قسمتی از وصیت نامه شهید
این شهید در قسمتی از وصیتنامه خونین خویش،می نویسد “نمیدانم که این بدن ضعیف به وطن یا سرزمین اسلامیام باز میگردد و یا تکه تکه و چاک چاک میشود و شاید اصلا بدنی نماند و مانند صدها شهید گمنام مفقود درکربلای ایران و در خارج از مرزها در راه هدف، در بیابانها بر روی شنهای داغ و تفتیده بماند، اما در این راه، خود را نمیبینم و تنها خدا را میبینم. مگر حسین زهرا(ع) در عاشورا نفرمود که اگر دین جدم پیامبر با کشته شدن من باقی میماند پسای شمشیرها وای نیزهها بر بدنم فرود آیید و بدنم را تکه تکه کنید. حال اگر دین اسلام با جهاد و به خون خفتن من زنده میماند، پسای خمپارهها وای رگبار مسلسلها بر بدن من ببارید و بدن ما را قطعه قطعه کنید که ما در سنگر ماندهایم و آمادهایم؟
“با شما مردم یک سخن دارم. اگر دست از انقلاب و ولایت بردارید و یا بیتفاوت بمانید، شهدا روز محشر جلوی شما را خواهند گرفت وای مسئولین! شما به واسطه خون عزیزان و جانبازان روی کار آمده و مسئولیت و جایگاه گذشتگان را به عهده گرفتید، مصلحت اندیشی نکنید و سازش و بیتفاوتی را کنار بگذارید و سخت و مقاوم باشید.
#سید_برای_ولایت_مولا_کاری_کن...
#علامه_سید_مرتضی_عسگری
🍃حالش بسیار بد شد و به کما رفت ، اما ناگهان به هوش آمد ، انگار معجزه شده بود. آن شب حضرت زهرا(س) را در مکاشفه میبیند که به او میگوید سیدمرتضی برای ولایت مولا کاری کن ،
در سال 75 اولین چاپ کتاب ایشان"معالم المدرستین" بود و در سال 83 از دنیا رفتند...
شادی روحشان صلوات
♥️ #اللهم_ارزقنا_شهادت ♥️
﷽
اَللّهُمَ عَجِّللِوَلیِّڪَ الفَرَج
#خبرآمدکهحسینبنعلیراهیشد 🥀
وقتیکهمیرفتند
دنیاگریهمیـــکرد
#۸ذیالحجه
سالروزحرکتکارواناباعبدالله
علیهالسلامازمکهبهسمتکربلا😔
1_90790376.mp3
2.23M
💠 فردا روز#عرفه است شما #جوان ها قدر این روزهای بزرگ را و این ساعات با ارزش را بدانید
#امام_خامنه_ای
4_5940524250992477575.mp3
39.07M
🎙 دعای شب عرفه (اللَّهُمَّ یَا شَاهِدَ کُلِّ نَجْوَى ...)
🔺 بانوای: #حاجمیثممطیعی
💠 از اعمال شب #عرفه
👈 مشاهده متن:
Meysammotiee.ir/post/1433
شـ🌙ـب #عـرفـه
شب دعا، عبادت، توبه و آمرزش الهی
💠🔹پیامبر اڪرم ﷺ فرمودند:
◽️همانا در شـب عـرفـه
هر دعای خیری مستجاب میشود
◽️پاداش کسی که در این شب
به عبادت خداوند متعال بپردازد
معادل پاداش عبادت صدوهفتاد سال است
◽️شب عرفه شب #مناجات است
و در این شب خداوند توبهٔ
#توبه کننده را میپذیرد.
📗اقبال الاعمال، صفحه ۶۳۴
آه، بدجور مرا کوفه به هم ریخت حسین
همه ی شهر به یکباره سرم ریخت حسین
باورم نیست که آواره شدم در این شهر
نیست پنهان ز تو، بیچاره شدم در این شهر
تو نبودی که ببینی چه شبی سر کردم
تا سحر گریه به تنهایی حیدر کردم
#السلام_علی_سفیر_الحسین✋
#شهادت_حضرت_مسلم(ع)🥀
#مراقبتهای_چله_بیست_چهارم👇👇👇
✅ صبح ها👈 تلاوت سوره یاسین و آل یاسین
✅ ظهرها 👈 خواندن فرازی از خطبه غدیر که در کانال گذاشته می شود .
✅ شبها 👈 خواندن فرازی از زیارت جامعه کبیره که در کانال گذاشته می شود.
#مراقبت_عملی 👇👇
✅ بخشش از دوست داشتنی ها
✅ تجدید بیعت روزانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ ﷽✨
#زیارت_آل_یاسین
امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در نامهای به یکی از یاران خود نوشتند:
هرگاه خواستید به وسیله ما
👈 به سوی خدای تبارک و تعالی و
👈 به سوی ما توجه کنید،
پس بگویید چنانکه خدای تعالی فرموده است:
سَلامٌ عَلَىٰ آلِ يس ...
📚 مفاتیح الجنان
سلام علیکم💐
در نهمین روز از چله 🌟 بیست و چهارم🌟
و در نهمین روز از ماه ذی الحجه
مهمان سفیر کربلا
🏴 مسلم بن عقیل🏴 هستیم.
مسلم بن عقیل بن ابیطالب بن عبدالمطلب بن هاشم برادرزاده حضرت علی علیه السلام است.
مسلم همسر رقیه دختر حضرت علی علیه السلام است که مادرش کلبیه بود.
وی به سال 60 ه.ق شهید گشت و از اجله بنیهاشم و کسی است که سید الشهداء او را به لقب ✅ ثقه ✅ ملقب فرموده. وی صاحب رأی و علم و شجاعت بوده و در مکه اقامت داشت.
چون مردم کوفه اطاعت خود را نسبت به امام حسین علیه السلام اعلام داشتند. حسین بن علی او را روانه کوفه ساخت که به نام آن حضرت از اهالی کوفه بیعت بگیرد. اما یزید، عبیدالله بن زیاد را به حکومت کوفه فرستاد و عبیدالله مردم را از بیعت حسین علیه السلام منع و آنان را متفرق کرد و مسلم را به شهادت رساند.
⚠️نامه های کوفیان⚠️
زمانی که دوازده هزار نامه با بيش از بيست و دو هزار امضا از طرف کوفيان به دست امام حسين عليه السلام رسيد، آن حضرت تصميم گرفت به نامه های ايشان پاسخ دهد. از اين رو، نماينده ای از طرف خود برای بررسی اوضاع و سنجش روحيه مردم به کوفه فرستاد. به اين منظور، نامه ای برای ايشان نوشت و مسلم بن عقيل، عموزاده و شوهرخواهر خويش را به عنوان سفير و نماينده به کوفه فرستاد.
مأموريت خطير مسلم در سفر به کوفه، تحقيق درباره اين بود که آيا عموم بزرگان و خردمندان شهر، آماده پشتيبانی از امام حسين عليه السلام و عمل به نامه هايی که نوشته اند هستند يا نه؟ مسلم شبانه وارد کوفه شده، به منزل يکی از شيعيان مخلص رفت. خبر ورود مسلم در شهر طنين انداز گرديد و شيعيان نزد او رفت و آمد و با امام عليه السلام بيعت می کردند. در تاريخ آمده که دوازده، هجده و يا به نقل از ابن کثير، چهل هزار نفر با مسلم بيعت نمودند.
نامه مسلم در کوفه به امام حسین علیه السلام
مسلم پس از ✅چهل روز✅ بررسی اوضاع کوفه، نامه ای به اين مضمون به امام حسين عليه السلام نوشت: «آنچه می گويم حقيقت است. اکثريت قريب به اتفاق مردم کوفه آماده پشتيبانی شما هستند؛ فورا به کوفه حرکت کنيد». امام که از احساسات عميق کوفيان با خبر شده بود، تصميم گرفت به سوی اين شهر حرکت کند.
⚠️ورود ابن زیاد به کوفه⚠️
ابن زياد به همراه پانصد نفر از مردم بصره، در لباس مبدّل و با سر و صورت پوشيده وارد کوفه شد. مردم که شنيده بودند امام عليه السلام به سوی آنان حرکت کرده، با ديدن عبيداللّه گمان کردند آن حضرت وارد کوفه شده است. لذا در اطراف مرکبش جمع شده، با احساسات گرم و فراوان به او خير مقدم گفتند. پسر زياد هم پاسخی نمی داد و همچنان به سوی دارالاماره پيش می رفت تا به آنجا رسيد. نعمان بن بشير(حاکم کوفه) که گمان می کرد او امام حسين عليه السلام است، دستور داد درهای قصر را ببندند و خود از بالای قصر صدا زد: از اينجا دور شو.
من حکومت را به تو نمی دهم و قصد جنگ نيز با تو ندارم. ابن زياد جواب داد: در را باز کن. در اين لحظه مردی که پشت سر او بود صدايش را شنيد و به مردم گفت: او حسين عليه السلام نيست، پسر مرجانه است. نعمان در را گشود و عبيداللّه به راحتی وارد دارالاماره کوفه شد و مردم نيز پراکنده گشتند.
طوعه زنی جوانمرد
مسلم، غريب و تنها در کوچه های کوفه می گشت. نمی دانست کجا برود. افزون بر تنهايی، هر لحظه بيم آن می رفت او را دستگير کرده، به شهادت برسانند. به ناگاه در کوچه ای، زنی را ديد که بر درِ خانه ايستاده است. تشنگی بر مسلم غلبه کرد. نزد آن زن رفته، آبی طلبيد. زن که طوعه نام داشت، کاسه آبی برای مسلم آورد. مسلم بعد از آشاميدن آب همانجا نشست. طوعه ظرف آب را به خانه برد و بعد از لحظاتی بازگشت و ديد که مرد از آنجا نرفته است. به او گفت: ای بنده خدا! برخيز و به خانه خود، نزد همسر و فرزندانت برو و دوباره تکرار کرد و بار سوم، نشستنِ مسلم را بر در خانه اش حلال ندانست.
مسلم از جای خويش برخاست و چنين گفت: من در اين شهر کسی را ندارم که ياری ام کند. طوعه پرسيد: مگر تو کيستی؟ و پاسخ شنيد: من مسلم بن عقيل هستم. طوعه که از دوستداران خاندان پيامبر (ص) بود، در خانه را به روی مسلم گشود و از او پذيرايی کرد.
⚠️سخنان عبيداللّه برای دستگيری مسلم⚠️
با آنکه مسلم تنها شده بود، ولی باز عبيداللّه از ترس او و يارانش از قصر بيرون نمی آمد. لذا به افراد خويش دستور داد همه جای مسجد را بگردند تا مبادا مسلم در آنجا مخفی شده باشد. آنان نيز همه مسجد را زير و رو کردند و مطمئن شدند که مسلم و يارانش آنجا نيستند. سپس عبيداللّه وارد مسجد شد، بزرگان کوفه را احضار کرد و گفت: «هر کس که مسلم در خانه او پيدا شود و او خبر ندهد، جان و مالش بر ديگران حلال است و هر کس او را نزد ما بياورد، به اندازه ديه اش پول خواهد گرفت».
تهديد و تطميع عبيداللّه کارساز شد و بلال، فرزند طوعه، به دليل ترس و به طمع رسيدن به جايزه، صبح زود وارد قصر شده، مخفیگاه مسلم را لو داد. عبيداللّه با شنيدن اين خبر، به محمد بن اشعث دستور داد به همراه هفتاد نفر مسلم را دستگير کنند.