز بلافاصله به منطقه بازگشت. پس از اینکه بعد از چند وقت دوباره به مرخصی آمد من به نوریک گفتم "چه اتفاقی افتاده؟"، گفت «در منطقه وسیله‌ای خراب شده بود و خیلی از افراد آمدند نتوانستند آن را راه‌اندازی کنند، به من گفتند "برو"، من رفتم آنجا به‌طور اتفاقی دیدم پمپش خراب است و سوزن آن را اشتباهی گذاشتند، و فنرش را باز کردم و عوض کردم راه افتاد.»، به همین خاطر و به‌عنوان تشکر، یک اسکناس صدریالی به‌امضای حضرت امام خمینی(ره) و ۴۵ روز مرخصی تشویقی به نوریک دادند.
شادی روح مطهر همه ی شهدا💐 وعلو درجاتشان به ویژه 🌷 شهید نوریک بابا خانیانس 🌷 سه صلوات اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
💌 ▫️هرخانمی که به سر کند و عفت ورزد و هر جوانی که نمازش را در اول وقت بخواند، سفارشش را به مولایم امام حسین(ع) می‌کنم. @chadoria🌈
🌺چکیده ای از #خطبه_غدیر. رسول خدا(ص)در اتمام حجت بر مردم فرمودند،بالاترین امر به معروف این است که کلام مرا خوب بفهمید و به غایبان برسانید و مخالفان با آن را نهی کنید. #نشردهیدودرثواب_شریک_شوید 👇👇👇👇👇👇👇 ╔══ ⚘ ════ ⚘ ══╗      eitaa.com/joinchat/2471428100C37c31cf7b3 ╚══ ⚘ ════ ⚘ ══╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام علیکم اعمال مستحب امروز و تلاوت سی ام به نیابت از 🌷 شهید شمعون بن هارون🌷 تقدیم می کنیم به محضر پیامبر خاتم اسلام و ائمه ی معصومین علیهم السلام و حضرت مسیح پیامبر اجدادیش
اميرالمؤمنين علي علیه السلام وقتي براي 👈جنگ صفين عازم بودند، در بين راه تشنگي شديدي به همراهان غلبه كرد و چون آبي نداشتند در اطراف به جستجوي آب پرداختند، اما آبي نيافتند، حضرت از مسير فاصله گرفت و از دور "دير" راهبي را مشاهده كرد و از او سؤال كرد كه آيا در اين نزديكي آبي وجود دارد؟ راهب گفت؛ اصلا؛ ميان من و آبي كه وجود دارد، بيش از دو فرسخ فاصله است و براي من هر ماه آب مي آورند وگرنه از تشنگي هلاك مي شوم. آنگاه حضرت سر خود را به طرف قبله برگردانيد و به محلي نزديك اشاره كرد و فرمود؛ اينجا را حفر كنيد تا به آب برسيم؛ پس از حفر به سنگ عظيمي برخورد كردند؛ حضرت فرمود؛ اين سنگ بر روي آب قرار داد، اگر آن را كنار بزنيد آب را خواهيد يافت. همه گروه جمع شدند تا سنگ را كنار بزنند، اما اين كار براي آنان دشوار بود، حضرت با مشاهده اين صحنه پا در ميدان گذاشت و آستين را بالا زد، انگشتان را زير صخره قرار داد و آن سنگ را از جا كند و چندين متر جابجا كرد. در اين هنگام آب ظاهر شد و همه سپاه از آن سيراب و ظرف‌ها را پر كردند .