eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
18.1هزار عکس
8هزار ویدیو
230 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهدا نوشتند شما بنویسید‌ خودتان را وقف امام زمان(عج) کنید...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ خواندن دعای فرج امام زمان علیه السلام ✅ 14 یا 114 ( یاالله یامحمد یاعلی یا فاطمه الزهرا یا صاحب‌الزمان ادرکنی ولاتهلکنی ) ✅ خواندن صلوات خاصه حضرت زهرا سلام الله علیها ✅ خواندن صلوات خاصه آقا علی بن موسی الرضا علیه‌السلام
سلام برشما خوبان، همراهان همیشگی کانال 👈 سی و پنجمین روز از 💐 💐 مهمان سفره پر برکت شهید🍃🌷 حسن فاتحی 🍃🌷 هستیم .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 من با این چهره خودنمایی کردم، اگه شهید شدم... 🔹 به یاد غواص عملیات کربلای چهار، شهید حسن فاتحی
شهیدحسن فاتحی ، بیسیم‌چی گردان غواصان لشکر امام‌ حسین(ع) اصفهان؛ گردان یونس بود. او چهاردهم دی ماه سال 65 در منطقه نهرخین در عملیات کربلای چهار، به فیض شهادت نائل شد. «حاج مهدی مظاهری»؛ فرمانده  شهیدحسن فاتحی در عملیات کربلای چهار نحوه شهادت بیسیم‌چی خود را اینگونه روایت می‌کند: زمانی که با شهید حسن فاتحی آشنا شدم، سن و سال زیادی نداشت. معلوم بود که حسن به محض اینکه اقتضای آمدن به جبهه را کرده بود و ضوابطش اجازه به او داده بود‌- از لحاظ سن شناسنامه‌ای وغیره- آمده بود جبهه! ابتدای حضورش در گردان امیرالمومنین(ع) خدمت می‌کرد ولی به خاطر اهمیت عملیات کربلای چهار، به یونس پیوست
جوانی بود رعنا و رشید. بسیار خوش چهره و خوش سیما با موهای طلایی و چشم آبی و پوست سفید. اصلا یک شخصیت ویژه‌ و متفاوتی داشت. حسن شب قبل از حرکت مان به من گفت: (به شوخی به من می‌گفت اوستا) «اوستا میشه من یه خواهشی از شما بکنم؟» با قیافه‌ام خودنمایی کردم گفت: «من واقعیتش این است که مشکلی دارم. قبل از آمدن به جبهه، زیاد دنبال لباس و تیپ و غیره و جلوی آینه بودم برای ظاهرم. خواهشم این است که اگر من شهید شدم، شما مقداری از خون من را به بدنم بمالید. چون احساس می‌کنم که با این قیافه خودنمایی کرده‌ام، باید کفاره‌ای بدهم!» این حرف خودش است نه یک کلمه کم، نه یک کلمه زیاد! حسن گفت: «من از شما می‌خواهم از این خونم به موهایم بمال که من روز قیامت، خوب محشور بشم.»
گفتم: «برادر حالا وسط اون معرکه، تو از من چه می خواهی؟» گفت: «من بیسیم چی شما هستم؟ هیچ کس آن موقع به نزدیکی من و تو نیست!» به هرصورت  قبول کردم. عملیات آغاز شد تا به تنگه پرماجرای «ام الرصاص» رسیدیم. از زمین و آسمان گلوله می‌بارید و از چند جهت آتش عراقی ها روی سرمان می‌ریخت اما بچه‌ها با شجاعت و صلابت و اقتدار دفاع می‌کردند. زمان زیادی از شروع عملیات نگذشته بود که متوجه شدم، سیم گوشی بیسیم که دستم بود، به جایی گیر کرده است. برگشتم رو به آقای فاتحی. به او گفتم: «حسن چرا نمیایی؟ گفت: اوستا من تیر خوردم!» گفتم: «خوب من هم تیر خوردم، بچه‌های دیگر هم تیر خوردند... هنوز که سرپایی بیا جلو!»
در آن تاریک و روشن عملیات، حس کردم تنها یک زخم کوچک روی گونه اش افتاده! شاید حدود 30 متری رفتم جلوتر، باز هرچه گوشی بیسیم را کشیدم، دیدم گیر است، برگشتم باز حسن را صدا بزنم که متوجه شدم، دراز به دراز روی آب افتاده است! با چند نفری که دورم بودند، سیم بیسیم را کشیدیم، حسن روی آب سر خورد و جلو آمد. همان طور که داخل آب افتاده بود، به پشت برش گرداندم و بیسیم را از روی دوشش برداشتم. به آقای راطبی که همراهم بود، گفتم: «این بسیم را در بیار و خودت به دوش بگیر.» برادر خونی نداشتی، این گِل را از ما قبول کن بعد چندنفری تلاش کردیم جسد شهید فاتحی را به خشکی کنار ساحل منتقل کنیم تا آب با خودش نبرد و صبح بالاخره به عقب منتقلش کنیم. عراقی ها آن شب واقعا غوغایی کرده بودند از تیراندازی. در همین گیرودار بود که یاد وصیتش افتادم. زیپ لباس غواصی رو بازکردم و دست زدم دیدم خونی ندارد! یک مقدار از گل و لجن کف رودخانه را با دست، روی سر و صورتش مالیدم  و زیپ لباس را کشیدم بالا و گفتم: «آقای فاتحی، برادر خونی نداشتی، این گِل را از ما قبول کن.» و هولش دادیم روی ساحل که آب نبردش و صبح ببریم به عقب!
خبر شهادت حسن آقا را آوردند، آخرین عکس او که با لباس غواصی است، داخل ساکش بود و در نامه‌ای هم نوشته بود: «وصیت نامه‌ام در کمدم است». پسرم را از تار موی طلایی‌اش شناسایی کردم هر لحظه از عمرم را منتظر آمدن حسن بودم؛ گاهی فکر می‌کردم که او اسیر شده است؛ گاهی می‌گفتم شاید مجروح شده و او را بیمارستان شهرهای دیگر برده‌اند؛ شاید این بچه گم شده است و به خاک عراق رفته و نتوانسته به ایران برگردد؛ سال‌ها از حسن خبری نداشتیم؛ وقتی که اسرا در سال 69 به کشور بازگشتند، سراغ آنها رفتم تا خبری از حسن بگیرم؛ بچه‌های لشکر 14 او را می‌شناختند اما خبری از او نداشتند؛ هر کدام از عزیزان حرفی می‌زدند. بعد از اینکه خبر دادند او جاوید نشان است، مزار خالی در گلستان شهدای اصفهان دادند؛ وقتی دلم می‌گرفت سر مزارش می‌رفتم؛ پدر شهید هم بعد از 12 سال بی‌خبری از حسن آقا به رحمت خدا رفت و بالاخره چهل روز بعد از فوت همسرم، استخوان‌‌های پسرم را آوردند؛ وقتی برای شناسایی رفتیم، استخوان‌هایش تیره رنگ شده بود؛ پلاکش همراهش بود؛ حتی موهای طلایی حسن روی لباس‌هایش بود. او وصیت کرده بود که پیکرش را در گلستان شهدای اصفهان به خاک بسپاریم که به وصیتش عمل کردیم؛ برای او مراسم ختم گرفتیم؛ وقتی دلم می‌گیرد سر مزار پدر شهید می‌روم. اسم حسن که می‌آید دلم می‌لرزد هر وقت در هر جایی اسم حسن را می‌آورند، پیش خودم می‌گویم: «حتما باز هم خبری از او آوردند؛ شاید خودش برگشته است». علاقه خاصی به حسن‌ آقا دارم؛ بعد از شهادتش خداوند خیلی به من صبر داد؛ وقتی دلم برایش تنگ می‌شود، گریه می‌کنم؛ همیشه در فکرش هستم و دلم می‌سوزد؛ چه می‌شود گفت، خوش به سعادتش دلش می‌خواست شهید بشود که شد.
مادری که کودکی‌ و جوانی‌اش را در نجف بوده و ۲ سال بعد از تولد حسن‌‌آقا در سال ۱۳۵۰، این خانواده ایرانی را از عراق بیرون می‌کنند و آنها ابتدا به کرمان رفته و سرانجام در شاهین‌شهر اصفهان ساکن می‌شوند. مادر حسن‌طلا این روزها کمی بیمار است و با واکر راه می‌رود. فرزندانش از او مراقبت می‌کنند. او با صدایی آرام و  لهجه عربی می‌گوید: «الان ۸۰ ساله هستم. دیگر با این سن و سال درگیر دوا و دکتر و بیماری دیابت شدم. مدتی است جایی نمی‌روم و در خانه هستم. دیگر نمی‌توانم مثل سابق کارهای خانه را انجام بدهم. فرزندانم حواسشان به من هست.» از مادر حسن طلا می‌پرسیم، «می‌توانید سر مزار پسرتان بروید؟» او می‌گوید: «خانه ما در شاهین‌شهر است و مزار پسرم در اصفهان. گهگاه سر مزار پسرم می‌روم؛ اما اقوام و دوستان بیشتر از من سر مزار حسن می‌روند.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽جامعه نباید ساکت باشه 🔻اگر قراره جامعه رو رها کنیم به حال خودش، خب سازمان محیط زیست رو هم رها کنیم. چطور اونجا محیط بان قرار دادیم‌. به دین که میرسیم میگیم بیخیال؟ 🔊حجت الاسلام
46.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از بشنویم 🌹 زنده است و نزد پروردگاراش روزی میخورد ؛ وقتی باهاش رفیق میشیم حواسش به تک تک روزای ما هست و میدونه چی تو دلمون میگذره ، کافیه به بودنش باور داشته باشیم . ‎‎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 امام صادق (علیه‌السلام): صد تا صلوات با « وَ عَجِّل فَرَجَهُم » بعد از عصر جمعه ثواب و اجر فراوان دارد. 🔰 امام کاظم (علیه‌السلام): خدا را در روز جمعه هزار نسیم رحمت هست که هر بنده هر آنچه را خواهد، به او عطا فرماید. پس هر کس بعد از عصر جمعه صد مرتبه سوره قدر را بخواند ،حق تعالی آن هزار رحمت را مضاعف کند و به او عطا می‌فرماید. 📚مفاتیح الجنان،اعمال روز جمعه
صلوات ضراب اصفهانی، دعانامه‌ای طویل در رثای حضرت محمد (ص) و امامان (علیهم‌السلام) است. سید بن طاووس درباره اهمیت این صلوات می‌گوید: اگر دیگر اعمال عصر جمعه را فراموش کردی، این صلوات را فراموش مکن که اهمیت بالایی دارد. شیخ طوسی در کتاب مصباح‌المجتهد می‌گوید: این صلوات از زبان امام زمان جاری شده و در مکه به دست ابوالحسن ضراب رسیده‌ است. علاوه‌بر شیخ طوسی، سید بن طاووس نیز این صلوات را از امام زمان می‌داند. هر دوی این بزرگان، صلوات ضراب اصفهانی را در اعمال عصر جمعه آورده‌اند و بر اهمیت آن بسیار تاکید کرده‌اند.
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمن الرَّحيم اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد سَیِّدِ الْمُرْسَلینَ وَ خاتَمِ النَّبِیِّینَ وَ حُجَّةِ رَبِّ الْعالَمینَ الْمُنْتَجَبِ فِى الْمیثاقِ الْمُصْطَفى فِى الظَّلالِ الْمُطَهَّرِ مِنْ کُلِّ افَة الْبَرىءِ مِنْ کُلِّ عَیْب الْمُؤَمَّلِ لِلنَّجاةِ الْمُرْتَجى لِلشَّفاعَةِ الْمُفَوَّضِ اِلَیْهِ دینُ اللّهِ، اَللّهُمَّ شَرِّفْ بُنْیانَهُ وَ عَظِّمْ بُرْهانَهُ وَ اَفْلِجْ حُجَّتَهُ وَ ارْفَعْ دَرَجَتَهُ وَ اَضِىءْ نُورَهُ وَ بَیِّضْ وَجْهَهُ وَ اَعْطِهِ الْفَضْلَ وَ الْفَضیلَةَ وَ الْمَنْزِلَةَ وَ الْوَسیلَةَ وَ الدَّرَجَةَ الرَّفیعَةَ وَ ابْعَثْهُ مَقامًا مَحْمُودًا یَغْبِطُهُ بِهِ الاَْوَّلُونَ وَ الاَْخِرُونَ وَ صَلِّ عَلى اَمیرِ الْمُؤمِنینَ وَوارِثِ الْمُرْسَلینَ وَ قآئِدِ الْغُرِّ الْمُحَجَّلینَ وَ سَیِّدِ الْوَصیّینَ وَ حُجَّةِ رَبِّ الْعالَمینَ ، وَ صَلِّ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِىّ اِمامِ الْمُؤمِنینَ وَ وارِثِ الْمُرسَلینَ وَ حُجَّةِ رَبِّ العالَمینَ ، وَ صَلِّ عَلَى الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِىّ اِمامِ الْمُؤمِنینَ وَ وارِثِ الْمُرْسَلینَ وَحُجَّةِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلِّ عَلى عَلىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ اِمامِ الْمُؤمِنینَ وَ وارِثِ الْمُرسَلینَ وَ حُجَّةِ رَبِّ الْعالَمینَ ، وَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِىّ اِمامِ الْمُؤمِنینَ وَ وارِثِ الْمُرْسَلینَ وَ حُجَّةِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلِّ عَلى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد اِمامِالْمُؤمِنینَ وَ وارِثِ الْمُرسَلینَ وَ حُجَّةِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلِّ عَلى مُوسَى بْنِ جَعْفَر اِمامِ الْمُؤمِنینَ وَ وارِثِ الْمُرسَلینَ وَحُجَّةِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلِّ عَلى عَلىِّ بْنِ مُوسى اِمامِ الْمُؤمِنینَ وَ وارِثِ الْمُرسَلینَ وَ حُجَّةِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِىّ اِمامِ الْمُؤمِنینَ وَ وارِثِ الْمُرسَلینَ وَ حُجَّةِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلِّ عَلى عَلىِّ بْنِ مُحَمَّد اِمامِ الْمُؤمِنینَ وَ وارِثِ الْمُرسَلینَ وَ حُجَّةِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلِّ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِىّ اِمامِ الْمُؤمِنینَ وَ وارِثِ الْمُرسَلینَ وَحُجَّةِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلِّ عَلَى الْخَلَفِ الْهادِى الْمَهْدِىّ اِمامِ الْمُؤمِنینَ وَ وارِثِ الْمُرسَلینَ وَ حُجَّةِ رَبِّ الْعالَمینَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ اَهْلِ بَیْتِهِ الاَْئِمَةِ الْهادینَ الْعُلمآءِ الصّادِقینَ الاَْبْرارِ الْمُتَّقینَ دَعآئِمِ دینِکَ وَ اَرْکانِ تَوحیدِکَ وَ تَراجِمَةِ وَحْیِکَ وَ حُجَجِکَ عَلى خَلْقِکَ وَ خُلَفآئِکَ فى اَرْضِکَ الَّذینَ اخْتَرْتَهُمْ لِنَفْسِکَ وَ اصْطَفَیْتَهُمْ عَلى عِبادِکَ وَ ارْتَضَیْتَهُمْ لِدینِکَ وَ خَصَصْتَهُمْ بِمَعْرِفَتِکْ وَ جَلَّلْتَهُمْ بِکَرامَتِکَ وَ غَشَّیْتَهُمْ بِرَحْمَتِکَ وَ رَبَّیْتَهُمْ بِنِعْمَتِکَ وَ غَذَّیْتَهُمْ بِحِکْمَتِکَ وَ اَلْبَسْتَهُمْ نُورَکَ وَ رَفَعْتَهُمْ فى مَلَکُوتِکَ وَ حَفَفْتَهُمْ بِمَلائِکَتِکَ وَ شَرَّفْتَهُمْ بِنَبِیِّکَ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ الِهِ اَللّهُمَّصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ عَلَیْهِمْ صَلوةً زاکِیَةً نامِیَةً کَثیرَةً دآئِمَةً طَیِّبَةً لا یُحیطُ بِها اِلاّ اَنْتَ وَ لا یَسَعُها اِلاّ عِلْمُکَ وَ لایُحْصیها اَحَدٌ غَیْرُکَ اَللّهُمَّ وَ صَلِّ عَلى وَلِیِّکَ الْمُحْیى سُنَّتَکَ الْقآئِمِ بِاَمْرِکَ الدّاعى اِلَیْکَ الدَّلیلِ عَلَیْکَ حُجَّتِکَ عَلى خَلْقِکَ وَ خَلیفَتِکَ فى اَرْضِکَ وَ شاهِدِکَ عَلى عِبادِکَ اَللّهُمَّ اَعِزَّ نَصْرَهُ وَ مُدَّ فى عُمْرِهِ وَ زَیِّنِ الاَْرْضَ بِطُولِ بَقآئِهِ اَللّهُمَّ اکْفِهِ بَغْىَ الْحاسِدینَ وَ اَعِذْهُ مِنْ شَرِّ الْکآئِدینَ وَ ازْجُرْ عَنْهُ اِرادَةَ الظّالِمینَ وَ خَلِّصْهُ مِنْ اَیْدِى الْجَبّارینَ اَللّهُمَّ اَعْطِهِ فى نَفْسِهِ وَ ذُرِّیَّتِهِ وَ شیعَتِهِ وَ رَعِیَّتِهِ وَ خآصَّتِهِ وَ عآمَّتِهِ وَ عَدُوِّهِ وَ جَمیعِ اَهْلِ الدُّنْیا ما تُقِرُّ بِهِ عَیْنَهُ وَ تَسُرُّ بِهِ نَفْسَهُ وَ بَلِّغْهُ اَفْضَلَ ما اَمَّلَهُ فِى الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ اِنَّکَ عَلى کُلِّ شَىْء قَدیرٌ اَللّهُمَّ جَدِّدْ بِهِ مَا امْتَحى مِنَ دینِکَ وَ اَحْىِ بِهِ ما بُدِّلَ مِنْ کِتابِکَ وَ اَظْهِرْ بِهِ ما غُیِّرَ مِنْ حُکْمِکَ حَتّى یَعُودَ دینُکَ بِهِ وَ عَلى یَدَیْهِ غَضًّا جَدیدًا خالِصًا مُخْلَصًالا شَکَّ فیهِ وَ لا شُبْهَةَ مَعَهُ وَ لا باطِلَ عِنْدَهُ وَ لا بِدْعَةَ لَدَیْهِ اَللّهُمَّ نَوِّرْ بِنُورِهِ کُلَّ ظُلْمَة وَ هُدَّ بِرُکْنِهِ کُلَّ بِدْعَة وَ اهْدِمْ
بِعِزِّهِ کُلَّ ضَلالَة وَ اقْصِمْ بِهِ کُلَّ جَبّار وَ اَخْمِدْ بِسَیْفِهِ کُلَّ نار وَ اَهْلِکْ بِعَدْلِهِ جَورَ کُلِّ جآئِر وَ اَجْرِ حُکْمَهُ عَلى کُلِّ حُکْم وَ اَذِلَّ بِسُلْطانِهِ کُلَّ سُلْطان اَللّهُمَّ اَذِلَّ کُلَّ مَنْ ناواهُ وَ اَهْلِکْ کُلَّ مَنْ عاداهُ وَ امْکُرْ بِمَنْ کادَهُ وَ اسْتَأصِلْ مَنْ جَحَدَهُ حَقَّهُ وَ اسْتَهانَ بِاَمْرِهِ وَ سَعى فى اِطفآءِ نُورِهِ وَ اَرادَ اِخْمادَ ذِکْرِهِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد الْمُصْطَفى وَ عَلِىّ الْمُرْتَضى وَ فاطِمَةَ الزَّهْرآءِ وَ الْحَسَنِ الرِّضا وَ الْحُسَیْنِ الْمُصَفّى وَ جَمیعِ الاَْوصِیآءِ مَصابیحِ الدُّجى وَ اَعْلامِ الْهُدى وَ مَنارِ التُّقى وَ الْعُرْوَةِ الْوُثْقى وَ الْحَبْلِ الْمَتینَ وَ الصِّراطِ الْمُسْتَقیمِ وَ صَلِّ عَلى وَلِیّکَ وَ وُلاةِ عَهْدِکَ وَ الاَْئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ وَ مُدَّ فى اَعْمارِهِمْ وَ زِدْ فى اجالِهِمْ وَ بَلِّغْهُمْ اَقْصى امالِهِمْ دینًا وَ دُنْیا وَ اخِرَةً إنَّکَ عَلى کُلِّ شَىْء قَدیرٌ.
السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه.... دگر ای دوست مرا در حرمت مَحرم کن رفتم از دست، نگاهی به دل من هم کن من زمین‌گیر شدم باز قدم پیش گذار التفاتی کن و این فاصله‌ها را کم کن گریه از اول خلقت شده ارثیه‌ی ما فکر چشمان پُر از اشک بنی آدم کن دیگر این نوکر تو گریه‌کن سابق نیست پای بر دیده نِه و چشم مرا زمزم کن می‌رسد بوی تو اما خبری نیست ز تو یوسفا چاره‌ی این شام پُر از ماتم کن کاش می‌شد که شبی خواب تو را می‌دیدم دوستم داری اگر، قلب مرا محکم کن دست و پا می‌زنم از دور نگاهی بکنی گوشه چشمی به من و ناله‌ی پُر دردم کن به علمدار قسم پای رکابت هستم شانه‌ی گرم مرا تکیه‌گهِ پرچم کن همچنان ام‌بنین، سوز و نوا دارم من هوس یک سحر کرببلا دارم من شاعر: قاسم نعمتی (دعا بفرمایید) https://eitaa.com/joinchat/1943797967C7cf4bb6c3d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بدون تعارف با خانوادۀ شهیدی که از هم‌رزمان حاج‌قاسم در دفاع مقدس بود