eitaa logo
علیرضا امیدی‌¦ آموزش ازدواج💞
3.5هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
3هزار ویدیو
93 فایل
🔸اینجا بهت مهارت قشنگ زندگی رو آموزش میدم. 🔹ازدواج موفق💍🔹همسرداری💑 🔹موفقیت✌️🔹ترک رابطه حرام💔 💌 آیدی پاسخگویی وثبت نام دوره : @omidi_admin 💌آنچہ گذشت: @Alireza_omidi_1
مشاهده در ایتا
دانلود
علیرضا امیدی‌¦ آموزش ازدواج💞
🔹 #او_را ... ۶۷ تا چنددقیقه،مثل چوب خشک ایستاده بودم و مامان بابا نوبتی بغلم میکردن و گریه میکردن!
🔹 ...۶۸ و این استارتی بود برای برگشتن به حالت همیشگیشون!! معلوم بود واقعا شیش،هفت روز سعی در عادی نشون دادن شرایط،براشون خیلی سخت گذشته...! فضای سردی که به یکباره حاکم بر روابطمون شد،اینو میگفت...! خوبیش این بود که دیگه هیچ‌کس مجبور به تظاهر نبود!! تمام اون چندروز،تو هتل حبس بودم که نکنه کسی منو ببینه و آبروی خانم و آقای دکتر به خطر بیفته...!! اکثر وقتا رو خواب بودم و بقیش رو هم به گوش دادن آهنگ میگذروندم! جوری که تمام آهنگ های رپ رو از بر شده بودم...! چند بار دیگه هم مامان و بابا بخاطر صورتم بحثشون شد! که باعث میشد غرورم از قبل هم خورد تر بشه...😢 باورم نمیشد اینقدر آدم بی ارزشی شده باشم که بدون در نظر گرفتنم،راجع بهم صحبت و دعوا کنن...💔 تو اون ده روز ،تنها چندبار از هتل خارج شدم که اون هم برای خریدن سیگار بود! و یک اسپری! برای از بین بردن بوی سیگار... کم حرف میزدم! یعنی حرفی نداشتم که بزنم! در حد سلام و خداحافظ که اون هم اونقدری زیرلبی بود که خودم به زور صداشو میشنیدم!😕 مامان راست میگفت! زخم روی صورتم وحشتناک تو چشم بود! کاش میشد از عرشیا شکایت کنم اما با کدوم شاهد؟؟ اصلا اگر هم مشکلی از این جهت نبود، چجوری باید از رابطم با چنین آدم مزخرفی برای بابا، که جز هم کیشای خودشو آدم حساب نمیکرد، توضیح میدادم!؟😣 در آخر هم مامان برای جراحی صورتم حریف بابا نشد...! حتی دیگه موافق پیشنهاد مامان، برای ادامه تحصیل من، تو خارج از کشور نبود! و میگفت "جلوی چشممونه نمیدونیم داره چه غلطی میکنه! فکرکن بفرستمش جایی که هیچ کنترلی روش ندارم!! نمیدونم این بچه به کی رفته! همش تقصیر توعه😠 من از همون اولشم میگفتم بچه نمیخوام!" نمیدونم! فکرمیکرد نمیشنوم یا از قصد بلند میگفت تا بیشتر از این بشکنم...! هیچی بیشتر از اینکه فکر میکردم یه موجود اضافی ام،اذیتم نمیکرد...😣 بالاخره اون روزای مسخره، هرجور که بود،تموم شدن و برگشتیم تهران... اما با حالی که هرروز بدتر و بدتر میشد و منو تا مرز جنون میبرد! تا یک هفته تونستم دانشگاه رو به بهونه ی لق و تق بودن بپیچونم! روزایی که با کمک مرجان،سیگار،مشروب و هدست به شب میرسید و با کمک قرص آرامبخش به صبح!! هیچکس باورش نمیشد این مرده ی متحرک،ترنم سمیعیه!! مامان سعی داشت با استفاده از روش هایی که برای بقیه مریض هاش به کار میبرد، حال داغون من رو هم خوب کنه! اما هربار به یه بهونه از سرم بازش میکردم و در اتاق رو قفل میکردم!! با شروع دانشگاه،هرروز یه چسب زخم به صورتم میزدم و سعی میکردم فاصلم رو با همه حفظ کنم، تا کسی چیزی از علت زخمم نپرسه😒 یک ماهی به همون صورت میگذشت و فقط کلاس های دانشگاه رو اونم نه به طور منظم ، و نه به اختیار خودم ، شرکت میکردم! و سعی میکردم معمولی باشم به جز وقتایی که گیر دادن مامان و بابا شروع میشد! اون شب بعد از شام،طبق معمول بابا صحبت رو کشوند به بی لیاقتی های من و اینکه اون دوشب رو کجا سپری کرده بودم و زخم صورتم و خودکشیم برای چی بود! دیگه حال دعوا کردن نداشتم! فقط بشقاب رو انداختم زمین و خورد کردم و بدو بدو رفتم تو اتاق و درو بستم...! اما آروم نشدم! ناخودآگاه شروع به داد زدن کردم "چرا ولم نمیکنید😠 چرا راحتم نمیذارید😖 چیکار به کارم دارید😫 من که حرفی با شما ندارم... خستم کردید😭😭" بلند بلند جیغ میکشیدم و خودمو میزدم! موهامو میکشیدم و گریه میکردم! شاید واقعا دیوونه شده بودم! به قدری جیغ زدم که گلوم شروع به سوختن کرد! بی حال روی زمین افتادم و چشمامو بستم.... "محدثه افشاری"
1_1805371.mp3
5.05M
48 یه چاقو بردار؛ بکش روی پوستِت: حتماً خراشِش میده! 🔥دستتُ، روی آتیش نگه دار: حتماً می سوزه! ❌عِقاب الهی؛گوشمالیِ خدا نیستا! پیامد خطای خودته،که بهت برمیگرده
4-1.mp3
2.46M
به بچه هاتون بازی هایی رو یاد بدید که قدرت مدیریتشون بالا میره این کلیپ خیلی عااالیه! استاد پناهیان
علیرضا امیدی‌¦ آموزش ازدواج💞
. #چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم 68 ▪◾◼◾▪ استاد پناهیان: 💠تو نقلا هست که وقتی در شام اسیرا رو آوردند
. 69 نماز باعث میشه انسان با ادب بشه، 🔷🔶🔷🔶 استاد پناهیان؛ 🔶ادب کنترل کننده ی هوای نفسه . تو مدارس این و به بچه ی من یاد بدهند ، بسه ✅🌺 تا بتونه سر نماز ادب رو رعایت کنه . ⭕ از صد تا فحش بدتره که برگرده بگه👈 دلم میخواد !!!! مگه آدم هر کاری دلش میخواد باید بکنه ؟ ❌❌ تو فیلما ادب یاد بدن ، نمیخواد خدا پیغمبرو نماز یاد بدن، ما بساط کفر و به هم خواهیم ریخت . ✅🌺 روایت بگم برات ؟ میفرماید بهترین چیزی که پدرها برای بچه ها به ارث میگذارند ، ادبه . 💠 من مودب بارش آوردم ، حالا بچه ی من هر کاری دلش بخواد نمیکنه ، سر نماز هم ادب رو رعایت میکنه. ✅🔶 طبق مقررات بلده عمل کنه ، نماز مودب شدن انسان است در خانه خدا . ⭕ نه عشق بازی با خدا ... بعد که مدتی مودب بود ،این عشق تولید میشه . پس ادب وقتی که شد ، نماز بناست حال ما رو بگیره ... دقیقه ای یه بار موذن بالای ماذنه ، میگه الله اکبر ...، وقتی که مشغولی . 💠🔶 میخوای حرف بزنی ... صدات درنیادها ، برو وضو بگیر ، ⭕آخه الان حال ندارم ، اتفاقا نماز یه جوری طراحی شده ، که حالت و بگیره . 🔶✅ برای اینکه با ادب باشی باید یه خورده ضد حال به خودت بزنی .😣 ✅🌺 یه مدت ادب و رعایت کن تا بتونی نماز مودبانه بخونی 😊 ✅🔰 امتحان کن 👌👌 ┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄ 💟 @sahebzaman14 💟
علیرضا امیدی‌¦ آموزش ازدواج💞
#خانواده_ولایی ۶۸ استاد پناهیان: 🔸آیاتی که خوندیم در قرآن خاطرتون هست؟! چهارتا آیه بود: 🔸مشرک ن
۶۹ "اخلاق خوب" 🔹🔶🔺🔹🔶 استاد پناهیان: حالا ولایت مداری چطوری توی خونه درست میشه؟! 🔺پدر و مادر چجوری ولایت مداریشون تو خانواده درست میشه❓🤔 🔹فعلا فقط به بچه ها میپردازیم! ان شاءالله جلسات بعد درمورد پدرومادرها صحبت میکنیم😊👌👇 ⭕️بعضی از دوستان الان میگن باشه قبول! احترام میذاریم بهشون 👈ولی یه چیزی هم باید به این پدر و مادرهایی که اذیت میکنن بگید🤐 ✅باشه عزیزم قبول! میگیم!😊 ولی ولایت مداری راهش "تمرین پدر و مادر داریه..." ♦️تو اگه الان پدر و مادرتو نتونی تحمل کنی 🚫قطعا ولی خدا رو نمی تونی تحمل کنی. 🔹حاج آقا آخه اخلاق پدر و مادر من بد هست.😒 اما اولیای خدا که اخلاقشون بد نیست که🤔❓ ✔️خیلی راحت میشه باهاشون کنار اومد ┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄ 💟 @sahebzaman14 💟
علیرضا امیدی‌¦ آموزش ازدواج💞
🔹 #او_را ...۶۸ و این استارتی بود برای برگشتن به حالت همیشگیشون!! معلوم بود واقعا شیش،هفت روز سعی د
🔹 ... ۶۹ با صدای آلارم گوشی، غلطی زدم و دستمو روی گوشم گذاشتم اما انگار قصد نداشت بیخیال بشه!! چشمامو به زور باز کردم، میتونستم حس کنم که بخاطر گریه های دیشبم هنوز، قرمز و متورمن! جوری سرم تیر میکشید که انگار یه سیخ رو رد میکنن تو مغزم و درش میارن!!😣 دستمو گذاشتم رو سرم و تکیمو دادم به تخت... بدنم به شدت خشک شده بود و صدای قار و قور شکمم باعث میشد که احساس تنهایی نکنم! از لای چشمای بادکنکیم که مثل یه کوه سنگین شده بود ساعتو نگاه کردم! اه... باید میرفتم دانشگاه😒 میخواستم دوش بگیرم ولی همین الان هم دیرم شده بود! بیخیال به استاد سختگیر و نچسب ساعت اولم، رفتم سمت حموم!🛁 احساس میکردم این مفیدتر از اون کلاس های مسخرست!! حداقل کمی حس سبکی بهم میداد! بعد از حموم، رفتم توی تراس. یاد روزی افتادم که میخواستم از اینجا خودمو پرت کنم پایین! اونموقع شاید بدبختیام نصف الانم بود... نفس عمیقی کشیدم و چشمامو بستم. سعی کردم به روزای خوشم فکرکنم اما هیچی به خاطرم نیومد! به تموم روزایی که تو این چندماه گذشته گذرونده بودم فکرکردم. چقدر دلم آرامش میخواست❣ تو تمام این مدت هیچی نتونسته بود آرومم کنه! بجز... خونه ی اون! و حتی ماشین اون! یا.... نه! خودش نه😣 با تصور اینکه الان تو گوشیم شماره ی یه آخوند سیوه خندم گرفت🙂!! ولی کاش میشد یه بار دیگه برم تو اون خونه! نمیدونم چرا ولی اونجا با همه جا فرق داشت! دیوونگی بود اما چاره ای نداشتم! رفتم تو مخاطبین گوشیم، تا رسیدم به شمارش که با اسم "اون" سیو شده بود!!! یه لحظه انگشتم میرفت رو شمارش و یه لحظه عقب میومد! آخه زنگ میزدم چی میگفتم؟!! میگفتم ببخشید میشه بیام خونت آروم شم؟😒 من حتی اسمشو نمیدونم!! با دیدن ساعت،مثل فنر از جا پریدم!! اگر بازم میخواستم وقتمو تلف کنم، دیگه به هیچکدوم از کلاس ها نمیرسیدم! و دیگه حوصله جنگ و دعوا با بابا رو نداشتم...! بعد از کلاس،با مرجان قرار داشتم. بخاطر اینکه میترسیدم هنوز با مامان،در ارتباط باشه، پیشش هیچ صحبتی راجع به "اون" نکرده بودم. و خواهش کرده بودم چیزی راجع به اون دو روز،ازم نپرسه! رسیدم جلوی در خونشون و ماشینو پارک کردم. هنوز از دست مرجان دلخور بودم، هرچند سعی کرده بود از دلم در بیاره اما تازگیا به شدت کینه ای شده بودم! اما وسوسه ی خوردن مشروب، نمیذاشت خیلی به کینه و ناراحتیم فکر کنم!! ماشینو قفل کردم و رفتم بالا. اما ضدحالی که خوردم ، این دلخوشی رو هم ازم گرفت! وقتی که مرجان تازه داشت از خود بی خود میشد و از ته دل شروع کرده بود به خندیدن، هرچی که خورده بودم رو بالا آوردم!😣 معدم داشت میسوخت و دلم درد گرفته بود! قار و قور شکمم یادم انداخت که از صبح چیزی نخوردم! بی حال روی یکی از مبل‌ها ولو شدم و مرجان رو که کاملا شبیه خل و چلا شده بود نگاه میکردم! اینقدر این صحنه برام چندش آور بود که نمیتونستم باور کنم منم با خوردنش، یه چیزی شبیه مرجان میشم!!😣 بدون حرفی کیفمو برداشتم و از خونه زدم بیرون! سوار ماشین شدم و با سرعت از اونجا دور شدم. "محدثه افشاری" ┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄ 💟 @sahebzaman14 💟
1_1805922.mp3
5.83M
49 قَبری در کار نیست❗️ 👈قبر تو؛ نَفْـــسِ توست! از فشار قبر نترس! اگه بتونی نَفْسِت رو پاک کنی، تا خودت و دیگران از وجودت در امنیت باشند؛ تولد اَمنی به برزخ داری ┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄ 💟 @sahebzaman14 💟
13980910_35325_128k.mp3
5.17M
🎙 بشنوید | بیانات حضرت آیت الله خامنه‌ای پیش از آغاز جلسه درس خارج فقه درباره ثبت‌نام افراد در ┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄ 💟 @sahebzaman14 💟
14.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⛔️زمانی که از ایمان جزء نامش نمی‌ماند..... 🎬کلیپی بسیار تکان دهنده باموضوع جاهلیت مدرن جاهلیتی بدترازمردم زمان پیامبر (ص)❗️ 🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃 ┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄ 💟 @sahebzaman14 💟
5.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♻️ هشدار! مراقب جنگ روانی دشمن باشید ♨️ این روزها و پس از فعال شدن اینترنت، فیلم‌ها و صوت‌های ساختگی مثل حمله نیروی انتظامی به خانه مردم و کلیپ سخنان تحریف شده رهبر انقلاب در حال انتشار است. با دیدن این کلیپ به خباثت و رذالت دشمنان و منافقین و معاندین بیشتر پی‌ ببرید و مراقب جنگ روانی دشمن باشید! 🔺 تحریف سخنان مقام معظم رهبری و ایجاد جنگ روانی و شبهه برای تخریب رهبر انقلاب، نیروهای نظامی و انتظامی و فریب مردم... 🔹حتما تا انتها ببینید ┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄ 💟 @sahebzaman14 💟
علیرضا امیدی‌¦ آموزش ازدواج💞
♻️ هشدار! مراقب جنگ روانی دشمن باشید ♨️ این روزها و پس از فعال شدن اینترنت، فیلم‌ها و صوت‌های ساختگ
سلام رفقا صبحتون بخیر🌷 ✅حمایت از ولایت فقیه یعنی حمایت از امام زمان(عج) پس تا میتونید این کلیپ رو در بین کانال ها و گروه هاتون نشر بدید👌 اجرتون با اقا امام زمان (عج)🤷‍♂