eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
8.4هزار ویدیو
232 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ○اسکناسی که از طرف حضرت آقا به عنوان عیدی به شهید🌷 اهدا میکنند که همین اسکناس باعث شناسایی شهید میشه.. 🌷 ♥️ ♥️
شهید قدرت الله عبودی در ۱۸ خرداد سال ۱۳۵۲ در خانواده‌ای مذهبی در شیخ عبود به دنیاآمد. از کودکی بسیار باهوش و زرنگ بود و به مسائل دینی پایبند بود. به قول خودش از ۸ سالگی نماز می خواند و روزه می گرفت و به حلال و حرام خیلی پایبند بود. سال ۱۳۶۵ در سیزده سالگی به جبهه رفت و در جبهه ازناحیه شکم مجروح و شیمیایی شد ولی هیچ حقوق یا مستمری دریافت نمی کرد و حتی کارت شناسایی جانبازی هم نگرفت و معتقد بود جهاد در راه خدا باید مخفی باشد. در بیست و پنج سالگی اموال‌ش را حلال کرد و به قول معروف خمس مالش را پرداخت کرد. همیشه با حسرت از شهدا صحبت می کرد و معتقد بود از قافله شهدا عقب مانده و توفیق شهادت را نداشته،احترام خاصی به سادات و خانواده شهدا داشت. هر سال درنیمه شعبان جشن مفصل و باشکوهی برای ولادت صاحب الزمان می گرفت. شهید قدرت الله عبودی روبروی مغازه‌‌اش را تزیین و ریسه بندی می کرد از مردم محل باشیرینی و میوه و شربت پذیرایی می کرد و برای اقوام هم شام مفصلی درست می کرد.
سال ۹۲ برای رفتن به سوریه و مبارزه با داعش ثبت نام کرد و دوره های آموزشی را گذراندوبی صبرانه منتظر رفتن به سوریه بود. حتی چک سفید امضا هم داده بود و گفته بود هرچه قدر دوست دارید بنویسید و برداشت کنید فقط من را به سوریه ببرید. ۲۵اسفند سال ۹۵ راهیِ شام بلا شد و روز ۹ فروردین سال ۹۶ در شیعا سوریه آسمانی شد و به آرزوی دیرینه اش رسید. شهید عبودی نمازهایش  به موقع بود و به نماز اول وقت خیلی اهمیت می داد نماز شبش هیچ وقت ترک نمی شد و حتی در سوریه که خیلی خسته بودند و با کمبودِ آب هم مواجه بودند. دوستانش می گفتند ته مانده آب های بچه ها را جمع می کرد و در آن سوز و سرما تجدید وضو می کرد و نماز شب می خواند. خانمش می گوید نیمه شب که برای نماز شب بیدار میشد بعد از نماز شب، زیارتنامه همه ائمه راکه در گوشیِ موبایلش داشت می خواند و به زیارت حضرت زینب که می رسید با دو دست به سرِخودش می زد و ضجهه می زد و گریه می کرد
پیکرپاک شهید ۱۰ فروردین سال 96 به شیراز منتقل شد و در روز ۱۵ فروردین در گلزار شهدای شیخ عبود به خاک سپرده شد.
در بخشی از وصیت‌نامه شهید عبودی آمده است: خدا را شاکرم که به من توفیق پوشیدن لباس مقدس را داده و لیاقت لبیک به حضرت زهرا (س) و امام حسین (ع) و حضرت زینب (س) را داشته باشم و خدا را قسم به حضرت زهرا (س) و امام حسین (ع) که شهادت در راه بی بی زینب (س) و حضرت رقیه (س) را نصیب بنده کند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨ ﷽✨ مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بهار با ⁦❣️⁩ 📚 (۲۷)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_484897422556790953.mp3
1.72M
دوشنبه روز زیارتی 🌸امام حسن علیه السلام 🌸امام حسین علیه السلام دعا🤲
📢 هشدار ❗️ ❗️ طبق خبرهای رسیده، طیف صادق شیرازی که به شیعه انگلیسی معروف است، تصمیم گرفته در ایام ماه با برگزاری مراسمات به اصطلاح عزاداری بدون رعایت پروتکل های بهداشتی و فیلمبرداری از این مجالس، آن را بصورت گسترده در فضای مجازی منتشر کند تا وجهه عموم عزاداران سیدالشهداء را تخریب کنند!! ↩️ قرار شده است در کمک به پیشبرد این شوم و انتشار گسترده این فیلم های از قبل آماده شده، شبکه وهابی سعودی اینترنشنال، بی بی سی انگلیسی فارسی زبان و شبکه بهایی من‌وتو کمک کنند!! هشدار اول 👈 فریب نخوریم❗️ هشدار دوم 👈 در مراسمات عزاداری، مطابق امر ولی فقیه، به پروتکل های وزارت بهداشت عمل کرده و خوراک رسانه ای برای دشمنان ایجاد نکنیم❗️❌ بصیرت عمار (ایتا) 🔍🔭 🔭🔍 @basirrat_ammar
1_25727241.mp3
5.71M
🍃لباس مشکیمو بیارین محرم از راه اومده 🎤 محمود_کریمی 💔
🏴 شیعیان نیجریه تحت دلخراش ترین شکنجه ها و شهادت ها دارند هزینه ی اعتقاداشون را می دهند، همچون سمیه و یاسر زمان پیامبر! ➖جهت تعجیل در امر مبارک ظهور صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀 این عکس یکی از دردناکترین و در عین حال حماسی‌ترین لحظات فکه، ماجرای گردان حنظله است که ٣٠٠ نفر از نیروهایش درون یک کانال به محاصرۀ عراقي ها در می‌آیند آنها چند روز با تکیه بر ايمان خود به مقاومت ادامه می‌دهند و به مرور همگی توسط آتش دشمن و یا عطش مفرط به شهادت می‌ﺭﺳﻨﺪ، ساعات آخر گردان ‏همت را خواست، حاجی پای بیسیم آمد صدای ضعیفی را از آن سوی خط شنید که می‌گوید: احمد رفت، حسین هم رفت، باطری بی‌سیم دارد تمام می‌شود ‎عراقي ها عنقریب می‌آیند تا ما را خلاص کنند، من هم خداحافظی می‌کنم از قول ما به ‎امام بگویید همانطور که فرمودید ‎حسين وار‎ مقاومت کردیم، ﻣﺎﻧﺪﻳﻢ و ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ایستادیم.... پ.ن: این وعدہ خداست ڪہ را نمے بخشد! حق الناس است نمے دانم با این حق النـــــاس بزرگے ڪہ بہ گردن ماســــــت، چہ خواهیم ڪرد؟!
می گـویند : شهـدا رفتند تا ما بمانیم ... ولـــی من می گویـم : " شهـدا رفتند تا ما هم به دنبالـشان بـرویـم " آری ! جـامانـده ایـم ... دل را بایـد صـافــ کـرد !
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام علیکم💐 بیست و هشتمین روز از چله 🌟 بیست و چهارم🌟 مهمان سفره شهید 🌷محمد تقی ارغوانی 🌷 هستیم.
شهید تقی ارغوانی یکی از کارمندان روابط عمومی شهرداری منطقه 21 تهران بود که برای دفاع از حریم اهل بیت(ع) داوطلبانه عازم سوریه شد ودر سال 94 توسط نیروهای تروریستی و تکفیری به شهادت رسید. شهید ارغوانی اولین شهید مدافع حرم شهرداری محسوب می‌شود. او همچنین یکی از عکاسان خبری بود که به صورت افتخاری با خبرگزاری‌های کشور در موضوعات مختلف همکاری داشت. از شهید ارغوانی یک پسر 12 ساله به  یادگار مانده است.
همسر شهید ارغوانی : وی به فعالیت‌های قرآنی بسیار علاقه‌مند بود و حتی در مواجهه با مشکلات، حل آن را با قرائت چندین سوره و مراجعه به قرآن کریم جستجو می‌کرد و به این امر، بسیار معتقد بود و این سنت را همچنان در میان خانواده نیز پابرجا گذاشته است. شهید ارغوانی، فوق‌العاده سرزنده و شوخ‌طبع بود و با هرکس به اقتضای سن و سالش رفتار می‌کرد. به برگزاری محافل قرآنی علاقه‌مند بود، حتی یک‌بار یکی از قراء مطرح بین‌المللی را که به تهران آمده بود با خواهش بسیار برای اجرا در محفلی به مسجد جامع امام حسین(ع) وردآورد، محل زندگیمان، آورد.
مدت اولین  ماموریت به 43 روز رسید و ایشان  به سلامت برگشتند. اما زمانی که این بزرگوار برای بار دوم تصمیم به رفتن گرفت بنده راضی نبودم دلشوره عجیبی داشتم، به او گفتم شما که ادای دین خود را یک بار انجام داده‌اید من راضی نیستم . آن شب با هم خیلی در این رابطه صحبت کردیم و شهید گفت هر چه شما بگویید چون راضی نیستی من هم دیگه در این رابطه صحبت نمی‌کنم. همان شب خواب دیدم که حرم حضرت زینب (س) از همه طرف در حال خراب شدن است  و بنده هم در آن حالت گریه و ناله می‌کنم، در همین حال حضرت زینب (س) آمدند و گفتند اگر می‌خواهید که حرم ما اهل بیت سرپا بماند در این راه باید خون و جان بدهید که در این لحظه از خواب بیدار شدم و شهید هم بیدار شد و من در همان لحظه خوابم را تعریف کردم و گفتم که من مخالفتی با رفتن شما به سوریه ندارم.
روز تدفین شهید با سالروز شهادت حضرت زهرا(س) مصادف شد. همسرش در شیوه شهادت او نیز معجزه‎ای می‎بیند و می‎گوید: ایشان که علاقه خاصی به حضرت زهرا(س) داشت، دو تیر به سینه و یک ترکش به پهلوی راستش خورده بود. به جرأت می‌گویم این ترکش پهلو و گلوله سینه مزد ارادت به بی‎بی دو عالم و معجزه‌ای برای ایشان در زمان شهادت بود.
4-5 روز بیقرار بودم، خلوتی که در معراج شهدا داشتم من را آرام کرد، اما باز بیقرار بودم تا اینکه که خوابش را دیدم. تقی اشک های چشمم را پاک می کرد و می گفت: «دیگه دوست ندارم گریه کنی هرگز گریه نکن! من خوبم و شک نداشته باش که برای خانواده ام عزت می آورم...» من هم از صبح دیگرگریه نکردم...