#یا_فاطمهالزهرا_س 🥀🍃
انبیا هر یڪ گروهے را شفاعٺ مےڪنند
انبیا را یڪ بہ یڪ زهرا #شفاعٺ مےڪند
نور زهرا ابتدائا خلق عالم ڪرده اسٺ
عاقبٺ هم نور او روزے #قیامٺ مےڪند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مستندات هجوم به خانه حضرت زهرا(س)
حشمتالله قنبری، استاد دانشگاه و پژوهشگر تاریخ اسلام: حمله به خانه حضرت زهرا (س) یک موضوع قطعی و حتمی است و اتفاقی است که قطعاً رخ داده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️| #دلانه
🌱دیدار بانوان 85 کشور جهان🌍
با نایب امام زمان 💗
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠هر کس سراغ خدا را گرفت
و دلش تنگ بود
آدرس #شهدا
را به او بدهید ...
🌻خدایا بال پرواز میخواهم تا آسمان شهدا
التماس دعا
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
🎥 نقل کرامتی از مرحوم علامه مصباح از زبان آیت الله صدیقی 🔹آیت الله جاودان فرموده بودند اگر از ایشان
در حاشیۀ نَقلهای معنویِ آیتالله صدیقی:
دشمنیهای بیپایان با علامه مصباح
مهدی جمشیدی
[1]. اشتباه نکنید! مسأله این نیست که چرا آیتالله صدیقی، فلان سخن را در تلویزیون گفته است، بلکه مسأله عبارت است از عمقِ «کینه» و «خصومتِ» جریانِ لیبرال با علامه مصباح! همین و بس!
[2]. بهواقع اگر آیتالله صدیقی در سخنانش، این چند نکتۀ معنوی را مطرح نمیکرد، امروزِ جریانِ لیبرال، «بهانهجویی» نمیکرد و دستاویزی برای حمله به علامه مصباح در اختیار نداشت؟!
[3]. ما با یک «انقلابِ ملکوتی و قُدسی» روبرو هستیم که سرشار از جلوهها و دلالتهای «غیبی» و «معنوی» هست. اساسِ تحلیلِ شخصِ امام خمینی دربارۀ انقلاب، بر عللِ «ماورایی» و «غیرطبیعی» تکیه دارد، از قبیل «دستِ غیبی»، «هدیۀ الهی»، «تحفۀ غیبی»، «عنایاتِ خدایمتعال»، و ... . این واقعیّتِ تاریخی و انسانهای ملازم با آن، جنسِ «معنوی» دارند و زندگیشان سرشار از جنبههای «غیرمادّی» و «ملکوتی» هست. چهچیزی را انکار میکنیم؟!
[4]. در طولِ همین هفته و بهمناسبتِ سالگردِ شهادتِ حاجقاسم، نکتههای بسیاری از این قبیل دربارۀ ایشان مطرح شد، امّا کسی از این نیروهای لیبرال، استدلال برای «انکار» و «نفی» اقامه نکرد! بسیار بیشتر از چیزی که آیتالله صدیقی دربارۀ علامه مصباح نقل کرده، دربارۀ «شهیدسلیمانی» نقل شده، امّا صدای مخالفتی برنخاست! چرا؟!
[5]. کسانیکه مدّعی هستند که «مردم» با این قبیل تعبیرها و توصیفها، سرِ سازگاریِ ندارند، در حقیقت، حالِ باطنِ خودشان را بازگو میکنند، چون از قضا مردمِ ایران، معتقد به «تجربههای معنوی و ملکوتی» هستند و این امور را «خلافِ واقع» و «خرافه» و «موهوم» قلمداد نمیکنند، بلکه اینچنین شواهدی را مشتاقانه و مؤمنانه دنبال میکنند. مردم حتّی این امور را دربارۀ برخی از اطرافیان یا نزدیکانِ خودشان هم مشاهده کردهاند و با آنها بیگانه نیستند. پس بهجای «مردمِ ایران»، سخن نگویند!
[6]. از نظرِ «علمی» و «فلسفی»، این مطالب به اثبات هم رسیده است؛ چنانکه هم در فلسفۀ اسلامی و هم در عرفانِ اسلامی، سازوکارِ تحقّقِ آنها بیان شده است. البتّه متأسّفانه نیروهای لیبرال، کمترین سواد و صلاحیّتی ندارند که بتوان در اینجا به منابع ارجاع داد و بحث کرد. ما با یک مُشتِ هجوگو و باطلنویس روبرو هستیم. دستکم کتابِ «داستانهای شگفت»، اثرِ شهیدآیتالله دستغیب را بخوانید تا کمی با ایمانِ به غیب و ملکوت آشنا شوید! برای ما که با این قبیل کتابها، اسلام را شناختیم، شنیدن این مطالب، عادیست.
[7]. دربارۀ مرحوم علامه محمّدتقی جعفری هم فرزند ایشان نقل کرده است که پس از رحلتِ ایشان، وقتی پارچۀ متبرک به حرمِ امام حسین - علیهالسلام - را بر روی صورتِ ایشان قرار داد، ایشان چشمهای خود را گشود! این واقعه در ابتدای کتابِ «امام حسین؛ شهید فرهنگِ پیشرو» اثرِ جنابِ علامه نقل شده است. نیروهای لیبرال در آن زمان که این واقعه نقل و درج و منتشر شده، لال بودند که به فرزندِ علامه جعفری اعتراض کنند؟!
[8]. آری، آیتالله مصباح از زمانِ رحلتِ خود «خبر» داشت، امّا مگر در روایاتِ نیامده که «دعا»، قضای الهی را برمیگرداند؟! آن «اِخبار» با این «طلب»، تعارضی ندارد! عجبا که روشنفکرانِ سکولار از ابتدائیّاتِ فرهنگ و تفکّرِ دینی بیخبرند و اینطور سطحی قضاوت میکنند!
[9]. گشودهشدنِ چشمِ علامه مصباح در زمانِ غسل، بهمعنیِ حیاتِ ایشان نیست، بلکه ناشی از تصرّفِ روحِ ایشان در جسم است. این نیز مطلبِ بعید و بیگانهای نیست و مصداقهای قطعی و حتمیِ فراوانی دارد.
[10]. خطاب به نیروهای لیبرال میگویم: بدبختهای وطنفروش! از غضب و حسادت و کینه بمیرید؛ چونکه «رفتنِ مصباح»، بهمعنیِ تمامشدنِ «خطّ فکریِ» او نیست! ما هستیم و «فکر» و «کلام» و «قلمِ» ما که ریشه در خاکِ حاصلخیزِ «تفکّرِ مصباح» دارد، همچنان میتازد! شما زیرِ آتشِ سنگینِ ما هستید! مصباح به یک «جبهۀ متراکم» و «جریانِ قوی» و «خطّ ممتد» تبدیل شده است!
مجلس ختم گرفتیم برایت زهرا
روضه ات را حسنت خواند، حسینت غش کرد
#روضهیخانگی
#زیرپایِمادرشهید
🌷روضه ی خانگی منزل شهید امید اکبری🌷
◾️اصفهان_۹۹/۱۰/۲۰
#خادم_الحسن_ع
#خادم_الحسین_ع
#شهیدامیداکبری
#اصفهان
در بین آن دیوار و دَر
زهرا صدا میزد پدر😭
#روضهیخانگی
#زیرپایِمادرشهید
🌷روضه ی خانگی منزل شهید محمد رضا تورجی زاده🌷
◾️اصفهان_۹۹/۱۰/۲۰
#شهیدمحمدرضاتورجیزاده
#اصفهان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رونمایی از تندیس حاج قاسم سلیمانی دربلندی جولان مرز اسراییل
✍ قابل توجه آنهایی که هنوز شخصیتهای فرهیخته اعم از بازیگر و خواننده و..... میمیرند سریعا برایش تندیس درست میکنند👆
#مرد_میدان
#سردار_دلها
#حاج_قاسم
♨️وقتی رهبر ایران در بزنگاه نهایی، یک تنه نقشههای #کاسبان_کرونا را بر باد فنا میدهد...
📍ببینید چه آتشی بر خرمن #کروناهراسان افتاده است....
#اللهم_الحفظ_قائدنا_امامنا_الخامنهای
🇮🇷🌺
🌺
تو مایه شرف و عزت و افتخار مائی...
یاد تو را ،
نام تو را ،
در قلبهایمان،
در کوچهها و خیابانها
جاری میکنیم تا ظهور ...
فرزندانمان را با منش تو
مدافع ولایت بار میآوریم
و پرقدرت تا ظهور مولایمان
پای رهبر و انقلابمان میایستم.
#انشاءالله
#حاج_قاسم
#مرد_میدان
هدایت شده از الحقنی بالصالحین«یرتجی»
#مراقبتهای_چله_بیست_هفتم
✅ صلوات خاصه حضرت زهرا سلام الله علیها به نیابت از سردار حاج قاسم سلیمانی
✅ خواندن زیارت عاشورا از طرف شهید آنروز به حضرت زینب سلام الله علیها
✅ خواندن وصیت نامه سردار که هر روز بخشی از آن گذاشته می شود
تطبیق گام دوم انقلاب با آیات قرآن
#مراقبتهای_عملی👇👇
✅ احسان والدین بیش از پیش ویژه👈 برای مجردها
✅ علاوه بر احسان والدین ، ( قاعده حسن التبعل )خوب شوهر داری کردن ویژه 👈 متاهلین
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
#مراقبتهای_چله_بیست_هفتم ✅ صلوات خاصه حضرت زهرا سلام الله علیها به نیابت از سردار حاج قاسم سلیمانی
سی ویکمین شب از 🌟💫چله ( بیست و هفتم ) 🌟💫 مهمان سفره شهید🌷 حاج محمود ستوده 🌷 هستیم.
سه ماه می شد که حاج محمود هر روز، روزه دار بود.
آخرین شبی هم که به خانه آمد، گفت: «مرا سحر بیدار کن، اما نیاز نیست برای درست کردن سحری به زحمت بیفتی.» اتفاقاً چیزی هم برای درست کردن سحری نداشتیم، جز یک گوجه و یک تخم مرغ که همان را به عنوان سحری خورد.
بعد از نماز که خواست از خانه خارج شود دختر سه ساله مان جلو در دوید، دستانش را باز کرد و گفت: «بابا، من نمی گذارم امروز به جبهه بروی!»
- «چرا دخترم مگر جبهه بد است.»
- «اگه به جبهه بری شهید می شی!»
- «بابا جان شهادت لیاقت می خواهد.»
دخترکم با اخم گفت: «بابا اگه قول بدی که وقتی شهید شدی مرا با خودت بهشت ببری می گزارم به جبهه بری!»
حاج محمود با شادی خاصی گفت: «پدر جان تو دعا کن من شهید بشم، آن وقت حتماً تو را به بهشت می برم.»
حاج محمود دخترش را در آغوش گرفت و به او قول داد. بعد از آن بود که دخترمان راضی شد و از جلو در کنار رفت تا پدرش برای همیشه برود. (همسر شهید)
🌹شهید_حاج محمود_ستوده
شهيد حاج محمود ستوده در شهريور ماه سال 1335 در روستاي خيرآباد فسا ديده به جهان گشود. او در خانواده اي مستضعف ولی عاشق اهل بيت بزرگ شد. از هفت سالگی به مدرسه رفت و در کنار درس و مدرسه به کشاورزي و کارگري و ساير امور روستائي مشغول شد. سنگيني و ادب از همان ابتدا در وجودش قابل ستايش بود.
تحصيلات دوره ابتدائي را در روستاهاي خيرآباد کوشک قاضي و تحصيلات دوره متوسطه را در هنرستان شهيد رجائي فسا به پايان رساند ودر خرداد ماه 1355 موفق به اخذ ديپلم شد ودر شهريور همان سال به خدمت سربازی اعزام شد .
با شروع انقلاب اسلامي به رهبري حضرت امام امت از سربازان فداکار نهضت و در ادامه اين انقلاب اسلامي شريف جان برکفي بي محابا و دلسوزي آگاه شد. پس از پيروزي انقلاب اسلامي به صف فداکاران سپاه پاسداران انقلاب اسلامي پيوست
با آغاز جنگ تحميلي به عنوان رزمنده اي ساده قدمهاي استوار خود را به خاک گرم خوزستان گذاشت و بر اثر بروز استعداد در عمليات بيت المقدس و رمضان بادادن دو شهيد گردان او خط پوشالي دشمن را درهم شکست و خود نيز در راه آماده شدن براي شهادت مجروح گرديد. پس از باز يافتن سلامت باز گشت مجدد به جبهه ومسئوليت خطير معاونت فرماندهي تيپ مقدس المهدي به نبرد قهرمانانه ادامه داد واز آن زمان تا لحظه شهادت در همين مسئوليت خدمتگزاري به اسلام را پيشه خود نمود و درعمليات والفجر و الفجر 2 خيبر و بدر و با دلاوريهاي خود علم پر افتخار جهاد اسلامي را به اهتزاز درآورد.
او هر کاربرزمين افتاده اي را انجام ميداد گرچه از وظايفش نبود و همانند ساير فرماندهان لشکر توحيد خود هميشه درپيشاپيش انسانهاي آماده به شهادت فکر ميکرد.
شهید محمد ستوده سرانجام در 25 اسفند 1363 با سمت جانشینی 33 المهدی به شهادت رسید.
در عملیات پیروزمندانه بدر در شرق «دجله»، نیروهای لشکر 33 المهدی(عج) مواضع حساسی را در آن سوی آب تصرف کرده بودند و خود را برای هجوم آماده می کردند. متجاوزین عراقی پاتک سنگینی را به فرماندهی سرلشکر عدنان خیرالله (که با هلیکوپتر شخصاً پاتک را هدایت می کرد) آغاز کردند. برادران لشکر با مقاومت خود پاتک آنها را سرکوب نمودند.
حدود ساعت 1 بعدازظهر بود که سردار رشید اسلام حاج محمود ستوده پس از بازگشت از سرکشی به خط مقدم، بر اثر برخورد مستقیم گلوله تانک به سنگر هدایت عملیات، مورد اصابت قرار گرفت و با پیکری خونین به خیل شهیدان دفاع مقدس پیوست و به وصال جانان دست یافت و عاشقانه به آرزوی دیرینه خود رسید.
این سردار عارف علاوه بر سلحشوری و جنگجویی، انسانی وارسته و اهل تهجد بود. او دارای جاذبه و دافعه ای علی گونه بود و با اقتدار به امیر مومنان حضرت علی(ع) که در وصیتی به محمدابن حنفیه فرمودند: «به هنگام روبرو شدن با دشمن جمجمه ات را به خدا عاریه بده، دندانهایت را به هم بفشار، آخر صفوف دشمن را در نظر بگیرد و به قلب دشمن بتاز» همیشه در پیشاپیش رزمندگان، قلب دشمن را نشانه می رفت.
به دیگران در پیشبرد کارها کمک می کرد. او برای دوستان و همرزمانش راهنما و دلسوز بود و صمیمیت، دلسوزی، اخلاص و یکرنگی اش همگان را مجذوب خود می ساخت.
به نماز اول وقت بسیار حساس و مقید بود و برای شرکت در نماز جماعت اهمیت فراوانی قایل بود. عشق و علاقه اش به ولایت فقیه او را در ولایت ذوب نموده بود. بارها می گفت: تنها چیزی که یک مسلمان را در جنگ نگه می دارد، تعهد او به اسلام و اطاعت محض از ولی فقیه است. او در کار و ماموریت، عاشقانه انجام وظیفه می کرد و عادتش این بود که در ماموریتهای گروهی، هر کار به زمین مانده ای را انجام دهد.
فرازهایی از وصیت نامه شهید 👇 👇
خدایا!
به من کمک کن لیاقت شهادت در راهت را پیدا کنم و باز با خجالت و شرمندگی آخرین وصیتنامه باشد که مینویسم.
به نام خدا؛ بهنام او که همه چیزم اوست. زندگی ام اوست و زنده به اویم. بهنام او که از اویم و بدنم از اوست. رفتنم از اوست، یادم اوست، جانم اوست، معشوقم اوست، معبودم اوست، مقصودم اوست، امیدم اوست.
ای همه چیزم! به یادت هستم، به یادم باش که بیتو هیچ و پوچ خواهم بود
و سلام بر شهدای اسلام و شهدای انقلاب اسلامی به خصوص شهدای جنگ تحمیلی و خانواده شهدا و امت شهیدپرور ایران.
این جانب هدفم از رفتن به جبهه این بوده است که: اولاً خدمتی به اسلام نمایم و بعد به فرموده امام خود لبیک گفته باشم، که میفرماید: مسأله اصلی، جنگ است و من هم تمام مسائل و مشکلات را زیر پایم گذاشتم.
خدایا! به من کمک کن که در این دانشگاه بزرگ علم و ادب اسلامی موفق شوم، که جز این چیزی نمیخواهم.
خدایا! به من کمک کن، گناهانم را ببخش، روزی نادان بودم، ان شاءالله که خداوند این بنده حقیر را ببخشد و بیامرزد.
و شما ای خواهران و برادران مسلمان، پیام من بهعنوان یک شهید این است که قدر این نعمت الهی را بدانید، یعنی امام عزیزمان، و همه گوش به فرمان این بزرگوار باشید و در راه راست حرکت کنید و از خون شهیدانی که هدفشان پیروزی اسلام بوده، دفاع کنید و در صورتیکه شهادت نصیبم شد، از جناب حجتالاسلام آقای "بنایی”، این برادر بزرگوار میخواهم که هم برایم نماز میت بخواند و هم در سوم و هفتم و چهلم شرکت و سخنرانی نماید.
البته نه بهخاطر من سخنرانی کند، بلکه پیام خون شهدا را به گوش شما مردم آگاه و بیدار برساند، در ضمن در مراسم هفتم یا چهلم، آقای "اسدی” فرمانده محترم تیپالمهدی عجلالله تعالی فرجهالشریف سخنرانی نماید. و قبرم را در نزدیکترین جا نسبت به قبر علی عزیزم، نور چشمم سردار رشید اسلام، "علی الوانی” آماده سازید و دفنم کنید، بهخاطر اینکه در این دنیا، این قدر به هم نزدیک بودیم، دلم میخواهد حالا هم که شهید شدم، در کنار دوست عزیزم علی باشم.
و اما راجع به خودم، برادران و خواهران، این دنیا، دنیای آزمایش است و همه میدانید که هیچ کدام ماندگار نیستیم و همگی خواهیم رفت. فقط مواظب باشیم که پرونده ما سفید باشد و با روی سفید و پرونده کامل و با معدل ۲۰ خودمان را آماده کرده باشیم.