#یک_عکس_یک_خاطره
شهیدوالامقام،حسنرنجبر🌹
__
قطارِ قم اهواز
پاييز ١٣٦٢
بنده
شهيد حسن رنجبر.
قطار جنگ خيلي سريع حركت كرد.
قطاري با ايستگاههاي آسماني.
هر كدام از رفقايم در يك ايستگاه پياده شدند.
يكي، ايستگاه بدر.
يكي، ايستگاه خيبر. يكي، كربلاي ٤.
يكي، والفجر ٨.
بعضي هم مثل من به خودشان آمدند ديدند، قطار به ايستگاه آخر رسيد و سوت كشيد.
اين عكس چند ماه قبل از شهادت حسن است. نيمه شب در راهروي قطار ميگشت و به رفقايش سر ميزد. كنار من ايستاد و عكس انداختيم.
عكسي كه با ديدنش،
به روزهاي جنگ ميروم.
حاج حسین یکتا👆👆
#یا_حسین..
✴️قبل اذان صبح بود. با حالت عجیبی از خواب پرید.
گفت : "حاجی خواب دیدم . قاصد امام حسین (ع) بود . بهم گفت: آقا سلام رساندند و فرمودند : به زودی به دیدارت خواهم آمد . یه نامه از طرف آقا به من داد که توش نوشته بود:
« چرا این روزها کمتر زیارت عاشورا می خوانی...؟»
💠همینجور که داشت حرف میزد گریه می کرد. صورتش شده بود خیس اشک. دیگه تو حال خودش نبود.
چند شب بعد شهید شد...
#روحمان_بایادش_شاد
#شهید_محمد_باقر_مومنی_راد
مولایم
از عاشورا
تا زمان آمدنتان
هر روز
روزهای مصیبت است ...
اسارت
رأسهای خونینِ بر نیزه
پاهای زخمی و آبله خورده
دلتنگیِ یتیمانِ بی پدر
دستهایِ بسته و پاهایِ در زنجیر
آوارگی و دربدری
و شادیِ هلهله بی امانِ حرامیان !!
مولای من حق دارید
که بجای اشک خون گریه کنید ...
▪️خدایا به یتیمی آل محمد
▫️به یتیمی ما خاتم عنایت فرما