💠 طی این ایام ، دو تجمع از سوی طلاب در قبال وضعیت معیشتی ناهنجار صورت گرفت.
تجمع اول در مشهد ، با شعارهایی چون "شعار هر روحانی مرگ بر گرانی" بود و تجمع دوم در قم با شعارهایی از قبیل "ای آنکه مذاکره شعارت استخر فرح در انتظارت".
شعارهای تجمع اول ، بوی همدلی با مردم و گره گشایی می داد. شعارهای تجمع دوم اما شائبه تسویه حساب و عقده گشایی داشت.
تجمع اول و دوم ، مبغوض رسانه های معاند خارجی و داخلی واقع شد.
در قبال تجمع اول ، دست آویزی نداشتند. این شد که لجن پراکنی های آنان ، به همدلی بیشتر مردم و روحانیت و فشرده تر شدن صفوف انجامید.
برخی شعارهای ناتمیز تجمع دوم ، بزکی برای تخریب روحانیت فراهم آورد و همدلی ها را شست و برد.
بارها گفته ام و بار دگر می گویم؛ روحانیت ، خالص و یک رنگ است. از مردم است. دغدغه مردم دارد. مظلوم و مقاوم است. ولی ضعف بزرگی دارد. و آن ، این است که عرصه روز را به خوبی نمی شناسد. زوایای تو در توی جنگ نرم را شهود نمی کند. این می شود که هزینه زایی های بی منفعت دارد. لکه هایی می آفریند که زیبایی ها را به محاق می برد.
از همه مهم تر ، روحانیت سازمان می خواهد؛ سازمان ، اتاق فکر؛ اتاق فکر ، مرشد روشن ضمیر و کاربلد.
با این همه ، روزهای پیش روی روحانیت ، به مراتب درخشان تر از روزهای پشت سر است.
✅ @Aminikhaah
💠 امشب ، بین نماز مغرب و عشا در حرم مطهر امام رضا ع ، روحانی نام آشنایی آمد کنارم؛ آیت الله شیخ عباس کعبی ، نماینده محبوب مردم شریف خوزستان در مجلس خبرگان رهبری و عضو سابق شورای نگهبان قانون اساسی.
کمی ایستاد. دید روی فرش ها جایی پیدا نمی کند. بی هیچ تکلفی عبایش را در آورد. انداخت زیر پا و ایستاد به نماز.
هر چه به او اصرار کردم که جای من ، به روی فرش بایستد ، قبول نکرد.
برای نماز دوم ، دید نفر کناری اش روی زمین ایستاده. عبا را به سمت او چرخاند تا او هم روی عبا نماز بخواند.
چند سال پیش ، به خاطر موضع محکم و انقلابی ایشان ، پیامک تشکری برایشان ارسال کردم. تماس گرفتند و هم از تشکرم تشکر کردند ، هم توضیح مفصل دادند که ماجرای آن موضع گیری چه بوده و بعدش چه مسائلی رخ داده!
ضعف رسانه ای ما ، فرصت برند سازی از کعبی ها را از ما سلب کرده. این همه صفا و بی شیلگی ، در یک فقیه تراز اول و مسئول صاحب نام ، رونقی است که فقط در کلبه انقلاب و نظام اسلامی یافت می شود.
✅ @Aminikhaah
💠 سکولاریسم در حوزه
🔷 حوزه هاى علميه بايد خود را سربازان نظام بدانند، براى نظام كار كنند، براى نظام دل بسوزاند، در خدمت تقويت نظام حركت كنند؛ و اين درست عكس آن چيزى است كه سياست سرويسهاى امنيتى انگليس و آمريكا و اسرائيل و ديگران و ديگران دنبال مى كنند. آنها تلاش مى كنند بلكه بتوانند يك منفذى پيدا كنند. يك آخوندى يك گوشه اى حرفى مى زند، كه على الظاهر برخلاف خواست و فهم و عقيده ى كلى نظام است، بزرگش مى كنند؛ آن آدم را اگر كوچك هم باشد، از او يك تصوير بزرگى درست مى كنند، براى اينكه فاصله ى بين نظام و روحانيت را برجسته كنند؛ القاء كنند كه چنين فاصله اى وجود دارد. بنابراين حوزه هاى علميه نمى توانند سكولار باشند. اينكه ما به مسائل نظام كار نداريم، به مسائل حكومت كار نداريم، اين سكولاريسم است.
🔻 بیانات رهبر معظم انقلاب در ديدار علما و روحانيون خراسان شمالى (19/ 07/ 1391)
✅ @Aminikhaah
هدایت شده از Aminikhaah_Media
Rahayi Az Atash.mp3
12.85M
🔈 حیاتی ترین خواسته ، در دعای عرفه
📢 بازماندگان از رمضان ، در عرفه چه باید بخواهند؟
#رمضان_94
#شبـقدر
#مشهد
🔔 @Aminikhaah_Media
💠 سلبریتی عزیزی که هر سال عید قربان ، در تقابل با قربانی گوسفندان ، گریبان چاک می دهی!
دهم ذی الحجه ، روز قتل عام و آزار گوسفندان نیست. روز اطعام شکم های گرسنه ای است که با دیدن عکس های آنچنانی از سفره های پر زرق و برق و کباب های آنچنانی امثال تو ، با شکنجه ، می میرند و زنده می شوند!
وَ أَطْعِمُوا الْبائِسَ الْفَقير (حج / 28)
✅ @Aminikhaah
💠 #بازنشر ، به مناسبت روز بازگشت حضرت موسی از میعاد چهل روزه و مواجهه با فتنه سامری
👇👇👇👇👇
💠 چرا هارون سکوت کرد؟
🔷 حضرت موسی ع بنا به ماموریت ، چهل روز از بنی اسراییل فاصله گرفت. وقتی بازگشت ، مردم را مشغول گوساله پرستی دید.
خشم موسی ع به خروش آمد و آتش وار ، به سراغ هارون رفت.
🔶 وَ لَمّٰا رَجَعَ مُوسىٰ إِلىٰ قَوْمِهِ غَضْبٰانَ أَسِفاً قٰالَ بِئْسَمٰا خَلَفْتُمُونِي مِنْ بَعْدِي أَ عَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ وَ أَلْقَى اَلْأَلْوٰاحَ وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ قٰالَ اِبْنَ أُمَّ إِنَّ اَلْقَوْمَ اِسْتَضْعَفُونِي وَ كٰادُوا يَقْتُلُونَنِي فَلاٰ تُشْمِتْ بِيَ اَلْأَعْدٰاءَ وَ لاٰ تَجْعَلْنِي مَعَ اَلْقَوْمِ اَلظّٰالِمِينَ.
و چون موسى، خشمناک و اندوهگین به سوى قوم خود بازگشت، گفت: «پس از من چه بد جانشینى براى من بودید! آیا بر فرمان پروردگارتان پیشى گرفتید؟ و الواح را افکند و [موى ] سر برادرش را گرفت و او را به طرف خود کشید. [هارون ] گفت: « اى فرزند مادرم، این قوم، مرا ناتوان یافتند و چیزى نمانده بود که مرا بکشند؛ پس مرا دشمن شاد مکن و مرا در شمار گروه ستمکاران قرار مده.» (سوره اعراف ، آیه ۱۵۰)
اینکه سامری با شیادی و دغلکاری ، مردم را به سوی گوساله ای کشانده بود ، وضع قابل تحملی نبود. ولی هارون برای سکوت خود دلیلی آورد که موسی را قانع کرد.
هارون از سه چیز سخن گفت:
1. مرا به استضعاف کشاندند.
سامری خوب می دانست چگونه وارد عرصه شود و دست بر چه نقاطی بگذارد تا هارون ، قدرت مقابله با او نداشته باشد.
2. نزدیک بود مرا بکشند.
سامری آن قدر احساسات مردم را جوشانده بود که کوچکترین موضع تقابل از سوی هارون ، به حذف فیزیکی او از سوی مردم منجر می شد.
3. ترس از تفرقه.
🔶 قٰالَ يَا بْنَ أُمَّ لاٰ تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي وَ لاٰ بِرَأْسِي إِنِّي خَشِيتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرٰائِيلَ وَ لَمْ تَرْقُبْ قَوْلِي.
هارون گفت: «اى پسر مادرم، نه ریش مرا بگیر و نه [موى ] سرم را، من ترسیدم بگویى: میان بنى اسرائیل تفرقه انداختى و سخنم را مراعات نکردى.» (سوره طه ، آیه ۹۴)
مهم تر از دو دلیل قبل ، این دلیل بود. هارون به موسی گفت من به اصلی ترین سخن و وصیت تو پایبند بودم که همان "حفظ وحدت" بود.
ملتی که کفر یکپارچه داشته باشند به سعادت نزدیک ترند تا ملت نیمه مومنی که به آشوب و تفرقه و درگیری مبتلاست.
🔷 سامری ها همیشه هستند. این بینش و بیداری مردم در برابر سامری هاست که به یاری هارون ها می آید. وقتی مردم فریفته سامری ها شوند ، دست و زبان هارون ها بسته می شود.
در زمانه علی ع نیز سامری هایی بودند که مردم را فریب دادند و علی ع چاره ای جز صبر و سکوت نداشت.
یکی از آن سامری ها که خون به دل علی ع کرد ، ابوموسی اشعری بود. پیامبر ص درباره اشعری فرمود:
🔶 وَ فِرْقَةٌ مُدَهْدَهَةٌ عَلَى مِلَّةِ السَّامِرِيِّ لَا يَقُولُونَ «لا مِساسَ» لَکِنَّهُمْ يَقُولُونَ «لَا قِتَالَ»، إِمَامُهُمْ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ قَيْسٍ الْأَشْعَرِي (امالي مفيد/ص30)
ابوموسی ، سامری ای بود که با شعار "لا قتال" (نه به جنگ) مردم را فریب داد و با همین شعار ، هر آنچه می خواست ، از مذاکرات خود با عمروعاص به علی ع و مردم تحمیل کرد. و علی ع صبر کرد تا مردم ، میوه مذاکرات ابوموسی را بچینند.
✅ @Aminikhaah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 اگر از طریق یک پلاکارد مجهول الهویه در دست یک طلبه بی نام و نشان ، می توان آن غریق را قتیل نامید ، به واسطه این سخنان شفاف از آن مرحوم سیّاس ، می توان به چه چیزهایی پی برد و باید او را چه نامید؟!
✅ @Aminikhaah
💠 مصلحت اندیشی امیرالمومنین ع در کلام ابن ابی الحدید
🔷 في شَرحِ قَولِهِ عليه السلام: «لَو قَدِ استَوَت قَدَمايَ مِن هذِهِ المَداحِضِ لَغَيَّرتُ أشياءَ» قالَ: لَسنا نَشُكُّ أنَّهُ كانَ يَذهَبُ في الأَحكامِ الشَّرعِيَّةِ وَالقَضايا إلى أشياءَ يُخالِفُ فيها أقوالَ الصَّحابَةِ، نَحوَ قَطعِهِ يَدَ السّارِقِ مِن رُؤوسِ الأَصابِعِ، وبَيعِهِ امَّهاتِ الأَولادِ، وغَيرِ ذلِكَ، وإنَّما كانَ يَمنَعُهُ مِن تَغَيُّرِ أحكامِ مَن تَقَدَّمَهُ اشتِغالُهُ بِحَربِ البُغاةِ وَالخَوارِجِ، وإلى ذلِكَ يُشيرُ بِالمَداحِضِ الَّتي كان يُؤَمِّلُ استِواءَ قَدَمَيهِ مِنها، ولِهذا قالَ لِقُضاتِهِ: «اقضوا كَما كُنتُم تَقضونَ حَتّى يَكونَ لِلنّاسِ جَماعَةٌ»، فَلَفظَةُ «حَتّى» هاهُنا مُؤَذِّنَةٌ بِأَنَّهُ فَسَحَ لَهُم في اتِّباعِ عادَتِهِم في القَضايا والأَحكامِ الَّتي يَعهَدونَها إلى أن يَصيرَ لِلنّاسِ جَماعَة، وما بَعدَ «إلى» و «حَتّى» يَنبَغي أن يَكونَ مُخالِفا لِما قَبلَهُما.
🔶 ابن ابی الحدید معتزلی در شرح سخن على عليه السلام كه «اگر پاهايم در اين لغزشگاه استوار مانَد، امورى را دگرگون سازم» گويد: ترديدى نداريم كه او در پاره اى احكام شرعى و رخدادها به سويى مى رفت كه با اقوال صحابيان مخالف بود، مانند بريدن دست دزد از سرِ انگشتها و فروش كنيزان فرزنددار و مانند آن.
آنچه او را باز مى داشت كه احكام گذشتگان را دگرگون سازد، درگيرى اش در جنگ با ياغيان و خوارج بود.
به همين مطلب با واژه «مَداحض (لغزشگاهها)» اشاره مى كند كه آرزو دارد در آنها پايش استوار گردد و از همين رو، به قاضيانش دستور داد «همانگونه كه در گذشته قضاوت مى كرديد، قضاوت كنيد تا وحدت مردم، حفظ گردد».
پس واژه «حتى» اشاره دارد كه به آنان اجازه داد كه از عادات گذشته در داورى و از احكامى كه مردم بدانها خو گرفته اند، پيروى كنند تا وحدت مردمْ حاصل گردد، و [روشن است كه] جمله هاى پس از واژه «إلى» و «حتّى» با جمله هاى قبلى مغايرت دارند (يعنى وقتى وحدتْ حاصل گشت، ديگر از عادت و رويه گذشته پيروى نكنيد).
🔻 شرح نهج البلاغة: ج 19 ص 161
✅ @Aminikhaah
💠 شگفت آور و کمرشکن
🔷 دیشب محضر یکی از اساتید عالم ، عامل و لامع بودم. ایشان ، نقل خاطراتی از یکی از برجستگان از اهل معنا داشتند.
در میان خاطرات ، دو خاطره شگفت آور و کمرشکن داشتند که فکر و ذکر آدمی را درگیر می کند.
آن بزرگوار ، از مکاشفات غیبیه خود برای استاد بزرگوار فرموده بودند. بدون اشاره به نام افراد ، از زبان ناقل ، لبّ مطلب آورده می شود:
🔶 یکی از عالمان وارسته را در برزخ گرفتار یافتم. سبب گرفتاری اش را پرسیدم. گفت: در رییس جمهور شدن فلانی (یکی از روسای جمهور معمم سالهای اخیر) نقش داشتم. عده ای را تشویق به رای دادن به او کردم. اینجا گرفتار شده ام.
🔶 برزخ یکی از علمای متنفذ و انقلابی را دیدم. گفت اوضاعم رو به راه است. فقط مانده رضایت "مشهدی حسن"!
گفتم مشهدی حسن کیست؟ رضایتش برای چیست؟
گفت مشهدی حسن همسایه روبروی ما بود. فرزندش را اوایل انقلاب به اتهام فعالیت در سازمان منافقین بازداشت کردند. روزی "مش حسن" مرا در کوچه دید. گفت: من از شما تقاضای دخالت برای آزادی فرزندم را ندارم. تنها درخواستم این است که سفارش کنید درباره فرزندم تفحص بیشتری شود. اگر پس از این تفحص تکمیلی ، او را مجرم دانستند ، من به اعدام او رضایت می دهم. من در جواب "مش حسن" فقط سکوت کردم. حالا بابت همان سکوت ، گرفتار شده ام.
🔷 عالَم ، حقایق بسیار و ناباورانه ای دارد. خدا می داند انعکاس جزیی ترین اعمال ما در برزخ و قیامت چه خواهد بود. طرفه آنکه با سکوت هم رهایی نمی یابیم و همان قدر که بابت یک کلمه حرف نابجا بازخواست می شویم ، بابت یک کلمه ادا ناشده نیز باید جوابگو باشیم.
خدای عظیم و حکیم ، به آبروی امیر مومنان به ما رحم کند و ما را از این همه ورطه سقوط ، رهایی بخشد.
به اندازه خود ، سعی می کنم زین پس با دقت و مراقبت بیشتری دست به قلم شوم.
✅ @Aminikhaah