eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
18.8هزار عکس
8.9هزار ویدیو
238 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
پس از پیروزی انقلاب و بنا به فرمان امام خمینی (ره) بر تشکیل ارتش بیست میلیونی ، این شهید خواستار پیوستن به جمع عاشقان بود اما سن کم او باعث میشد از حضور او جلوگیری کنند، با شروع جنگ تحمیلی مهدی در صدد رفتن به جبهه برآمد و با گذراندن دوره ی تکمیلی بسیج شهر همدان در سال 60 روانه ی جبهه شد. مهدی یک بار در عملیات مسلم بن عقیل بر اثر اصابت ترکش به ناحیه ی صورت مجروح و درعملیات والفجر 2 برای بار دوم این با شدت بیشتر از قبل زخمی شد به نحوی که گمان بردند او شهید شده و 48 ساعت جنازه ی این شهید را در سرد خانه نگهداری کردند اما خواست و اراده خداوند برآن بود که جان بر پیکر پاکش باز گردد ، اما در نهایت مهدی در عملیات کربلای 5 یک تنه به دل دشمن زد تا راه را برای همسنگران خود باز کند و در زیر آتش دشمن به فیض شهادت نائل شد و پروانه ی وجود را که در قفس دنیا محصور گشته بود آزاد ساخت.
بخشی از وصیت نامه ی شهید مهدی صمدی: بار الها ، پروردگارا یاری ام کن در راه رسیدن به هدفم پابرجا و استوار باشم ، بار الها تو مونس و همدم و همراه تنهایی هایم بوده و هستی و امید من به تو بوده و هست ، مرا در راه خود ثابت قدم و استوار بدار . خدایا فقط تو را میطلبم و از تو یاری می خواهم گویی که این وجود پر از گناهم از آتش عشق به تو پر شده است ، همه اش امید پرواز دارد گویی این حقیر دیگر جایی در این قفس تنگ ندارد و این قفس دیگر مرا کفایت نمی کند و باید که این میله های آهنی را در هم بشکنم . بار خدایا مرا در ، درهم شکستن پوشالی قفسی که میله های آن از سنگینی گناهانم درست شده است یاری ام ده و توانایی به من عنایت کن که از این قفس رهایی یابم . در مراسم عزای من گریه نکنید زیرا که دشمنان اسلام خوشحال می شوند و من از همه ی دوستان و آشنایان و خانواده ی عزیزم می خواهم که لباس سیاه بر تن نکنند و از مادرم، پدرم، خواهر و برادرم می خواهم که با خوش حالی از میهمانان پذیرایی کنند هم چون پذیرایی مراسم عروسی و اگر هم خواستند گریه کنند در تنهایی گریه کنند و گریه هایشان برای از دست دادن پسرشان نباشد فقط برای مظلومیت زهرا (س) و علی (ع) گریه کنند زیرا که من به این دو خیلی علاقه داشتم. شما ای پدر و مادر در جلوی دشمنان و دوستان با صورتی خندان باشید که باعث خوش حالی من در خاک گردد و باعث کوری چشم دشمنان در روی زمین. اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله و اشهد ان علی ولی الله عبد الحقیر مهدی صمدی
شهید بزرگوار امروز 👆👆 عزیزانشان از اعضای کانال هستند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴نصیحتی از حضرت #امام_باقر علیه السلام 🔺و علیک بالدّعاء لاخوانک بظهر الغیب فانّه یهیل الرّزق، 🔰بر تو باد به دعا کردن برای برادرانت (از اهل ایمان) در غیاب آنها، زیرا که این کار روزی را سرازیر می‌کند، 📙میزان الحکمه ، ج 14، ح 6820 #شهادت حضرت محمد بن علی،باقرالعلوم(ع) بر عموم شیعیان جهان تسلیت باد
🔻مرضیه هاشمی: شیخ زکزاکی هنوز آزاد نشده است روایت مرضیه هاشمی به نقل از مسعود شجره رئیس کمیسیون حقوق بشر اسلامی و دوست صمیمی شیخ زکزاکی: 🔹شیخ زکزاکی آزاد نشده است. نه تنها شیخ زکزاکی آزاد نشده است، بلکه رژیم بوهاری حتی برای فرستادن ایشان برای معالجه به هند شروط جدیدی گزاشته است. شیخ زکزاکی در حال حاضر به سختی میتواند بایستد، از یک چشم نابیناست، و درصد مسمومیت بالا میتواند هر لحظه به قتل ایشان منجر شود. 🔹شیخ زکزاکی هرگز آزاد نشده بود. قرار بود طبق رای دادگاه، ایشان در محاصره نیروهای امنیتی رژیم بوهاری به بیمارستانی در هند برود و به محض معالجه در محاصره نیروهای امنیتی رژیم بوهاری به نیجریه برگردد تا جلسات دادگاه ادامه یابد. که البته رژیم با تعیین شروط جدید سعی در ممانعت از سفر ایشان برای درمان دارد. 🔹خواهشمند است پیش از تصدیق هر گونه خبر درباره شیخ زکزاکی به یکی از شبکه های موثق زیر مراجعه فرمایید: 🔹به خاطر داشته باشید، در این شرایط حساس فشار مردم و رسانه به رژیم بوهاری نقش کلیدی در وضعیت شیخ زکزاکی دارد، و هر خبر غیر موثق میتواند باعث انفعال مردم و در نتیجه قتل شیخ زکزاکی شود. 🔹خداوند به شما به خاطر تلاش در حمایت از مظلومین جزای خیر دهد. 💢کانال خبری @shohadayeiran57
#مولا_جان ترسم از آن روز که بیایی و من نباشم... ترسم که توبیایی و من در خاک باشم... مهدی فاطمه کی میآیی آقاجان😢 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
یا صاحب الزمان💔 ✔حال‌مان خوب نیست دیگر! چقدر طولانی شد این عصر غیبت! بس است! ✔آقاجان! هیچ وقت این همه امیدوار نبودیم به آمدنت! ؟ ✔به دلم افتاده حتی مادران شهدای دهه‌ی ۶۰ هم ظهورت را می‌بینند! ✔به دلم افتاده حاج‌احمد با تو برمی‌گردد! و اربعین با خودت می‌رویم کربلا! ✔به دلم افتاده پرچم عربستان عوض می‌شود! خدا بعد از این همه دوری، گویی در تدارک وصال است و الا حاج‌قاسم را از کربلای ۵ به گنج کربلا نمی‌رساند! ✔آری! تو اتمام رنج آدمی، مهدیا! و به زودی گریه‌های آدم و نوحه‌های نوح در فراق بهشت تمام می‌شود! ✔ آقاجان! برای ما اصلی‌ترین نشانه‌ی ظهور، واقعیت خرافه‌شکن برق چشمان نائب بر حقت؛ خامنه‌ای است! ✔این مرد، اتکا به تو دارد که ابرمرد ایستاده! و تو را می‌بیند! و فردای ظهور را می‌بیند!عصر آل‌احمدها هرگز جای تقی‌زاده‌ها نیست! گاهی چقدر جلالی می‌شود نائبت آقاجان! ✔آنچه ما امید آمدنش را داریم، گمانم سیدعلی می‌بیند! خوش به حال چشمانش! ✔باید هم این همه نازنین باشد نائب تو! ✔و دارم فکر می‌کنم؛ خود شما چه شمایلی داری! والله عصاره‌ی محمدی! و خلاصه‌ی علی! و رعنا و خوش‌قدوبالا مثل عمویت عباس! مثل حسنین! و درست با همان خال هاشمی علی‌اکبر! ✔ آقاجان! دیروز با ابراهیم_هادی و امروز با هادی_ذوالفقاری و فردا هم با خون شهیدی دیگر، نشسته‌ایم به تماشای قدومت! سلام آقاجان!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سی و هشتمین روز از چله ی پانزدهم🌟 اعمال مستحبی ، ومراقبتهای این چله را از طرف ❣شهید حسن شاکری❣ هدیه می کنیم به آقا علی بن موسی الرضا علیه السلام
جاوید الاثر حسن شاکری در آبان ماه سال ۱۳۲۴ در شهرستان خوانسار دیده به جهان گشود ، نام پدر وی علی اکبر و مادر ایشان رباب بود، ایشان در سال ۱۳۴۸ با همسر خود فاطمه حکیم الهی ازدواج می نمایند که ثمره آن سه فرزند به نام های حسین، احسان و محسن است، تاریخ شهادت ایشان دقیقا مشخص نیست ولی در اسناد بنیاد شهید سال ۱۳۵۸ قید شده است, ایشان از جوانی عضو فعال بسیج بوده و جزو معدود افراد تحصیلکرده دانشگاه نفت بودند ، ایشان با مدرک فوق دیپلم در پتروشیمی آبادان همزمان با وزارت شهید تند گویان مشغول به کار میشوند ، ایشان نه تنها در حق پدر و مادر خود بسیار دلسوز و مسوولیت پذیر بودند بلکه حتی نسبت به خواهران و برادرانشان هم این احساس را داشتند و هنگامی که به آبادان میروند ،به غیر از همسر و فرزندشان، پدر و مادر و خواهر و برادر خود را به همراه خانواده شأن به آنجا می برند و زیر چتر حمایت خود قرار می دهند، هنگامی که خبر از حمله صدام به ایران می آید و نیروهای متجاوز بعثی به سمت آبادان حمله می کنند، ایشان و همکارانشان صحنه را خالی نمی کنند و خانواده را به خوانسار فرستاده و خودشان همچنان در پتروشیمی کار را ادامه می دهند، به گونه ای که شرکت پتروشیمی برای حفظ امنیت کارمندان، ایشان را شب به اهواز می برده و دوباره صبح از اهواز به آبادان می آورد، در همین اثنا یک شب نیروهای بعثی کل اتوبوس را در جاده اهواز آبادان متوقف کرده و همه کارمندان از جمله شهید شاکری را به اسارت می برند،