﷽
🔰 شیخ هادی خراسانی و دمشقی
مرحوم آیتالله سید هادی خراسانی نقل میکنند:
✍🏻 دست یکی از اقوام ما را عقرب یا ماری گزید.
دستش دچار مشکل شد و دکترهای متعدد نتوانستند او را مداوا کنند.
▫️بعد از مدتی، شخصی به نام سید عبدالامیر خودش آمد سراغ فامیل ما و دستش را روی دست مارگزیده او گذاشت، کمی فشار داد و گفت: "حالا ببین، درد احساس میکنی؟"
او گفت: "نه، درد دستم خوب شد، ماجرا چیست؟"
▫️سید گفت: "من نه اهل دعا هستم و نه دوا، ما نسل اندر نسل اگر آب دهانمان یا دستمان را بر مار گزیده و عقرب گزیده بگذاریم، خوب میشود.
چون جد من سید ابراهیم دمشقی، سه روز جسد حضرت رقیه (سلاماللهعلیها) را در بغل گرفته بود و چون دست او به بدن حضرت رقیه خورده بود به هر بیماری میزد، بهبود می یافت و این نسل به نسل به ما هم رسیده."
✍🏻 سید ابراهیم دمشقی یکی از علمای دمشق بود که سه دختر داشت.
دختران او هر یک در عالم رویا حضرت رقیه (سلاماللهعلیها) را خواب میبینند که ایشان میگویند: "به پدرت بگو به والی دمشق بگوید که بین قبر و لحد من آب افتاده است و بدن من اذیت است. بیاید قبر را تعمیر کند."
دختران سید ابراهیم دمشقی خواب را برای پدرشان تعریف میکنند اما ایشان ترتیب اثر نمیدهد
▫️تا اینکه خود سید ابراهیم خواب حضرت رقیه (سلاماللهعلیها) را میبیند. حضرت رقیه میفرمایند: "چرا به والی خبر نمیدهی؟ بدن من اذیت است. بیایند قبر من را تعمیر کنند."
▫️سید ابراهیم به والی دمشق خبر میدهد و والی دستور میدهد که قفل حرم به دست هر کسی که باز شد، او مسئول تعمیر قبر باشد.
تکتک علما میآیند اما قفل جز به دست سید ابراهیم دمشقی، باز نمیشود.
قبر را میشکافند و لحد را باز میکنند، بدن حضرت رقیه را میبینند که سالم است و هیچ اتفاقی برای جسد مبارک نیفتاده، اما آب زیادی در لحد جمع شده است.
▫️سید ابراهیم دمشقی بدن مبارک حضرت رقیه (سلاماللهعلیها) را سه روز روی زانو میگذارد و گریه میکند و در این مدت فقط برای نماز، بدن مبارک را بر پارچه تمیزی بر روی زمین میگذارد.
به معجزه حضرت رقیه در این سه روز، سید ابراهیم نه نیاز به آب و غذا و خواب پیدا میکند و نه تجدید وضو.
موقع دفن وقتی میخواهد بدن را در قبر بگذارد. میگوید: "من پسر ندارم، از خدا بخواه پسری به من بدهد."
پس از مدتی، خداوند سید مصطفی را به او عطا میکند.
✍🏻 پس از آن، والی دمشق تولیت حرم حضرت رقیه را به این خانواده میسپرد، نسل اندر نسل سید ابراهیم و فرزندانش متولیان حرم حضرت رقیه (سلاماللهعلیها) میشوند.
📌 برگرفته از جلسات «حکایات»
✅@Aminikhaah
﷽
🔰 عنایت حضرت رقیه (سلاماللهعلیها) به شیخ عباس
میرزاعلی آقا یکی از فرزندان شیخ عباس قمی، میگوید:
✍🏻 در ناحیه حنجرهام دچار یک گرفتگی شدم به طوری که صدایم گرفته بود. به دکتر مراجعه کردم و دکتر پس از معاینه گفت: بعضی از تارهای صوتی شما فلج شده و دیگر خوب نمیشود. فعلاً چند وقتی
منبر نروید، سخنرانی نکنید و حتی با خانوادهتان هم صحبت نکنید
.اگر چیزی هم خواستید، بنویسید. اگر اینها را انجام بدهی، ممکن است خوب بشوی. ✍🏻 بعد از مدتی، شروع کردم به عمل کردن نسخه دکتر. با هیچکس نمیتوانستم صحبت کنم، ماه رمضان نزدیک بود. مردم زنگ میزدند و مرا به مجالس دعوت میکردند. خیلی دلم گرفت. ▫️نماز ظهر و عصر را خواندم و بعد از نماز خیلی گریه کردم. متوسل به امام حسین (علیهالسلام) شدم و گفتم: "یا امام حسین، ماه رمضان نزدیک است و مردم ما را دعوت کردند. من هر سال منبر میرفتم و روضه میخواندم برای شما، امسال این توفیق از من گرفته میشود. از طرفی با زن و بچه هم نمیتوانم صحبت کنم. شما به فریاد ما برس." ▫️بعد از نماز ظهر و عصر، طبق معمول هر روز خوابیدم. در عالم رویا دیدم که یک اتاق بزرگی است؛ نصف اتاق روشن و نصف اتاق تاریک است. به آن نیمه روشن اتاق نگاه کردم و دیدم حضرت اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) نشستهاند، تا چشمم به حضرت افتاد، دوباره همان خواستههایم را عرض کردم. ▫️حضرت فرمودند: "به این سیدی که دم در نشسته است، بگو چند جمله روضه دخترم رقیه را برایت بخواند و چند قطره اشک بریز، انشاءالله خوب میشوی." نگاه کردم و دیدم که آن سید، آقای مصطفی طباطبایی قمی شوهر خواهر ماست. به ایشان گفتم: روضه بخوان. دیدم انگار خیلی در همان عالم رویا دوست نداشت روضه بخواند. امام حسین (علیهالسلام) اینبار با او فرمودند: "پاشو، روضه دخترم را بخوان." ✍🏻 او شروع کرد به روضه خواندن و من هم در همان عالم رویا شروع کردم به گریه کردن. حال خوشی داشتم که بچههایم من را از خواب بیدار کردند، خیلی ناراحت شدم که چرا مرا از این حال خوش درآوردید. ▫️از خواب که بیدار شدم، رفتم مطب دکتر و از او خواستم که دوباره معاینه کند. دکتر حنجرهام را معاینه کرد و گفت: عجیب است حاج آقا، هیچ اثری از بیماری برای شما نمانده است. ماجرا چیست؟ ماجرای خوابم را برایشان تعریف کردم. دکتر خیلی گریه کرد و گفت: روضه دختر سه ساله حسین (علیهالسلام) تو را شفا داد. 📌 برگرفته از جلسات «حکایات» ✅@Aminikhaah
﷽
🔰 رجوع به طاعت از پس ابتلائات
✍🏻 رجوع مراتبی دارد. رجوع امثال ما، #رجوع به طاعت است. که رجوع عام است.
یعنی آدم گرفتار معصیتی شده و فراموش کرده. و دچار غفلت شده است. که بیشتر هم در فضای نعمت این اتفاق میفتد.
اوضاع که مطابق روال باشد، خوبیها و خوشیها را از خودش میداند و احساس میکند استحقاقی دارد که محبوب واقع شده!
این همان حالت مستی و غرور است.
حالتی که انسان «أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَىٰ» (سوره نازعات، آیه۲۴) میگوید.
✍🏻 و ناگهان خداوند همه چیز را بهم میریزد.
چرا؟
تا برگردی..
چون به اسباب دل خوش کردی و به سایهها تکیه کردی. ناگاه نشانت میدهد که خبری نیست، کسی کارهای نیست، کسی به دردت نمیخورد!
و آنگاه، خداوند در فتنهها و ابتلائاتی قرارت میدهد، تا دل بکنی و به او رجوع کنی، به طاعت رجوع کنی.
«إِلَهِي وَ رَبِّي مَنْ لِي غَيْرُكَ...»
چه کسی برای من کارایی دارد جز تو!
✍🏻 این رجوع برای عموم ماست.
چون ما شرک باطنی داریم که در مراتب بالاترش، تبدیل شده به عصیان ظاهری.
یعنی انسان در مرحله ظاهر هم در مقابل خدا ایستاده. خودش را مستقل میداند؛
▫️«كَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَىٰ، أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَىٰ» (سوره علق، آیات ۶-۷).
▫️«الَّذِينَ طَغَوْا فِي الْبِلَادِ، فَأَكْثَرُوا فِيهَا الْفَسَادَ» (سوره فجر، آیات ۱۱-۱۲).
⬅️ و #طغیان از اینجا شکل میگیرد، وقتی حس بینیازی میآید.
احساس میکنی به پیامبر هم نیازی نداری!
📌 برگرفته از جلسات «از حیوانیت تا حیات، انتخاب حیاتی»
✅@Aminikhaah
﷽
🔰 مرتبه اول ابتلا؛ رجوع
✍🏻 درجه اول #ابتلا این است که رجوع کنیم به طاعت، خیلیها هستند که رجوع به طاعت کردهاند ولی هنوز رجوع به خدا نکردهاند.
گناه نمیکند به خاطر اینکه شلاق نخورد و جهنم نرود.
همین هم خوب است ولی از اینها بالاتر داریم. اینها مراتب آدم و نفس مطمئنه را شکل میدهد.
✍🏻 کسی که بالاتر است «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ» (سوره بقره، آیه۱۵۶) را درک میکند و صبور میشود.
«إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ» است که در ابتلائات آدم را نگه میدارد وگرنه انسان سقوط میکند.
⬅️ نقطه ترسناک آنجاست که خدا با تو کاری ندارد و همه چیز رو به راه است.
✍🏻 امام صادق (علیهالسلام) فرمود: «مؤمن آن کسی است که چهل روز نمیگذرد مگر اینکه زخمی به تنش وارد میشود، دردی میبیند، حتی در حد یک خراش.» [1]
▫️بلا، نظر رحمت و تربیت خداست. کسی که اصلا در بلا نمیفتد هیچ وقت رجوع الی الله نمیکند.
[1] مشکاة الأنوار، ج ۱، ص ۲۹۲.
📌 برگرفته از جلسات «از حیوانیت تا حیات، انتخاب حیاتی»
✅@Aminikhaah
📲 دست پایین رسانهای
📌برگرفته از جلسات «از حیوانیت تا حیات ،انتخاب حیاتی»
#اسماعیل_هنیه
✅@Aminikhaah
Aminikhaah
📲 دست پایین رسانهای 📌برگرفته از جلسات «از حیوانیت تا حیات ،انتخاب حیاتی» #اسماعیل_هنیه ✅@Aminik
نسخه با کیفیت اصلی جهت انتشار در صفحات مجازی
#پوستر
﷽
🔰 تفاوت امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام)
✍🏻 نقطه تفاوت امام حسن و امام حسین حرف “ی” است.
عدد ابجد حرف "ی" عدد ده بوده و خود عدد ده هم حقیقت فنا و حقیقت صفر در برابر یک میباشد.
از سوی دیگر، عدد ده عدد ابجد کلمه «حب» است.
▫️ بدین ترتیب وجود حرف “ی” در نام امام حسین (علیهالسلام) نشانه ظهور حقیقت حب، حقیقت ده و حقیقت صفر در برابر بک است. برای همین هم فرمود:
«أنَا قَتیلُ العَبَرَةِ» [1]
✍🏻 و دو نفر از پنج تن هستند که خداوند متعال حب آنها را تکوینا جوری قرار داده که محبت آنها ظهور و غلبه و کشش دارد، ظهور در عالم دارد.
⬅️ اینها ظهور آن “ی” است.
حسن و حسین تفاوتشان در "ی" و در ظهور محبت است.
✍🏻 فرمود: «مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا» (سوره انعام، آیه۱۶۰).
کار حَسَن که انجام میدهی به امام حسن (علیهالسلام) متصل میشوی، و با امام حسن که بیایی، به امام حسین می رساندت.
و قیامت، چون یک “ی” دارد که همان ده است، «عَشْرُ أَمْثَالِهَا»، میشود حسین، میشود ظهور محبت.
✍🏻 کار خوب انجام دهی در قیامت کارهای خوبت میشود ظهور محبت تو به خدا و ظهور محبت خدا به تو که این حقیقت امام حسین (علیهالسلام) است.
[1] کامل الزيارات ج ۱، ص ۱۰۸.
📌 برگرفته از جلسات «از حیوانیت تا حیات، انتخاب حیاتی»
✅@Aminikhaah
هدایت شده از برای جهش ایران
❇️ تناقضات با ظرافت
🏷 آقای ظریف نتوانستند کابینه مد نظرشان را محقق کنند و از دولت جدا شدند.
فارغ از اینکه این جدایی چقدر جدی و ادامهدار خواهد بود باید پرسید چه چیز مانع از شکلگیری کابینه مطلوب ایشان شد؟
سهمخواهیها؟ سوء تدبیر و مدیریتشوندگی؟ تعارض منافع حزبی؟
آیا اینها با مذاکره قابل حل نبود؟
آقای ظریف همانی نبود که میگفت تمام اختلافات ، شبیه اختلاف آن خواهر و برادر بر سر پرتقال است که با گفتگو حل میشود؟
چرا برای حل این مشکلات با دولت متبوع و مطلوب خود مذاکره نمیکنند؟ چرا به قهر رو میآورند؟ دوستان ایشان از ایالات متحده سرسختتر و لجوجترند که آنها را قابل مذاکره میداند و رفقای خود را غیر قابل مذاکره؟
اساسا مگر همه دعواها پرتقالی و برآمده از سوء تفاهم نبود؟ مگر ایشان استاد رفع سوء تفاهم نبود؟ مگر پزشکیان ، تابع نظرات کارشناسان نبود؟ اینها که کابینه را چیدهاند کارشناساند یا نه؟ اگر نیستند پس چرا و چگونه نظرشان پذیرفته شده؟ اگر کارشناساند پس چرا آقای ظریف تابع نظرات آنها نیست؟
صدها سوال دیگر نیز در ذهن کاوشگر منصف سبز میشود که احتمالا "زمان" پاسخ همگی را خواهد داد.
✅ @Aminikhaah
✅ @bjiran
﷽
🔰 بازتعریف خویشتن
✍🏻 گاهی تعریف انسان از خود در پیوند با خداوند شکل میگیرد.
و وقتی از او میپرسند کیستی، میگوید: عبدم...
عین فقر و نیاز و «کسی که او بگوید».
این افراد خود را به خدا میفروشند.
✍🏻 اما بسیاری نیز خود را مفت میفروشند، به چیزهای بیارزش و زودگذر... از لایکها و هشتگها و توجهات سطحی تا شهرتهای موقتی.
ولی این توجهات ناپایدار و بیثمر نمیتوانند پاسخگوی نیازهای عمیق انسانی باشد، چون هر لحظه به سمت دیگری میرود.
🔖 انسان تا کی میتواند این توجهات را جلب کند، وقتی تنها فایدهاش سرگرم کردن دیگران است؟
▫️زندگی و خود را بد تعریف کردهایم!
▫️و موفقیتمان را در مادیات و شهرتهای زودگذر تعریف کردهایم.
🔖 ما اگر نتوانیم از اعتبار اندکی که در نزد چند نفر داریم به نفع حق استفاده کنیم، چه سودی دارد که ۸۰ میلیون نفر ما را بشناسند؟
✍🏻 خوشحالی از چیزهای دنیوی و توجهات سطحی، تنها نشاندهنده نادانی و سادهلوحی و بخاطر این است که ما موقعیتهای اعتباری و توهمی را کمال میدانیم.
📌 برگرفته از جلسات «از حیوانیت تا حیات، انتخاب حیاتی»
✅@Aminikhaah