eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
8.6هزار ویدیو
235 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
پانزدهمین روز از چله ی پانزدهم🌟 اعمال مستحبی ، ومراقبتهای این چله را از طرف ، ❣شهید علی شاه آبادی ❣ هدیه می کنیم به آقا علی بن موسی الرضا علیه السلام
#ماجرای_عکس_مشهور_۲_شهید #کربلای_پنج این عکس یکی از #معروف_ترین تصاویر به جای مانده از عملیات #کربلای_پنج است. در این عملیات شمار زیادی از رزمندگان ایرانی توسط رژیم بعث عراق در جبهه جنگ به شهادت رسیدند. در لحظه ی شهادت #علی_شاه_آبادی، چهار عکس از او با دوربین عکاسی اش ثبت شد؛ عکس هایی که تا زمان بازگشت #پیکرش، تنها یادگاری های او برای خانواده اش بودند.  🌷شـادی روح شهدا #صلوات
درباره‌ی ماجرای این عکس‌ها، گفت: سومین روز عملیات کربلای 5 بود. نیمه‌شب به پشت جاده‌ی شلمچه - بصره رسیده بودیم. صبح گفتند محاصره شده‌ایم. بعد هم گلوله‌ی تانک بود و دوشکا و تک‌تیراندازها که 400 - 300 نفر را وسط دشت دوره کرده بودند. تیر سیمینوف تفنگ مخصوص تک‌تیراندازها که دوربین دارد و لامصب بدجوری دقیق است، ‌می‌خورد توی گونی‌های سنگر. گودال‌هایی که توی آن‌ها سنگر گرفته بودیم، به همه‌چیز شبیه بود الا سنگر! پشت خاکریز حکومت نظامی اعلام شد؛ جنب می‌خوردی، جنازه‌ات می‌ماند روی دست بقیه. او افزود: هر چند لحظه یک‌بار، آتشی از دهنه‌ی لوله‌ی تانکی که از سمت چپ آمده بودند جلو، بیرون می‌زد و توی یک چشم برهم زدن، تکه‌ای از خاکریز، همراه با آدم‌هایش می‌رفت هوا. یک‌بار که تانک‌های‌شان از پشت آمدند جلو، دویدم رفتم پیش فرمانده‌مان. مشغول صحبت کردن با بی‌سیم بود. از یکی از پیک‌ها پرسیدم: «کی‌ها تا حالا تیر خورده‌اند؟» گفت: «خیلی‌ها. عباس حصیبی و دکتر توی سنگر بغلی افتاده‌اند». دهقان ادامه داد: نشسته‌نشسته رفتم سمت سنگری که نشانم داده بود. دکتر، امدادگر دسته بود که به شوخی به او «دکتر» می‌گفتیم. چمباتمه افتاده بود توی گودالی سنگر. تیر خورده بود تو سرش. هنوز زنده بود و نفس‌های کوتاه‌کوتاه می‌کشید. توی سنگر بغلی، عباس حصیبی (سمت چپ که دور سرش باندپیچی شده) و علی شاه‌آبادی یکی از سیمینوف‌چی‌های دسته‌ی ادوات افتاده بودند. دو تایی، توی سنگر، کنار هم نشسته بودند که یکی از همان تیرها می‌خورد توی سر حصیبی و رد می‌کند، می‌خورد توی سر شاه‌آبادی.
آنجا تا ظهر مقاومت کردیم و بعد عراقی‌ها ریختند بر سرمان و عقب‌نشینی کردیم. در آن صبح تا ظهر، از یک گروهان 110 نفره فقط 29 نفر باقی ماندند. او درباره‌ی عکس‌ها نیز توضیح داد: رضا احمدی از بچه‌های ادوات گردان بود. قبل از عقب‌نشینی، یک قسمت دیگر خاکریز بود که بعد آمد اینجا. علی‌ شاه‌آبادی یک دوربین معمولی داشت. این دو تا با هم دوست بودند. رضا احمدی دوربین را برداشت و چهار تا عکس از زوایای مختلف، از دوست شهیدش گرفت. بعد هم ساعت او را که در عکس می‌بینید، برداشت. حدود یک بعدازظهر عقب‌نشینی شروع شد. فقط زنده‌ها توانستند برگردند عقب و عباس حصیبی و علی شاه‌آبادی جا ماندند. دهقان در ادامه اظهار کرد: رضا احمدی در تهران، فیلم را برد فیلمیران در خیابان آزادی. آن‌موقع‌، فیلم‌ها را یک هفته‌ای ظاهر می‌کردند و فیلمیران به‌خاطر دستگاه‌های چاپ مدرنی که داشت، تنها جایی بود که عکس‌ها را 24 ساعته چاپ می‌کرد. دوربین، عکس‌ها و نگاتیو فیلم‌ها و ساعت، تنها یادگارهایی بودند که رضا احمدی به خانواده‌ی علی‌ شاه‌آبادی برگرداند. وی درباره‌ی سرنوشت پیکر این دو شهید نیز گفت: سال‌ها بعد، در تفحص شهدا، پیکر این دو شهید پیدا و به خاک سپرده شدند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_2161581.mp3
1.41M
کاش شهید بشیم😊💔 #استاد_پناهیان♡ #جهاد_مرگ_را_نزدیک_نمیکند ... یک محاسبه عقلانی است #شهادت ...
#آدرس_امام_زمان_(عج) 🍃از علامه حسن زاده پرسیدند: آدرس امام زمان (عج) کجاست؟ کجا می شود حضرت را پیدا کرد؟ ایشان فرمودند: آدرس حضرت در قرآن کریم آیه ۵۵ سوره قمر است...که می‌فرماید: "فی ‌مقعد صدق عند ملیک مقتدر" هر جا که صدق و درستی باشد،‌ هر جا که دغل کاری و فریب کاری نباشد، هرجا که یاد و ذکر پروردگار متعال باشد، حضرت آنجا تشریف دارند... @darentezar14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شانزدهمین روز از چله ی پانزدهم🌟 اعمال مستحبی ، ومراقبتهای این چله را از طرف ، ❣شهید علیرضا موحد دانش ❣ هدیه می کنیم به آقا علی بن موسی الرضا علیه السلام
سرداربصیر 🇮🇷فرمانده تیپ سیدالشهداء 🇮🇷شهید علیرضا موحد دانش 💠رهبرانقلاب: ‼️من به این توصیه امام که فرمود این وصیتنامه شهدا را بخوانید، خیلی عمل کرده‌ام؛ ماها واقعا از این وصیتنامه‌ها درس میگیریم! ۷۰/۶/۲۷ 💠وصیت شهید: ‼️شهید عزادار نمیخواهد، رهرو میخواهد؛ آنانکه به ولایةفقیه اعتقاد ندارند بر من نَگِریند و بر جنازه‌ام حاضر نشوند! 🚩مزار؛ 🏳بهشت‌زهرا ق۲۴ ر۷۳ ش۲۵
علیرضا موحددانش نخستین فرزند خانواده «موحد» در سال 1337 در تهران به دنیا آمد. وی پس از اخذ دیپلم در سال 1355 وارد دانشگاه تبریز شد و در رشته مهندسی برق تحصیل کرد. زمانی که مبارزات انقلابی مردم اوج گرفت،علیرضا نیز به جمع مبارزین پیوست و ادامه تحصیل را به آینده موکول کرد. با شکفتن شکوفه‌های جمهوری اسلامی ایران،او در کمیته انقلاب،اولین فعالیت‌هایش را در ایران اسلامی آغاز کرد و پس از آن در سال 1358 به سپاه پاسداران پیوست و حراست از بیت حضرت امام خمینی را به عهده گرفت. حوادث کردستان و «عملیات بازی دراز» به عنوان آغاز سفر بی‌پایان علیرضا به صحنه پیکار با دشمنان اسلام و ایران بود. در «عملیات بازی دراز» که به عنوان جانشین عملیات حضور داشت، دستش را به پیشگاه حق تقدیم کرد و پس از شرکت در عملیات‌های «فتح‌المبین» و «بیت‌المقدس» به عنوان فرمانده «گردان حبیب‌بن مظاهر» به لبنان سفر کرد و مدتی را در آنجا همپای برادران مسلمان به مبارزه با صهیونیست پرداخت. عملیات والفجر دو بود و سیزدهم مرداد سال 62، علیرضا زخمی شده بود اما به هر سختی بود خود را به بیسیم عراقی رساند و با دندان، سیم آن را جوید تا ارتباطشان را با عقبه لشکر قطع کند. بعثی ها که متوجه این امر شدند علی را به رگبار بسته و او را به شهادت رساندند.
همسر شهید👇👇 این شهید یک دست خوب حاجت می‌دهد یک دفعه یکی از همسران شهدا که نه اسم حاج علی را می‌دانست و نه خبر داشت من چه نسبتی با او دارم گفت: «سر این خیابان عکس یک شهید را نصب کردند که یک دست ندارد اما شنیدم خیلی حاجت می‌دهد».
در همان شب بعد از عملیات، در اثر پاتکی که دشمن کرده بود، برخی سنگرهای رزمندگان اسلام به تصرف آن‌ها درآمده بود، علیرضا این را نمی‌دانست. علیرضا صبح که برای بیدار کردن بچه‌ها به داخل سنگرها می‌رود، ناگهان خود را داخل سنگری می‌بیند که عراقی‌ها شب قبل آن را تصرف کرده بودند. در این لحظه عراقی‌ها که متوجه علیرضا می‌شوند، نارنجکی را به سوی ایشان پرتاب می‌کنند که نارنجک به گیجگاه شهید می‌خورد اما منفجر نمی‌شود. علیرضا به خودش می‌آید و می‌خواهد نارنجک را به سوی دشمن بیاندازد که نارنجک در دستش منفجر می‌شود و دست راستش قطع می‌شود. بچه‌ها که متوجه سر و صدا می‌شوند، به کمک می‌آیند. اما در وهله‌ اول متوجه دست زخمی علیرضا نمی‌شوند. علیرضا هم برای حفظ روحیه بچه‌ها در کمال آرامش دستش را داخل اورکت می‌کند تا بچه‌ها متوجه نشوند. اما بعد از مدتی بچه‌ها متوجه می‌شوند از داخل اورکت علیرضا خون می‌چکد که در این جا قضیه را می‌فهمند. قبل از انتقال به بیمارستان، عراقی‌ها توسط رزمندگان اسلام اسیر شده و در جایی جمع می‌شوند. همرزمان علیرضا تعریف می‌کنند که دیدم در بین اسرا یکی دارد به شدت به خود می‌پیچد و نگران است. علیرضا از بچه‌ها می‌خواهد که از وی دلیل نگرانیش را بپرسند. وقتی علت را می‌پرسند آن عراقی اعتراف می‌کند که نارنجک را او به سمت علیرضا پرت کرده و می‌گوید: «آن گاه که برخورد خوب شما را با خود دیدم، از این کار پشیمان شدم.» وقتی علیرضا قضیه را می‌شنود به سراغ اسیر می‌رود. قمقمه‌ آبش را به او می‌دهد، می‌گوید: «بخور تا آرامش خود را بیابی»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اشهد ان لا اله الا الله، اشهد ان محمد رسول الله (ص)، اشهد ان على ولى الله سلام علیکم در زمانى قلم به نیت وصیت بر کاغذ مى لغزانم که هیچ‌گونه لیاقت شهادت را در خود نمى‌بینم. وقتى به قلبم رجوع مى‌کنم غیر از سیاهى و تباهى و معصیت چیزى نمى‌یابم و به همین دلیل است که از پروردگار توانا عاجزانه می ‌خواهم که تا مرا نیامرزیده است از دنیا نبرد. پروردگارا با گناهى زیاد از تو که لطف و کرمت را نهایتى نیست، تقاضاى عفو و بخشش دارم و الهى بنده ‌اى که تحمل از دست دادن یک دست را ندارد چگونه بر آتش دوزخت توان دارد، خدایا توبه ‌ام را بپذیر و از گناهانم بگذر که غیر از تو کسى را ندارم و غیر از تو امیدى ندارم. مردم بدانید راهى را که در آن گام نهاده ‌ایم که همانا راه حسین (ع) است و به اختیار انتخاب کرده و تا آخرین نفس و آخرین رمقى که به تن داریم در سنگر رضاى خدا خواهیم ماند و به دشمن زبون کافر خواهیم فهماند که ملتى که پشتیبانش خداست و پیشاپیشش امام زمان فى سبیل الله در مقابل تمامى متحدان کفر خواهد ایستاد و ان شاء الله پیروز خواهد شد. پدر و مادر عزیزم همان گونه که در شهادت برادرم صبر کردید و استقامت ورزیدید اکنون نیز صبر پیشه کنید. در حدیث است که هرگاه پدر و مادرى در مرگ دو فرزندشان استقامت کنند خداوند کریم اجرى عظیم (بهشت) نصیبشان می‌ کند. شما خوب می‌ دانید که شهید عزادار نمى‌ خواهد، رهرو می‌خواهد. برادرم شما هم با قلم و قدم و زبانتان پشتیبان انقلاب و امام عزیز باشید. مادر عزیزم به مادران بگو ... مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیرى کنید که فردا در محضر خدا نمى‌ توانید جواب زینب (س) را بدهید که تحمل‌72 تن شهید را نمود.
برادران عزیز،برادری داشتم که در راه خدا فدا شد. قبلا در وصیتنامه‌ام با او صحبت و درد و دل می‌کردم. اکنون به شما توصیه می‌کنم که برادران عزیزم نکند در رختخواب ذلت بمیرید که حسین (ع) در میدان نبرد شهید شد. مبادا در غفلت بمیرید که علی (ع) در محراب عبادت شهید شد و مبادا در بی‌تفاوتی بمیرید که علی‌اکبر حسین در راه حسین (ع) و با هدف شهید شد. پدر و مادر و همسر عزیزم، مراقبت کنید آنان که پیرو خط سرخ امام خمینی نیستند و به ولایت او اعتقاد ندارند بر من نگریند و بر جنازه من حاضر نشوند. در زنده بودنمان که نتوانستیم بر آنها اثری بگذاریم، شاید در مرگمان فرجی باشد و بر وجدان بی‌انصافشان اثر گذارد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیت الله بهاءالدینی ستاره‌ درخشان معنویت، عرفان و اخلاق رهبر انقلاب درباره ایشان فرمودند: "این عالم بزرگ، از جمله نوادری بود که همواره در حوزه های علمیه هم چون ستاره درخشان معنویت و عرفان، راهنمای خواص و مایه دلگرمی و امید برجستگان اند." ۲۸تیرماه سالگرد وفات این عالم ربانی نثار روح مطهرشان صلواتی عنایت فرمایید اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم
اگرمیخواهیدبدانیدیک انسان چقدرارزش دارد ببینیدبه چه چیزی عشق مےورزد کسی که عشقش ماشینش است ارزشش به همان میزان است اماکسی که عشقش خداست ارزشش اندازه خداست ˝علامه جعفری(ره)˝ اقا جان عشق ما شمای اللهم عجل لولیک الفرج
روزگار نجیب: خانوم اکرم کناری دیل به یاد شهدای غواص و برای زنده کردن دوباره نام این شهیدان سرافراز رکورد شنای با دستان بسته را جابجا کردند... . خانوم کناری در مدت ۱۷۵ دقیقه با دستان بسته ۵ هزار و ۶۵ متر شنا کردند... . پ.ن: 175 شهید غواص در عملیات کربلای 4 پس از اسارت توسط دولت بعث عراق با دست بسته زنده به گور شده بودند که در سال 94 تفحص شدند و به میهن بازگشتند.
#تلنگر #تفکر ای کاش از ما نپرسند بعد از  #شهیـــــدان چه کرده اید .... آخر چه داریم بگوئیم  جز انبوهی از #نقطه_چیـــــن_ها ..... #شهادت یعنی متفاوت به آخر برسیم وگرنه #مرگ پایان همه قصه هاست..... #شهدا #گاهی #نگاهی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هفدهمین روز از چله ی پانزدهم🌟 اعمال مستحبی ، ومراقبتهای این چله را از طرف ، ❣شهید علی عباس حسین پور ❣ هدیه می کنیم به آقا علی بن موسی الرضا علیه السلام
ایشان از مشهد به جبهه اعزام شد و به همین دلیل به‌اشتباه پیکرش بعد از شهادت به مشهد منتقل و به‌عنوان نخستین شهید دانشگاه علوم اسلامی رضوی توسط هم‌دانشگاهیانش در حرم امام رضا (ع) طواف داده شد. یکی از دست‌نوشته‌های شهید قبل از اعزام به جبهه و شهادتش دقیقاً این بود «ای‌کاش امام رضا (ع) را بار دیگر زیارت کنم» این یادداشت یا وصیت، ارادت ایشان به امام رضا (ع) را ثابت می‌کند. یکی از دوستانش بعدها تعریف کرد که در زمان دانشجویی اتاق شهید رو به روی گنبد امام رضا (ع) بود و هر شب رو به گنبد با امام صحبت می‌کردند.
شهید علی عباس حسین پور از شهدای طلبه و دانشجوی لرستان است که در سال 1345 در خرم‌آباد متولد شد، تحصیلات ابتدایی او مقارن بازمان تبعید شهید محراب آیت‌الله مدنی به خرمآباد بود و مقطع راهنمایی را در حالی به پایان برد که انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی (ره) به پیروزی رسید. علی عباس دانش‌آموز سال سوم دبیرستان بود که برای ادای تکلیف عازم جبهه شد و در نخستین مأموریت خود در تاریخ 30 بهمن 1361 در خرمشهر مجروح شد و با آغاز عملیات خیبر دوباره به خط مقدم طلائیه رفت و برای بار دوم مجروح شد. وی برای استقبال از شهادت، 40 روز روزه گرفت و به‌عنوان غواص و خط‌شکن در عملیات والفجر 8 شرکت کرد که در غروب 23 بهمن 1364 در فاو، در حال وضو گرفتن بود که از ناحیه گلو مورد اصابت ترکش بمب شیمیایی قرار گرفت و یا زهرا (س) گویان به شهادت رسید.
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
شهید علی عباس حسین پور از شهدای طلبه و دانشجوی لرستان است که در سال 1345 در خرم‌آباد متولد شد، تحصیل
ایشان مسئول انجمن اسلامی دبیرستان امام خمینی (ره) خرم‌آباد، دانشجوی رشته معارف در دانشگاه اسلامی رضوی مشهد، طلبه حوزه علمیه مشهد، نائب قهرمان در رشته دومیدانی کشور، مسئول آموزش عقیدتی بسیج سپاه، مربی قرآن بسیج خرم‌آباد و از مؤلفان کتاب المعجم المفهرس فی صحیفه سجادیه بود. شهید حسین پور فرمانده گروهان شناسایی لشکر ولی‌عصر (عج) تهران، عضو واحد اطلاعات نظامی قرارگاه سلمان، معاونت اطلاعات عملیات قرارگاه نجف (محور 2)، عضویت واحد اطلاعات سپاه لرستان و غواص خط‌شکن اطلاعات عملیات لشکر 5 نصر بودند البته بعد از شهادتش فهمیدم که چندین مسئولیت دیگر هم داشته است.
در عملیات والفجر 8 لازم بود که رزمندگان از اروندرود عبور کنند و با توجه به اینکه جذر و مد آب در شب شدید است و موج‌های سه متری به وجود می‌آورد، نیروهای غواص باید قبل از عملیات وارد عمل شده و منطقه را شناسایی کنند. شهید به همراه دیگر غواصان در شب نخست عملیات، مصادف با 21 بهمن 1364 بعدازاینکه به‌سختی از آب گذشتند، از موانع دیگری نظیر گل‌ولای، سیم‌خاردار و مین‌ها عبور کرده و کمین‌های دشمن را از بین برده بودند، به‌این‌ترتیب نخستین شب عملیات به‌خوبی انجام شد. در روز دوم عملیات یعنی 23 بهمن، هواپیمای دشمن منطقه را شیمیایی کرد و علی عباس در حال وضو گرفتن مورد اصابت ترکش قرار گرفته و تا انتقال وی به بیمارستان به شهادت می‌رسند.