3.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
غبار روبی حرم مطهر حضرت #شاهچراغ توسط سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
امروز سالگرد شهادت بهترین تکتیرانداز تاریخ است... شهید عبدالرسول زرین که بین بعثیها به صیاد خمینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 خبر علامه مجلسی از عالم #برزخ
خودم را آنطرف اتاق دیدم
دیگران گریه میکردند
کسی صدای من را نمیشنید
ندایی آمد، چه عملی برای ما آوردی ...
🎙 حجت الاسلام عالی
#ولایت_پذیری با ذکر مثال؛
دیدار رهبری بود. کاغذ و قلم دستش بود و تند تند مطالبی رو که آقا می فرمودن مینوشت. بهشون عرض شد: "امیر، فردا صبح که تشریف بیارید اداره، تمام فرمایشات آقا تایپ شده روی میزتونه"
جواب داد: "یعنی اوامر امامم تا فردا صبح روی زمین بمونه؟؟!!"
#ولایت
#صیاد_دلها
هدایت شده از الحقنی بالصالحین«یرتجی»
#چله_سلامت_بوقت_اذان
✅ بعداز اذان صبح 👈 تلاوت سوره فجر از طرف شهید آنروز هدیه به روح مطهر امام خمینی (رحمت الله علیه ) و صلوات خاصه حضرت زهرا سلام الله علیها
✅ بعداز اذان ظهر 👈خواندن دعای نور حضرت زهرا سلاماللهعلیها
✅ بعداز اذان مغرب👈 تلاوت سوره حجرات از طرف ائمه روز هدیه به امام زمان عج
و روز جمعه از طرف بقیه الله الاعظم عج هدیه شود به به روح مطهر پیامبر ختمی مرتبه
✅ مناجات مسجد کوفه امیرالمؤمنین علیه السلام در هر ساعت از شبانه روزکه می توانید.
# مراقبت _ عملی👇
✅ تبیین بخش هایی از توحید مفضل
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
#چله_سلامت_بوقت_اذان ✅ بعداز اذان صبح 👈 تلاوت سوره فجر از طرف شهید آنروز هدیه به روح مطهر امام خمی
سی و یکمین روز از 🌟💫چله ( بیست و هشتم ) 🌟💫 مهمان سفره پرستار شهید 🌷مریم رحیمی🌷 هستیم.
مریم رحیمی پرستار ۲۷ ساله در بیمارستانهای امتیاز و فوریتهای شهید رجایی شیراز مشغول به خدمت بود که با وجود بارداری دفاع از سلامت را رها نکرد و همچنان مشغول خدمت رسانی به بیماران بود که هفته پیش به کرونا مبتلا شد. حال وخیم وی سبب شد به توصیه پزشکان نوزاد شش ماههاش را زودتر از موعد مقرر و با عمل سزارین به دنیا آورد اما دو روز بعد از تولد فرزندش در گذشت. فرزند شش ماهه نیز پس از چند روز دوری به مادر شهیدش پیوست.
حاج آقا ی رحیمی، پدر بانوی شهید می گوید : 👇
27 سال پیش خداوند به من و همسرم مریم خانم را به امانت دادند. نگاه ما این طور است که همه فرزندان از برکات و مال خداوند هستند و همین رسیدن به مفهوم مشیت الهی را برای ما سهل میکند و برای این داغ به ما صبر میدهد. مریم خانم از سنین نوجوانی بینش و بصیرت ویژه ای داشتند. در شیراز کانونی بود به نام رهپویان وصال که ایشان زمان اوقات فراغت شان در آنجا مشغول مطالعه و بحث های سیاسی و اجتماعی و عقیدتی با هم سن و سالان شان میشدند. برای نخستین بار از طرف همین کانون به اردوی راهیان نور رفتند و دلدادگی به سلوک شهدا از همین سفر معنوی در دل او شکل گرفت.»
تمام طول بیماری شهیده مریم رحیمی به توسل و تسلیم در برابر خواست الهی گره خورد.هر گره کوری که به کارش میافتاد از شهدا استمداد میخواست و سرآخر قسمت خودش و فرزند 6 ماهه در زهدانش هم پیوستن به قافله رو سپید شهدا شد. پدر پرستار نمونه بخش آی سی یوی بیمارستان شهید رجایی میگوید دخترش همیشه به روپوش سپیدش اشاره میداد و میگفت اگر از این لباس سفید به رو سپیدی رسیدیم هنر کردهایم و همه این هنر را هم در خدمت به محرومان و بیماران خلاصه میکرد: «مریم خانم در نیمه آبان ماه به کرونا مبتلا شد. متاسفانه با توجه به وضعیتشان بیماری پیشرفت زیادی داشت. ایشان دو روز در خانه بستری شدند. اما بعد با همراهی بی دریغ همکاران فداکارشان در بیمارستان زنان و زایمان زینبیه بستری شدند. رسیدگی شبانه روزی به ایشان آغاز شد. پزشکان و متخصصان و پرستاران این بیمارستان برای دخترم سنگ تمام گذاشتند و لحظهای بالین دخترم را ترک نکردند اما مقدرات الهی این گونه رقم خورد که زندگی کوتاه اما پر برکت ایشان با مقام شهید راه خدمت و مدافع سلامت به پایان برسد.»
پدر شهیده مریم رحیمی از دلبستگی دخترش به حاج قاسم سلیمانی میگوید و راوی خاطرهای از او میشود: «میگویند به دخترم مرخصی نداده اند و او به این دلیل بیمار شده است. ما که خانواده او هستیم شهادت میدهیم که ایشان در طول همهگیری بیماری کرونا به دنبال آسایش و راحتی و مرخصی حتی در شرایط بارداری نبود. ایشان مرخصیهایش را به بهترین شکل ممکن خرج میکرد. خوب به یاد دارم که شهادت حاج قاسم بی اندازه ایشان را منقلب کرده بود. در خانه راه میرفت و ذکر می گفت و مثل دختری برای پدر از دست رفته ای آرام زمزمه میکرد و اشک میریخت. به من گفت که قصد دارد هر طور شده چند ساعتی برای مراسم خاکسپاری سردار حاج قاسم سلیمانی به کرمان برود و به سرعت به سر پستش در بیمارستان برگردد. قسمت ما شد و در این مراسم همراه دخترمان شدیم. جمعیت زیادی به بدرقه این شهید والامقام آمده بودند. دخترم زیارت عاشورا را از بر بود و در تمام طول مراسم تشییع این زیارت را میخواند و از حاج قاسم شفاعت و شهادت میخواست. بعد از اتمام مراسم هنگام بازگشت بسیار خسته شده بودیم. ساعتها ایستاده بود و رمق نداشت. با این حال خوب به خاطر دارم که چطور خدا را شکر میکرد که به این مراسم رسیده و آن را از دست نداده بود.