سلام علیکم 💐
بزرگواران
🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃
ان شاالله 👈 شنبه آینده، 21 خرداد#یازدهم_دیقعده
مصادف با میلاد شمس الشموس، ولی نعمتمان امام رضا علیه السلام 💫🌟✨
قربانی جهت سلامتی وفرج امام زمان عجل الله فرجه 💖
صدقه سر سلامتی حضرت، سلامتی رهبرمان، مومنین و مومنات ویژه شیعیان امیرالمؤمنین علیه السلام ، رفع بلا و گرفتاری از همه شما خوبان ان شاالله انجام می شود. 👌
بیمه کنید خودتان و خانواده تان را .
ما را یاری بفرمایید ولو به اندکی
سهم خود را به این شماره ی
کارت واریز فرمایید:
6037 9973 5313 3474
خدیجه مولوی
👇👇👇👇
✅ قربانی ان شاالله از طرف آقا علی بن موسی الرضا علیهالسلام ، هدیه می شود به بقیه الله الاعظم عج 👉
واریز تا 10 صبح روز شنبه
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
🌷سالروز شهادت #فریده_فتحی🌷 ✨در آبان ماه سال ۱۳۳۰ در #کرمانشاه چشم به جهان گشود. ✨در خوانواده ای معم
سلام و مهر
خاطره ای از شهادتشون هست که میگم
بسم رب الشهدا🌷
دختر عمهی بزرگم در هلال احمر بودند و الان بعد سالها کارشناس هلال احمر استان کرمانشاه هستن الحمدلله...
ایشون اردو و کاروان از طرف هلال احمر اعزام داشتن به حرم امام خمینی (ره) در ایام سالروز شهادتشون سال ۱۳۷۲
به مادرش میگه ساکم رو اماده کن که برم
عمه ام علاقهی خاصی به امام (ره )داشتن
ایشون ساک دخترشون رو اماده میکنن ولی به جای ۱ لیوان ۳ لیوان، ۳ قاشق، سه ظرف میگزارن...
✨دختر عمهی کوچکی داشتم که وابستهی شدید به مادرش بود و ۶ سال داشت..
ایشون هم کنار مادر شهید شدن با نام شهیده #فروزان_صابری
عمه ام ساک رو ۳ نفره بست و دختر عمه با تعجب گفت چرا مادر؟
کاروان ظرفیتش تکمیلِ و جا نداریم...
و اسامی رد شده و نمیشه کسی رو ببریم
عمه ام گفت من میام و برای یکنفر جا هست فروزان رو تا تهران روی پاهام مینشونم و با هیچکسی هم حرفی نمیزنم که اذیت نشید...
تا دم اتوبوس رفتن
دست بر قضا یکنفر لحظهی آخر براش مشکلی پیش اومد و نرسید به اتوبوس و عمه ام به دختر عمه ام گفت من میدونستم برای یکنفر جاهست😭
تا خود تهران میگن اصلا حرف نمیزد و در سکوت بود...
با خواهش راهی شد
رفتن زیارت
دست فروزان تو دست مادر بود
تو حرم امام عزیز بودن
یکدفعه اعلام کردند که آرام باشید، حرم امام رو بمبگزاری کردن و میخوان خنثی کنن و آرام از حرم برید بیرون و متفرق بشید...
یکدفعه مردم ترسیدن
به سمت درها راهی شدن
عمه ام قد بلند و رشیده ای بود
زیر دست و پا افتاد رو زمین
از بس از روشون رد شدن قفسهی سینهی عمه ام شکست، قلب آسیب دید، خفه شد و پر کشید...
دست فروزان رو رهانکرد.
من بچه بودم ولی یادمِ میگفتن دست فروزان از کتف جدا و کنده شد😭
عمه ام با ضرب سینه بویِ #مادر داره برام
روضهی دختر عمه ام ، یادآور دستِ سقای علقمه
هر دو کنار هم جون دادن
فروزان همیشه میگفت مامان تو اگر بمیری منم کنار تو میمیرم...
یکبار از روی پله ها زمین خورد عمه جانم افتاد رو زمین
فروزان اومد کنارش رو زمین کنار مادرش دراز کشید وسط حیاط،
گفت تو زمین بخوری منم زمین میخورم💔
#نکته_جالب
عمه ام به عروس فامیل میگفت با پاهای برهنه بیرون نیا(اون موقع مرسوم بود بدون جواراب و بی حجابی)
گفت نمیدونی خدا جونت رو کجا میگیره،
شاید تو خیابون
شاید وسط جمعیت
شلوار بپوش بزار عصمت و حجابت حفظ باشه
خودش وسط جمعیت
زیر دست و پا
ولی با حجاب کامل بود و بااینکه پیراهن پاره شده بود عفیف بود الحمدلله
وضع عجیبی داشت حرم امام (ره)
دختر عمه ام مادر و خواهرش رو گم کرده بود
رفت سراغ بدنهای پر کشیده...
دید بله مادر و خواهرش پر کشیدن
تنها و غریب
نه تلفنی نه آدرسی هیچی
یک پیرمرد اومد جلو
گفت دخترم پریشانی!!!
گفت مادر و خواهرم هر دو پر کشیدن
گفت در تهران کسی رو نداری؟
گفت عمه و شوهر عمه ای دارم ولی آدرس و تلفنی ازشون ندارم
بدن ها رو هم فردا باید با آمبولانس ببریم سمت کرمانشاه...
پیرمرد با خانومش گفت امشب رو بیا خونهی ما تو غریب و عزاداری...
بزور بردنش خونشون تا نفس تازه کنه و فردا با بدن ها برگرده کرمانشاه...
شب دوباره پرسیدن چطور آدرس عمه ات رو نداری؟
گفت خب بلد نیستم
پیرمرد گفت اسمی، فامیلی، چیزی؟؟
دختر عمه ام اسم و فامیلیِ شوهر عمه اش و گفت و پیرمرد و پیرزن با تعجب نگاه کردن...
و گفتن این اسم و فامیلی همسایهی دیوار به دیوار ماست😭😭😭😭
رفتن همسایه رو خبر کردن و دختر عمه ام رو تحویل عمه و شوهر عمه اش دادن😭
خدا رحمت کنه ، آقای سید احمد خمینی اعلام کردن که عمه و دختر عمه ام شهیدههای کرمانشاه در این حادثه اند...
خواهر و برادر فروزان براش کیف و دفتر و مداد خریده بودن
قرار بود سه ماه بعد، از مهر ماه بره کلاس اول
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
سلام و مهر خاطره ای از شهادتشون هست که میگم بسم رب الشهدا🌷 دختر عمهی بزرگم در هلال احمر بودند
پدرم راننده آمبولانس خط مقدم بودن ولی شهید نشد
عمو جانم ۸ سال بخاطر ارتشی بودنشون در جنگ و جبهه بودن ولی شهید نشدن
عمه ام شب شکنی کرده انگار
بعد از درک اندک از شهادت و راهشون
طالب شهادتم
#زن_میتواند_بشکند_شب_را
عمه ام شهید شد و آرزو دارم شهادتی با عطر ولایت و حب رهبری و امامت سراسر وجودمون رو بگیره و اینجوری عاقبت به خیر بشیم
میون مردهای کُرد اقوام، عمه ام بانویی بود که نشون داد میتوان زن بود و آخر قصه رو طوری دیگه رقم زد😭
هدیه به روحشان فاتحه مع الصلوات 🌷 🍃 🌷
ارسالی از اعضای کانال 👆 👆
هدایت شده از الحقنی بالصالحین«یرتجی»
#مراقبتهای_چله_سی_و_سوم 👇👇
✅ سرکشی و رسیدگی به خانوادههای شهدا
✅ اهتمام و ترویج فرهنگ شهدایی (وصیتنامه، عکس و رسم شهید )
✅ مراقبه به تلاوت سورههاى یس و حجرات (هدیه به پدر و مادران شهدا )
✅ مراقبه ویژه به خواندن زیارت آل یس و دعای بعدش از طرف شهید به پدر و مادر شهید و بخواهیم دعا کنند برای سلامتی مقام عظمای ولایت.
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
#مراقبتهای_چله_سی_و_سوم 👇👇 ✅ سرکشی و رسیدگی به خانوادههای شهدا ✅ اهتمام و ترویج فرهنگ شهدایی (و
سلام برشما خوبان
بیست و نهمین روز از چله 🌾 🍃 سی وسوم 🍃 🌾
مهمان سفره شهید منا 🌷غضنفر رکن آبادی 🌷 هستیم.
یکم فروردین 1345 ، در شهرستان قم دیده به جهان گشود. پدرش محمد و مادرش اشرف السادات نام داشت. دوره کارشناسی ارشد خود را در رشته علوم سیاسی و معارف اسلامی در دانشگاه امام صادق (ع) گذراند. سپس به تحصیل در دوره دکترای همان رشته در دانشگاه جامعه اللبنانیه در کشور لبنان پرداخت. به زبان های عربی و انگلیسی تسلط کامل داشت. سال 1368 ازدواج کرد و صاحب سه دختر شد. مدت 22 ماه در جبهه های جنگ تحمیلی حضور داشت. از سال 1369 تا 1372 به عنوان کارشناس سیاسی اداره خاورمیانه، از 1372 تا 1377 دبیر اول سفارت جمهوری اسامی ایران در بیروت، از 1377 تا 1381 معاون اول خاورمیانه، از سال 1381 تا 1386 به عنوان کاردار سفارت ایران در دمشق، از 1386 تا 1389 رئيس اداره خاورميانه، عربي و شمال آفريقا و رئيس کمیته سیاسی کميسيون حمايت از فلسطين در نهاد ریاست جمهوری اسلامی ایران، از سال 1389 تا 1393 سفير جمهوري اسلامي ايران در لبنان و از سال 1393 تا 1394 به عنوان دبير اتاق فکر و دستیار ارشد معاونت عربي آفريقايي وزارت امور خارجه خدمت کرد. عضو گروه علمی بعثه مقام معظم رهبری بود.
در طول مدت سفارت خود در لبنان بارها مورد سوء قصد عوامل تروريستي و تکفيري به سرکردگي عربستان قرار گرفت و اوج اين سوءقصدها در سال ۱۳۹۲ هنگام انفجار سفارت جمهوري اسلامي ايران به دست عوامل تروريستي سعودي بود. بیست و هشتم آبان ۱۳۹۲، به دنبال بمب گذاری سفارت ایران در بیروت به صورت معجزه آسایی نجات یافت. العربیه از وی به نام کسی یاد می کند که وحدت احزاب لبنان برای توافق بر سر دولت توافقی در لبنان، نقش اساسی داشت، العربیه می نویسد: «معروف است که او روابط محکمی با حزب الله لبنان داشته است.»
در جریان جنگ ۳۳ روزه، در حالي که وي کاردار سفارت جمهوري اسلامي ايران در دمشق بود، سوار بر موتور به انتقال بسته های مورد نیاز به مردم لبنان می پرداخت. این اقدام وی به حدی برجسته بود که سیدحسن نصرالله دست خطی در تقدیر و تشکر از ایشان نوشت و به او هدیه کرد.
تقريبا يک سال و نيم بود که از مأموریت کشور لبنان به ایران بازگشته بود، به دعوت بعثه مقام معظم رهبري به عنوان عضو گروه علمي در کاروان بعثه مشغول به خدمت شد. شهريور 1394 به عربستان سعودي رفت.
در روز عرفه پيام مقام معظم رهبري را در سرزمين عرفات به نحوي کوبنده اجرا کرد و دوم مهر همان سال، مطابق با عيد قربان به همراه ساير حجاج عازم مناسک «رمي جمرات » شد.
در مسير رمي جمرات با ازدحام ايجاد شده از سوي آل سعود خبيث و به هم ريختگي شرايط براي مدت حدودا 2 ماه مفقودالاثر بود. سعودي ها در رسانه هاي رسمي خود اعلام مي کردند که شخصي با چنين مشخصاتي وارد کشورشان نشده است و اين در حالي بود که روز قبل ایشان بيانيه برائت از مشرکان را در حضور صدها هزار نفر در سرزمين عرفات قرائت کرده بود و ميليون ها نفر نيز از طريق تلويزيون شاهد اجراي اين برنامه بودند.
يکي از نيروهاي سازمان حج و زيارت که البته صداي مصاحبه ايشان نيز موجود است؛ ادعا مي کند که رکن آبادي را زنده در آمبولانس سعودی ها گذاشته و آمبولانس تنها با همين يک نفر محل را ترک کرده است، اما سعودي ها همچنان حضور رکن آبادي را در کشور عربستان منکر مي شدند. با انتشار تصاوير پاسپورت وی که ممهور به مهر ورود به کشور عربستان سعودي بود موضع سعودی ها تغیير نکرد و نسبت به سرنوشت ايشان اعلام بي خبري کردند. اين بي خبري سعودي ها تا آن جا ادامه يافت که در اواخر آبان ماه 1394 با ارائه تصويري از پيکر شهيد رکن آبادي به خانواده وي از شهادت ايشان پرده برداشتند.
پيکر شهيد رکن آبادي ششم آذرهمان سال، پس از تشییع در امامزاده پنج تن شهر لویزان تابعه شهرستان شمیرانات به خاک سپرده شد.