#صدای_پای_ماه_مبارک_رمضان
سلام اي ربّناي غروب📖
سلام اي رزق و روزي ِ پاك📖
سلام اي جمع ِ افلاك و خاك📖
سلام اي لحظه هاي سحر📖
سلام اي ماه چشمان ِ تر📖
سلام اي بغض افطارها📖
سلام اي ماه ِ ديدار ها📖
سلام اي ختم ياسين و نور📖
سلام اي ماه ِ عشق و سرور📖
سلام ای ماه رو راستی📖
سلام ای بی کم و کاستی📖
سلام اي قدر زلفت دراز📖
سلام اي اشتياق ِ نماز📖
سلام اي لحظه هاي دعا📖
سلام اي ماه ِ ارض و سماء📖
سلام اي ماه ِ صبر و رضا📖
سلام ای ماه آرامش مرتضي📖
سلام ای گرمی آفتاب📖
سلام اي خوابهايت ثواب📖
سلام ای سیب بهترین سرنوشت📖
تو پای مرا می کشی تا بهشت📖
سلام ای ماه تقدیر من📖
سحرهای تو صبح تطهیر من📖
سلام اي بركت سفره ها📖
سلام اي ماه ِ خوب خدا📖
التماس دعا دوستان 🙏
#پیشاپیش_ ماه_مبارک_رمضان_ مبارک 📖🌺
🔴 #فوری
🔷هلال ماه مبارک رمضان رؤیت نشد
🔻اطلاعیه دفتر رهبر انقلاب:
بسم الله الرحمن الرحیم
🔹به اطلاع ملت مؤمن و شریف ایران می رساند، با توجه به اهمیت تعیین روز اول ماه مبارک رمضان گروههای زیادی در سراسر کشور به استهلال پرداختند و هیچگونه گزارش اطمینان بخشی از رؤیت هلال واصل نشد.
🔹لذا بر اساس موازین شرعی برای مقام معظّم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای (مدظله العالی) رؤیت هلال در شب دوشنبه به اثبات نرسید و روز دوشنبه ۱۶ اردیبهشت ۹۸ روز آخر ماه شعبان است.
🔹بنابراین مؤمنینی که مایل به درک ثواب روزه آخرین روز ماه شعبان هستند، میتوانند به عنوان روزه مستحبی و یا قضا، روزه بگیرند.
5.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕯 #مناجات پایانی شب🌙
😰هیچ چیزی بدترازشرمندگی پیش تونیست!
حق همیشه باتوبوده!آنکه بدکرده منم!
🙏پیش زهراآبرویم میرود،کاری بکن!
⚖روز محشر نه!همین حالا...
🎤استاد #میرزامحمدی
--------------------------
﷽
سلام علیکم
در بیست وچهارمین روز از
☀️ #چله_مهدوی_حسنی ☀️
مهمان
❣️ شهید محمد ابراهیم موسی پسندی❣️ هستیم .
👇👇👇
در این ۴۰ روز به نام نامی
☀️ حضرت بقیة الله عجل الله فرجه الشریف
☀️ و امام حسن مجتبی علیه السلام
مهمان شهدایی هستیم که
❣️سرّی آشکار شده با امام زمان علیه السلام و امام حسن مجتبی علیه السلام دارند.
در این ۴۰ روز مراقبت می کنیم بر
✅ دعای مکارم الاخلاق (حداقل روزی یک بند آن قرائت شود بطوریکه در طول این ۴۰ روز دوبار کل دعا خوانده شود)
✅ انجام اعمال ماه شعبان به ویژه صلوات شعبانیه
#المستغاث_بک_یا_صاحب_الزمان
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
فرماندهای که خبر شهادتش را امام زمان(عج) داد
آقا مرا به عنوان سرباز اسلام بشارت دادند و سرانجام کارم را شهادت در راه خدا نوید دادند و من در جبهه و خط مقدم همچنین صحنه هایی را دیده ام…
سردار شهید محمد ابراهیم موسی پسندی در روز دوازدهم خردادماه 1340 در شهرستان چالوس به دنیا آمد. وی در لشکر 25 کربلا «مسوول طرح و عملیات» بود. این سردار دلاور اسلام به همراه همسر شهیده اش «مرضیه عاملی» در روز نُهم اردیبهشت ماه سال 1362 در جاده آبادان – خرم شهر به شهادت می رسند.
محمدابراهیم هیچ وقت دوست نداشت شناخته شود و همیشه سعی میکرد گمنام بماند، به دلیل همین هم خانواده و دوستان، اطلاعات دقیقی از محل و نوع مسئولیت او نداشتند.
یک روز مادرش را در بیمارستان چالوس بستری کردند، من در لشکر ۹۲ زرهی اهواز خدمت میکردم و از آنجایی که محمدابراهیم جبهه را ترک نمیکرد و به خانه نمیآمد، از منزل تماس گرفتند و از من خواستند تا موسی را پیدا کنم و ماجرا را با او در میان بگذارم.
به پایگاه شهیدبهشتی اهواز رفتم و با پرس و جوهای زیاد به هر طریقی که بود، توانستم او را در واحد اطلاعات عملیات پیدا کنم.
محمدابراهیم پس از احوالپرسی، مرا به سنگر برد و با کنسرو بادمجان و کمی نان از من پذیرایی کرد.
گفتم پس کمی از کنسرو میخورم تا شام اصلی را بیاورند.
محمدابراهیم گفت: بخور که شام دیگری در کار نیست، با تعجب پرسیدم: شامتان همین است؟ محمدابراهیم گفت: مگر عیبی دارد؟ گفتم: اینجوری که میگفتند شما برای خودت اینجا برو بیایی داری و کلی آدم زیر دستت است، خندید و گفت: من اینجا کارهای نیستم و در ثانی اینجا همه از یک نوع غذا میخورند.
همیشه لباس خاکی بسیجی بر تن داشت و لباس سبز آرمدار سپاهی را نمیپوشید و میگفت: «میخواهم نیروهای بسیجی با من راحت باشند.» بارها ناشناس همراه آنان به کندن کانال میپرداخت و از مشکلات آنان آگاه و در جلسات به رفع آن میپرداخت.
چند روز قبل از شهادت، از مادرش خواست لباس سبز سپاه را برایش بفرستد و در غروب نهم اردیبهشت سال شصت و دو همزمان با روز وفات حضرت زینب(س)، ۵۳ روز پس از ازدواج با لباس سبز سپاهی به همراه همسر شهیدهاش مرضیه عاملی به آسمانیان پیوستند.
👇👇👇👇👇
* بوی خوش صاحب الزمان(عج)
مادر شهید نقل میکند: روزی برای تمیز کردن اتاق محمدابراهیم به داخل اتاقش رفتم.
عطر بسیار خوشی به مشامم رسید و احساس کردم نور خاصی در اتاق است محمد بسیار خوشحال بود و حال خاصی داشت.
به او گفتم: «مادر چرا اتاق تو حال دیگری دارد؟» گفت: «چیزی نیست» خیلی اصرار کردم ولی چیزی نمیگفت، پس از کلی خواهش گفت: «به شرطی میگویم که تا زمانی که من زندهام به کسی نگویید.»
من قول دادم و محمدابراهیم گفت: «همین الان حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تشریف آورده بود در اتاق من و با هم صحبت کردیم.
اول خوشحالم که سعادت دیدار مولایم نصیبم شد، دوم اینکه آقا مرا به عنوان سرباز اسلام بشارت دادند و سرانجام کارم را شهادت در راه خدا نوید دادند و من در جبهه و خط مقدم همچنین صحنههایی را دیدهام.»