eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
8.4هزار ویدیو
232 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از افسران جوان جنگ نرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴ساکنان یمن از گرسنگی به تغذیه از برگ درختان روی آورده‌اند.... @Afsaran_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اعمال مستحبی پنجمین روز از چله ی شهدا ی حسینی را از طرف 🌷شهید سید محسن حسنی🌷 تقدیم می کنیم به ساحت مقدس خانم حضرت زینب سلام الله علیها
شهیدی که امام حسین (ع) شهادت را به عنوان پاداش آزادی «مهران» به او هدیه داد
سال 1343 در مشهد الرضا (ع) کودکی پا به عرصه وجود نهاد که خانواده «حسنی»، نام مبارک «محسن» را برایش برگزیدند. «محسن» چهارمین فرزند خانواده‌ای بود که هر بار دست تقدیر، فرزندان قبل از او را از دامان پدر و مادر به خاک سرد می سپرد. این امر سبب شد تا خانواده «حسنی» با به دنیا آمدنش، گوسفندی ذبح کرده و نو رسیده را در حرم حضرت رضا (ع) طواف دهند و مجلس روضه برپا کنند. او که با نذر و نیاز متولد شد در سایه پدری زحمتکش و مادری پاکدامن رشد کرد. در سال 1349 وارد دبستان «عسکریه» شد و در سال 1354 برای ادامه تحصیل در مقطع راهنمایی وارد مدرسه «منوچهری» شد. از آن جا که پدر با شغل بنایی روزگار می‌گذراند، اوقات فراغتش را به کمک او شتافت، تا آجر بر آجر نهاده و مرهمی باشد بر زخم‌های روزگار که بر پیکر خانواده ایجاد شده بود.
همزمان با حرکت‌های ضد رژیم طاغوت مردم کشورمان، شخصیت شهید «سیدمحسن حسنی» نیز به تبعیت از این حرکت‌‌ها، شکل گرفت. او با شور و اشتیاق پا به عرصه سیاسی و اجتماعی گذاشت. محسن همراه با پدر در جلسات علمای متعهد و مبارز همچون مقام معظم رهبری حضور می یافت. با اینکه در طوفان انقلاب هنوز نوجوان بود، اما در راهپیمایی‌های دوران انقلاب حضوری پر رنگ داشت و در بازار اقدام به توزیع رساله امام خمینی (ره) می‌کرد. محسن با ورود امام امت و پیروزی انقلاب، دل در گرو معمار بزرگ انقلاب سپرد و با مطالعه کتاب‌های استاد «مرتضی مطهری» و آیت‌الله «سید عبدالحسین دستغیب» به سیر فکری خود جهت داد. تحرکات مذبوحانه ضد انقلاب در کردستان، «سیدمحسن» را واداشت تا درس و مدرسه را رها کند و پس از عضویت در بسیج و گذراندن دوره آموزش، داوطلبانه به کردستان اعزام شود. با تسخیر لانه جاسوسی آمریکا، تعدادی از جاسوسان به مشهد منتقل شدند. «سید محسن» از جمله عناصر فعال حفاظت از جان این افراد بود. با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، شهید «حسنی» با جلب رضایت خانواده، راهی مناطق جنگی شد و در عملیات متعددی شرکت داشت. وی یک نوبت در منطقه «میمک» مجروح شد. شهید «حسنی» مسئله جنگ را از اصلی‌ترین مسائل می‌دانست و می‌گفت: «اول این مسئله باید حل شود و سپس به مسائل دیگر بپردازیم». «سید محسن» به دلیل قابلیت ها و توانایی هایی که داشت به تشخیص فرماندهان برای گذراندن دوره آموزش تربیت مربی به مشهد مراجعت کرد. وی در سال 1362 در مدت 4 ماه به صورت فشرده علوم و فنون نظامی را فرا گرفت که بعد از طی این دوره به عضویت سپاه پاسداران درآمد و به عنوان مربی تاکتیک، به آموزش نیروهای بسیجی در پادگان «قدس» مشغول شد. او از آن پس با در هم آمیختن نظم و تقوا در تربیت و سازماندهی نیروهای توانمند به منظور تأمین نیروی انسانی جنگ ایفای نقش کرد. راه‌اندازی جلسه دعای توسل در منازل شهدا و سرکشی از خانواده رزمندگان از جمله اقدامات شهید «حسنی» در دورانی که در مشهد به سر می‌برد به شمار می‌رود. او همواره فریضه امر به معروف و نهی از منکر را سر لوحه کارهایش قرار می‌داد.  «سیدمحسن» با راه اندازی بسیجی پویا در مسجد محل، به جذب نیروهای جوان و مستعد همت گماشت. وی با دور اندیشی سنگرهای نبرد را محراب مسجد ساخت و شیرینی حضور در جبهه را به کام جوانان نشاند.
اصابت ترکش به بازویی که بوسگاه سیدالشهدا (ع) بود شهید «حسنی»، قبل از عملیات «والفجر 8» به فرماندهی گروهان از گردان «روح الله» لشکر«5 نصر» منصوب شد. شهید «گل‌‌محمد غزنوی» فرمانده محور عملیاتی لشکر «5 نصر» در خصوص آخرین شب حیات دنیایی «سیدمحسن حسنی» می‌گوید: قبل از شروع عملیات «کربلای 1» محسن به من گفت اگر تا شروع عملیات وقت دارم می خواهم به رودخانه‌ای که در نزدیکی‌مان هست بروم. از او پرسیدم برای چه امری به آنجا می‌خواهی بروی؟ او در پاسخ گفت: «قصد دارم برای انجام غسل شهادت همراه با «محسن عاشوری» به رودخانه بروم». وقتی که برگشت با یک حالت خوشحالی و سرور به من گفت برادر «غزنوی» دیشب من خوابی دیدم. من کم و کیف خواب را از او پرسیدم. شهید «غزنوی» رویای شهید «حسنی» را اینگونه نقل می‌کند: «شهید حسنی خواب می‌بیند که شهر «مهران» آزاد شده و حضرت اباعبدالله الحسین (ع) با یک مرکب از سمت جاده «خسروآباد» به سمت شهر «مهران» در حرکت هستند. ایشان وقتی به نزد رزمندگان می رسدند بازوی آنها را می بوسیدند. هنگامی که به سید محسن می رسیدند او را در بغل می‌گیرند و بازوی او را هم می‌بوسند و یک مهر کربلا به شهید حسنی می‌دهند و می‌فرمایند: «به عنوان پاداش آزادی مهران، این مهر را به تو می‌دهم». «محسن» وقتی خوابش را برایم تعریف می‌کرد صورتش برافروخته شده بود. هنگامی هم که به شهادت رسید، ترکش به همان بازویی اصابت کرده بود که حضرت سیدالشهدا (ع) آن را بوسیده بودند. پرواز در قلاویزان سرانجام «سید محسن حسنی» پس از شش سال حضور در جبهه های نبرد، در حالی که مسرور از آزادی مهران و انجام فرمان امام بود، در یازدهمین روز از تیرماه، سال 1365 در حالی که سکاندار فرماندهی گردان «روح الله» از لشکر «5 نصر» بود خواب عاشورایی اش تعبیر شد و در حین فتح ارتفاعات «قلاویزان» مورد اصابت ترکش خمپاره قرار گرفت و به اجداد بزرگوارش پیوست. پیکر مطهرش به وصیت خودش، پس از قرائت زیارت عاشورا در کنار دیگر همرزمانش در بهشت رضا آرام گرفت.
وصیت‌نامه شهید «سید محسن حسنی» سلام بر یگانه منجی عالم بشریت حضرت مهدی (عج) و نایب بر حقش امام امت و سلام بر شما امت حزب الله و شهیدپرور که با ایثار و جان فشانی امام عزیز را راضی و خشنود کرده‌اید. ان‌شاءالله اجر و پاداش شما، پیروزی رزمندگان و بعد هم زیارت قبر شش گوشه آقا امام حسین (ع) باشد. سلام بر شما پدر و مادر مهربانم که عمری برایم زحمت کشیدید. از شما تشکر می کنم که هیچ وقت مانع من برای رفتن به جبهه نشدید. چه موقعی که بسیجی بودم و چه در زمانی که پاسدار شدم. اگر به فیض شهادت نائل گشتم مانند کوه استوار باشید. شهادت من باعث نشود که خدای ناکرده غرور شما را بگیرد. باید بیش از پیش نزد خداوند خاضع بوده و خود را بدهکار انقلاب بدانید. سخنی با برادرانم: دنبال گناه نروید چون که بیچاره می‌شوید. با افراد صالح معاشرت کنید. خط خودتان را از امام و ادامه دهندگان راهش جدا نکنید. در نماز جمعه و جماعات شرکت کنید. احترام پدر و مادر را نگه دارید. شما ای خواهران مهربانم و مادران و خواهران دینیم! تنها سفارشی که به شما دارم این است که اگر می‌خواهید خون شهدا پایمال نشود و دشمنان اسلام مایوس گردند، حجابتان را به نحو احسن حفظ کنید. ان‌شاءالله پیروزی با ما است چون خداوند می‌فرماید: «نصرت و پیروزی با کسانی است که برای حق می جنگند و از حق دفاع می کنند» از برادران بسیج و انجمن اسلامی مسجد تقاضا می کنم به طور فعال در بسیج و نماز جماعت حضور داشته باشند. پدر از شما عاجزانه می خواهم مرا در بهشت رضا (ع) به خاک بسپارید. اگر امکان بود در موقع دفن کردن بدن مرا از تابوت بیرون بیاورید، بر روی زمین بگذارید و صورتم را به طرف کربلا قرار دهید و زیارت عاشورا بخوانید کمی هم مصیبت امام حسین (ع) و مادرش حضرت فاطمه الزهرا (س) را بخوانید و بعد مرا به خاک بسپارید. از شما می خواهم برایم دعا کنید که خداوند، من رو سیاه را قبول کند و با شهدای کربلا محشور گرداند و مرا عفو کند.
هدیه به ارواح طیبه ی شهدای کربلا🌷 شهید سید محسن حسنی🌷 صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام علیکم بزرگواران چله ی شهدا ی امام حسینی از روز اول محرم شروع شده امروز پنجمین روز سرسفره ی . شهید سید محسن حسنی🌷 هستیم مراقبت‌های ویژه دراین چله 👇👇👇 📢📢📢📢 مراقبت‌های چله ی هشتم 👇👇 هر کسی یکی از این سه مورد را در روز می تواند انجام دهد : 1_ خواندن زیارت عاشورای معروفه همراه با صد لعن و صد سلام 2_خواندن زیارت عاشورا ی غیر معروفه 3_ در روز یک سلام بر اباعبدالله الحسین علیه السلام
بچه ها! 🌾 داره اثر می کنه! 🌾این داره تقدیر عوض می کنه... 🌾از عند ربهم یرزقون اگه میخوان بهت بدن رو بزار بیرون در🚪، بیا تو هیئت سینه بزن،اونوقت ببین تا شب دهم چی میشه👌! 🌾گفت: دوست دارم روز شهید بشمـ🕊.روز عاشورا شد. 🌾بچه ها! شهیدا 🌷ناز می کردن خدا نازشون می خرید،این شبها🌙 برای ناز کنید... این شبها خوشگل دعا کنید برای ارباب دعا کنید🙏 🌾و فکر کن صدای بلند شد میخواد یکی یکی در خونه ها 🏙رو بزنه؛بیاید بریم👥! 🌾اونوقت اونروز معلوم میشه شب اسم کی رو نوشتن📝 این شبهای ،شبهای الی الله... 🌾شبهای سمت قرب . شبهای نزدیک شدن به خیمه ی ارباب حرف تمام✋... 💢ان شاءالله قلبتـ❤️ حرم الله و بهش نظر کنه.. راوی: 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
هدایت شده از آموزش مداحی معنا 🎤
🔴حكايتي عجيب از آيت الله بهجت و اشك بر امام حسين علیه السلام 🔹حجت الاسلام والمسلمين قدس از شاگردان آيت الله بهجت نقل مي‌كند، روزي آقاي بهجت در رابطه با بزرگواري و اغماض ائمه اطهار صلوات الله عليهم فرمودند» : 🔸در نزديكي نجف اشرف، در محل تلاقي دو رودخانه فرات و دجله آباديي است به نام «مصيب»، كه مردي شيعه براي زيارت مولاي متقيان امير المؤمنين عليه السلام از آنجا عبور مي‌كرد و مردي كه در سر راه مرد شيعه خانه داشت همواره هنگام رفت و آمد او چون مي‌دانست وي به زيارت علي عليه السلام مي‌رود او را مسخره مي‌كرد. 🔹حتي يك بار به ساحت مقدس آقا جسارت كرد، و مرد خيلي ناراحت شد. 🔸چون خدمت آقا مشرف شد خيلي بي تابي كرد و ناله زد كه: 🔹تو می‌دانی اين مخالف چه مي‌كند. آن شب آقا را در خواب ديد و شكايت كرد آقا فرمود: او بر ما حقي دارد كه هر چه بكند در دنيا نمي‌توانيم او را كيفر دهيم. شيعه مي‌گويد عرض كردم: آري، لابد به خاطر آن جسارتهايي كه او مي‌كند بر شما حق پيدا كرده است؟! 🔸حضرت فرمودند: بله او روزي در محل تلاقي آب فرات و دجله نشسته بود و به فرات نگاه مي‌كرد، ناگهان جريان كربلا و منع آب از حضرت سيد الشهدا عليه السلام به خاطرش افتاد و پيش خود گفت: عمر بن سعد كار خوبي نكرد كه اينها را تشنه كشت، خوب بود به آنها آب مي‌داد بعد همه را مي‌كشت، و ناراحت شد و يك قطره اشك از چشم او ريخت، از اين جهت بر ما حقي پيدا كرد كه نمي‌توانيم او را جزا بدهيم. 🔹آن مرد شيعه مي‌گويد:  🔸از خواب بيدار شدم، به محل برگشتم، سر راه آن سني با من برخورد كرد و با تمسخر گفت: 🔹آقا را ديدي و از طرف ما پيام رساندي؟ 🔸 مرد شيعه گفت: 🔹آري پيام رساندم و پيامي دارم. 🔸 او خنديد و گفت: 🔹بگو چيست؟ 🔸مرد شيعه جريان را تا آخر تعريف كرد. وقتي رسيد به فرمايش امام عليه السلام كه وي به آب نگاهي كرد و به ياد افتاد و…، مرد سني تا شنيد سر به زير افكند و كمي به فكر فرو رفت و گفت: 🔸 خدايا، در آن زمان هيچ كس در آنجا نبود و من اين را به كسي نگفته بودم، آقا از كجا فهميد. بلافاصله گفت 🔴 أشهد أن لا إله إلا الله، و اشهد أن محمداً رسول الله، و اشهد أن علياً أميرالمؤمنين وليّ الله و وصيّ رسول الله و شيعه شد. @samad1001
هدایت شده از کانال روشنگری‌🇵🇸
📝گفت🔻 سرت رو بنداز پایین زندگیتو بکن به هیچ چیز و هیچ کس هم فکر نکن، ما بی طرفیم، کار به کسی نداریم... به ما چه فلانی دزدی میکنه! فلانی رشوه گرفت.. فلانی درد و مشکل داره! 📝گفتم🔻 را خوانده ای... دو دسته جمله دارد یا یا ؛ جامعه هم دو دسته دارد... مورد سلام اهل بیت(ع) و مورد لعنشان، عاقبت هم دو دسته میشوند، و ، وسط ندارد. 📝گفت 🔻 حتی ها؟؟؟؟ 📝گفتم🔻 در زیارت جوابت هست... ( و شایعت و بایعت و تابعت علی قتله) امام صادق(ع) آن بی طرف ها را هم لعن کرده... البته زیاد هم بی طرف نبودند... هر که در لشکر (ع) نباشد در محفل شراب باشد یا نماز... یزیدی است. گفت🔻 زمانه عوض شده ، فرق کرده... گفتم🔻 باز زیارت عاشورا جوابت را داده، (و اخر تابع له علی ذلک) تا اخرالزمان هر کسی مثل این ها باشد لعن شده.. قرار نیست که فامیلیش یزیدی باشد. گفت🔻 با این حساب کل یوم عاشورا یعنی چه؟ گفتم🔻 یعنی حسین زمان و شمر امروزت را بشناسی. در هیئتی که بوی استکبار ستیزی، نباشد ابن زیاد هم در آن هیئت سینه میزند. گفت🔻 حسین زمان که در است؟ گفتم🔻 اگر میخواهیم کوفی نباشیم باید بدانیم تا حسین نیامده، ولی امر است. 👈ببین چقدر گوش به فرمان هستی...👉 👉 @roshangarii 🚩🏴
#پیامڪی_از_بهشت 🌷 #شهید_حججی دوست من با من هم قدم شو تا راه و رسم‌ خادمی را نشونت بدم . همیشہ سخت ترین ڪارها را برای خدمت انتخاب ڪن ... تا تو را بہ راحتی برای خودشون ببرند . ─═इई 🍃🌷🍃ईइ═
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اعمال مستحبی ششمین روز از چله ی شهدا ی حسینی را از طرف حبیب حرم 🌷سردار شهید حاج حسین همدانی🌷 تقدیم می کنیم به ساحت مقدس خانم حضرت زینب سلام الله علیها
نام مستعارحبیبِ سپاه زاده: ۲۴ آذر ۱۳۲۹ آبادان، ایران درگذشته : ۱۶ مهر ۱۳۹۴ (۶۵ سال) حومهٔ حلب، سوریه مدفون درهمدان، ایران وفادار به/عضوِایران سازمان/شاخهسپاه پاسداران انقلاب اسلامی سال خدمت ۱۳۵۸–۱۳۹۴ درجه سرتیپ پاسدار بخشنیروی زمینی نیروی مقاومت بسیج فرمان‌دهی در لشکر ۳۲ انصارالحسین، لشکر ۱۶ قدس، قرارگاه نجف اشرف، لشکر ۴ بعثت، لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله، قرارگاه ثارالله، سپاه محمد رسول‌الل
، اولین پسرش را «وهب» نام گذاشت و دوست داشت که همه او را «ابو وهب» صدا بزنند و با این نام از او یاد کنند. سردار سرلشکر شهید حسین همدانی در سال ۱۳۲۹ در شهرستان آبادان دیده به جهاد گشود و در سن ۶۱ سالگی پس از چهل سال مجاهدت و نبرد در راه اسلام در تاریخ ۱۶ مهرماه ۹۴ در نبرد با تروریست‌های تکفیری در سوریه به فیض شهادت نایل آمد. سردار حاج حسین همدانی در همان ابتدای جوانی در صف مبارزان انقلابی درآمد و با حضور در محضر آیت الله شهید مدنی در همدان به مبارزه به رژیم شاهنشاهی پرداخت. وی در همان اوایل پیروزی انقلاب اسلامی و به دنبال فرمان حضرت امام خمینی (ره) در جبهه مبارزه با اشرار و گروهک داخلی جان بر کف تن به مجاهدت داد و در سال ۵۹ به همراه خانم مرضیه دباغ از پایه گزاران سپاه استان همدان و بعد‌ها کردستان بود. سردار حسین همدانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی پایه گذاری و تأسیس سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی استان همدان را آغاز و خود نیز به عنوان یکی از ارکان اصلی شورای عالی فرماندهی سپاه استان همدان، فعالیتش را آغاز کرد و با کمک همرزمان و پاسداران آن خطه، به پاکسازی عناصر طاغوت و عوامل فساد و نفاق برآمده و از آنجایی که چندین بار به دست ساواک دستگیر شده و مورد تعقیب بود، عوامل طاغوت را به خوبی می‌شناخت.
با آغاز جنگ تحمیلی، لحظه‌ای درنگ نکرده و راه کردستان را در پیش گرفت و از آنجا که پیش از جنگ نیز به کمک مردم محروم کردستان شتافته و با دیگر دوستان و همرزمان در آنجا نیز گروهک‌های ضدانقلاب را می‌شناخت، دیری نپایید که به صف دشمن ستیزان پیوست و فرماندهی عملیات‌های مطلع الفجر را با پیروزی کامل تجربه کرد. «ابو وهب» فرماندهی جبهه میانی سرپل ذهاب هم از دیگر گام‌هایی بود که در راستای مبارزه با دشمن بعثی برداشته و پس از مدتی کوتاه به همراه حاج احمد متوسلیان و شهید همت و شهید شهبازی در تشکیل و سازماندهی لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) نقش بسزایی داشت. عملیات فتح المبین و بیت المقدس آن هم با مسئولیت فرماندهی محور‌های عملیاتی، تجربه‌ای نو در قالب هدایت تیپ و لشکر بوده که از فاتحان خرمشهر، سهمی را از آن خود کرد و سپس از تشکیل یگان‌های رزم سپاه به عنوان بانی و نخستین فرمانده لکشر ۳۲ انصارالحسین (ع) استان همدان، وارد میدان نبرد علیه دشمن بعثی شد. موفقیت‌های رزمندگان اسلام در سایه فرماندهی این سردار رشید، سبب شد تا فرماندهان روز به روز بیشتر به او اعتماد کرده و مسئولیت‌های سنگین تری را یکی پس از دیگر به او بسپارند. قبل از عملیات‌های بزرگ کربلای چهار و کربلای پنج، سردار حسین همدانی به فرماندهی لشگر ۱۶ قدس گیلان انتخاب شد تا توفیق خدمت به کشور را به همراه شرمردان گیلکی در کارنامه خود ثبت کند.
شهادت سردار حسین همدانی آخرین ماموریتش، دفاع از حریم مطهر حضرت زینب و کمک به مردم سوریه برای رهایی از دست گروهک صهیونیستی تکفیری داعش بود، که در همین راه شهد شهادت را نوشید و در سن ۶۱ سالگی پس از سال‌ها مجاهدت و نبرد در جبهه اسلام، ندای حق را لبیک گفت و در تاریخ ۱۶ مهرماه ۱۳۹۴ به فیض شهادت نایل گردید. مراسم‌های تشییع پیکر «ابو وهب» در تهران و همدان با سیل عظیم جمعیت مردم قدرشناس و ولایتمدار کشورمان برگزار شد و روز‌هایی فراموش نشدنی را در تاریخ نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران به ثبت رساند.