اعمال مستحب سی وهشتمین روز از
چله ی شهدا ی امام حسینی🌷
ازطرف
شهیدی که در جبهه علم و عمل با هم میکوشید/ مانند امام حسین (ع) در محاصره کامل قرار گرفت
شهید غلامحسن میر حسینی🌷
تقدیم می کنیم به ساحت مقدس
خانم حضرت زینب سلام الله علیها
غلامحسن در سال ۱۳۳۹ در روستای «صفدر میربیک» شهرستان «زابل» به دنیا آمد. خانواده ما با این که در روستا زندگی میکردند، ولی عاشق اهل بیت (ع) بودند و بیش از صحبت کردن به عمل کردن در عرصه دین و ارزشها اهتمام میورزیدند.
حسن در همان دوران کودکی وقتی از مدرسه برمی گشت، در امور کشاورزی و دامداری به پدرم کمک میکرد.
در امور مختلف بسیار خوش اخلاق و کوشا بود، به همین دلیل دوستان زیادی داشت و هروقت وی را مشفول کاری میدیدند، کمکش میکردند تا کارش زودتر تمام شود و با وی بتوانند به بازی و سرگرمیهای مورد علاقهشان بپردازند.
در تابستان ۱۳۵۶ برای تأمین هزینه تحصیل خود در یکی از شرکتهای زاهدان مشغول به کار شد. وقتب مسئولان شرکت، صداقت وی را دیدند، او را به عنوان مسول خرید شرکت انتخاب کردند. من و حسن شبها در همان شرکت تا به صبح به سر میبردیم. برادرم در اوقات فراغتش به مطالعه کتابهای اسلامی میپرداخت، وی نمازشب را از همان جا شروع کرد.
بعضی از جوانان روستا که برای کار به زاهدان میآمدند و شب محلی برای استراحت نداشتند، اطراف «غلامحسن» جمع شده و به مطالعه کتابهای دینی و خواندن نماز شب ترغیب میشدند، این در شرایطی بود که طاغوت با همه امکاناتش ترویج دهنده فساد و فحشا بود.
ریشه همه فسادها را حکمومت طاغوت میدانست
وقتی مشکلات بیبند و باریها را در جامعه میدید، ریشه همه فسادها را حکمومت طاغوت میدانست. با این که جوّ حاکم بر جامعه جوّ رعب و وحشت بود. با حرکت میلیونی مردم به رهبری امام خمینی (ره) همگام شد و در تمامی صحنههای مبارزه، با خانوادهاش در انقلاب همراه و نقش آفرین شدند. پیامها و اعلامیه املام خمینی را برای توزیع از زابل به روستای «جزینک» و نیز روستاهای اطراف میبرد، پس از اولین راهپیمایی که به تعطیلی مدارس منجر شد، وی و دوستانش تلاش زیادی را برای افزایش اطلاعات مردم در مورد ظلمهای رژیم شاهنشاهی انجام دادند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و گرفتن دیپلم در سال ۵۸ برای کمک به مردم محروم منطقه به گروههای جهاد سازندگی و متخصصین که در امر ساخت و ساز پل، سد و ایجاد جاده فعالیت میکردند، پیوست.
برادرم برای رفاه مردم منطقه، فعالیت بسیاری کرد و پس از مدتی نیز به استخدام فرمانداری درآمد و به عنوان دهیار چند روستا انتخاب شد و به مردم خدمت کرد.
برادرم به عنوان معاون گردان امام حسن (ع) برای انجام عملیات «والفجر مقدماتی» همراه نیروهای گردان عازم منطقه عملیاتی بود که در میانه راه، عملیات متوقف و دستور برگشت نیروها به مقر صادر شد.
همه ناراحت شدند، ولی غلامحسن به نیروها اعلام کرد که «ما ادای تکلیف میکنیم و همه کارهایمان برای خدا است. طبق دستور عمل کردهایم و جای ناراحتی نیست.»
در سال ۱۳۶۲ برای طی دوره تکمیلی تکواندو از طرف سپاهپاسداران به تبریز اعزام شد و پس از پایان دوره و دریافت گواهی قبولی به زابل برگشت. در همان سال علاوه بر تدریس به مشکلات و گرفتاریهای مردم نیز رسیدگی میکرد.
در ابتدای سال ۱۳۶۳ با جمعی از همکاران و دانش آموزان برای بار دوم عازم جبههها شد و در تاریخ ۱۳ خرداد همان سال از جبهه بازگشت.
غلامحسن در ابتدای سال ۱۳۶۴ با رتبه عالی در رشته «ادبیات» دانشگاه تهران قبول شد. آذرماه همان سال در حالی که مشغول تحصیل بود، برای بار سوم به جبهه رفت. پس از گذراندن دورههای تخریب، برای آموزش عملیات آبی، خاکی به یگان دریایی انتقال یافت.
درتاریخ ۱۲ بهمن ۱۳۶۴ برای ادامه تحصیل به دانشگاه تهران بازگشت، ولی این قدر که دل کندن از جبهه برایش سخت بود، به محض آن که خبر حمله ایران در منطقه «فاو» را شنید، درس و دانشگاه را رها ساخت و در 21 بهمن ماه 1364 راهی اهواز شد و بعد از مدتی به سمت «فاو» حرکت کرد و تا پایان عملیات و دفع کامل ضدحملههای دشمن در منطقه ماند.
نهم اذرماه ۱۳۶۵برای چهارمین بار راهی جبههها شد و فرماندهی گردان ۴۰۹ مالک اشتر را برعهده گرفت و برای انجام عملیات و بازپس گیری شهر «فاو» به سوی منطقه حرکت کرد.
مانند امام حسین (ع) در محاصره کامل قرار گرفت
دشمن پس ازمدتی اقدام به عملیات وسیعی در منطقه «شلمچه» کرد. غلامحسن که همراه با گردان در سنگرهای کمین بود، با دشمن درگیر شد و راه نفوذ را بر دشمنان بعثی بست، اما دشمن بعثی یکی از محورهای دیگر خط را شکست و از پشت سر راه گردان ۴۰۹ را بست و غلامحسن و همرزمانش را همانند امام حسین (ع) در محاصره کامل قرار داد. مهمات و موادغذایی تمام شده بود و حتی آب برای خوردن نداشتند.
بالاخره غلامحسن و همرزمانش پس ازمقاومت جانانه، به آرزوی دیرینهشان یعنی شهادت رسیدند و این دعایی بود که همیشه برادر در حق خود میکرد
از
این رو برادرم را مفقودالاثر اعلام کردند تا این که سرانجام در تابستان ۱۳۷۴ پیکر مطهر شهید بر فراز دستهای مردم قدرشناس و شهید پرور و همرزمان و دوستانش تشییع و به خاک سپرده شد.
زندگی نامه شهید «غلامحسن میر حسینی» در کتابی با نام «دیدهبان لالهها» در سال ۱۳۷۷ به همت کنگره بزرگداشت سرداران و شهدای استان سیستان و بلوچستان منتشر شد.
هدایت شده از آتـش به اِخـتـیـاران
۸صفر مصادف با در گذشت سلمان فارسی 🏴
حدیث روز 🏴
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند :
«هر که می خواهد به مردی بنگرد که خداوند
قلبش را به ایمان درخشان کرده، به سلمان بنگرد.»
احتجاج طبرسی، ج 1، ص 150.
🖋️آتش به اختیاران 🖋️
http://eitaa.com/joinchat/2984968192Cb7a3b61c06
هدایت شده از آتـش به اِخـتـیـاران
پیامبرمون فرق میکنه
امام حسینمون که یکیه!
این حسين کیست
که عالم همه دیوانه اوست
🖋️ آتش به اختیاران 🖋️
http://eitaa.com/joinchat/2984968192Cb7a3b61c06
❤️ مشق عشق
❤️ #اربعین تمرینی برای شیوه ی زندگی در دوران حکومت حضرت صاحب الامر عج است
💠 وحید یامین پور:
اربعین بهترین تعطیلات بچه هیاتی هاست... با بهم ریختن همه ی قواعد دنیای امروز. زدن به دریای سختی ها در عصر عافیت طلبی... یک ماجراجویی بدون حساب و کتاب در دوران عقل حسابگر... چشیدن نیم خورده ی دیگران در زمانه ی وسواس های مالیخولیایی بهداشت... خوابیدن در همسایگی خطر در روزگار ترور و وحشت... دوست داشتن بی دلیل دیگران در عصر کینه و اضطراب... فروریختن مرزهای جغرافیایی و نژادی در روزگار تعصبات شیطانی... ایثار کردن همه ی زندگی در زمانه ی شح نفس کنازها... و من یوق شح نفسه فاولاءک هم المفلحون *
🔶 گویا این چند روز تمرینی برای شیوه ی زندگی در دوران حکومت حضرت صاحب الامر عج است. اگر قواعد عجیب و غریب این چند روز را نمی دیدیم، درک عالم مهدوی ناممکن بود.
#حب_الحسین_یجمعنا
#پیاده_روی_اربعین