eitaa logo
علیرضا امیدی‌¦ آموزش ازدواج💞
3.5هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
3هزار ویدیو
93 فایل
🔸اینجا بهت مهارت قشنگ زندگی رو آموزش میدم. 🔹ازدواج موفق💍🔹همسرداری💑 🔹موفقیت✌️🔹ترک رابطه حرام💔 💌 آیدی پاسخگویی وثبت نام دوره : @omidi_admin 💌آنچہ گذشت: @Alireza_omidi_1
مشاهده در ایتا
دانلود
علیرضا امیدی‌¦ آموزش ازدواج💞
#خانواده_ولایی ۱۲۰ 🔴بعضی هاچهل ساله دارن همه جوره تلاش میکنند ولایت فقیه رو کمرنگ کنند و از بین ببر
۱۲۱ 🔵 ولایت اصل دین ماست؛ هرکسی نمیدونه مطالعات دینی خودشو افزایش بده و بازنگری کنه... ولایت فقیه دنبالِ اون ستاره دنباله دار نورانی است🌟 این ماست تا بریم اونطرف👌 ☢حالا که ولایتمداری اینقدر عمیق و دقیقه، چجوری دل و روح خودمونو آماده پذیرشش کنیم که آقا هم راضی باشن؟ ❌بحث اجتماعی و سیاسی نمیخوام انجام بدم ✅👈 اگر در امتحانات، پای رکاب ولی فقیه، نائب امام زمان(عج) پیروز شدیم به امام زمان خواهیم رسید👌✔️ بله حرف منطقی و درستیه . ما در دوران نائب امام زمان(عج) امتحان میشیم برای خود حضرت ولی میخوام ریشه ای تر صحبت کنیم... 🔰برای اینکه این ولایتمداری تحقق پیدا کنه، برای ظهور چیکار کنیم❓ چیزیکه داریم از اول بهش میپردازیم؛👇 باید خانوادهامون رو درست کنیم. 🔷 تو خونه ولایتمدار" درست میشه. برای ولایتمداری باید " خانواده خوب" داشت✔️ 🌺❤️ اگر در خونه ها کاری کنیم که بچه ها، ← احترام پدر و مادر رو نگه دارند ← شان پدر رو حفظ کنند ← ولایتمداری تحقق پیدا میکنه👌✅ ⚠️والا بعیده بچه ای که نسبت به پدر و مادر بی ادب باشه ، ولایتمدار بشه... 🔷آقا و خانم با هم مشکل دارن و اتفاقاً بچه ها هم میدونن....↓ خوبه آقا به بچه ها بگه به مادرتون احترام بذارید👌 ❤️ بچه ها میگن عجب بابایی دارم...اصلا خودخواهی نداره 🔹این بچه ولایتمدار بار میاد ✅ ┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃 ✵─┅┄ 💟 @sahebzaman14 💟 🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃
علیرضا امیدی‌¦ آموزش ازدواج💞
#او_را... 120 -سلام بی معرفت.کجایی تو؟ -سلام مرجان جونم.چطوری؟ -خوب یا بدم چه فرقی میکنه برای تو؟
.... 121 هنوز نتونسته بودم نمازم رو بخونم.شام رو با هم تو اتاق خوردیم.نشسته بودیم و با گوشی هامون مشغول بودیم که بلند شد و رفت سمت وسایلش و یه بطری کوچیک درآورد -ببین چی آوردم برااااات! -مرجان!اینو برای چی آوردی اینجا؟ -آوردم خوش باشیم عشقم! احساس کردم بدنم یخ زد -مرجان بذارش تو کیفت.خواهش میکنم. 😐 اخم کرد -وا!یعنی چی؟انگار یادت رفته التماسم میکردی...😒 -میدونی که تو ترکم.ازت خواهش میکنم! -نچ!نمیشه. در اتاق رو قفل کرد و اومد کنارم. تو دوتا لیوان ریخت و گرفت جلوی صورتم.با دستم عقبش زدم. -مرجان بگیرش کنار...لطفا! -ترنم لوس نشو.مامانتینا هم الان خوابیدن دیگه.کسی نمیفهمه.منم که به کسی نمیگم تو چیزی خوردی! یه دفعه ساکت شدم.راست میگفت.کسی چیزی نمیفهمید! خیلی وقت بود نخورده بودم.دوست نداشتم بگم کم آوردم اما داشتم وسوسه میشدم؛نفسم داشت شدیدا قلقلکم میداد. -آفرین آجی گلم.بیا یه شب رو بی دغدغه بگذرونیم. احساس میکردم بدنم داره میلرزه.یه نگاه به لیوان انداختم و یه نگاه به برگه های روی دیوار.قلبم تندتر از همیشه میزد و داغ داغ شده بودم.چشم هام رو بستم،سرم رو تو دست هام گرفتم و از خدا کمک خواستم و نالیدم -ولم کن مرجان...نمیخورم.جون ترنم بیخیال! هیچ صدایی ازش نیومد.سرم رو بالا آوردم.با اخم تو چشم هام زل زده بود. -میخوای التماست کنم؟به جهنم!نخور. بلند شد رفت سمت تراس و هر دو لیوان رو تو حیاط خالی کرد. نفس راحتی کشیدم. بدون توجه به من برگشت رو تخت و خوابید.رفتم کنارش و دستم رو گذاشتم رو شونش. -مرجان؟ دستش رو آورد بالا و بازوش رو گذاشت رو صورتش.دوباره تکونش دادم -مرجان؟قهری؟ بازهم حرفی نزد. -خب چرا ناراحت میشی؟تو که میدونی من دیگه نمیخورم.چرا اینقدر زودرنجی تو؟مرجان؟ میدونستم چجوری باید آرومش کنم.نشستم بالا سرش و موهاش رو آروم آروم ناز کردم.بعد از چند دقیقه آروم و با مهربونی شروع به صحبت کردم -مری؟!قهر نکن دیگه!مگه چیکار کردم خب؟ دستش رو برداشت.ولی همچنان روش به سمت تراس بود و اخمی تو پیشونیش... -چرا اینقدر عوض شدی؟ خم شدم و بوسش کردم بده؟ اره بده بده.... دوست دارم مثل قبل باشی .مثل هم باشیم. ته دلم یه جوری شد!یعنی مرجان دوست داشت من تو همون حال بدم بمونم؟ چقدر با زهرا فرق داشت...!😞 -مرجان من نمیخوام زندگیم مثل قبل باشه! حال بدم یادت رفته؟ چشم هاش رو بست و دیگه حرفی نزد.زانوهام رو بغل کردم و دیگه اصراری برای جواب دادنش نکردم. نمازم مونده بود و چنددقیقه دیگه قضا میشد. نه میتونستم بیرون از اتاق بخونم و نه داخل اتاق .یه چشمم به مرجان بود و یه چشمم به ساعت .خوابش برده بود ولی اگر یدفعه بیدار میشد،دیگه نمیتونستم آرومش کنم. همین شوک برای امشبش کافی بود! بیشتر فکر کردم. چاره ای نداشتم .بهتر بود فکر کنه از اتاق رفتم بیرون! آروم و با احتیاط وسایل نمازم رو برداشتم و رفتم تو حموم .بغضی که تو گلوم بود رو رها کردم. " خدایا دیدی من بازم تونستم رو نفسم پا بذارم؟ ولی خیلی سخت بود. ممنون که کمکم کردی! " از وقتی که پای دین تو این مبارزه باز شده بود،هم پیدا کردن لذت های سطحی برام راحت تر شده بود و هم پس زدنشون. شاید اون شب زیباترین نماز عمرم رو خوندم...! صبح با صدای مرجان از خواب بیدار شدم. خیلی ذوق زده صحبت میکرد! -دمت گرم. اتفاقا خیلی نیاز داشتم. آره بابا. حتما!فدات .بای. با خنده گوشی رو قطع کرد و چرخید طرف من که دید چشم هام بازه! لپم رو کشید و گفت -پاشو که خبر خوب دارم! تعجبی نکردم.تا به حال قهر ما بیشتر از سه چهار ساعت طول نکشیده بود!چشمم رو مالیدم و کش و قوسی به بدنم دادم. -چه خبره؟؟حتما خیلی خوبه که تو رو این وقت صبح بیدار کرده! بلند خندید -خوب نیست؛عالیه! رفت سمت کمدم و درش رو باز کرد. -پاشو ببینم لباس خوب داری یا باید بریم خرید؟! نیم خیز شدم. -برای چی؟!چرا نمیگی چه خبره؟ -فرهاد برای آخرهفته یه مهمونی توپ داره. توپ که میگم یعنی توپاااا! فقط باید بیای ببینی چه خبره!! نشستم و موهام رو از صورتم کنار زدم. -خب؟! -چی خب؟!پاشو دنبال لباس باشیم .وای چقدر خوش بگذره! نفسم رو بیرون دادم و دوباره دراز کشیدم. اومد طرفم -برای چی خوابیدی باز؟!با تو دارم حرف میزنما! تو چشم هاش نگاه کردم -مرجان چرا خودتو میزنی به اون راه؟!تو که میدونی من نمیام! دوباره اخم هاش رفت تو هم. -جنابعالی غلط میکنی!ترنم پاشو!دوباره نرو رو مخ من...هنوز کار دیشبت یادم نرفته. نشست رو لبه ی تخت و ادامه داد -خودم مامان و باباتو راضی میکنم. میگم یه شب میای خونه ما. -اولا میدونی که راضی نمیشن.بعدم اونا هم رضایت بدن،من خودم نمیخوام بیام. محدثه افشاری ┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃 ✵─┅┄ 💟 @sahebzaman14 💟 🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃
علیرضا امیدی‌¦ آموزش ازدواج💞
#رهایی_از_رابطه_حرام 21 ⭕️ تا اینجا در این مورد صحبت کردیم که چطور میشه از افتادن در گناه ارتباط ب
22 ✅ یکی از نکاتی که در مورد توبه خوبه دقت بشه اینه که هر گناهی که انجام دادید سعی کنید "خیلی زود توبه کنید". 👌🏻 در واقع هییییج گناهی رو بدون توبه نذارید. ⭕️ مثلا خدای نکرده شیطون گولتون میزنه و یه نیشی به همسرتون میزنید! یا هر گناه دیگه ای که هست. دو دقیقه نشده حتما توی دلت بگو خدایا غلط کردم...😢😓 💢 اصلا نذار که حتی یه دونه گناه هم بدون توبه هر چند کوتاه از دستت در بره. گناه لامصب چیزیه که مثل چرک و سیاهی دور دیگ غذا هست. اگه همون موقع که سیاه شد شسته بشه هم راحته و هم همیشه تمیز میمونه ولی اگه یه مدت بگذره و هی بهش اضافه بشه سفت میشه و کار خیلی سخت میشه...😒 💢 حتی اگه وسط ارتباط با نامحرم هستی هر بار که پیامکی دادی یا تلفنی حرف زدی و ... حتما توبه کن. این توبه کم کم روح آدم رو قوی میکنه و قدرتش در ترک گناه بیشتر خواهد شد... ┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃 ✵─┅┄ 💟 @sahebzaman14 💟 🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃
12.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💚امام خامنه ای: من کتابی خوندم در مورد‌ شهید ابراهیم هادی.... خوب خیلی کتاب خوبیه خیلی جذابه... من این کتابو ک خوندم تا مدتی دلم نمیومد از رو میز برش دارم.... ➕ 🎉اول اردیبهشت سالگرد تولد💚 ┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃 ✵─┅┄ 💟 @sahebzaman14 💟 🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃
30_HamedZamani_AlamdarKomeil_(rasekhoon.net).mp3
16.6M
🌸اول اردیبهشت سالگرد تولد شهید گمنام، 🌹 علمدار کمیل _ حامد زمانی 🌺برای این شهید عزیز یک فاتحه بهمراه صلوات قرائت بفرمایید 🌸🍃🎊🍃🌸 ┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃 ✵─┅┄ 💟 @sahebzaman14 💟 🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃
🔴 رکب روحانی ! ⁉️‏چرا روحانی به جای وزیر جهاد کشاورزی به وزیر اطلاعات دستور داد پیگیر موضوع معدوم کردن جوجه‌ها شود؟ 👈 چون وقتی وزارت اطلاعات وارد پرونده‌ای شود، دیگر اطلاعات سپاه نمی‌تواند ورود کند ! با سپردن پرونده به وزارت اطلاعات، پشت پرده پروژه به قحطی رساندن کشور، پیگیری و از محرمانگی خارج نمی‌شود. احمدقدیری ┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃 ✵─┅┄ 💟 @sahebzaman14 💟 🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃
⭕️ اگه قبل از هر پیامکی برای شروع، ۵ دقیقه به دل های شکسته بعدش و حق الناس ها و روز قیامتش فکر کنیم قید هر رابطه حرامی رو خواهیم زد... ┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃 ✵─┅┄ 💟 @sahebzaman14 💟 🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃
recording-20200420-165602.mp3
3.49M
🚨 چرا با اینکه میدونیم یه کاری گناه هست بازم انجامش میدیم؟ ریشه اکثر گناهان ذهنی و بدنی موضوعی هست به نام "راحت طلبی" 🚫 راحت طلبی اژدهای هفتاد سر و یک مرگ خاموش هست... 👌 حتما گوش بدید حاج آقا حسینی ┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃 ✵─┅┄ 💟 @sahebzaman14 💟 🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃
علیرضا امیدی‌¦ آموزش ازدواج💞
🚨 چرا با اینکه میدونیم یه کاری گناه هست بازم انجامش میدیم؟ ریشه اکثر گناهان ذهنی و بدنی موضوعی هست
: 1-ورزش ونرمش روزی 20دقیقه 2-مطالعه کردن(کتاب های شهدا و کتاب ها انگیزشی) 3-کار اقتصادی(ولو روزی هزارتومان و لو مجانی کار کردن) 4-کار جهادی(کمک کردن به مردم) 5-و.... ✅بعد از زدن راحت طلبی تازه میفهمی دین و لذت از دین یعنی چی😊
😂 رانندگی مقام معظم رهبری!!!! صرفا جهت یه لبخند حلال ...✋ محافظ آقا(مقام معظم رهبری) تعریف میکرد؛میگفت رفته بودیم مناطق جنگی برای بازدید... توی مسیر خلوت آقا گفتن اگه امکان داره بگذارید کمی هم من رانندگی کنم. من هم از ماشین پیاده شدم و حضرت آقا پشت ماشین نشستند و شروع به رانندگی کردند. میگفت بعد چند کیلومتر رسیدیم به یک دژبانی که یک سرباز آنجا بود و تا آقا رو دید هل شد.😃 زنگ زد مرکزشون گفت: قربان یه شخصیت اومده اینجا... از مرکز گفتن که کدوم شخصیت؟ !! گفت نمیدونم کیه اما خیلی آدم مهمی هست خیلیییی گفتن:چه شخصیت مهمی هست که نمیدونی کیه؟؟؟ سرباز گفت:نمیدونم؛ولی گویا که آدم خیلی مهمیه که حضرت آقا رانندشه!!😂😂😂 این لطیفه رو حضرت آقا توجمعی بیان کردند و گفتند که ببینید میشه لطیفه ای رو گفت بدون اینکه به قومی توهین شود. "برگرفته از خاطرات مقام معظم رهبرى مجله لثارات الحسین علیه السلام" ┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃 ✵─┅┄ 💟 @sahebzaman14 💟 🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃