eitaa logo
مدرسه معارف علامه طباطبایی
866 دنبال‌کننده
87 عکس
136 ویدیو
5 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶 معرفت انتخاب (۱) این دنیا همان قدر که زندگی ماست، همان قدر زندان ماست. این زندان را می‌توانیم بشکنیم و وارهیم. زمانی که انسان کینه‌ای دارد، در زندان است؛ اما به محض کنار گذاشتن آن کینه، جهانی را درک می‌کند که وسیع‌تر و بزرگتر و آرام‌تر و متعالی‌تر است، و وجودش صعود می‌کند. بازگشت به خویشتن دنیایش را بزرگتر می‌کند. این صعود، در واقع قدمی است به دنیای بالاتر. در آن دنیای بالاتر هم وابستگی‌هایی دارد که گرفتار آن است و با ترک آنها و آزاد کردن خودش، یک مرتبه بالاتر می‌رود. به این ترتیب مراتب انسان بالاتر می‌رود و این قوس صعود ادامه پیدا می‌کند. انسان در این دنیا قدرت انتخاب دارد، به قول علامه طباطبایی: «این دنیا عمل بدون حساب است، و آن دنیا حساب بدون عمل.» انسان در سلوک فردی و بازگشت به خویشتن، وقتی از مراتب و لایه‌های پایینی گذر می‌کند، به خودی بالاتر می‌رسد، و ذاتی را می‌بیند قدرتمندتر و والاتر؛ اما این هم انتهای راه نیست. وقتی فراتر می‌رود، به مرحله‌ای می‌رسد که بین ذات خودش و اجزا و کنه این عالم، نمی‌تواند فاصله‌ای را بگذارد. انسان در این مرحله انگار نور یا وجود برتری را می‌بیند که قدرتش فراتر از من و او و ایشان است. در این مرتبه، فاصله‌ی این عالم و آن عالم برداشته می‌شود، و در آنجا انسان به عمقی می‌رسد که فراتر از این عالم است. و این سیر همین طور ادامه پیدا می‌کند که تا به مرتبه‌ای که در قرآن می‌فرماید: «نحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ» آنجایی که خداوند از رگ گردن به آدم نزدیک‌تر است. در قیامت وقتی حجاب‌ها برداشته می‌شود، انسان همه این‌ها را می بیند، اما فهمیدن در آن دنیا فایده‌ای ندارد؛ در این دنیا باید هر کاری می‌خواهیم بکنیم. در این قوس صعودی که داریم، آینده و گذشته معنایی ندارد، زمان برای مراتب پایین‌تر است. در روز قیامت وقتی حجاب‌ها برداشته می‌شود: «لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ» تو در غفلت بودی نه در جهل، فرق غفلت و جهل چیست؟ جهل یعنی انسان نمی‌داند، ولی غفلت یعنی انسان می‌داند ولی حواسش نیست. ما در غفلت از آن مرتبه بالاتر هستیم، نه در جهل. یعنی گرفتاریم و نمی‌بینیم و وقتی که قیامت می‌شود، و این وابستگی‌ها و گرفتاری‌ها خودبخود برداشته می‌شود می‌بینیم؛ در صورتی که قبلا دیده بودیم. ما همین الان داریم خداوند را می‌بینیم؛ بین ما و خدا هیچ فاصله‌ای نیست. همان که فرمود: «وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ» ادامه دارد ... 📚 بخشی از بیاناتِ آقای 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🔶 معرفت انتخاب (۱) #قوس‌صعودونزول این دنیا همان قدر که زندگی ماست، همان قدر زندان ماست. این زندان ر
🔶 معرفت انتخاب (۲) ما همین الان در عوالم بالاتر و عالم ذر هستیم. الان که در حال انتخاب هستیم، فکر می‌کنیم که اینجا داریم انتخاب می‌کنیم، اما در مرتبه‌ای بالاتر از خودمان، در حال انتخاب قدرتمندانه‌تری هستیم. وجود ما در همه این مراتب هست، و در واقع ما همان وجود برتر هستیم؛ اما چون گرفتار این دنیا هستیم، نمی‌بینیم! آن انتخاب بالاتر، انتخاب صددرصد پاک، فطری و خدایی است. همان که فرمود: «أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَی» هیچ کس نه نگفته؛ چون اصلا در آن مرتبه بالا انسان غیر از خدا چیزی نمی‌بیند. «زمان» برای این دنیاست؛ عالم ذر همین الان است، قبل و بعدی ندارد. ما همین الان داریم در مرتبه بالاتر انتخاب می‌کنیم، و این مرتبه‌های پایین‌تر بازتاب آن مرتبه است. این جهان هم ناشی از انتخاب ماست. یعنی الان که داریم در عالم بالاتر انتخاب می‌کنیم، وقتی در این عالم می‌آید تبدیل به این ترکیباتی می‌شود که می‌بینیم؛ اما ما آن انتخابی که در آن مرتبه بالاتر می‌کنیم را نمی‌بینیم، و انتخابی که در این عالم می‌کنیم را می‌بینیم که خیلی نازل است و اکثر امور در دست ما نیست. در آن مرتبه کسی انتخاب منفی نمی‌کند، همه «بلی» می‌گویند؛ اما بعضی‌ها چنان با قدرت «بلی» می‌گویند که این زندان دنیا برای آنها پیش نمی‌آید. اما ما طوری «بلی» گفته‌ایم که به محض اینکه این زندان‌ها را می‌بینیم گرفتار می‌شویم؛ تفاوت ما در این است. ما حواسمان پرت می‌شود ولی ائمه علیهم‌السلام حواسشان جمع است. تفاوت انتخاب‌ها در این است و نه بیشتر؛ بقیه‌اش در واقع این سیری است که داریم طی می‌کنیم. آیا سیر ما صعودی است، یا به همین گرفتاری‌ها ادامه می‌دهیم، و نزول می‌کنیم؟! 📚 بخشی از بیاناتِ آقای 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نظر در ملکوت «أَوَلَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ وَأَنْ عَسَىٰ أَنْ يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ ۖ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ»(اعراف-۱۸۵) 📂 آیت‌الحق مرحوم جلسات شرح حدیث‌ معراج از کتاب «سرالإسراء»/جلد اول تألیف حجت‌الحق مرحوم ؛ سال ۱۳۸۴/۸۵ 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
🔸اتصال با نفس امام علیه‌السلام فرق صلوات با سلام این است که سلام نتیجه صلوات است؛ انسان با صلوات در واقع رحمت الهی را می‌پذیرد، و نتیجه‌ی صلوات هم رسیدن به سلام است: «هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلَائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا»﴿احزاب-۴۳﴾ با صلواتی که خداوند متعال و ملائک می‌فرستند، اگر شما هم بفرستید، از ظلمات خارج می‌شوید. حقیقتِ صلوات، پذیرشِ رحمت است؛ نه اینکه انسان فقط ذکری را تلاوت کند، بلکه رسیدن به باطن صلوات منظور است. اهل‌بیت علیهم‌السلام در معنای صلوات فرمودند کسی که صلوات می‌فرستد با امام معصوم تجدید بیعت می‌کند؛ نه اینکه به زبان بگوید من پیرو شما هستم، این که معنا ندارد: «هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلَائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ» تا از ظلمات به نور راه پیدا کند. صلوات ریزش اسماء و صفات الهی است. خدای تبارک و تعالی یک حقیقت مجرد است، و مملوّ از همه کمالات هست؛ آن حقیقت مجرد محض، در یک حقیقتی خودنمایی می‌کند که آن حقیقت را در تعبیر روایات «ابداع» می‌گویند، و در کلمات علما به آن «حقیقت محمّدیه» می‌گویند. حقیقت محمّدیه، جامع همه اسماء و صفات و کمالات است، و بالاترین تجرد در مخلوقات را دارد؛ لذا همه‌ی حقایق در آن جمع هست. وقتی کسی صلوات می‌فرستد، مانند انسانی که دستش را جلوی شیر آب الکترونیکی می‌برد و آب می‌آید؛ -با وصفی که اهل‌بیت ‌فرمودند که تجدید بیعت می‌کند- دریچه‌ای از آن حقیقت محمّدیه با تمام اسماء و صفاتش، به روی این فرد باز می‌شود. در واقع فرد با صلوات، دریچه‌ای از اسماء و صفات الهی را از طریق حقیقت محمدیه که بالاترین مراتب تجرد، بعد از ذات أحدیت است؛ را به روی خود باز می‌کند. این حقیقت برای فرد تشخّص نوری پیدا می‌کند، و به شکل نور در می‌آید، و هر چقدر که فرد اهل عمل باشد و بخواهد، آن حقیقتِ نوری شکل خارجی می‌گیرد، و تنزل پیدا می‌کند؛ قرآن می‌فرماید: «وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ»﴿حجر-۲۱﴾ هر اسم و صفتی که در حقیقت محمّدیه است، نازل می‌شود و ظهور و بروز پیدا می‌کند. صرف صلوات دریچه را باز می‌کند، ولی او باید عمل کند؛ با عمل است که واجد آنچه از خدا درخواست کرده و حاجت دارد، می‌شود. لذا این ذکری که وارد شده صلوات ما را «طِيباً لِخَلْقِنَا وَ طَهَارَةً لِأَنْفُسِنَا»(زیارت جامعه کبیره) قرار بده، صرفاً صلوات فرستادن نیست؛ همانطور که نماز فقط قرائت نماز نیست، «أقیموا الصلاة» است. دعا هم فقط قرائت نیست، حقیقتِ دعا آشنا شدن با راه و رسم بندگی است؛ و بندگی کردن انسان را به کمال می‌رساند. در دعا بهتر این است که انسان نفس خود را به نفس معصوم وصل کند، بگوید هر چه معصوم بخواهد من می‌خواهم؛ نه هر چه که عقل و درک من می‌رسد. این را مرحوم علاّمه طباطبایی(ره) به مرحوم آقای سعادت‌پرور فرمودند، بنده هم از قول ایشان نقل می‌کنم؛ مرحوم علامه فرمودند هر چقدر که التزام عملی انسان بیشتر باشد بهره می‌برد، نه فقط صرف قرائت؛ پس فرمودند نفس را باید به نفس معصوم علیه‌السلام وصل کرد! یکی از مشاهیری که الان هم در قید حیات هستند، از مرحوم علامه پرسیدند که ما بیشتر از دعا بهره می‌بریم یا مردم عادی؟ چون ما می‌فهمیم چه می‌خوانیم، اما عوام نمی‌فهمند، همینطوری می‌خوانند! مرحوم علامه فرمودند معلوم نیست بهره ما بیشتر باشد! چون ما به قدر درک و فهم خودمان می‌خواهیم، اما مردم عادی نفس‌شان را به معصوم وصل می‌کنند، و می‌گویند هر چه معصوم علیه‌السلام خواست، همان را می‌خواهیم! مثلاً ما می‌گوییم «اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ مِنْ عِلْمِکَ بِاَنْفَذِهِ» نافذترین مراتب علمت را می‌خواهیم، ما بالأخره یک درکی از علم الهی داریم و آن را درخواست می‌کنیم؛ ولی آن فرد عامی نمی‌فهمد این چیست، می‌گوید هرچه امام‌ زمان علیه‌السلام بگوید، من همان را می‌خواهم؛ مرحوم علامه فرمودند بهره‌ی او از ما بیشتر است! 👤 بخشی از بیانات یکی از شاگردان سلوکی مرحوم سعادت‌پرور(ره) 🌷🌸 میلاد سراسر نور حضرت ولی عصر حجت‌بن‌الحسن سلام‌الله‌علیه بر همگان مبارک باد. 🌸🌷 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
أحسن‌ کل شئ خلقه.mp3
751.3K
🎧 أحسن کلّ شئٍ خَلَقَه «ذَٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ فَأَنَّىٰ تُؤْفَكُونَ»(غافر-۶۲) هر چیزی مخلوق اوست؛ هر کمالی از اوست؛ هر واقعیتی از اوست. همه حمدها مخصوص به خداست و به او بازمی‌گردد. 📂 استاد دی‌ماه نود و چهار برای مشاهده مشروح این جلسه‌ی تفسیر از لینک زیر استفاده نمایید: 🔗 https://www.aparat.com/v/2OizU 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را در آپارات دنبال کنید.
🔶 مراتب انتخاب (۱) ما در وجود خود باید به مراتب وجودی‌مان توجه و آن را پیدا کنیم. یک مرتبه‌ای از ما در این عالم است؛ کمی بالاتر، مرتبه‌ای دیگر از ما، همانی است که در خواب نازل می‌شود؛ مکان دارد اما بُعد ندارد، جسم دارد اما محدودیت ندارد. زمان دارد، دیروز و امروز دارد، اما دیروز و امروزش مثل این جهان از هم جدا نیست. زمان در عالم خواب بهم‌ریخته است؛ یک دفعه می‌رویم به پنج سال دیگر. این لایه‌ای از وجود ماست؛ مرتبه‌ای از ما که از مرتبه الان‌مان یک درجه قوی‌تر است. ولی ما در این مرتبه تمام نمی‌شویم؛ یک مرتبه‌ی بالاتر داریم که همین مکان و همین شکل از زمانْ که در عالم مثالی و برزخیِ خواب داریم، در آن مرتبه نداریم. لایه‌های وجودی انسان یا بردهای وجودی انسان انتها ندارد؛ تا بی‌نهایت می‌رود. «بی‌نهایت» جایی است که انسان از هر لایه‌ای آزاد است. دیگر هیچ لایه‌ای وجود ندارد؛ انسان به فنا می‌رسد و از این زندان‌ها رها می‌شود؛ چون هر لایه‌ای یک زندان است؛ هر لایه‌ای یک صفت است؛ یک ترسیم، و یک محدودیت است. این که می‌گوییم از لایه‌ها می‌گذریم و به «جایی» می‌رسیم، در واقع چون لغت نداریم، می‌گوییم جایی؛ در واقع آن «بی‌جایی» است؛ بی‌وجودی است؛ بی‌زندان است؛ بی‌حد است. به همین خاطر است که آنجا «وحدت وجود» است. دیگر فاصله‌ای بین من و شما و او؛ فاصله‌ای بین من و مَلِک نیست؛ فاصله‌ای بین من و امام نیست؛ اصلا امام آن وجودی است که به این مرتبه رسیده است. دیگر بالاتر از آن مفهوم ندارد. این که بگوییم هست یا نیست، سؤالش اصلا اشتباه است. این مراتب و این جهان‌ها با هم موازی نیستند؛ آن جهانْ حاکم بر این جهان است. چیزی که در خواب می‌بینیم، اگر رؤیای صادقه باشد، انگار که آن جهان علت است و ما معلول هستیم. البته این «علت و معلول» اصطلاح درستی نیست؛ ولی اصطلاح دیگری هم نداریم. در واقع آن جهانْ «حقیقت» است؛ آن آینده است، و ما در اینجا زودتر به آن رسیده‌ایم. زودتر از حیث این عالم؛ وإلا در آن عالم زودتر و دیرتری نیست. این جهان‌ها در وجود انسان، مرتبه‌ای بعد از مرتبه‌ی دیگر، و در عمق وجود انسان هستند. هر مرتبه عمیق‌تر و بالاتر و کامل‌تر از مرتبه‌ی قبل است. خاصیت‌اش نامحدودتر، قوی‌تر، مقتدرتر و آزادتر است. جهان سوم از این جهان دوم بالاتر است، و این لایه‌ها تا بی‌نهایت ادامه دارد، و این‌ها ادامه دارد تا می‌رسد به آن اقتدار مطلق، و آنجا ذات نامتناهی است. بی‌نهایت و نامحدود است و یک درجه پایین‌تر از آن مرتبه امام است؛ که فرمودند «نَزِّلُونا عَنِ الرُّبُوبِیّة و قُولُوا فِینا ما شِئْتُم». آن بالاترین مرتبه نور مطلق است، و تعبیر «نور» را هم نمی‌توان برایش به کار برد، چون نور هم خودش یک حد است؛ یک درجه که پایین‌تر می‌آید، همه آن خصلت‌ها را دارد، مگر اینکه به تناسب آن مرتبه بالایی، این مرتبه مثل معلول است و آن مرتبه مثل علت. یعنی همه‌ی آنها را دارد، اما یک فرق دارد؛ هرچه که دارد از آن بالایی است. حقیقتِ امام این است؛ نه آنچه که در عالم بیرون می‌بینیم. این که در بیرون می‌بینیم مثل خود ماست. حقیقت امام آن رتبه‌ی بالاتر از وجود خودمان است که می‌توانیم به آن برسیم. من که الان اینجا هستم، تمام قدرت، توان، علم، درک و نامحدودیِ امام معصوم در من هست، اما نه این مرتبه‌ای که الان در آن هستم. این مرتبه همه‌اش گرفتاری است. این مرتبه‌ای که در این عالم دارم، تمامِ من نیست؛ و در مرتبه‌ی امام هم هیچ تکثری نیست. ادامه دارد ... 📚 بخشی از بیاناتِ آقای 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🔶 مراتب انتخاب (۱) ما در وجود خود باید به مراتب وجودی‌مان توجه و آن را پیدا کنیم. یک مرتبه‌ای از ما
🔶 مراتب انتخاب (۲) انتخاب‌های ما می‌تواند در هر کدام از این مراتب وجودمان باشد. رتبه‌های وجودی‌ از صفر تا بی‌نهایت ادامه دارد؛ لایه‌هایی که تا ذات مطلق می‌رسد. همه‌ی اینها مراتب‌ انسانی است. همین الان این آدمی که اینجا نشسته، پایین‌ترین مرتبه‌ی عالم است؛ اما این طوری نیست که اینجا یک من باشد، و آنجا منِ دیگری باشد؛ همین من هستم. ولی از این مراتبِ نامتناهی، من صرفا گرفتار رتبه و سطحِ خیلی پایین و مبتذل آن هستم. انتخابی که من می‌کنم، می‌تواند در هر رتبه‌ای باشد که از صفر تا بی نهایت است؛ و هر انتخابی که در هر کدام از این رتبه‌ها صورت بگیرد، همان مقدار قدرت دارد. اگر انتخابم در همین پایین‌ترین مرتبه باشد، نه تنها گرفتار زمان و مکان هستم؛ بلکه گرفتار غضب و شهوت هم هستم. گرفتار عصبانیت و کینه و... هستم. در هر مرتبه‌ای که این انتخاب صورت گیرد، به اندازه همان رتبه اثر دارد. مثلا از غضب رها بشوم، یعنی از یک زندان رها می‌شوم، و در مقام یک آدم اخلاقیْ سعه‌ی صدرم بیشتر می‌شود، و می‌توانم انتخاب کنم که روی شخصی اثر بگذارم. همین که رتبه‌ام بالا رود، قدرت انتخابم بیشتر می‌شود، و قدرت اثرگذاری هم بالاتر می‌رود؛ اثر تکوینی آن هم بالاتر است. حالا من که در این عالم هستم، می‌توانم در بیداری با تمرین‌هاییْ خودم را بکشانم به آن مرحله‌ای که در خواب روی می‌دهد؛ چه مرحله‌ای؟ زمان و مکان دارد، ولی بهم ریخته است، و محدودیت و این سیر تدریجی را ندارد. نه اینکه الان آن مرتبه را ندارم، نه؛ الان دارم، ولی از آن غایب هستم، و با تمرینْ در آن مرتبه حاضر می‌شوم. وقتی حاضر شوم، همان کاری که در خواب می‌توانم انجام بدهم، همان کار را در بیداری می‌کنم. باز هم می‌توانم بالاتر بروم و به مرتبه‌ای برسم که آن مرتاض می‌رسد؛ مرتبه‌ای که قدرت انتخابم بالاتر می‌رود و با انگشت اشاره می‌کنم و قطار می‌ایستد؛ و بالاتر و بالاتر می‌روم تا به مرتبه آقای بهاءالدینی برسم. ما آدم‌هایی دیده‌ایم که قدرت تکوینی آنها در حد یک دعا، و یک صلوات بود؛ هم با چشم خودم دیده‌ام و هم از افراد موثق شنیده‌ام؛ اینها اثر تکوینی است. این فرد در واقع رتبه‌اش بالاتر رفته است و وقتی انتخاب می‌کند، انتخابش به گونه‌ای دیگر است؛ و همین‌طور رتبه‌اش بالا و بالاتر می‌رود، و به رتبه‌ای می‌رسد که کاملاً از زمان و مکان فراتر می‌رود، و به مشخصاتی نزدیک می‌شود که به آن «عالم ذر» می‌گوییم. وقتی به آن عالم نزدیک می‌شود، انتخابش بر زمان حال اثر می‌گذارد؛ و همین طور بالاتر می‌رود و به نقطه‌ای می‌رسد که ملائک زیر دستش هستند. مثل قضیه ابراهیم(ع) که وقتی در آتش پرتاب می‌شد، جبرئیل و میکائیل می‌آیند و می‌گویند می‌خواهی نجاتت بدهیم؟ می‌گوید «إلیک فلا» (از تو نمی‌خواهم!). می‌گویند پس از خدا بخواه؛ می‌گوید خدا خودش می‌داند. من همین مرتبه را همین الان دارم! ولی فرق من با ابراهیم نبی(ع) این است که من گرفتار این مرتبه نازل وجود هستم. ابراهیم(ع) از همه‌ی این مراحل خلاص شده و در هیچ‌کدام از این مراتب متوقف نشده است. اما رتبه‌ی همین ابراهیم(ع)، نسبت به پیامبر اکرم(ص) پایین‌تر است. در قرآن آمده است: «وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ». یعنی یک مراتبی از وجود را که پیامبر اکرم دارد، ابراهیم نبی هم نمی‌تواند در این عالم به آن برسد؛ اما بعد از این که فوت می‌کند، توان و استعدادش در او ایجاد شده، و در اثر شوک مرگ، به مرتبه صلوحیت می‌رسد، و به نبی اکرم ملحق می‌شود. ما کجا هستیم؟ ما گرفتار این پایین‌ترین مرتبه وجود هستیم؛ و از این رتبه تکان هم نمی‌خوریم. حوصله هم نداریم، حال و وقتش را هم نداریم، انگیزه‌ای هم نداریم؛ البته شعارش را تا بخواهید می‌دهیم. ولی در این مرتبه‌ای که هستیم، و گرفتاریم، و می‌خواهیم باشیم؛ مختصات آن را که همه‌اش گرفتاری و بلاست را نمی‌خواهیم. اینجا، فقط زندان است؛ زندانِ تکثر، زندانِ محدودیت، دعوا، نامهربانی، جدایی، بلا، نرسیدن و... است. این عالم اصلا همین است و امکان ندارد جز این باشد. ذات این عالم تکثر است. وقتی تکثر هست، جدایی هم هست؛ محدودیت هست، وقتی محدودیت هست، پس نرسیدن هم هست؛ تا یک حدی شما می‌توانید برسید. ذاتِ این عالم، این است که تشخص‌ها وجود دارد، و چون تشخص‌‌ها وجود دارد، آدم‌ها از هم جدا هستند. با زحمت به هم یک ذره مهربانی می‌کنند، اما این مهربانی با ده تا مانع روبرو می‌شود؛ این ذات این عالم است. خدا هم آن را تغییر نمی‌دهد؛ اما می‌تواند ما را بالاتر ببرد، ما می‌توانیم بالاتر برویم! اما این عالم همین است. 📚 بخشی از بیاناتِ آقای 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom
قلب سلیم.mp3
388.4K
🎧 قلب سلیم چیست؟ «يَوۡمَ لَا يَنفَعُ مَالٞ وَلَا بَنُونَ إِلَّا مَنۡ أَتَى ٱللَّهَ بِقَلْبٖ سَلِيمٖ»(شعراء-۸۸.۸۹) «حتّی تَکُونَ اَعْمالی وَ اَوْرادی کُلُّها وِرْداً واحِداً وَ حالی فی خِدْمَتِکَ سَرْمَداً» 👤 بخشی از بیانات آقای 🔗 http://eksir.org 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
🔸ذکر قلبی (۱) گفتاری از آیت‌الحق مرحوم رضوان‌الله تعالی‌‌علیه بسم‌ الله الرحمن الرحیم یادم می‌آید یک شب تشرف پیدا کردیم خدمت مرحوم علامه طباطبایی رضوان‌الله تعالی علیه؛ پس از تشریف‌فرمایی ایشان، مجلس مدتی به سکوت گذشت؛ بعد ایشان رو کردند به رفقا فرمودند می‌خواهید امشب مجلس را به سکوت بگذرانید؟ رفقا چیزی نگفتند. بعد ایشان فرمودند آنچه که امشب به یاد من است می‌خواهم تذکر بدهم، راجع به «ذکر»، «یاد خدا». ایشان فرمودند: «ذکر و یاد خدا تنها چیزی است که انسان را به کمال می‌رساند.» ذکر و یاد خدا ... یعنی «ذکر قلبی»؛ فرمودند این ذکرهای لفظی هم که هست «لا إله إلا ألله»، «یا رئوف»، «یا رحیم»، این‌ها همه برای تقویت یاد خدا و ذکر قلبی است. و هم‌چنین فرمودند که ذکر و یاد خدا مراتبی دارد، و این همان «مراقبه» است؛ و آخرین مرتبه‌اش این است که «لا یبقی إلا ألله»، غیر از خدا باقی نمی‌ماند. به «بابا فرج»(بابافَرَج‌ِ تَبْریزی‌، ۵۶۸ق‌/۱۱۷۳م‌)، نسبت می‌دهند که از او پرسیدند عالم قدیم است یا حادث؟، جواب داد من از وقتی دید‌ه‌ام باز شده،‌ عالمی نمی‌بینم،‌ تا برای شما شرح بدم، قدیمه یا حادث! که فرج تا که دیده بگشادست / نظرش بر جهان نیفتاده است به جایی می‌رسد که دیگه می‌شود ملکوتی و دیگه به غیر خدا چیزی نمی‌بیند: «ما رَأَيْتُ شَيْئاً اِلاّ وَ رَأَيْتُ اللهَ قَبْلَهُ وَ بَعْدَهُ وَ مَعَهُ»( چیزی را ندیدم جز آنکه پیش از آن، و با آن، و پس از آن خدا را دیدم./ امیرالمؤمنین-ع-، علم الیقین 1: 49) بعد به این آیه تمسک کردند: «فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُوا لِي وَلَا تَكْفُرُونِ»(۰بقره-۱۵۲) فرمایش‌شون این بود که دیگه انسان چی می‌خواد؛ کسی را که به مرتبه‌ای رسیده که خدا او را یاد می‌کند. فرمودند این بالاترین کمال است، «أذکرکم» خدا ایشان را یاد کند. البته «فَاذْكُرُونِي»؛ اخلاص و خلوص باشه ... بالأخره یاد ملکوتی است دیگه، حقیقت ذکر برای انسان مکشوف شود، خدا هم او را یاد می‌کند؛ فرمودند دیگه چی می‌خواد، انسان برسد به مرتبه‌ای که خدا او را یاد کند. «فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ» مرا یاد کنید، خلوص و اخلاص داشته باشید، یاد حقیقی باشه، حقیقتِ یاد باشه، توجه به فطرت بشود؛ من هم شما را یاد می‌کنم. فرمودند این بالاترین کمال است که خدا انسان را یاد کند. ادامه دارد ... 📚 بخشی از جلسات شرح حدیث‌ معراج از کتاب « »/جلد اول تألیف حجت‌الحق مرحوم ؛ سال ۱۳۸۴/۸۵ 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🔸ذکر قلبی (۱) گفتاری از آیت‌الحق مرحوم #جعفری‌تهرانی رضوان‌الله تعالی‌‌علیه بسم‌ الله الرحمن الرحیم
🔸ذکر قلبی (۲) گفتاری از آیت‌الحق مرحوم رضوان‌الله تعالی‌‌علیه «وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ وَلَا تَكُنْ مِنَ الْغَافِلِينَ؛ إِنَّ الَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ لَا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَيُسَبِّحُونَهُ وَلَهُ يَسْجُدُونَ»(اعراف-۲۰۵،۲۰۶) از این آیه هم استفاده فرمودند: یاد کن مرا، -مخاطب اینجا رسول گرامی اسلام است- یاد کن ربِّ خودت را، مربی خودت را، مالک و مدبر خودت را، «فی‌ نفسک»؛ فرمودند اینجا هم ذکر قلبی ذکر شده و ذکر لفظی؛ می‌فرماید «وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ»، پروردگارت را، رب و مربی و مدبر و مالک خودت را در نفس خودت یاد کن؛ «تَضَرُّعًا وَخِيفَةً»، مرحوم علامه می‌فرماید «تضرّع» تملّقِ با خضوع و خشوع است، که در آن رغبت و تقرب هست؛ و «خیفة» یک نوع خوف است که مناسبِ ساحت قدس و کبریایی حضرت حق باشد. چون خداوند هم صفات جلال دارد و هم صفات جمال؛ صفات جمال جذب می‌کند بشر را به جانب حضرت حق و تقرب پیدا می‌کند انسان؛ و صفات جلال دفع می‌کند. هم صفت جلال و هم صفت جمال را رعایت کن! «تَضَرُّعًا وَخِيفَةً»؛ یک کسی را انسان دوست دارد، -تشبیه می‌کنند- اما آن شخص یک مهابتی دارد؛ محبت او را جلب می‌کند به سمت محبوبش؛ ولی آن مهابت، آن عظمت، آن جلال عقبش می‌زند. به فرمایش ایشان تبعُّد پیدا می‌کند. «وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ»، این هم ذکر لفظی است؛ اگر می‌خواهی یاد کنی پروردگارت را، طوری باشد که «وَ دُونَ الْجَهْرِ»، فریاد نزن! ایشون می‌فرماید نه اینکه ذکر نباشد، ذکر هست؛ اما منافات دارد با ادب عبودیت؛ عبد که فریاد نمی‌زند. خدایی که «وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ»(بقره-۱۸۶)، خدا قرب ذاتی برای هر موجودی دارد. چیزی که هست ما باید این قرب مشهودمان شود، وإلا این قرب ذاتی است. خدایی که ذاتاً نزدیک به انسان است، دور نیست، حاضر است، فریاد ندارد! پس فرمودند منافات با ادب عبودیت دارد. فرمودند رسول‌خدا(ص)، با جمعیتی از اصحاب‌شان تشریف می‌بردند به غزوه‌ای{جنگ و جهاد}؛ رسیدند به وادی موحشی{مکان خطرناک} که تاریک هم بود؛ یک شخصی فریاد زد، صدای تکبیرش بلند شد؛ حضرت فرمودند «إنّک لاتدعُو بعیداً» خدا حاضر است،‌ فریاد زدن ندارد. «بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ»، «غُدُوّ» ما بین طلوع فجر و طلوع شمس را می‌گویند؛ -بُکْر-؛ «آصال» هم می‌فرمایند جمع الجمع است، جمعِ اُصُل است، و اُصُل هم جمع‌ِ اصیل است. «بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ»{صبح و شام} یاد کن پروردگارت را. «وَلَا تَكُنْ مِنَ الْغَافِلِينَ» مراقب باش از زمره غافلان نباشی؛ البته غفلت می‌شود، ولی از غافلان نباش؛ نمی‌گوید «لاتغفل». بعد اینجا استفاده لطیفی کردند، «إِنَّ الَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ لَا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِه» می‌فرماید از این آیه ظاهر می‌شود که «قرب» به واسطه «ذکراللّه» حاصل می‌شود. «أذکر ربک فی نفسک» لتکون من «الّذین عند ربّک»؛ ایشون این‌طور در مقام علت می‌فرماید. بعضی گفتند «إِنَّ الَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ» منظور ملائکه هستند؛ ایشون می‌فرمایند معنا درست نمی‌شود. پروردگار عالم به پیغمبرش بفرماید خدایت را در نفست یاد کن، برای اینکه ملائکه «لَا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِه»! نه، ملائکه و غیر ملائکه؛ هر کس که به مقام قرب رسیده، از عبادت او استکبار ندارد. لذا می‌فرماید لتکون من «الّذین عند ربّک»، اینجا هم استفاده‌ای کردند که یاد پروردگار سببیت دارد و انسان را به مقام قرب می‌رساند؛ و اضافه می‌فرمایند که حجاب‌ها بین خدا و بنده بواسطه همین ذکر و یاد خدا مرتفع می‌شود. ادامه دارد ... 📚 بخشی از جلسات شرح حدیث‌ معراج از کتاب « » تألیف حجت‌الحق مرحوم ؛ سال ۱۳۸۴/۸۵ 🌷🌸 میلاد سراسر نور کریم اهل‌بیت امام حسن مجتبی علیه‌السلام مبارک باد. 🌸🌷 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🔸ذکر قلبی (۲) گفتاری از آیت‌الحق مرحوم #جعفری‌تهرانی رضوان‌الله تعالی‌‌علیه «وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِي
🔸ذکر قلبی (۳) گفتاری از آیت‌الحق مرحوم رضوان‌الله تعالی‌‌علیه آیه سوم که می‌فرماید: «الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ ۗ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»(رعد-۲۸) قبل از این آیه این است: «قُلْ إِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ» بگو پیغمبر من،‌ رسول من، خداوند «يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ» است، اما اضلالش ابتدایی نیست، «فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ»(صف-۵)، این‌ها خودشان انحراف پیدا کردند از حق به باطل، و خداوند این انحراف‌شان را امضاء کرد. هیچ‌وقت خداوند اضلال ابتدایی ندارد، اما اضلال مکافاتی و مجازاتی دارد. همه اضلال‌های خدا، اضلال مکافاتی است. «قُلْ إِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ»، اما کسی که واقعا منحرف است، انحرافش را امضاء می‌کند؛ راهش می‌دهد که «سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ»(اعراف-۱۸۲) همینطور درجه درجه درجه مقام و منزلتش در شهوت و گناه بیشتر می‌شود و أشقی‌الأشقیاء می‌شود. «وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ» هدایت می‌کند بسوی خودش، کسانی را که «إنابه» دارند؛ ایشون باز استفاده لطیفی دارند؛ توبه برای امثال ما مُلکی‌‌هاست، اما إنابه برای ملکوتی‌‌هاست؛ ظاهر و باطن‌شان رجوع می‌کند؛ توبه و إنابه هر دو به معنای رجوع إلی الله است؛ «وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ؛ الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ»؛ «من أناب» کیا هستند؟ آنهایی که ظاهر و باطن‌شون به خدا رجوع إلی الله دارد. آن کسانی که «آمنوا»، و آرامش دارد قلب‌های آنها به یاد خدا، «تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ»؛ آرامش دارد قلب‌های آنها به یاد خدا، «أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»، این مال مخلصین، یعنی کسانی است که به درجه اخلاص رسیدند؛ «أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»، یک کبری کلیه اینجا دارند؛ آگاه باشید هیچ سببی آرامش نمی‌دهد به انسان، مگر یاد خدا؛ لذا «بذکر الله» هم مقدم شده؛ تطمئن‌ القلوب بذکر الله نفرمود؛ تنها چیزی که آرامش‌ می‌دهد به دل‌ها؛ قلوب هم جمع مُحَلّی به ال است، همه‌ی قلب‌ها را یاد خدا آرامش می‌دهد؛ تنها سبب این است؛ مال، ثروت، همسر، هیچ چیزی آرامش نمی‌دهد؛ فقط تنها سببی که آرامش‌ می‌دهد، یاد خداست. ادامه دارد ... 📚 بخشی از جلسات شرح حدیث‌ معراج از کتاب تألیف حجت‌الحق مرحوم ؛ سال ۱۳۸۴/۸۵ 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🔸ذکر قلبی (۳) گفتاری از آیت‌الحق مرحوم #جعفری‌تهرانی رضوان‌الله تعالی‌‌علیه آیه سوم که می‌فرماید: «
🔸ذکر قلبی (۴) گفتاری از آیت‌الحق مرحوم رضوان‌الله تعالی‌‌علیه «رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ...» این هم در سوره مبارکه نور است: «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ ۖ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ ۖ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لَا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ ۚ نُورٌ عَلَىٰ نُورٍ ۗ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ ۚ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ ۗ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ۞ فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ ۞ رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ ۙ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ» این رجال همان مثل نور الهی هستند؛ بیوت هم مثل نور الهی است، رسول‌خدا و ائمه معصومین، أولیاء خدا؛ این‌ها مردانی هستند که مشغول نمی‌کند ایشان را هیچ چیز؛ – حالا تجارت و بیع یک مصداق است- هیچ چیزی ایشان را به خودش مشغول نمی‌کند؛ لا یشغلهم شاغلٌ، و لا یصرفهم صارفٌ عن ذکر الله؛ خدا چنین مردانی دارد، و آنان را ستایش می‌کند: «رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ ۙ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ»؛ خدا چنین مردانی دارد که اینها دائم‌الذکر هستند؛ مستقر شده ذکر الله در قلوب این‌ها. آیه بعد «إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ ۗ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ ۗ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ»(عنکبوت-۴۵)؛ «أَقِمِ الصَّلَاةَ» بپا دار نماز را، برای اینکه –ایشان در تفسیرشان اینطور می‌فرمایند- نماز دو اثر درش هست، یکی اینکه جلوگیری می‌کند {از فحشا و منکر}؛ ایشان می‌فرماید علت تامّه نیست، به نحو مقتضی است؛ انسان باید تلاش کند که این مقتضی را در وجود خودش تحصیل کند، وإلا علّیت ندارد؛ خیلی‌ها هستند –اشکال شده- که نماز می‌خوانند ولی مشروب می‌خورند یا ... نه، این علّیت تامه ندارد، مقتضی است. یک اثرش اقتضای این است که «تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ»؛ باید انسان کوشش کند که این اثر را تحصیل کند. اثر دوم «وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ»، که این نمازْ ذکر الله هم درش هست {یا حصر شده}، که این بزرگتر است؛ بزرگتر از چی؟ مثلا از اثر اول؛ معمولا این‌طوری تفسیر کردند و ایشان هم به همین اکتفا می‌کنند. البته اینجا می‌فرمایند «ذکر الله» ذکر مصدر است، الله مضاف‌الیه ذکر است، حالا این الله فاعل است یا مفعول؟ اگر بگوییم مفعول است، یعنی بنده وقتی ذکر می‌کند خدا را، از «تنهی عن الفحشاء و المنکر»{اثر اول} بزرگتر است؛ اما اگر گفتیم {فاعل است} خدا ذکر می‌کند بنده را ... – هر دو هم مثل اینکه روایت داشته باشیم- خدا اگر کسی را یاد کند، این بالاترین کمال است؛ باز ایشان در همان جلسه‌ی آن شب استفاده کردند؛ همان‌طور که در آیه اول «أذکرکم» بود، که وقتی خدا انسان را یاد کند، دیگه انسان چی می‌خواد! اینجا هم فرمایش‌شون این بود که این «اکبر» - البته در آن جلسه نظرشون به تفسیر نبود، چون هر جملات و آیات را می‌توان از آن استفاده استقلالی کرد- لذا نظر مبارکشون بر این است که متعلقِ «اکبر» ذکر نشده، یعنی اگر مفضل‌علیه چیز خاصی بود، - عنایت ایشان این‌طور بود- ذکر می‌شد؛ چون ذکر نشده، پس عمومیت و اطلاق دارد؛ «لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ» یعنی ذکر خدا بنده‌اش را اکبر است از هر چیز؛ دیگه از این بزرگتر{نداریم}، بالاترین کمال است؛ که انسان به جایی برسد که خدا او را یاد کند؛ اکبرُ من کلّ شئ. این استفاده‌ای است که در آن مجلس شبانه داشتند. 📚 بخشی از جلسات شرح حدیث‌ معراج از کتاب تألیف حجت‌الحق مرحوم ؛ سال ۱۳۸۴/۸۵ 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
الله اکبر.mp3
1.19M
🎧 مقام تکبیر «قُلِ اللَّهُ ۖ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ» (انعام-۹۱) 👤 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
26.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ذِكْرُ اَللَّهِ عَلَى كُلِّ حَالٍ «لَيْسَ سُبْحَانَ اَللَّهِ وَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ فَقَطْ ... »(امام صادق-ع- بحار الأنوار، ج۷۲، ص۳۱) 👤 🔗 @almenhaj 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
🔸عجله در سلوک انسانی که به دنبال حقیقت می‌گردد، بلاتشبیه شبیه یک فرزندی هست که پدرش برایش لباس می‌خرد، کیف می‌خرد، کتاب و دفتر می‌خرد، قلم و مداد می‌خرد، در مدرسه او را ثبت‌نام می‌کند، معلم و کلاس برایش فراهم است، ساعت‌های بازی‌اش مشخص است؛ هر مقداری که او توجه داشته باشد که در چه مقطعی از تحصیل است، و در چه سطحی از هوش و استعداد است، و آن جایگاهی که در آن هست را بهتر درک کند و از محدوده‌ی خودش پا را فراتر نگذارد؛ بهره بیشتری می‌برد: «طُوبی لِمَنْ عَرَفَ قَدْرَه و لَم یَتَعَدّ» انسان در تحصیل کمال، نوعاً به خاطر اینکه خودش را خیلی عقب می‌بیند، عجله می‌کند؛ و شیطان چون می‌داند وقتی که سرعتِ انسان زیاد شود، خسته می‌شود و به مقصد نمی‌رسد؛ امر به عجله می‌کند. لذا شیطان هم دغدغه‌اش را زیاد می‌کند که عقب افتادی! و هم ترغیب می‌کند که عجله کن! چون می‌داند که با سرعت زیاد زمین می‌خورد. هر کسی در هر جایگاهی که هست، این توجه را باید داشته باشد، که رفاقتش با خدا بهم نخورد: «یا رفیق من لا رفیق له» خدا با بنده‌اش رفیق است، خدا بنده‌اش را دوست دارد؛ خدای متعال می‌فرماید که من با تو رفق دارم تو هم با من رفق داشته باش؛ یعنی اینکه قدم به قدم بیا، عجله نکن، به خودت تحمیل نکن، با تکلُّف نیا: «اللهُ عَدُو مَنْ تَکَلَّفَ» اگر دیدی حال نماز نداری، نشسته بخوان؛ حال نداری دراز کشیده بخوان؛ ولی رفاقتت را با من بهم نزن! گناهْ رفاقت‌مان را به هم می‌زند. چشم به تو دادم، ولی خودم نزدیک‌تر از چشم به تو هستم: « يَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَمَا تُخْفِي الصُّدُورُ»(غافر-۱۹) یک نگاه خلاف از دید خدا پنهان نیست؛ ولو به موبایل نگاه کنی، ولو به صفحه تلویزیون نگاه کنی، من هم در نگاه تو هستم! مابین نگاه تو و آن تصویر هستم، در آن تصویر هم هستم: «بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ مُحِيط»؛ تکلُّم که می‌کنی، هم در زبان تو هستم، هم در صوت تو هستم، هم در ارتعاشات صوت تو هستم؛ چون همه ظهورات از من است. یک دوست، کسی را که دوست دارد، نمی‌رنجاند: «المُحِبُّ لِمَنْ أَحَبَّهُ مُطِیع» مُحِب کسی است که مطیعِ محبوبش باشد. 👤 بخشی از بیانات یکی از شاگردان سلوکی مرحوم سعادت‌پرور(ره) 📚 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
🔸ترکِ سخنوری گفتاری از آیت‌الحق مرحوم رضوان‌الله تعالی‌‌علیه «إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً كَسَرَتْ قُلُوبَهُمْ خَشْيَةُ اَللَّهِ فَاسْتَنْكَفُوا عَنِ اَلْمَنْطِقِ وَ إِنَّهُمْ لَفُصَحَاءُ بُلَغَاءُ أَلِبَّاءُ نُبَلاَءُ يَسْتَبِقُونَ إِلَيْهِ بِالْأَعْمَالِ اَلزَّاكِيَةِ لاَ يَسْتَكْثِرُونَ لَهُ اَلْكَثِيرَ وَ لاَ يَرْضَوْنَ لَهُ اَلْقَلِيلَ يَرَوْنَ أَنْفُسَهُمْ أَنَّهُمْ شِرَارٌ وَ إِنَّهُمُ اَلْأَكْيَاسُ اَلْأَبْرَارُ». (امیرالمؤمنین-ع- الزهد، جلد۱، صفحه۵) همانا براى خداوند متعال بندگانى است كه خشيت و ترس خدا، دل‌هايشان را شكسته و از سخنورى خوددارى مى‌کنند؛ با اين كه ايشان افرادى فصيح، بليغ، خوش‌فكر و با استعداد هستند. براى تقرّب به خداوند به وسيله اعمال نيك و خالص از يكديگر سبقت مى‌گيرند؛ زيادى عمل براى ايشان نمودار نيست و به اندك راضى و قانع نمى‌شوند؛ خود را (در مقابل پروردگار) پست و شرور مى‌شناسند؛ با اين كه ايشان زيرك، هوشمند و نيك‌انديش هستند. «اَلِبّاء» جمع «لبیب» به معنای عاقل است. به تعبیر مرحوم علامه، این‌هایی که لبیب هستند، یعنی ملکوتی هستند: «الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»(آل‌عمران-۱۹۱) به تعبیر ایشون «اَلِبّاء» یعنی عاقلِ ملکوتی هستند. «نبیل»(نُبَلَاء) هم همین‌طور، به معنای حاذق و نجیب است؛ این‌ها صاحبان ذکاوت هستند، که بسوی خدا سبقت می‌گیرند: «سَابِقُوا إِلَىٰ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ»(حدید-۲۱) به اعمال ذاکیه سبقت می‌گیرند. «لاَ يَسْتَكْثِرُونَ لَهُ اَلْكَثِيرَ» اگر شب و روز مشغول عبادت و بندگی باشند، عبادت‌شان را زیاد نمی‌بینند: چگونه سر ز خجالت بر آورم برِ دوست / که خدمتی بسزا بر نیامد از دستم. «وَ لاَ يَرْضَوْنَ لَهُ اَلْقَلِيلَ» به کم هم راضی نمی‌شوند؛ «يَرَوْنَ أَنْفُسَهُمْ أَنَّهُمْ شِرَارٌ» الله‌اکبر! باوجود اینکه این‌ها «لَفُصَحَاءُ بُلَغَاءُ أَلِبَّاءُ نُبَلاَءُ» هستند، اما خودشان را شرور می‌بینند. مرحوم آیت‌الله برهان می‌گفت بعضی‌ها را ما در نجف اشرف دیدیم تا یک سر و صدایی می‌شد، یا یک چیز ناراحت کننده پیش می‌آمد، می‌گفتند «هذه منّی یُصِیبُ الخلائق»، این بدی از من است که مردم مبتلا شدند؛ لا اله الا الله! «وَ مَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ»(شوری-۳۰) خودشان را شرار می‌بینند، می‌پندارند اشقیا هستند؛ و بعد در خود عبارت هست «وَ إِنَّهُمُ اَلْأَكْيَاسُ اَلْأَبْرَارُ»، از ابرار و نیکوکاران هستند؛ از زیرکان هستند؛ اما در عین حال برای خودشان ارزشی قائل نیستند. وَ قَالَ النَبِیُّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: «اَلْعَافِيَةُ عَشَرَةُ أَشْيَاءَ تِسْعَةٌ مِنْهَا فِي اَلصَّمْتِ إِلاَّ عَنْ ذِكْرِ اَللَّهِ وَ اَلْعَاشِرَةُ مِنْهَا فِي تَرْكِ مُجَالَسَةِ اَلسُّفَهَاءِ».(معدن الجواهر، جلد۱، صفحه۷۰) نبی مکرم می‌فرمایند: «عافیت در ده چیز است، نه تایش در سکوت است؛ دهمی‌اش در ترک هم‌نشینی با سفیهان است.» مرحوم آقای برهان نقل می‌کرد که یک زمانی هسته خرما می‌گذاشتند در دهان‌شان، سنگ می‌گذاشتند، وقتی می‌خواستند صحبت کنند، فکر می‌کردند، اگر فایده‌ی آخرتی داشت، این هسته یا این سنگ را در می‌آوردند و بعد صحبت می‌کردند؛ زبان خودشان را عقال می‌کردند. فرمایش مرحوم علامه این بود که انسان خودش را نمد هر مجلسی قرار ندهد. 📚 بخشی از جلسات شرح حدیث‌ معراج از کتاب تألیف حجت‌الحق مرحوم ؛ سال ۱۳۸۴/۸۵ 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
26.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مقام محمود يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ﴿٢٧﴾ ارْجِعِي إِلَىٰ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً ﴿٢٨﴾ (سوره فجر) ملائکه الهی مشغول طواف و خدمت آنها می‌شوند؛ و بر کرسی‌ کرامت الهی تکیه می‌زنند، و خداوند بر آنها طلوع می‌کند و مشرف می‌شود؛ این محل و مقام شهود است. و خداوند از آنان راضی و خشنود است؛ این مقام محمود است. 📚 آیت‌الحق مرحوم جلسات شرح حدیث‌ معراج از کتاب «سرالإسراء»/جلد اول تألیف حجت‌الحق مرحوم ؛ سال ۱۳۸۴/۸۵ 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
🔸هدف از خلقت یک نقل تاریخی است یا روایت -از ذهنم رفته است-، که مرحوم استاد(سعادت‌پرور) نقل می‌کردند. یک زن علویه‌ای که بچه‌هایش هم سید و یتیم بودند، رفتند پیشِ حاکم شهر؛ این خانم با گریه و زاری گفت ما تمکن مالی نداریم، گرسنه هستیم، شما که حاکم شهر هستید، ما را تأمین کنید. آن حاکم ‌گفت: شما اول بیا سیادتت را ثابت کن، تا من تأمین‌تان کنم! خُب اینها با حالت دل‌شکستگی و گرسنگی از خانه این شخص فاصله گرفتند و دور شدند. در بین راه به یک یهودی برخورد کردند که مست بود؛ ولی نیمه هوشیاری‌ای داشت. آن یهودی دید که یک زن با چند بچه‌ی گریان دارند عبور می‌کنند، پرسید چه شده است؟ خانم گفت قضیه این گونه است، بچه‌ها سید هستند، من خودم علویه هستم، ولی گرسنه هستیم. این یهودی گفت من یک جایی دارم پناه‌تان می‌دهم، و غذا هم به شما می‌دهم. آن حاکم شاید امام معصوم را در خواب دید، که فرمودند عمل آن یهودی پذیرفته است، ولی تو به خاطر احتیاط بیش از اندازه، اعمالت یا بعضی از اعمالت حبط شده است. این حاکم می‌رود پیشِ آن یهودی و می‌گوید: من عمل تو را هر چقدر بخواهی، می‌خرم؛ چون امام(ع) آن را پذیرفته است، پول زیادی هم به تو می‌دهم. یهودی می‌گوید: من چیزی که پذیرفته شده را نمی‌فروشم! این زن که سر سفره غذا نشسته بودند، به بچه‌هایش می‌گوید دست به غذا نزنید تا برای این فرد که ما را سر سفره‌اش نشانده، دعا کنیم. در نظر بگیرید بچه‌های یتیم، سید، گرسنه، سر سفره‌ی غذا، با گریه دارند برای آن یهودی دعا می‌کنند که خدا او را هدایت کند! شما حال آن حاکم شهر را در نظر بگیرید با این یهودی، که بعد از آن شیعه می‌شود. عرضم این است که این فطرت، فطرت توحید هست، و همه بر فطرت توحیدی خلق شده‌اند: «فَطَرَهُم عَلَی المَعْرفة»، «فَطَرَهُم عَلَی التُوحید» عبارت‌های مختلف در روایات آمده است. قرآن می‌فرماید: «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا»(روم-۳۰)؛ امکان دارد یک یهودی با آن فطرت توحیدی که در وجودش هست، عمل حقی را انجام بدهد، که حاکم مسلمان انجام ندهد! لذا مطلبِ حق را از هر کس که گوینده‌ی آن است، باید پذیرفت؛ زیرا همه بر فطرت توحید خلق شده‌اند. هر کلام حقی ولو از زبان یک یهودی بیرون بیاید، از معصوم(ع) هست؛ چون «إِنْ ذُكِرَ الْخَيْرُ كُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَ أَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأْوَاهُ وَ مُنْتَهَاه» اگر حق معیار خیر بودن هست، اول و آخر خیر، شما هستید؛ چون حقیقتِ فطرت توحید از شما نشأت می‌گیرد. لذا ما جمود نداریم که بگوییم اگر یک یهودی یا یک مسیحی حرفی زد، نمی‌پذیریم؛ ولی قضاوت در مورد آن، لازمه‌اش این است که انسان اطلاع داشته باشد. در نگاه کلی، هدف از خلقت مدنظر است؛ تا انسان بفهمد که خلق شده تا به خلیفة‌اللهی راه پیدا کند: «إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً»(بقره-۳۰) من می‌خواهم روی زمین خلیفه‌ای داشته باشم. وقتی انسان خدایی شد، نگاهش نسبت به هستی، نگاهش به نفع و ضرر، متفاوت می‌شود. ما الان نفع را در این می‌بینیم که وزیر بشویم، وکیل بشویم، رئیس‌جمهور بشویم، خدمات ظاهری داشته باشیم. خُب یک الاغ هم دارد خدمت می‌کند، بی‌ادعا هم خدمت می‌کند. من زمانی –سنم کم بود- به یک هندو -با آن عمامه‌هایی که سرشان می‌گذارند_ گفتم: آقا شما برای چی گاو را می‌پرستید؟ گفت گاو همه‌اش منفعت است؛ پوستش، گوشتش، شیرش، شاخش... خُب اگر منظور نفع رساندن است، گاو هم با شخم زدن نفع می‌رساند؛ اما هدف از خلقت که نفع رساندن نیست! هدف از خلقت، رسیدن به این است که تو جلوه‌ی خدا هستی؛ یک جلوه‌ی حقیقی از خداوند تبارک و تعالی هستی که به اندازه قابلیتت، تو را به خودش می‌رساند. حضرت فرمودند: «بِهِمْ تُنْصَرُونَ وَ بِهِمْ تُمْطَرُونَ وَ بِهِمْ تُرْزَقُونَ وَ هُمُ اَلْأَقَلُّونَ عَدَداً اَلْأَعْظَمُونَ عِنْدَ اَللَّهِ قَدْراً»(امام صادق-ع- بحارالأنوار، جلد۶۵، صفحه۲۷۵) باران به واسطه‌ی این‌ها می‌آید _اینها که به هدف از خلقت رسیده‌اند_؛ دشمن به واسطه این‌ها نمی‌تواند نفوذ پیدا کند. وقتی مطلب عرضه شود، انحراف و عدم انحرافش را می‌فهمد؛ چون خودش یک نورانیتی پیدا کرده که حق و باطل را تمیز می‌دهد: «إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا»(انفال-۲۹) قدرت فارقیت پیدا می‌کند. اگر انسان به هدف از خلقت نرسیده باشد، در انحراف است؛ می‌خواهد روحانی یا مرجع تقلید باشد، می‌خواهد یهودی یا مسیحی باشد. 📚 بخشی از بیانات یکی از شاگردان سلوکی مرحوم سعادت‌پرور(ره) 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
33.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اظهار فقر «يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ ۖ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ» (فاطر-۱۵) ای مردم، شما همه به خدا فقیر و محتاجید و تنها خداست که بی‌نیاز و غنیّ بالذّات و ستودهْ صفات است. 📂 آیت‌الحق مرحوم جلسات شرح حدیث‌ معراج از کتاب «سرالإسراء»/جلد اول تألیف حجت‌الحق مرحوم ؛ سال ۱۳۸۳ 📌 برای مشاهده مشروح این جلسه‌ از لینک زیر استفاده نمایید: 🔗 https://www.aparat.com/v/4IMq2?playlist=1026383 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
🔶 تلخ و شیرین برای کسی که در مسیر می‌افتد و پیش‌ می‌رود؛ سه حقیقت تلخ و شیرین، گاهی با هم و گاهی یکی در میان،‌ اما مستمر و ممتد رخ می‌دهد، و چاره‌ای از آن نیست. اول- حصر و گرفتار شدن، بعد از ترک‌هایی که به اجبار یا اختیار باید انجام بدهد. ترک سامان‌های اولیه و کمترین امکانات برای حرکت عادی و زندگی روزمره؛ که کمتر به صورت حصر و اسارت ظاهری است، و بیشتر محتوایی و درونی است. دوم- شیرینیِ مسیر و درک لذت آن. فهم اینکه باید رفت و قله‌هایی در پیش است، و کوهستان‌های زیبا و مه‌آلودی که هرگز زیبایی، بی‌انتهایی، طراوت و لطافت آن انسان را رها نمی‌کند؛ اگر چه گاهی برای تکمیلِ حصر و اتمام اسارت، همه‌ی آنها قطع می‌شود. سوم- مأموریت و رسالتی که به درستی نمی‌داند، و دستور به مسیری که با زندگیِ متعارف، دینِ متداول و نگرشِ اجتماع در تضاد است، و کسی آن را نمی‌داند و نمی‌فهمد. یار و یاوری ندارد، و حرکت در این تاریکی مه‌آلود، به سوی سرزمینی که نمی‌داند کجاست، و دعوت آدم‌هایی که نمي‌داند کیستند، و سرگردان و معلق شدن در میان فضاهای نامعلوم؛ در حالی که قدرت‌ها و توانایی‌های بسیار دارد و هرگز کسر و کمبودی در آن مشاهده نمی‌کند. اما بدون آنکه اجازه‌ی بکارگیری آنها را از او سلب کرده باشند، در چنان تعلیقِ درونی می‌جوشد که هرگز نمی‌داند چه باید بکند ... این ذات مسیر است، و راهی غیر از آن نیست؛ مگر استقامت! نه تا زمانی که امور روشن شود، بلکه تا قله‌ای که این جهل و ضعف و ابهام، برایش ارزشمند‌تر از علم و تکیه بر دانش و تقوی شود. آنگاه جهان پیش پایش روشن و کوچک و هویدا می‌شود؛ اما او به آن کاری ندارد! و او در تمام این حالات چاره‌ای ندارد، مگر خواندن این سرود:‌ «قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ ۖ بِيَدِكَ الْخَيْرُ ۖ إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» (آل‌عمران-۲۶) 📚 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
🔸امامِ مطرود (۱) در روایات ذکر شده «فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلاَّ مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لاَ نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ...»(امام‌ زمان-عج- الاحتجاج، جلد۲، ص۴۹۸) آنچه ما را محبوس از آنها کرده، مکروهات اعمال آنهاست. آقای بهجت(ره) تعبیر لطیفی داشتند، می‌فرمودند مگر می‌شود که شیعیان حضرت را بخواهند و ایشان بگوید من نمی‌خواهم بیایم؟! معقول نیست! نخواستنِ افراد است که باعث طول غیبت شده است. استاد(مرحوم سعادت‌پرور) روایتی از امام(ع) می‌فرمودند: «اِبْنُ خِيَرَةِ اَلْإِمَاءِ اَلنُّوبِيَّةِ اَلطَّيِّبَةِ يَكُونُ مِنْ وُلْدِهِ اَلطَّرِيدُ اَلشَّرِيدُ اَلْمَوْتُورُ بِأَبِيهِ وَ جَدِّهِ صَاحِبُ اَلْغَيْبَةِ»(کشف الغمة في معرفة الأئمة، جلد۲، ص۳۵۱) پدرم فدای آن کسی که طرد شده و شرید است؛ برای توضیح «اَلشَّرِيدُ»، مثال زدند که صاحب‌خانه‌ای را در نظر بگیرید که از دیدن مهمان خیلی ناراحت می‌شود، رنگِ چهره‌اش بر می‌گردد، آهنگِ صدایش ناراحت است، ولی با همه‌ی اینها می‌گوید بفرمایید! مهمانی که آمده، لفظِ –بفرما- را گوش کند، یا قهر و خشم و رنگ پریده را نگاه کند؟! عملاً می‌گوید نیا، ولو در لفظ می‌گوید بیا! در روایتی از امام زمان علیه‌السّلام است: «عَهِدَ إِلَيَّ أَنْ لاَ أُجَاوِرَ قَوْماً غَضِبَ اَللّٰهُ عَلَيْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ...»(الغيبة–للطوسی- جلد۱، ص۲۶۳) پدرم از من عهد گرفته که در جا‌هایی که ظالمین هستند، نروم! در نهج‌البلاغه امیرالمؤمنین(ع) است که «ضَمَائِرُکُمْ عُیُونُهُ وَ خَلَوَاتُکُمْ عِیَانُه»(خطبه ۱۹۹) ضمیرِ انسان و باطنِ انسان، دیده‌بان و چشم حضرت است؛ نه این چشم، این چشم که به طریق اولی اینگونه است. امام علیه‌السّلام به اعتبار احاطه‌ای که خدای تبارک و تعالی به ایشان داده است که «إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً»(بقره-۳۰) است؛ نه در یک شهر، نه در یک مکان، نه در یک جای خاص، «جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ» جانشین خدا در زمین است، «حُجَّتِک عَلَی مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَی» است. در روایت هست که حضرت می‌فرماید چطور می‌شود که ما حجّتِ خدا باشیم، و آنها هم احتیاج داشته باشند، ولی ما از احتیاجات آنها غافل باشیم؟! هر جایی که مخلوقی هست، حتی اگر در یک سیاره‌ای در فاصله‌ی یک میلیارد سال نوری باشد، وجودش بقاء می‌خواهد؛ چه کسی باید برای بقاء به او حیات بدهد؟ -در تعبیر روایت یک میلیون عالم، یک میلیون نوع آدم هست- اینها را حضرت فرمود ما امام‌شان هستیم! اینکه گناهان ما اسبابِ تأخیر در فرج است، یکی دو تا روایت نیست؛ جدای از آن، مسئله عقلی است: «ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيدِي النَّاسِ لِيذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يرْجِعُونَ»(روم-۴۱) حالا که فساد تمام خشکی و دریا را گرفته، یکی بیاید بگوید خدایا مگر نمی‌گویی که أرحم‌الراحمین هستی، مگر نمی‌گویی که من ربّ‌العالمینم، پس چرا اینقدر همه جا پر از ظلم و فساد شده؟ چرا آمریکا این همه به کشورها ظلم می‌کند؟ خدای متعال می‌فرماید شما خودتان ظالم‌اید، اینها نمای شما هستند! تعابیر معصوم را خواندم، می‌فرماید که خدای متعال فرمود «قلوبُ الملوکِ بِیَدِی»، سردمداران دنیا هر جا باشند، دل‌هایشان به دست من است. دل صدّام، دل ترامپ، دل نتانیاهو، هر خبیثی به دست من است. «قُلوبُ الملوکِ بِیَدِی، تُوبُوا إِلیَّ أَعْطِف قُلُوبُهُم» شما با من باشید، من دل آنها را بر می‌گردانم. ولی ما رابطه‌مان با او خوب نیست؛ کاری نکردیم که دل او را به دست آوریم. توجّه بکنیم به این که «یَا مَنْ یُلْتَمَسُ مِنْهُ المَخْرَجُ إِلَی رَوْحِ الْفَرَجِ»(دعای هفتم صحیفه سجادیه) آن گشایش و فرج، یعنی بیرون آمدن از سختی‌ها؛ منظور فرج حضرت ولیّ‌عصر سلام‌اللّه علیه نیست. خودش باید راه خروج را بگذارد: «لا حول و لا قوةَ إلاّ باللّه» ادامه دارد... 📚 بخشی از بیانات یکی از شاگردان سلوکی مرحوم سعادت‌پرور(ره) 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🔸امامِ مطرود (۱) در روایات ذکر شده «فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلاَّ مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَ
🔸امامِ مطرود (۲) مراتب درمان متفاوت است چون مراتب طبابت متفاوت است. بالاترین طبابت عقلانیّت است. آقای سعادت‌پرور می‌فرمودند از مرحوم علاّمه پرسیدند که اگر کسی در یک اتاق در بسته‌، بدون هیچ منفذی باشد، روزی‌اش از کجا می‌آید؟ مرحوم علاّمه فرمودند اگر یقین داشته باشد، روزی‌اش می‌آید؛ از همان‌جایی که ملک‌الموت می‌آید! در قرآن در مورد حضرت مریم آمده است «قَالَ يَا مَرْيَمُ أَنَّىٰ لَكِ هَٰذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّه»(آل‌عمران-۳۷) مرحوم علاّمه فرمودند اینکه از تو حرکت از خدا برکت، این یک مرتبه از تحصیل روزی است؛ که تو باید حرکت کنی و حرکت تو سبب روزی است؛ اما بالاترین سبب، یقین است. کسی که یقین داشته باشد، به بالاترین سبب دست پیدا کرده است. کسی که یقین داشته باشد که این ویروس کرونا را خدا خلق کرده، و یقین داشته باشد که این ویروس را خدا تغذیه می‌کند، و یقین کند که این به دستور خدا حرکت می‌کند؛ درمان را نیز از او می‌خواهد. «وَلا یُمکِنُ الفرارُ مِن حُکومَتِک» این ویروس را خدا فرستاده، و امام زمان هم مجری اوست؛ در نگاه توحیدی، حضرت آن را فرستاده است. تصریح دعای هفتم صحیفه سجّادیه هست که «وَ بِقُدْرَتِکَ أَوْرَدْتَهُ عَلَیَّ وَ بِسُلْطَانِکَ وَجَّهْتَهُ إِلَیَّ» به قدرت مطلقه‌ای که داری آنها را وارد کرده‌ای، و به تسلط و احاطه‌ای که بر ما داری، آن را متوجّه ما کردی. این ویروس که بدون غذا نمی‌تواند بقا داشته باشد، خب غذایش را چه کسی می‌دهد؟ «وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللّه رِزْقُهَا»(هود-۶) جنبنده‌ای نیست، مگر این که خدا روزی‌اش را می‌دهد! البته ما وظیفه داریم که محافظت بکنیم، ماسک بزنیم؛ ولی ماسک ضعیف‌ترین نوع درمان است؛ مثل اینکه یک آمپولی هست که ده درصد خوب می‌کند، یک آمپول سی درصد، یک آمپول بیشتر اثر دارد؛ می‌گویند این ده درصدی بیماری را خوب نمی‌کند، آن آمپول قوی‌تر را بزن؛ هشتاد درصدی را بزن، نود درصدی را بزن؛ یک کاری بکن که مشکل ریشه‌ای حل بشود. اگر دنبال داروی قوی‌تر هستید، استغفار کنید... البته اینها باور می‌خواهد! حالا اگر به خدای متعال بگوییم چرا می‌فرستی؟ کأنّه می‌فرماید که می‌بینم دارید هلاک می‌شوید، ولی من حیات‌تان را می‌خواهم، دوست‌تان دارم، چاره‌ای غیر از این ندارم! هزاران راه پیشِ پایتان گذاشتم، تا رسید به این راه؛ به اعتبار این که شما راه هموار را نمی‌خواهید بروید! مثل کسی که شربتِ شیرین برای درمانش هست، ولی کار را به جایی می‌رساند که آخرش به قطع پا می‌انجامد؛ آن وقت می‌گوید که چقدر بی‌رحمی، چرا پایم را قطع می‌کنی؟! می‌گوید چون تو شربت را نخوردی تا کار به اینجا برسد؛ بعدش باید آمپول می‌زدی نزدی؛ شیمی درمانی باید می‌کردی نکردی؛ کار به قطع پا رسید؛ تازه اگر نتیجه بدهد! گاهی اوقات به بالاتر سرایت می‌کند. خدای تبارک و تعالی از هر راهی که امکان داشته باشد، بشر را متنبه می‌کند که به خودش بیاید؛ «قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ فَلَوْ شَاءَ لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ»(انعام-۱۴۹) این نظام حاکم دارد؛ «وَإِنْ مِنْ شَيءٍ إِلَّا يسَبِّحُ بِحَمْدِهِ»(إسراء-۴۴) هیچ ذره‌ای در نظام هستی نیست، مگر اینکه تسبیح خدای متعال را می‌کند؛ مأمور خداست. «وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» خدا مالکیّت مطلقه دارد. به عنوان مثال در نظر بگیرید الکتریسیته در تمام ذرات نور و در تمام ذرات تصویر هست؛ «داخلٌ فی الأشیاء لا کدخول شیئ فی شیئ، خارجٌ عن أشیاء لا کخروج شیئ عن شیئ» مگر می‌شود که روح ما که اشراف کامل به بدن ما دارد، از ذره‌ای از بدن ما غافل باشد؟! یعنی تمام ذرات بدن توجّه کامل دارند به روح، و روح هم احاطه‌ی کامل به بدن دارد. خدای تبارک و تعالی هم اشراف کامل به مخلوقاتش دارد؛ هر کسی که حیات را می‌خواهد، در واقع مُحیی را می‌خواهد؛ هر کس که شفای مریضش را می‌خواهد، در واقع شافی را می‌خواهد. انسان جز از خدا از کسی درخواست نمی‌کند، ولی توجّه ندارد! 📚 بخشی از بیانات یکی از شاگردان سلوکی مرحوم سعادت‌پرور(ره) 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اطمینان به ربّ از شدت توجه به پروردگار حالتی از بی‌خودی به انسان دست می‌دهد؛ تسلیم محض. «اخبات» به معنی آرامش به سوی پروردگار. 📂 آیت‌الحق مرحوم جلسات شرح حدیث‌ معراج از کتاب «سرالإسراء»/جلد اول تألیف حجت‌الحق مرحوم ؛ سال ۱۳۸۳ 📌 برای مشاهده مشروح این جلسه‌ از لینک زیر استفاده نمایید: 🔗 https://www.aparat.com/v/4IMq2?playlist=1026383 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
🔸انتخاب زیبا لذّت حقیقی را در این عالم فقط اهل توحید می‌برند، چون سرگردان نیستند؛ چون می‌دانند و‌ظیفه‌شان چیست. امام معصوم می‌داند وظیفه‌اش چیست، لذا هیچ تردیدی ندارد. لذا آن کسی که در زمان غیبت وظیفه‌اش را خوب نمی‌داند، عقل حکم می‌کند مسیر احتیاط را در پیش بگیرد. تعبیری که امیرالمؤمنین سلام اللّه علیه می‌فرماید: «يَا كُمَيْلُ إِنَّهُ مُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ فَاحْذَرْ أَنْ تَكُونَ مِنَ اَلْمُسْتَوْدَعِينَ وَ إِنَّمَا يَسْتَحِقُّ أَنْ يَكُونَ مُسْتَقَرّاً إِذَا لَزِمْتَ اَلْجَادَّةَ اَلْوَاضِحَةَ»(تحف‌العقول، جلد۱، ص۱۷۱) ایمان مستقر و مستودع است، بعضی ایمان‌ها عاریه‌ای، و بعضی ایمان‌ها مستقر است؛ اگر می‌خواهی ایمانت مستقر باشد، روی واضحات حرکت کن، هر جا شبهه داشتی صبر کن! موقعی شخص طعم عبادت و بندگی را می‌چشد، که روی واضحات حرکت کند؛ در این صورت پشیمان نمی‌شود. آنجایی هم که شبهه دارد توقف کند؛ لااقل فرمایش امیرالمؤمنین سلام‌اللّه‌علیه را در نظر بگیرد که بین دو خیر، خیر بالاتر و بین دو شر، شرّ کمتر را انتخاب کن! اگر این جمله از حضرت زهرا سلام‌اللّه‌علیها نصب‌العین ما باشد، فقط همین یک جمله برای رسیدن‌مان به کمال کافی است؛ دیگر هیچ چیزی نمی‌خواهیم: «مَنْ أَصْعَدَ إِلَى اَللَّهِ خَالِصَ عِبَادَتِهِ أَهْبَطَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ أَفْضَلَ مَصْلَحَتِهِ»(مجموعة ورّام، جلد۲، ص۱۰۸) تمام تقدیرات تو بر اساس اعمالت رقم می‌خورد! این فرمایش حضرت زهرا سلام‌اللّه علیها در واقع فصل الخطاب کمال است، که هر چقدر عمل خالصانه‌تر باشد، تقدیرات بر همان اساس تغییر می‌کند. مثلاً زنی با مردی ازدواج کرده که آن مرد نااهل و خلاف‌کار است، حالا عاشقش بوده یا هر چه، حالا ازدواج کرده؛ زن می‌تواند تقدیرات را تغییر بدهد! این فرمایش حضرت زهرا سلام اللّه علیها می‌خواهد بفهماند که هر چقدر عملت خالصانه‌تر باشد، تقدیرت بهتر رقم می‌خورد. مثلاً این زن اگر سعی کند که آداب زندگی سالم را به اندازه شخصیت خودش مراعات کند؛ بعد بگوید خدایا تو أرحم الراحمینی، من تقدیرم بد بوده، اشتباه انتخاب کردم، مرد بدی را انتخاب کردم، شرور است، فحاش است، خلافکار است؛ ولی تو مقلب القلوب و الأبصاری، مگر دل شوهر من دست تو نیست؟ دل شوهرم را برگردان! من به اندازه خودم سعی می‌کنم که او را مجبور به کار حرام نکنم؛ زیاده خواهی نداشته باشم؛ مراعات حدود شرعی را بکنم؛ تو هم دل شوهر مرا برگردان! در دعای اول صحیفه سجّادیه است: «مِنْهُمْ قُوتاً مَعْلُوماً مَقْسُوماً مِنْ رِزْقِهِ، لَا ینْقُصُ مَنْ زَادَهُ نَاقِصٌ، وَ لَا یزِیدُ مَنْ نَقَصَ مِنْهُمْ زَائِدٌ». مثلاً فردی وارد بورس می‌شود، اگر بداند که روزی‌اش تغییر نمی‌کند، طبق صریح آیات قرآن «وَلَا رَطْبٍ وَلَا يابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ»؛ مثلاً اگر تقدیرش این است که در دوران زندگی‌اش هشت میلیارد تومان دربیاورد، این هشت میلیارد تومان یک ریال کم یا زیاد نخواهد شد. خُب اینجا به حسب ظاهر صحبت جبر پیش می‌آید! خب اگر همه‌اش از قبل نوشته شده، کم و زیاد هم نمی‌شود، پس ما بی‌اختیاریم دیگر! می‌گوید نه، اختیار داری! حلال و حرامش به عهده خودتان است؛ آن هشت میلیارد تومانی که بناست در هشتاد سال عمر به دست آوری، نه یک ریال اضافه خواهد شد نه یک ریال کم خواهد شد؛ ولی این که از راه حلال به دست بیاوری، یا از راه حرام، به عهده خودت است؛ این که در مراتب حلال، حلالِ طیّب را انتخاب کنی، به عهده خودت است؛ اینکه در مراتب حرام، بالاترین مراتب حُرمت را پیش بگیری، باز به عهده خودت است؛ ولی این را بدان که چه راه حلال را بروی، چه راه حرام را بروی، در اصل تقدیر، و در کمیّت آن، هیچ تغییری ایجاد نخواهد شد! اگر کسی می‌خواهد که حقیقتاً در این عالم آرامش داشته باشد، از زندگی لذّت ببرد:«إِنِّي وَضَعْتُ اَلرَّاحَةَ فِي اَلْآخِرَةِ»(حدیث قدسی، مشکاة‌الأنوار، جلد۱، ص۳۲۸) خداوند می‌فرماید راحتی را در آخرت قرار دادم؛ دنبال دنیا باشی، تنشت هم زیاد می‌شود. این بورس و اینها ظاهرا شبهه ندارد، نشنیدم کسی از فقها رد کرده باشد؛ اما صحبت بر سر نگاه است؛ چه چیزی را می‌خواهی؟ دنبال چه هستی؟ اگر بناست در طول عمرت دوهزار ساعت بخوابی، یک ساعت به خوابت اضافه نخواهد شد؛ ولی کیفیت خوابت در دنیا به دست خودت است. امیرالمؤمنین در نهج‌البلاغة فرمودند: «فَأَجْمِلْ فِي الطَّلَبِ» حالا که همه چیز از قبل مشخّص شده، زیبا انتخاب کنید!(یا به اندازه، هر دو معنا آمده است.) 📚 بخشی از بیانات یکی از شاگردان سلوکی مرحوم سعادت‌پرور(ره) 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸تهلیلات امیرالمؤمنین(ع) لا إله إلّا الله و رَحْمَتِهِ خَیْرٌ مِمّا یَجْمَعُون ... 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom