همواره با گرایشات ضد ایرانی مقابله میکرد هر چند خود دل پردردی از این برخوردهای دشمن ساز داشت. در آخرین دیدارمان میگفت فلانی از خیلی ها دل سرد شدم خیلی ها تلاش کردند که ذهنیت من را نسبت به ایران خراب کنند ولی به عشق آقا همه را تحمل میکنم . میگفت شما علوی هستید و ما فاطمی و ما نباید از هم جدا بشویم.
بهترین خاطره زندگی اش دیدار با حاج قاسم سلیمانی بود و تحولی که بعد شهادت مرادش ابوحامد و فاتح برای فاطمیون بوجود آمد. خود مسئولیت صدور برگه هویت را برای رزمندگان فاطمیون به عهده گرفت و آرزویی که سالها بر دل بسیاری از رزمندگان بود را با دادن برگه ها برآورده کرد.
دوست داشت از پتانسیل فاطمیون در ایران و خارج از مناطق جنگی استفاده بیشتری شود و با راه اندازی هیات شهدای گمنام افغانستان در امام زاده عبدالله شهر ری اجتماع آنان را فراهم نمود و خیریه ای را برای کمک به خانواده های مدافعان حرم راه اندازی کرد.
برادر عزیزمان جعفر حسینی در آخرین اعزام خود و در حالیکه جنگ در حال خاتمه بود به منطقه رفت و با انفجار سنگینی اثرات موج گرفتگی و ترکش های فراوان بر روی جان و تنش نقش بست.
از آن زمان او بیشتر در بیمارستان بستری بود تا کنار خانواده یا جامعه.
همسر صبور و دختر کوچک نازنین و پسربچه جعفر حسینی دیشب او را بعد مدتها سرحال دیدند. با هم به مهمانی رفتند و بعد به خرید رفتند. همسرش خدا را شکر میکرد که نشانه های سلامت را در همسرش می بیند.
وقتی پنج صبح گفتند جعفر شهید شده تنها یک دغدغه داشتم. میدانستم او همانند بسجیان افسانه ای روزهای اول انقلاب بحث جانبازی خود را پیگیری نکرده بود و این یعنی ممکن بود نام او جزء شهدا قید نشود.
جوانی که تنها آرزوی اش دیداری مجدد با حاج قاسم سلیمانی و درد و دل هایی از جنس فاطمیون بود امروز به برگه احراز هویت یا احراز شهادت نیازی ندارد بیش از او ما نیاز داریم که او را همچون قهرمانی برای جوانان افغانستان و جوانان دنیا فریاد کنیم....
زینب هر گاه از پدر سخن می گوید ؛ محال بود از آرزوی بابا برای آزادی فلسطین و افغانستان سخن نگوید . هر بار که احوالپرس پدر قهرمانش می شدیم، با تمام کودکیش بزرگوارانه به فرزندان شهدا اشاره می کرد و می گفت : "پدرم همیشه دل نگران فرزندان شهید است ؛ می گفت باید حواسمان به آنها باشد . برای فرزندان شهید خیلی سخت است . "
به یاد شهید مدافع حرم فاطمیون، آموزگار شهید محمد جعفر حسینی (ابوزینب)🌹
🌹بهشت زهرا-قطعه ۵٠-ردیف ١٣۶-شماره ٢۵
#محمد_جعفر_حسینی
بزرگواران
خانواده های شهدای فاطمیون یادمان نرود
احوال پرسی، سرکشی، رفع مشکلات آنها
صحبت های حجت الاسلام پناهیان در دیدار خانواده شهید - شهید مدافع حرم محمد جعفر حسینی
ایشان گفتند: ما حسرت شما را می خوریم.
بنده خودم برای حاجت گرفتن و عرض توسل و تمنّا خدمت این شهید والامقام رسیدم.
افتخاری است برای ما که در زمان شما زندگی می کنیم. اینقدر ما به شما افتخار می کنیم.شما ستون های امّت اسلامی هستید که به زودی انشالله موجب ظهور حضرت خواهید شد.
ما نسبت به شهدای مهاجر بیشتر احساس شرمندگی می کنیم. شما پاداش هجرت را برای خودتان به ثبت رساندید و هم پاداش جهاد را.
واقعاً شرمنده ی فرزند شما هستیم، امنیّت ما، آرامش ما، حیات جامعه ی ما و حیات انقلاب ما، به شهدایی مثل فرزند شما، وابسته است. واقعاً من می دونم هیچ کس نمی تونه از شما، تقدیر و تشکّر بکند، شما در غربت زندگی کردید، بدون این که کسی تشویقتون کنه انقلابی شدید، انقلابی ماندید، علی رغم همه ی رنج ها،با خدا معامله کردید. حتماً خود حضرت ولی عصر ارواحنا له الفداء، قلب شما، قلب مادر و قلب همسرشان را تسکین خواهد داد. حتماً خود حضرت ولی عصر، فرزندان این شهید را تحت حمایت خودش قرار خواهد داد.
من با همه ی وجود به شما غبطه می خورم و از شهید شما تقاضا دارم که ما را شفاعت کنند.
جوانی به این پاکی، جوانی پر از استعداد، و واقعاً مفتخریم در زمان امثال فرزندان شما داریم زندگی می کنیم. فرزند شما از ما جلو زد. السابقون السابقون اولئک المقربون
این بچه ها هر لحظه که دلشان برای بابا تنگ می شود، یقیناً فاطمه ی زهرا سلام علیها ۀن ها را مورد حمایت قرار می دهد.
در روایت است: یک شهیدی که از خانه می رود، خدا می فرماید: من عضو آن خانه می شوم.
در خانه ی شما را باید بوسید... امیدوارم شما دعا کنید فرزند شما حقّش بر گردن ما را حلال کند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*این هم خبر خوب، برای کسانی که عکس شهدا را به در و دیوار می زنند، یادواره شهدا می گیرند، به خانواده های شهدا سر کشی می کنند، شهدا را یاد می کنند و راه شان را ادامه می دهند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اهدای گل به رئیس جمهور توسط کودک سوری و گرامیداشت یادبود سردار سلیمانی در ورودی حرم حضرت زینب(س)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 عمامه پرانی و حمله و شهادت پاداش خدمت و همدلیشون با مردم شد!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥رحیم پور ازغدی: اغلب دانشگاهیان و حوزویان آدمهای خوب ولی سیاهی لشکر هستند؛ به فکر تمدنسازی نیستند.
🔹اغلب دانشگاهیان و حوزویان دارند زندگی خودشان را می کنند، تمدن سازی معنی ندارد.
🔹سقف مطالبات دانشگاهیان این است که عضو هیات علمی بشوند و حوزویان هم می خواهند بشوند حجت الاسلام و پس از آن آیتالله.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بنویس شهید میشود.
🌸🍃رهبر معظم انقلاب :
🌹همین الان ڪسانے در دنیا هستند ڪه با شهدا #اُنــس بیشترے دارند ، در مشڪلات زندگے متوسّل بہ شهدا مےشوند و شهدا جواب مےدهند .
🌹اُنس با شهدا را امروز تجربہ ڪن :
با شهدا ڪه انس داشتہ باشے ،
یڪ قدم بہ خدا نزدیڪ ترے ...
#وَحَسُنَ_أُولٰئِڪَ_رَفیقاً
#چهل_روز_سرسفره_شهداء
#چله_سی_وهفتم
#مراقبتهای_چله_سی_و_هفتم 👇👇👇
✅ خواندن دعای اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّك الْحُجَّةِ بْنُ الْحَسَن در هنگام شنیدن سه اذان
✅ صلوات خاصه امام رضا علیه السلام ( ویژه از جانب خانم حضرت معصومه سلام الله علیها و سلام به حضرت معصومه از جانب آقا علی بن موسی الرضا علیهالسلام )
✅ خواندن نماز امام صادق علیه السلام حداقل 7 بار در طول چله
بزرگواران تمام این مراقبت ها 👆👆 از طرف شهید روز هدیه می شود.
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
🌸🍃رهبر معظم انقلاب : 🌹همین الان ڪسانے در دنیا هستند ڪه با شهدا #اُنــس بیشترے دارند ، در مشڪلات زن
سلام برشما خوبان، همراهان همیشگی کانال #الحقنی_بالصالحین
چهارمین روز از چله 💫✨ سی و هفتم ✨💫مهمان سفره شهید
🌷🍃محمد صادق جاویدی🍃🌷هستیم.
شهید غواصی که در بهزیستی بزرگ شد و قهرمان وطن شد
اما کمتر کسی این قهرمان را میشناسد
دوستش مےگفت:
ما شب ها چندین کیلومتر آموزش غواصی داشتیم و وقتی از آب در می آمدیم بعضی وقتها حتی توان چند قدم راه رفتن را نداشتیم،
من محمد صادق را می دیدم که به دور از چشم سایر همرزمان در لابه لای نخلستان به نماز شب مشغول می شد.
شهید بزرگواری که از بی سرپرستان بهزیستی بود...
#شهید_غواص
#شهید_محمدصادق_جاویدی
محمدصادق فعالیت های مذهبی خود را از سال اول راهنمایی با فعالیت در انجمن اسلامی مدرسه شروع نمود. به لحاظ داشتن ذوق هنری به ویژه در رشته خطاطی اکثر پارچه ها و روزنامه های دیواری را او تهیه می کرد. فعالیت در انجمن اسلامی مدرسه، گروه سرود_ هنری و ترتیب دادن نماز جماعت ظهر و عصر در مدرسه ی شهید چمران خلخال بیشتر بر عهده ی او بود و اکثرا بعد از ظهر ها و در مواقع تعطیلی در مدرسه می ماند و فعالیت می کرد. در مراسمات نمازهای جماعت و جمعه مسجد جمعه خلخال همیشه شرکت می کرد.
در تمامی مراسمات تشییع جنازه ی شهدا چه در شهر و چه در دورترین نقاط شهرستان همراهی می کرد در حالی که بعضی از روستاها بیش از دو ساعت با جاده ی خاکی فاصله داشت.
محمدصادق عشق و علاقه ی خاصی به رزمندگان داشت. بسیار علاقه مند بود که از آنها خاطرات جنگ را بشنود. به لحاظ اخلاقی فردی خجالتی خوشرو و کم حرف بود. علاقه ی وافری به انفاق داشت و حتی وسایل شخصی خود را که شاید ارزش چندانی هم نداشتند و پس انداز چند صد تومانی خود را به جبهه ها هدیه نمود.
او در سال 1360 و 61 در ایام تابستان در دفتر حزب جمهوری اسلامی خلخال فعالیت مذهبی داشت.
او حدود 10 ماه در جبهه حضور داشت. اکثر دوستانش در تخریب و غواص بودند. دوست صمیمی اش شهید عبدالواحد محمدی بود و با هم صیغه ی برادری خوانده بودند. شهید عبدالواحد به من می گفت ما شب ها چندین کیلومتر آموزش غواصی داشتیم و وقتی از آب در می آمدیم بعضی وقتها حتی توان چند قدم راه رفتن را نداشتیم، من محمد صادق را می دیدم که به دور از چشم سایر همرزمان در لابه لای نخلستان به نماز شب مشغول می شد.
برادرم فردی بسیار مودب بود که در طول 10 ماه حضور در جبهه ریالی از بسیج دریافت نکرد و فقط یک بار به مرخصی آمد. همیشه خود را مدیون شهدا می دانست.
در گردان تخریب هم رزمان وی علاقه ی خاصی به او داشتند و موذن گردان بود اما حاج بهزاد پروین قدس نقل می کند هرموقع می خواستم فیلمی از او بگیرم یا صدایش را ضبط کنم، بهانه می آورد و قبول نمی کرد و می خواست که گمنام بماند.
در عملیات کربلای چهار که لو رفت بنده در جبهه های کردستان بودم که از هم رزمانش شنیدم مفقود شده است. شهید عبدالواحد محمدی وسایل شخصی او را آورد و تحویل داد و ماجرای شب عملیات را تعریف کرد و گفت عراقی ها از عملیات خبر داشتند و هرچه تیربار و سلاح نیمه سنگین و ضدهوایی و دوشکا بود به داخل آب شلیک می کردند و غواصان که به هنگام عملیات با یک سیم بوکسر با همدیگر غواصی می کردند، پراکنده شدند و عده ی زیادی به شهادت رسیدند.
شهید جاویدی در شب عملیات کربلای 4 03/10/65 به شهادت رسید و پیکر پاکش در تاریخ 18/12/65 در خلخال تشییع شد که البته به مدت تقریبا دو ماه و نیم مفقود بود.
او در وصیت نامه اش آورده تمام دارایی و اموال مرا به حساب جبهه ها بریزید.