فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گریه ام نمی گیره😔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 تشکر حضرت #امام_خامنه_ای
(مدظله العالی) از هیئتیها
#ما_ملت_امام_حسینیم
🚩 صفحه ویژه مراسمهای حسینیه امام خمینی۹۹/۶/۲
#موضع_گیری_ها_در_واقعه_کربلا
✍مردم در واقعه كربلا چند نوع موضعگیری کردند:
۱)حق را یاری كردند
۲) باطل را كمك كردند
۳)بـی تـفـاوت مـانـدنـد
۴)حق را تا حدودی یاری كردند تا آنجایی كه به جان ومال آنان ضرری واردنشود. مانند:#ضحاک_بن_عبدالله_مشرقی
🔻سـؤال: چرا در واقعه ای که حق کاملا روشن است. مردم چندنوع موضعگیری مـی گیرند؟
🔻پاسخ: از قرآن کریم...
📖(چنین نیست كه خداوند مؤمنین را به همان صورتی كه شما هستید بگذارد وآنان را تصفیه نكند. مگر آنكه خبیث را از طیب جدا كند.)
#تمیز_خیر_شر
سلام علیکم💐
سی و چهارمین روز از چله 🌟 بیست و چهارم🌟 مهمان سفره شهیدان 🌷مصطفی ومجتبی بختی 🌷 هستیم.
مصطفی و مجتبی بختی فرزندان مادری هستند که برای عاقبت به خیری فرزندانش هویت خود را عوض کرد. برادران بختی که مدت ها تلاش کردند تا خود را برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) به سوریه برسانند هر بار به دلیلی دچار مشکل میشدند.
عاقبت تصمیم میگیرند هویت ایرانی خود را تغییر دهند و از طریق تیپ فاطمیون به این آرزوی سخت خود دست پیدا کنند. اما حکایت «که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها» برای این دو برادر هم رقم خورد و فرماندهان این تیپ هر بار متوجه ایرانی بودن آنها می شدند و با رفتنشان مخالفت میکردند.
مصطفی و مجتبی ناامید نشدند و دامن شهدا و امام هشتم(ع) را گرفتند. این بار تلاش کرده بودند زبان افغانستانی را نیز مسلط شوند و چهرههایشان را هم به آنها شبیه کنند
شهید مجتبی بختی از اهالی مشهد همراه برادر بزرگ ترش با هویت جعلی افغانستانی بعد از چند بار تلاش توانسته بودند به سوریه اعزام شوند. آن ها در گروهان تک تیر انداز ها جهاد می کردند. آنها در جبهه ها علاوه بر شرکت در عملیات های نظامی، کارهای دیگری هم انجام می دادند، از آماده کردن سفره افطار و سحر برای همرزمان تا واکس زدن شبانه کفش هایشان.
مجتبی رتبه اول دانشگاه پیام نور در رشته حقوق بود.
این دو برادر سر انجام در حلب سوریه حین مبارزه با تروریست های تکفیری به شهادت رسید و به شهدای مدافع حرم پیوست.
پیکر مطهر این شهید به همراه برادرش روز ۵ شنبه ۲۸ تیر ۹۴ در حرم امام رضا (ع) تشییع و در گلزار شهدای بهشت رضا دفن شدند.
مصطفی بختی، پنجم مرداد سال ۶۱ در مشهد به دنیا آمد. او از بدو تولد تا ششسالگی را در خیابان گلشهر گذراند و همزمان با ورودش به کلاس اول دبستان، همراه با خانواده به قاسمآباد، نقلمکان کرده و تا زمان ازدواجش در همین محدوده زندگی کرد.
شهید بختی با ورود به دوره تحصیلی راهنمایی، به عضویت بسیج درآمد و نیرویی فعالی در این حوزه شد. او بعد از گرفتن دیپلم علوم انسانی، وارد حوزه علمیه شد و به مدت چهار سال به تحصیل در علوم دینی پرداخت و همزمان با آن، برای امرارمعاش به شغل آزاد مشغول شد.
مصطفی با پایان خدمت سربازی که در ارتش گذراند، دوباره راه تحصیل را در پیش گرفت و با دادن کنکور در رشته حقوق پذیرفته شد، اما درنهایت موفق به رفتن نشد.
او در سال ۱۳۷۸ ازدواج کرد و حاصل ۱۶ سال زندگی مشترکش، تولد دو دختر را در پی داشت. او از زمانی که آمریکا در سالهای ابتدایی دهه ۸۰ به عراق حمله کرد، به فکر دفاع از حرم اهلبیت (ع) بود. به همین خاطر در همان سالها با راضی کردن همسر و خانوادهاش، به همراه پدر راهی شهر نجف شد تا شرایط را از نزدیک ببیند و اگر بیحرمتی به حرمین را مشاهده کرد، برای دفاع به سایر گروهها بپیوندد. او بعد از گذشت یک ماه و راحت شدن خیالش از بابت حفظ حرمت حرم اهلبیت (ع)، به مشهد بازگشت.
با آغاز جنگ در سوریه، مصطفی این بار تصمیم به رفتن و دفاع از زینبیه گرفت. دو مرتبه نیز برای این کار اقدام کرد، اما به خاطر مسائل قانونی، مانع رفتن او شدند تا اینکه سال ۹۴ با پیوستن به تیپ فاطمیون، امکان رفتن او میسر شد.
مصطفی بختی، هفتم اردیبهشت با داشتن دو دختر، بعد از گرفتن رضایت از همسر و خانوادهاش، برای جنگ با داعش، راهی کشور عراق شد. او بعد از سه هفته حضور در منطقه عملیاتی، نخستین تماس را با خانوادهاش برقرار کرد و هفته پایانی ماه رمضان نیز، در آخرین تماس، جویای حال خانوادهاش شد و خبر سلامتی خود را به آنها داد.
او پس از ۷۵ روز دفاع از زینبیه در برابر عناصر تکفیری داعش، ۲۲ تیر ۹۴ با اصابت ترکش به شهادت رسید. خانواده او چند روز پس از شهادتش، از این واقعه مطلع شدند و هفتم مرداد پیکرش به مشهد منتقل شد.
مراسم تشییع پیکر این شهید گرانقدر، هشتم مرداد با حضور مردم و مسئولان و نیروهای بسیج از مقابل حسینیه «پیروان دین نبی (ص)»، تشییع و بعد از طواف در حرم امام رضا (ع)، در قطعه مدافعان حرم بهشت رضا (ع) به خاک سپرده شد.
بچهها از طریق نیروهای ایرانی موفق به رفتن نشدند به این دلیل تصمیم گرفتند یکجوری خود را وارد گروه فاطمیون کنند. دو بار خود را افغانستانی جا زدند اما هر دفعه که برای تحقیقات آمدند، لو رفتند چون ایرانی ها نمیتوانستند با این تیپ اعزام شوند.
یک بار دیگر که اقدام کردند فرماندهان فاطمیون شک کردند و وقتی مدرک خواستند آنها گفته بودند ما مدرک نداریم. یکی از فرمانده ها میگوید شما راستش را بگویید ایرانی هستید یا افغانستانی، ما در هر صورت شما را میبریم. مصطفی میگوید واقعا راستش را بگوییم میبرید؟ میگویند آره. اما وقتی بچه ها حقیقت را گفتند آنها امتناع کردند. خیلی ناراحت میشوند و میگویند اما شما قول دادین؟ که دیگر اصرار فایدهای نداشته.
دوباره برای رفتن اقدام کردند. اینبار برای تشییع جنازه ابوحامد (فرمانده تیپ فاطمیون) رفتند. مسئول گروه فاطمیون آنها را میبیند و میگوید اینجا هم آمدید؟! بچهها میگویند ما با شما کار نداریم با شهدا کار داریم.
خودشان را پسر خاله معرفی کرده بودند. یعنی من با نام (سکینه نوری) خاله مصطفی (بشیر زمانی) و مادر مجتبی (جواد رضایی) بودم. اسم پدرشان را هم گذاشته بودند جمعه خان.
مصطفی گفته بود خانمم ایرانی است اما من چون افغانستانی معرفی شده بودم اگر تماس میگرفتند باید با لهجه حرف میزدم. با من تمرین کرده بودند که اگر کسی زنگ زد چطور جواب بده. یک روز زنگ زدند و گفتند: خانم! شما جواد رضایی را میشناسید؟ گفتم: بله مادرش هستم و سعی میکردم به زبان افغانستانی صحبت کنم که متوجه نشوند. واقعا کمک الهی بود که اینقدر راحت نقشم را بازی کنم. پدرشان هم در جریان بود اما قرار شد من صحبت کنم.
من آگاهانه راضی به رفتنشان شدم. میدانستم ممکن است شهید شوند، سرشان را ببرند و بدنشان را تکه تکه کنند، اینها همه را میدانستم بعد گفتم: راضی به رضای خدا هستم و قربون بیبی زینب(س) هم میروم که خاک پایش هم نمیشوم. با خودم میگفتم: بیبی زینب(س) چه کشید؟ مگر حسن و حسینش را فدا نکرد؟ در صحرای کربلا به او چه گذشت؟ من هنوز گوشهای از سختیهای او را هم نکشیدهام.
براد شهیدان بختی از نحوه ی شهادتشان می گوید:
آنطوری که همرزمانشان تعریف میکنند داعشیها از دست مصطفی و مجتبی به تنگ آمده بودند و این از صحبتهای داعشیها پشت بیسیمهایشان کاملاً مشخص بوده است و دایم از دو تکتیرانداز صحبت میکردهاند که تیرهایشان هیچوقت به خطا نمیرفته است. بهاصطلاح نظامیها مصطفی و مجتبی، تکتیراندازهای خالزن بودهاند.مهدی درباره نحوه شهادت برادرانش اینطور میگوید: «به ما گفتهاند روزی که مصطفی و مجتبی قصد داشتند به مرخصی بیایند، متوجه میشوند که قرار است دوباره عملیات شود. از برگشتن منصرف و به سرعت آماده میشوند تا با دیگر مدافعان به منطقه عملیات اعزام شوند. شهید صدر زاده که فرمانده شان بود از ماجرا خبردار میشود و از آنها میخواهد که به مرخصی بروند و بعد از دیدار با خانوادهشان دوباره برگردند. اصرارهای مصطفی و مجتبی این بار هم کارساز میشود و به همراه دیگر مدافعان حرم به منطقه عملیاتی اعزام میشوند». «در آن عملیات از ناحیه دشت، ارتش سوریه، از ناحیه جاده نیروهای حزب ا... و از ناحیه کوه نیروهای فاطمیون پیشروی میکردهاند. تکتیراندازها بافاصله بیشتری از گردان مستقرشده بودند تا مسیر را برای ادامه عملیات پاکسازی کنند. آن شب مصطفی و مجتبی داخل یک سنگر کنار هم مستقر میشوند و شروع به پاکسازی منطقه میکنند تا لشکر فاطمیون راحتتر به مسیر پیشرویاش در کوه ادامه دهد. درگیری لحظهبهلحظه بیشتر و فاصله تکتیراندازها با داعشیها بهشدت کمتر میشده است. آنقدر نزدیک که حتی بهراحتی میتوانستهاند صدای هم را بشنوند. درگیری شدیدی بین مدافعان و داعشیها رخ میدهد. داعشیها یک نارنجک داخل سنگر مصطفی و مجتبی پرتاب میکنند. نارنجک منفجر میشود و دو برادرم همانطور که خودشان گفته بودند کنار همدیگر به شهادت میرسند. درگیری آنقدر سنگین بوده است که مدافعان حرم بعد از سه ساعت مبارزه نفسگیر به آن منطقه میرسند. اولین نفری که بالای سر برادرانم میرسد شهید مرتضی عطایی(ابوعلی) بوده است. شهید عطایی تعریف میکرد: «بهمحض این که بالای سر شهیدان بختی رسیدم، فکر کردم آنها سرشان را روی شانه هم گذاشتهاند و خوابیدهاند اما وقتی نزدیکتر رفتم آثار ترکشهای نارنجک را روی بدنشان دیدم آنها کنار هم به شهادت رسیده بودند. با احترام پیکر شهید مصطفی و شهید مجتبی بختی را به عقب برگرداندیم ». «پیکر دو شهید را به عقب برمیگردانند. اما همه مدافعان حرم و فرماندهانشان آنها را به عنوان دو پسرخاله افغانستانی که ساکن قم هستند و برای دفاع به سوریه آمدهاند، میشناختند. مسئولان اعزام و فرماندهان مدافع حرم هر چه پیگیر خانواده این دو شهید میشوند به دربسته میخورند. هرچه قدر تحقیق میکنند خبری از خانواده این دو شهید پیدا نمیکنند. کار بهجایی میرسد که قرار میشود برادرانم را در شهر قم دفن کنند. یکبار دیگر وسایل برادرانم را جست و جو میکنند تا این که در تلفن آنها شماره مادرم را که دو شهید با آن تماس میگرفتند، پیدا میکنند. یک روز با مادرم تماس میگیرند و میگویند جواد رضایی (اسم مستعار مجتبی در سوریه) مجروح شده است. مادرم شماره من را به آنها میدهد و برای انجام کارهای مربوط به تحویل پیکر شهدا من را به مسئولان امر معرفی میکند. آنها هم بلافاصله با من تماس میگیرند.مجتبی و مصطفی به خاطر این که کسی متوجه نشود آنها باهم پسرخاله نیستند و حتی افغانستانی هم نیستند خیلی کم با بقیه مدافعان حرم صحبت میکردهاند
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
حکمت های حسینی (۴)
#ما_ملت_امام_حسینیم
#باید_تمام_زندگیام_مثل_او_شود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ برام خیلی عجیبه که چطور یک مادر شهید تا اینقدر قدرت درک و تجلیل بالایی دارن!
فیلم: سلحشور بعداز مداحی در کوچه، از مادر شهید درخواست دعای شهادت میکنه که حاج خانم جواب جالبی میدن
#ما_ملت_امام_حسینیم
اے مجانینِ حسینے،حسنے گریہ ڪنید
روضہ امشب ز یتیم است،شبِ پنجم شد
هاتفے گفت: یتیم است،مراعات ڪنید!
نیزهایے گفت:حسینے ست،مجازات کنید!
#السلامعلیڪیابنالحسن💔
جناب حر یک ویژگی بزرگ داشت و آن هم ادبش بود. ادب سرچشمه همه خوبی هاست.
#ما_ملت_امام_حسینیم
🏴اطلاعیه دفتر مقام معظم رهبری؛
مراسم عزاداری در حسینیه امام خمینی بهصورت عمومی برگزار نمیشود
دفتر مقام معظم رهبری در اطلاعیهای اعلام کرد مراسم عزاداری امسال در حسینیه امام خمینی(ره) به صورت عمومی برگزار نمیشود و مشروح برنامههای عزاداری در حضور رهبر انقلاب اسلامی از شبکه یک سیما پخش خواهد شد.
◼️متن اطلاعیه به این شرح است:
بسمه تعالی
ضمن عرض تسلیت به مناسبت فرارسیدن ایام عزاداری سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و یاران با وفای ایشان به اطلاع میرساند مراسم عزاداری در حسینیه امام خمینی(ره) امسال به علت رعایت دستورالعملهای بهداشتی و ضوابط اعلامی ستاد ملی مقابله با کرونا به صورت عمومی برگزار نمیشود و مشروح برنامههای عزاداری در حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی(مدظلهالعالی) از شبکه یک سیما پخش خواهد شد.
امید است به برکت عرض ارادت و عزاداریهای خالصانه همه ارادتمندان اهلبیت علیهمالسلام بویژه ملت حسینی ایران، دفع بلا و بیماری نزدیکتر شود. انشاءالله.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بالا بردن پرچم حسینی توسط زن وشوهر اروپایی در بلند ترین نقطه اقیانوس منجمد شمالی