💠 شهیدی که نهضت سوادآموزی در جبهههای سوریه راه انداخته بود
⬅️شهید مهــــدی موحدنیــــا
▫️شهید موحدنیا در کنار بحث جهاد و رزم در سوریه،
پیگیر مسئله علمی و سواد تیپ فاطمیون
و مسئول سوادآموزی تیپ فاطمیون بودند.
▫️شهید موحدنیا اذعان داشتند
این عزیزان حتی برای ارتباطگیری با خانوادههایشان
امکان تایپکردن و ارسال پیام و عکس
در فضای مجازی را بلد نیستند
و برای همین درصدد بودند
و دائماً کتب و جزوات درسی را
برای آموزش سواد به نیروهای فاطمیون
به سوریه میبردند.
▫️سردار مرتضوی از مسئولین اصلی تیپ فاطمیون نقل میکنند:
" وقتی از کوچه پس کوچهها به سمت خط مقدم میرفتم،
چادری دقیقاً در نزدیکی خط نبرد
توجهم را جلب کرد؛
وقتی به آن چادر مراجعه کردم،
دیدم این چادر محل اسکان و سوادآموزی
و مقر نیرویهای فاطمیون است
و آقا مهدی پیگیر مسئله سواد و علمی نیروها
حتی در نزدیکترین قسمت به خط مقدم هستند؛
با تعجب پرسیدم:
صالح! (نام جهادی شهید موحدنیا در سوریه )
تو در این قسمت حساس و خط مقدم،
چادر سوادآموزی برپا کردهای؟
شهید مدافع حرم مهدی موحدنیا در خانواده مذهبی و ولایتمدار در ۱۸فروردین سال ۱۳۶۶ در سبزوار چشم به جهان گشود. پس از گذراندن دوران مختلف سنی و تحصیلی، در بین دوستان و آشنایان به شخصی سالم و شوخ طبع و در كار جدی شهرت یافت.
شهید موحدنیا یکی از پیشتازان كارهای فرهنگی درسطح شهرستان سبزوار بود. از برپایی و علم كردن عمود تكیه های مراسم عزاداری، ایستگاه های فرهنگی و صلواتی، دست اندرکار در برگزاری یادواره های شهدا، حضور در گروه های جهادی و خدمت رسانی به مناطق محروم، اعزام و شركت در اردوهای مناطق جنگی راهیان نور، تنها قسمت كوچكی از رزومه بیشمار این شهید بزرگوار است. شهید مهندس مهدی موحد نیا تحصیلات خود را در سطح دانشگاهی در سال ۱۳۹۱ در مقطع كارشناسی ناپیوسته رشته مهندسی تكنولوژی برق گرایش قدرت در دانشگاه آزاد اسلامی واحد سبزوار به سرانجام رساند.
او از بسیجیان فعال پایگاه مقاومت بسیج شهید شجیعی بود و در مقطع تحصیلات دانشگاهی این عَلَم را با نام بسیج دانشجویی استوارتر كرد. شهيد موحدنيا پس از پایان تحصیلات به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و پس از مدت كوتاهی با جریان منحوس تكفیری در كشورهای همسایه مواجه شد و عاشقانه و به میادین نبرد حق علیه كفر پا گذاشت.
💫آقا مهدی کمر تعلقات دنیایی را شکسته بود. شهید مدافع حرمی که دنیا همه زورش را زد تا او را از مسیرش منحرف کند، اما مهدی از کنار همه تعلقات گذشت و مدافع ارزشها شد.
💫شاید برای ما راحت باشد که از دور، رفتن مردانی چون مهدی موحدنیا را تماشا کنیم، همیشه نگاه کردن آسان است اما به دل خطر رفتن دل شیر میخواهد. مرد میخواهد که از خندههای کودک چند ماههات بگذری و بروی.
💫صبر میخواهد که پدرت را در بستر مرگ ببینی و با گریه راهی شوی. غیرت میخواهد که از داشتههای دنیا چیزی کم نداشته باشی اما همه را بگذاری و به سفری بروی که شاید برگشتی از آن نباشد....
💫 داستان زندگی شهید موحدنیا، قصه کشمکش تعلقات دنیایی با غیرت و شرافت مردانی است که که انگار هیچ واقعهای نمیتواند خللی در اراده ی آهنینشان ایجاد کند...
#شهید_مهدی_موحد_نیا🌷
🕊تصویری از شهید مدافع حرم مهدی موحدنیا در جوار شهدای گمنام کهف الشهدا
🔰یکی از دوستانش می گفت : در سفر زیارتی به مشهد در منطقه تپه سلام وقتی من از خدا توفیق زیارت کربلا خواستم، از مهدی سوال کردم چه آرزویی دارید، گفت: «دوست دارم آخر کارم شهادت باشد»، من قبل از او به کربلا رسیدم اما او در سوریه در دفاع از حرم عقیله بنی هاشم(ع) به آرزویش رسید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببینید| صدای شهید مهدی موحدنیا بر سر پیکر پاک یکی از شهدای مدافع حرم (شهید صفر سیفی) که به او میگوید:
خوش بحالت...خوش بحالت...❤️
ابوالفضل و بیقراریهایش
شهید مهدی موحدنیا در زمان تولد فرزندش فقط تا 15 روز در کنار ابوالفضل ماند و دوباره به سوریه بازگشت.
همسر شهید از دلتنگیهای پدر و پسر میگوید: مهدی زمانی که سوریه بود هر وقت تماس میگرفت از دلتنگیهایش برای ابوالفضل میگفت، زمانی که ابوالفضل 6 ماهه شده بود آخرین دیدار پدر و پسر بود، اکنون ابوالفضل 9ماهه است و بسیار بیقرار و دلتنگ پدرش است و دائما مقابل عکس پدر میایستد.
این همسر شهید ادامه میدهد: اگر شهیدان مدافع حرم به دفاع برنمیخاستند، اکنون باید در مرزهای ایران میجنگیدیم. مهدی هیچ وقت غیرت و مردانگیاش اجازه نمیداد ناموس و کشورش در بی امنیتی قرار گیرد. حتی ایشان علاوه بر نبرد با داعشیان، چادر نهضت سوادآموزی در سوریه برپا کرده و 900 نفر از رزمندگان را آموزش داد.
فرازی از وصیتنامه شهید مهدی موحد نیا:
بسم رب ام زینب (س)
سلام به همسر عزیزم
سلام به پدر و مادر عزیزم
سلام به تمام شیعیان جهان
این برای بار دوم هست که دست به قلم میبرم و به اصطلاح وصیتنامه مینویسم و این دفعه خیلی امیدوارتر از همیشه.
شاید یکشنبه برویم سوریه. بعد از تقریبا یکسال و نیم انتظار، البته خجالت میکشم بنویسم انتظار!!!
همسر عزیزم ازت ممنون و متشکرم بخاطر همه چیز و همه مهربونیت، بخاطر موافقتت با رفتنم، بخاطر صبرت، بخاطر بغض میان گلویت و البته و صد البته هر چه دلبستگی بیشتر، دل کندن سختتر، و اجر و قربت نزد عمه سادات بیشتر.
فرصت عجیب و غریبی هست و باید مغتنم شمرد
بعد از تقریبا هزار و چهارصد سال، دوباره فرصت دفاع از بیبی پیدا شده و تقریبا شرایط به همان شکل سال 62 هجری، حرامیان یک طرف، پسران مادری یک طرف! و باز عده کمی فرصت دفاع پیدا کردهاند و بعضی در حسرت و میدانم این حسرت چقدر کشنده هست و البته رفیقان من همه لایق سرباز و مدافع حرم بیبی هستند ولی شرایط بدین گونه رقم خورده و انشاالله در آزادی قدس و به نابودی کشاندن اسرائیل هم سهیم باشیم.
خدایا رفیقان من همه لایق شهادتند مبادا معاملهای غیر از این با آنها بکنی.
پدر و مادرم از شما ممنونم بخاطر به دنیا آوردنم و بزرگ کردنم و ممانعت نکردن از رفتنم.
چقدر حس شیرینی هست دفاع از حرم! در کل زندگیم آنقدر شوق نداشتهام. یا حضرت زینب (س)، به ساقی دشت کربلا بابالحوائج قسمت میدهم ما را هم بپذیر.
#وداع_غم انگیز
🔸تصویر غمانگیز همسر شهید مدافع حرم مهدی موحدنیا که از لحظه دفن تا واپسین دقایق شب بر مزار شهید حضور داشتند...😭
#شهدا_شرمنده_ایم
#رباب_ارباب😔