eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
19.1هزار عکس
9.2هزار ویدیو
243 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
این شهدایی که می‌بینید هیچ کدومشون ایرانی نیستن بلکه رزمنده های عراقی هستند که در عملیات کربلای پنج شهید شدن شهدای عراقی تیپ حمزه ۹ بدر که در عملیات کربلای ۵ در کنار برادران ایرانی خودشان به شهادت رسیدند... ما هشت سال با حزب بعث عراق جنگیدیم همون حزبی که بعدها همشون عضو داعش شدن و مردم عراق رو قتل عام کردن
4_5929534606503052934.mp3
14.24M
🎙 بشنوید | صوت کامل بیانات امروز رهبر انقلاب در دیدار معلمان و فرهنگیان. ۹۸/۰۲/۱۱
دست بوسی.mp3
797.8K
دست‌بوسی سه نفر جایز است 1⃣ پدر و مادر 2⃣ سادات 3⃣استاد 🎙 #استاد_عزلتی_مقدم
حضرت امام جعفر صادق (ع) مي فرمايند:� هنگامي که روز قيامت شود، خداوند تمام انسان ها را جمع مي کند و چون ترازوي اعمال نهاده شد و خون شهيدان را با مرکب قلم عالمان و معلمان بسنجند، ارزش مرکب آنان بر خون شهيدان فزوني خواهد داشت �. اين ارزش بدان جهت است که شهيدان در ساية علم و تربيت معلمان  و تعليم شايستة آنان به خدا راه يافته و لياقت شهادت نصيبشان شده است.   توصيه امام سجاد (ع) به دانش آموزان  امام سجاد (ع) در زمينة حفظ حقوق معلم مي فرمايد: � حق معلم بر تو آن است که همواره، با ديدة  تعظيم و تکريم به او بنگري، مجلس او را گرامي بداري و به سخنانش با دقت گوش دهي، رو به جانب او بنشيني و صدايت را در حضورش بلند نکني �.
﷽ سلام علیکم در بیستمین روز از ☀️ #چله_مهدوی_حسنی ☀️ مهمان ❣️ شهید محمود اخلاقی❣️ هستیم . 👇👇👇 در این ۴۰ روز به نام نامی ☀️ حضرت بقیة الله عجل الله فرجه الشریف ☀️ و امام حسن مجتبی علیه السلام مهمان شهدایی هستیم که ❣️سرّی آشکار شده با امام زمان علیه السلام و امام حسن مجتبی علیه السلام دارند. در این ۴۰ روز مراقبت می کنیم بر ✅ دعای مکارم الاخلاق (حداقل روزی یک بند آن قرائت شود بطوریکه در طول این ۴۰ روز دوبار کل دعا خوانده شود) ✅ انجام اعمال ماه شعبان به ویژه صلوات شعبانیه #المستغاث_بک_یا_صاحب_الزمان اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
معلم شهیدی که مکارم اخلاق را در میدان جنگ به نمایش گذاشت شهید محمود اخلاقی، معلم اخلاقی بود که مکارم اخلاق، ایثار و فداکاری را به زیبایی در وسط میدان جنگ به نمایش گذاشت.
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
معلم شهیدی که مکارم اخلاق را در میدان جنگ به نمایش گذاشت شهید محمود اخلاقی، معلم اخلاقی بود که مکارم
هنوز بانگ «یا مهدی »گفتنش در گوش همرزمانش طنین انداز است و تداعی کننده آن لحظه های لبریز از عشق و ایثار . زبان حالش این بود : دیده را فایده آن است که دلبر بیند ور نبیند چه بود فایده بینایی را ؟ سردارشهید حاج محمود اخلاقی متولد 1335 در سمنان تاريخ شهادت : 1367/05/07 تحصيلات : فوق ديپلم محل شهادت :تنگه مرصاد شغل : پاسدار نحوه شهادت : اصابت ترکش به بدن تاهل : متاهل تعداد فرزند :۳   عمليات : مرصاد
محمود اخلاقی» در سال 1335 در شهر «سمنان» و در خانواده‌ای مذهبی که سرشار از معنویت و عشق به ائمه اطهار (علیهم‌السلام) بود، متولد شد.   در کار کشاورزی به پدر و در کارهای منزل به مادر کمک می‌کرد. بعد از اخذ دیپلم توانست در رشته طراحی در دانشگاه سمنان به مدرک فوق دیپلم دست یابد و با لطافت روحی خود در روستای «چاشم» به شغل معلمی مشغول شود. از سال 1352 هجری شمسی فعالیت سیاسی خود را آغاز کرد. در سال 1356 فعالیت‌های او در دانشگاه دو چندان شد. برای اینکه از هجوم نیروهای ساواک در امان بماند گاه از پشت بام وارد منزل می‌شد و شب‌ها در باغ پدری‌اش به سر می‌برد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی که ضد انقلاب، استان کردستان را پناهگاه خود کرده بود تا از آن نقطه انقلاب را تهدید کند،  محمود مشتاقانه به آن دیار شتافت تا در وادی عشق، غرورآفرین باشد. او یک بسیجی بی‌نشان و گمنام بود. شجاعت‌، تقوا و نظم زیبنده قامت دلاورش و نور اخلاص تجلی چهره با وقار و سرشار از طمأنینه‌اش بود. مرد خدا بود و مهربانی در نگاهش موج می‌زد. زندگی ساده‌اش چشمگیر و قابل توجه بود
سال 1366 به جمع دلاورمردان سپاه پیوست. ارتفاعات قلاویزان و مقر دهکده چنگول در مهران، به این فرمانده دلاور گردان موسی بن جعفر (ع) افتخار می‌کرد و از نزدیک شاهد رشادت‌های او بود. به جهت مدیریت و لیاقت، از فر ماندهی گردان تا فرماندهی تیپ را پشت سر گذاشت. او از برجسته‌ترین فرماندهان منطقه شلمچه بود و به عنوان یک الگو، در دل رزمندگان لشگر 17 علی بن ابیطالب (علیه‌السلام ) جا گرفته بود. تعدادی از دانش‌آموزان حاج محمود در گردان او بودند. این فرمانده دلاور علاوه بر امور فرماندهی در خط  مقدم برای آنان کلاس درس تشکیل داده بود. این عزیزان به وجود فرمانده و دبیر ریاضی خود افتخار می کردند و خاطرات سبز حاج محمود برایشان به یادگار مانده است .کار کشتگی و استعداد او در امور نظامی سر آمد بود .او به پیکر های جا مانده شهیدان در معر که جنگ اهمیت زیادی می داد و تا حد ممکن برای انتقال آنان به پشت خط تلاش می کرد
در عملیات بدر به راحتی با زخم گلوله در ناحیه پا کنار آمد اما حاضر به ترک منطقه نشد.در عملیات بستان نیز شاهد زخمی بود که عاشقانه به جان خرید و کربلای 5 از پیکر سوخته و ورم کرده حاجی خبر داد .او وقتی چهره غمگین اطرا فیان را می بیند می گوید :مرگ در راه خدا افتخار است ! اینها گواهی است بر ایثار و فداکاری او .از این که در جنگ شهید نشده بود بسیار غمگین بود تا این که خدا سوز ناله های عاشقانه اش را پسندید و فرصتی دیگر پیش آورد تا او نیز آسمانی شود . او در طول حضورش در جبهه های جنگ ،چندین بار مجروح شد که این مجروحیت ها 55/0 از توان جسمی او را گرفت . شهید اخلاقی با شرکت در عملیات آزاد سازی بستان ،بدر ،کربلای 5و...عملا درس شجاعت و آزادگی را به دانش آموزانش آموخت.
تاریخ 3/5/1367 بود که منافقین کور دل از غرب کشور وارد مرزهای اسلامی شده ، ناجوانمردانه به جنگ با ملت ایران پرداختند .در تاریخ 7/5/1367 خدا!حاج محمود را فرا خواند تا او نیز در جوار فرشتگان زمینی در لامکان ماوی گزیند ومزد سالها تلاش و مجاهدتش را بگیرد . اواز در گیری های اولیه در کردستان که از اولین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 شروع شد تا پذیرش قطعنامه 598 و بر قراری آتش بس بین ایران و عراق در سال 1367 به صورت مستمر در جبهه های جنوب و غرب کشورحضور داشت .از سال 1358 به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد و به عنوان معاون و بعد فرمانده گروهان در کامیاران ،تکاب ،گیلانغرب و جای جای خاک مقدس ایران بزرگ حماسه های زیادی آفرید . در سال 1364 به فرماندهی محور سوم لشگر 17 علی ابن ابی طالب (ع)منصوب شد و در سال 1367 قائم مقام فرماندهی این لشکر شد .
یکی از همرزمان شهید اخلاقی در مورد خوابی که او قبل از شهادتش دیده بود ،چنین نقل می کند: نشسته بودیم که حاج محمود گفت :خواب عجیبی دیدم .خواب دیدم منافقین حمله کرده بودند ،داشتند ما را محاصره می کردند ،تعداد رزمنده های ما هم خیلی کم بود .چند نفری بسیج شده بودیم که نیرو جمع کنیم .نیرو های دشمن آنقدر نزدیک شده بودند که سینه ام به سینه شان می خورد .این آخرین اعزام من است. ،من این دفعه شهید می شوم .به او گفتیم :حاجی از این حرفها نزن ،نیروها به فرمانده با تجربه ای مثل شما نیاز دارند .آرام و مطمئن گفت :نه این خواب صد در صد تعبیر می شود .