eitaa logo
Aminikhaah_Media🇱🇧
68.9هزار دنبال‌کننده
285 عکس
206 ویدیو
165 فایل
The #Aminikhaah_media Official Channel. کانال رسمی @aminikhaah نشر آثار صوتی دروس #حوزوی دروس #دانشگاهی سلسله #منابر کلاس های تخصصی متن سخنرانی ها و کلاس ها تبلیغ و تبادل نداریم🚫 ارتباط: توجه : کانال توسط ادمین اداره می‌شود @Amini_Admin
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 🔷 جلسه نهم 🔶 بخش سوم 📍اینجاست که اکثریت انسان را تا اعماق جهنم میبرد، ادم باید ظرفیت داشته باشد. اقلیت بودن را تحمل کند و گرنه بخواهد همیشه با اکثریت باشد و هم رنگ جماعت باشد که رسوا نشود ، یک وقت تا اینجا می رود که دستش به خون امام حسین آلوده می شود. قوم ثمود چه ویژگی هایی داشتند؟ 2 آیه قرآن در مورد گفتگوی قوم ثمود و حضرت صالح عبارت مشترکی آورده: قالُوا يا صالِحُ قَدْ كُنْتَ فِينا مَرْجُوًّا قَبْلَ هذا أَ تَنْهانا أَنْ نَعْبُدَ ما يَعْبُدُ آباؤُنا وَ إِنَّنا لَفِي شَكٍّ مِمَّا تَدْعُونا إِلَيْهِ مُرِيب ؛ گفتند: «اى صالح! تو پيش از اين، مايه اميد ما بودى! آيا ما را از پرستش آنچه پدرانمان مىپرستيدند، نهى مىكنى؟! در حالى كه ما، در مورد آنچه به سوى آن دعوتمان مىكنى، در شك و ترديد هستيم!» (هود/62) أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَبَؤُا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَ عادٍ وَ ثَمُودَ وَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ لا يَعْلَمُهُمْ إِلاَّ اللَّهُ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَرَدُّوا أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْواهِهِمْ وَ قالُوا إِنَّا كَفَرْنا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ وَ إِنَّا لَفِي شَكٍّ مِمَّا تَدْعُونَنا إِلَيْهِ مُرِيب ؛ آيا خبر كسانى كه پيش از شما بودند، به شما نرسيد؟! «قوم نوح» و «عاد» و «ثمود» و آنها كه پس از ايشان بودند؛ همانها كه جز خداوند از آنان آگاه نيست؛ پيامبرانشان دلايل روشن براى آنان آوردند، ولى آنها (از روى تعجّب و استهزا) دست بر دهان گرفتند و گفتند: «ما به آنچه شما به آن فرستاده شدهايد، كافريم! و نسبت به آنچه ما را به سوى آن مىخوانيد، شكّ و ترديد داريم!» (ابراهیم/9) چرا مردم سکوت کردند ؟ قرآن می فرماید ویژگی این بود، به صالح گفتند ما نمی توانیم حرف های تورا باور کنیم ، هم نسبت به حرفت شک داریم و هم به خودت شک کردیم. برای همین نمی توانیم زیر بار برویم..! چه چیز باعث سقوط انسان میشود؟ تردید ؛ شک. آدمهایی که مرددند، خیلی آدمهای خطرناکی اند. با خودشان حسابشان صاف نیست. نمی دانند کدام طرف اند..یک روز این طرفند یک روز آن طرف. بعضی از این پیج های اینستاگرام را ادم می بیند یک عکس گذاشته کربلا اربعین. بعد یک عکس گذاشته سواحل فلان جا تایلند!! اصلا تردید یعنی در تردد. هی می رود و می آید، این اکثریتی که می روند و می آیند ، می شوند قاتل شتر حضرت صالح! این دو دلی ها خطر ناک است. امام کاظم ع یاری داشتند به نام صفوان جمّال. شتر زیاد داشت. هارون رشید از بغداد می خواست برود حج شتر های او را می گرفت. مثلا 100تا شتر کرایه می کرد با انصار میرفت مکه و بر میگشت. صفوان از شیعیان ناب امام کاظم هم بود. دم حج که می شود هارون از او شتر کرایه می کرد. حضرت فرمودند اقای صفوان چرا شترانت را به هارون کرایه می دهی ؟ گفت آقا جان نیاز دارم. حضرت می فرمایند: نمی ترسی روز قیامت با هارون مشهور شوی؟! صفوان گفت من از او بیزارم. حضرت می فرمایند: دوست داری زنده برگردد و کرایه ی تو را بپردازد؟ گفت آقا جان بالاخره منتظر هستم که بیاید و کرایه ی من را بدهد. حضرت فرمودند چون دوست داری 2 روز بیشتر زنده باشد با او محشور می شوی! چقدر پیچیده است! فقط زنده باشد پول ما را بدهد.. همینقدر دوست داری، با او محشور می شوی. دودلی این است! آدم اینجوری به جهنم می رود! به همین سادگی! 🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 83.mp3
8.49M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت 📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم 🔊 جلسه هشتاد و سوم #جایگاه_صدق_در_هستی / 39 📅97/12/22 #مشهد #دانشگاه_فردوسی 🔔 @Aminikhaah_Media
💠 🔷 جلسه نهم 🔶 بخش چهارم 📌 امام باقر ع فرمود مردم کوفه اگر سکوت نمی کردند در مقابل بنی امیه، چه کسی می توانست ما را بکشد؟! حضرت فرمودند آنهایی که سوزن اینها را نخ می کنند جهنمی هستند! هم حسین را دوست دارد هم دشمن حسین را! این دودلی ها باعث ایجاد محبت نسبت به دشمنان اهل بیت و به دنبال آن تردید می شود. به او میگویند این حق اهل بیت را خورده ، دشمن اهل بیت است، با او بجنگ! ... اما نمی تواند بایستد.. معما چو حل گشت آسان شود... وقتی به کربلا نگاه می کنی میگویی چقدر آدمهای نادانی بودند که رفتند سمت یزید.. اصل تردید ها نسبت به دو چیز است، آدم ها دو تردید جدی پیدا می کنند : 1. قیامت ... امیر المومنین می فرماید هیچ امر یقینی را در عالم ندیدم که اینقدر مردم در عمل با آن مثل یک امر مشکوک بر خورد کنند، آن چیست؟ "مرگ" آخرت را قبول دارد ولی برایش کاری نمی کند ! خدا رحمت کند ایت الله سید جواد حیدری یزدی را که از بزرگان یزد بود ؛ ایشان ربط خاصی با امام زمان عج داشتند.. وقتی منبر می رفتند مردم برای بدرقه صف می کشیدند. بالای منبر می فرمود: ای مردم! این دکمه ای که صبح با دست خودتان بسته ای معلوم نیست شب خودتان باز کنید. یک وقت دیدید پیراهنتان را در غسالخانه قیچی کردند.. اگر اینها را باورکنیم، دشمن اهل بیت را رها می کنیم و سفت می چسبیم به اهل بیت.. قبل از عاشورا امام حسین ع در کربلا به دو نفر یک عبارت مشترک فرمودند: فرمودند تو خیلی در این دنیا نخواهی ماند.. یکی عمر سعد و دیگری حر بن یزید ریاحی. حر وقتی راه را بر امام حسین ع بست حضرت فرمودند مادرت به عزایت بنشیند! حر گفت به من گفتند که شما را رها نکنم تا کَت بسته تحویلتان بدهم! حضرت فرمودند تو عمرت آنقدر نیست که من را تحویل کسی بدهی. یعنی چه؟ یعنی اجلت را نوشته اند آقای حر! روز عاشورا می میری.. یا این طرف یا آن طرف.. خودت انتخاب کن.. و او همین را باور کرد. این بدبختی نیست آدم به خاطر مال دنیا امام حسین را رها کند برود پای رکاب یزید ؟! من که قرار است بمیرم. مگر اجل تغییر میکند؟ در سپاه یزید 20 سال دیگر عمر میکردی؟ فقط در سپاه امام حسین باید بمیری؟! اینجوری عمر انسان کم می شود؟! امیر المومنین در نهج البلاغه می فرماید: ای مردم! امر به معروف و نهی از منکر ، عمر انسان را کم نمی کند. نترسید بگویید من را می کشند. إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ لَخُلُقَانِ مِنْ خُلُقِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ إِنَّهُمَا لَا يُقَرِّبَانِ مِنْ أَجَلٍ وَ لَا يَنْقُصَانِ مِنْ رِزْق ؛ نهج البلاغه ، خطبه 156 اتفاقا یک حرفهایی باید بزنید ، نمی زنید، معصیت می کنید، عمرتان کم می شود. ما یک حرفی را نمی زنیم که نکشندمان اما برعکس عمرمان کم می شود! باور کنیم بالاخره روزی باید برویم. یا این طرفی یا آن طرفی. چرا من با امام حسین نباشم؟ همین جمله را حضرت به عمر سعد هم فرمودند. گفت من نمی توانم. فرمودند چرا؟ گفت به من پیشنهاد ملک ری داده اند. حضرت فرمودند من در مدینه باغ داشتم باغهای مدینه ام را به تو تحویل می دهم. گفت نه! به من گفته اند از کربلا دست خالی برگردی خانه ات را روی سرت خراب می کنیم. حضرت فرمودند در کوفه به تو خانه می دهم. گفت: نه! من را می کشند. حضرت فرمودند تو اگر من را بکشی از گندم ری هم نخواهی خورد. عمرت کفاف نمی دهد بخواهی از گندم ری بخوری. به تو گندم نخواهد رسید. گفت به جایش جو می خورم! یک حرف به دو نفر زد امام حسین ع. فرق این دو چیست؟ به جفتشان میگوید عمرت کم است. یکی باور می کند. یکی تردید دارد. حالا می رویم جو می خوریم !حالا می رویم یک کاری می کنیم ! جلوی چشم عمر سعد ، مختار اول سر پسر عمر سعد را جدا کرد انداخت در بغلش. این در ازای علی اکبر امام حسین که سر بریدید . سر خودش را هم جدا کرد. سرش را گذاشتند دروازه شهر. مردم امدند دمپایی پرت کردند به صورت عمر سعد! هیچی هم گیرش نیامد از دنیا غیر از لعن و فحش و نفرین..! 🔔 @Aminikhaah_Media
اينگونه حرم برويم 02.mp3
15.79M
🔈 #اینگونه_حرم_برویم 🔈 جلسه دوم 📅97/12/21 #مشهد 🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 84.mp3
9.81M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت 📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم 🔊 جلسه هشتاد و چهارم #جایگاه_صدق_در_هستی / 40 📅97/12/25 #مشهد #دانشگاه_فردوسی 🔔 @Aminikhaah_Media
💠 🔷 جلسه نهم 🔶 بخش پنجم 📌 بخش آخرکتاب "لهوف" اثر ابن طاووس ، عاقبت قاتلان امام حسین ع را بیان میکند. کسی که شتر امام حسین را کشت ، شتر حضرت را 40 تکه کردند، در هر دیگی که انداختند دیدند پخته نمیشود! اصلا آتش به خودش نمی گرفت! هیچکس نتوانست یک تکه بخورد.. 40 منزل رفت هیچکس نتوانست بخورد ! کسی که پیراهن امام حسین را در آورد دستانش دچار چه مشکلی شد..گردن بندی که از این خانواده به غارت بردند هرکس گردن انداخت بیماری پوستی گرفت هیچ کس نتوانست استفاده کند.. انگشتر امام حسین در هر دست رفت آن دست فلج شد.. خون امام حسین در هر شهر ریخت بد بخت شد ... ارزش داشت؟! بدبختها ! کشتید حسین را چه چیز به دست آوردید؟! چرا باور نمی کنید رو از امام حسین برگردانید بدبخت میشوید ، در این دنیا.. در همین دنیا بدبخت میشویم ، آنهایی که علی را رها کردند بدبخت شدند، آنهایی که حسین را رها کردند بدبخت شدند.. آدم اگر قرار است کشته بشود، پای رکاب امام حسین کشته بشود. یک بیچاره ای از کربلا برگشته بود ، هی گریه میکرد. به او گفتند چه شده؟ گفت به من گفتند برو حسین را بکش 10 دینار به تو میدهیم. من 5 دینار دادم اسب خریدم ، 2 دینار دادم شمشیر و زین خریدم ، رفتم حسین را کشتم و برگشتم، دبه کردند! 5 دینار به من دادند! 7 دینار خودم را هم به من ندادند.. دو باور وقتی ضعیف باشد در انسان ، آدم امام حسین میکشد! یکی باور به "معاد" و دیگری باور به "رازقیت خداست". الان خیلی ها فکر می کنند رزق ما در جیب دشمنان ماست، نه؛ اگر روابط ما با دشمنانمان خوب شود اوضاع بهتر نمیشود ، بلکه بدتر هم میشود.. گناه رزق آدم را می بندد ،همانطور که عمر آدم را کوتاه می کند. گاهی هم فکر می کنیم اگر نسبت به دشمن اظهار چا کرم و نوکرم بکنیم! نانی به ما میرسد. اشتباه است ، بلکه همین نانی هم که داریم آجر میشود. امیر المومنین ع در حکمت 106 نهج البلاغه فرمود هرکس به خاطر اینکه دنیایش رو به راه شود دست از دینش بر دارد،خدا برایش دری باز میکند که صد برابر ضرر خواهد داشت: لا يَترُكُ النّاسُ شَيئاً مِن أمرِ دينِهِم لِاستِصلاحِ دُنياهُم، إلّافَتَحَ اللَّهُ عَلَيهِم ما هُوَ أضَرُّ مِنه ؛ مردم، امرى از امور دين خود را به خاطر آباد كردن دنيايشان فرو نمیگذارند، مگر آن كه خداوند، زيانبارتر از آن را برايشان میگشايد. برای اینکه دنیایت خوب شود دست از یک تکه دینت بر داری دنیایت بدتر خواهد شد، اینها قواعد زندگی است، باور کنید؛ خوشا به حال آنهایی که به یقین میرسند. روزی پیغمبر اکرم ص آمدند در مسجد نماز صبح بخوانند ، دیدند جوانی از انصار، رنگش زرد و چشمش گود شده ، حضرت فرمودند کیف اصبحت؟ چگونه صبح کردی؟ گفت در حال یقینم یا رسول الله ! حضرت فرمودند هر چیزی نشانه ای دارد علامت یقینت چیست؟ گفت آقا من الان حالی دارم انقدر به باور رسیدم در مورد قبر و معاد و قیامت و بهشت و جهنم انگار دارم با چشم خود عرش را می بینم، بهشت را میبینم، اهل بهشت را میبینم. دارم قیامت را می بینم، جهنم و اهلش را می بینم، انقدر به باور رسیدم. پیامبر فرمود: راست میگوید. منِ پیامبر تصدیقت می کنم . حالا چه می خواهی ؟ گفت یا رسول الله از خدا بخواهید من در رکاب شما شهید بشوم .. پیغمبر دعا کردند و اولین جنگی که پیش آمد، نفر دهمی بود که شهید شد. 🔔 @Aminikhaah_Media
💠 🔷 جلسه نهم 🔶 بخش ششم 📌 إنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص صَلَّى بِالنَّاسِ الصُّبْحَ فَنَظَرَ إِلَى شَابٍّ فِي الْمَسْجِدِ وَ هُوَ يَخْفِقُ وَ يَهْوِي بِرَأْسِهِ مُصْفَرّاً لَوْنُهُ قَدْ نَحِفَ جِسْمُهُ وَ غَارَتْ عَيْنَاهُ فِي رَأْسِهِ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص كَيْفَ أَصْبَحْتَ يَا فُلَانُ قَالَ أَصْبَحْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مُوقِناً فَعَجِبَ رَسُولُ اللَّهِ ص مِنْ قَوْلِهِ وَ قَالَ إِنَّ لِكُلِّ يَقِينٍ حَقِيقَةً فَمَا حَقِيقَةُ يَقِينِكَ فَقَالَ إِنَّ يَقِينِي يَا رَسُولَ اللَّهِ هُوَ الَّذِي أَحْزَنَنِي وَ أَسْهَرَ لَيْلِي وَ أَظْمَأَ هَوَاجِرِي فَعَزَفَتْ نَفْسِي عَنِ الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَاحَتَّى كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى عَرْشِ رَبِّي وَ قَدْ نُصِبَ لِلْحِسَابِ وَ حُشِرَ الْخَلَائِقُ لِذَلِكَ وَ أَنَا فِيهِمْ وَ كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى أَهْلِ الْجَنَّةِ يَتَنَعَّمُونَ فِي الْجَنَّةِ وَ يَتَعَارَفُونَ وَ عَلَى الْأَرَائِكِ مُتَّكِئُونَ وَ كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى أَهْلِ النَّارِ وَ هُمْ فِيهَا مُعَذَّبُونَ مُصْطَرِخُونَ وَ كَأَنِّي الْآنَ أَسْمَعُ زَفِيرَ النَّارِ يَدُورُ فِي مَسَامِعِي فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِأَصْحَابِهِ هَذَا عَبْدٌ نَوَّرَ اللَّهُ قَلْبَهُ بِالْإِيمَانِ ثُمَّ قَالَ لَهُ الْزَمْ مَا أَنْتَ عَلَيْهِ فَقَالَ الشَّابُّ ادْعُ اللَّهَ لِي يَا رَسُولَ اللَّهِ أَنْ أُرْزَقَ الشَّهَادَةَ مَعَكَ فَدَعَا لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص فَلَمْ يَلْبَثْ أَنْ خَرَجَ فِي بَعْضِ غَزَوَاتِ النَّبِيِّ ص فَاسْتُشْهِدَ بَعْدَ تِسْعَةِ نَفَرٍ وَ كَانَ هُوَ الْعَاشِرَ ؛ امام صادق عليه السّلام فرمود: روزى رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله نماز صبح را با مردم گزارد، سپس در مسجد نگاهش به جوانى افتاد كه چرت ميزد و سرش پائين مى افتاد، رنگش زرد بود و تنش لاغر و چشمانش به گودى فرو رفته، رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله به او فرمود: حالت چگونه است؟ عرض كرد: من با يقين گشته ام، رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله از گفته او در شگفت شد [خوشش آمد] و فرمود: همانا هر يقينى را حقيقتى است. حقيقت يقين تو چيست؟ عرض كرد: يا رسول اللَّه همين يقين من است كه مرا اندوهگين ساخته و بيدارى شب و تشنگى روزهاى گرمم بخشيده و از دنيا و آنچه در دنيا هست بى رغبت گشته ام تا آنجا كه گويا عرش پروردگارم را ميبينم كه براى رسيدگى به حساب خلق برپا شده و مردم براى حساب گرد آمده اند و گويا اهل بهشت را مي نگرم كه در نعمت ميخرامند و بر كرسيها تكيه زده، يكديگر را معرفى ميكنند و گويا اهل دوزخ را مى بينم كه در آنجا معذبند و به فريادرسى ناله ميكنند و گويا اكنون آهنگ زبانه كشيدن آتش دوزخ در گوشم طنين انداز است.رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله به اصحاب فرمود: اين جوان بنده ايست كه خدا دلش را بنور ايمان روشن ساخته، سپس به خود او فرمود: بر اين حال كه دارى ثابت باش. جوان گفت: يا رسول اللَّه از خدا بخواه شهادت در ركابت را روزيم كند. رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله براى او دعا فرمود. مدتى نگذشت كه در جنگى همراه پيغمبر بيرون رفت و بعد از 9 نفر شهيد گشت و او دهمين (شهيدان آن جنگ) بود.(کافی، ترجمه مصطفوی، ج2، ص53) خدا رحمت کند ایت الله مشکینی را، رئیس مجلس خبرگان بودند، ایشان در جمع طلبه ها درس اخلاق می گفتند، می فرمودند که طلبه ها! شما چطور می توانید شبها بخوابید؟! من که از ترس قیامت شب ها خواب ندارم..! یعنی چی این حرف؟! چقدر آدم میتواند باور داشته باشد ؟! مثل امیر المومنین شبها خواب نداشت از ترس قیامت.. ترس نه مثل دزدی که از پلیس بترسد، بلکه برای آن است که مقام عظمت را میفهمد یعنی چه.. چه کسانی عاشق شهادت میشوند؟ آنهایی که به باور میرسند، به یقین میرسند، اینها عاشق شهادت میشوند.. 🔔 @Aminikhaah_Media
💠 🔷 جلسه نهم 🔶 بخش هفتم 📌 یک نفر دیگر اهل یقین داریم، "اویس قرنی" پیغمبر را ندیده بود ولی اهل یقین بود ؛پیغمبر در جنگ دندانشان شکست، اویس سر سفره بود که دندانش شکست! گفت حتما دندان حبیبم رسول خدا شکسته که دندان من شکست! اینگونه وصل شده بود، در تمام عمرش پیغمبر را ندید امیر المومنین را دید آن هم یک بار وقتی که برای شهادت آمده بود، ابن عباس میگوید در جنگ صفین امیر المومنین فرمود من فردا در حالی با دشمن می جنگم که سپاه من به 1000 نفر رسیده باشد، ابن عباس میگوید پیش خودم گفتم الان خوارج دنبال سوژه می گردند، میشمارند و ما ضایع میشویم! رفتم افراد سپاه را شمردم ، دیدم 999 نفرند! ابن عباس عالم بود ، گفت ناراحت شدم که مبادا دشمن از این موضوع سوء استفاده نکند، گفتم علی جان من شمردم 999 نفرند، حضرت فرمود من یک مهمان دارم ، ناگهان کسی وارد شد،که کلاه خود داشت و دو پر روی کلاه خود، حضرت نگاه کردند و گفتند تو اویس قرنی نیستی؟ گفت چرا اقا جان ، فرمودند تو نفر 1000 منی که امروز شهید میشوی.. ابن عباس در ضمن روایتی نقل می کند: قَالَ ع بِذِي قَارٍ وَ هُوَ جَالِسٌ لِأَخْذِ الْبَيْعَةِ يَأْتِيكُمْ مِنْ قِبَلِ الْكُوفَةِ أَلْفُ رَجُلٍ لَا يَزِيدُونَ رَجُلًا وَ لَا يَنْقُصُونَ رَجُلًا يُبَايِعُونِّي عَلَى الْمَوْتِ قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ فَجَزِعْتُ لِذَلِكَ وَ خِفْتُ أَنْ يَنْقُصَ الْقَوْمُ عَنِ الْعَدَدِ أَوْ يَزِيدُوا عَلَيْهِ فَيَفْسُدُ الْأَمْرُ عَلَيْنَا وَ لَمْ أَزَلْ مَهْمُوماً دَأْبِي إِحْصَاءُ الْقَوْمِ حَتَّى وَرَدَ أَوَائِلُهُمْ فَجَعَلْتُ أُحْصِيهِمْ فَاسْتَوْفَيْتُ عَدَدَهُمْ تِسْعَمِائَةِ رَجُلٍ وَ تِسْعَةً وَ تِسْعِينَ رَجُلًا ثُمَّ انْقَطَعَ مَجِيءُ الْقَوْمِ فَقُلْتُ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ مَا ذَا حَمَلَهُ عَلَى مَا قَالَ فَبَيْنَا أَنَا مُفَكِّرٌ فِي ذَلِكَ إِذْ رَأَيْتُ شَخْصاً قَدْ أَقْبَلَ حَتَّى دَنَا فَإِذَا هُوَ رَاجِلٌ عَلَيْهِ قَبَاءُ صُوفٍ مَعَهُ سَيْفُهُ وَ تُرْسُهُ وَ إِدَاوَتُهُ فَقَرُبَ مِنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فَقَالَ لَهُ امْدُدْ يَدَكَ أُبَايِعْكَ فَقَالَ لَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ عَلَامَ تُبَايِعُنِي قَالَ عَلَى السَّمْعِ وَ الطَّاعَةِ وَ الْقِتَالِ بَيْنَ يَدَيْكَ حَتَّى أَمُوتَ أَوْ يَفْتَحَ اللَّهُ عَلَيْكَ فَقَالَ لَهُ مَا اسْمُكَ قَالَ أُوَيْسٌ قَالَ أَنْتَ أُوَيْسٌ الْقَرَنِيُّ قَالَ نَعَمْ قَالَ اللَّهُ أَكْبَرُ أَخْبَرَنِي حَبِيبِي رَسُولُ اللَّهِ ص أَنِّي أُدْرِكُ رَجُلًا مِنْ أُمَّتِهِ يُقَالُ لَهُ أُوَيْسٌ الْقَرَنِيُّ يَكُونُ مِنْ حِزْبِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ يَمُوتُ عَلَى الشَّهَادَةِ يَدْخُلُ فِي شَفَاعَتِهِ مِثْلُ رَبِيعَةَ وَ مُضَرَ قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ فَسُرِّيَ عَنِّي ؛ و هنگامى كه (امیرالمومنین) در منزل ذى قار (نزديكى بصره) براى بيعت كردن نشسته بود فرمود: از سمت كوفه هزار مرد بدون كم و زياد مى آيند و به شرط جان با من بيعت كنند (كه تا دم مرگ دست از يارى من بر ندارند) ابن عباس گويد: من از اين سخن بي تاب شدم و ترسيدم مبادا اين مردم كه از كوفه مى آيند از اين شماره كمتر باشند يا زيادتر شوند آنگاه كار بر ما تباه گردد (و مردم بگويند على عليه السّلام دروغ گفت) و همچنان در شماره آنان اندوهناك بودم تا اينكه جلوداران ايشان در رسيدند و من شماره ميكردم و چون نهصد و نود و نه نفر تمام شمردم دنباله ايشان بريد و ديگر كسى نيامد، من گفتم: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ» چه چيز على را وادار كرد بر آنچه گفت؟ همين طور كه من در اين انديشه بودم ناگهان شخصى را ديدم كه مى آيد تا اينكه نزديك شد ديدم مردى است كه جامه پشمين در بر دارد و شمشير و سپر همراه او است، پس نزديك امير المؤمنين عليه السّلام رفته به وى عرض كرد: دست خود را دراز كن تا با تو بيعت كنم، امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: بر چه چيز با من بيعت كنى؟ عرض كرد: بر شنيدن (سخنانت) و پيروى (دستوراتت) و جنگيدن در ركاب تو تا مرگم فرا رسد يا اينكه خداوند فتح و فيروزى نصيبت گرداند، حضرت به او فرمود: نامت چيست؟ عرض كرد: اويس، فرمود: تو اويس قرنى هستى؟ عرض كرد: آرى، فرمود: «اللَّه اكبر» حبيب من رسول خدا (ص) به من خبر داد كه مردى از امت او را (خواهم ديد و) درك خواهم نمود و او را اويس قرنى ميگويد، و او از حزب خدا و رسول اوست مرگش به شهادت (در راه دين) خواهد بود، و (گروه بسيارى) مانند (بسيارى گروه دو قبيله) ربيعه و مضر در شفاعت او (در روز رستاخيز) در آيند، (و به وسيله شفاعتش از آتش دوزخ رهائى يابند) ..(ادامه روایت در بخش بعدی) 🔔 @Aminikhaah_Media
💠 🔷 جلسه نهم 🔶 بخش هشتم (ادامه روایت):.. ابن عباس میگوید: به خدا (با آمدن اويس و تكميل شدن عدد- هزار- كه مولا فرموده بود) اندوه من برطرف شد. (ارشاد شیخ مفید ، ترجمه رسولی محلاتی، ج1، ص 315و316) این شهدا اسرار دارند با اهل بیت.. شهید حججی دیدید چگونه بود این شهید چه ایمانی داشت؟ چه باوری داشت؟ چه قلب منوری داشت به ایمان.. حالا این شهدا روز قیامت به یک نفر غبطه می خورند، امام سجاد فرمود : عموی من عباس روز قیامت درجه ای دارد که همه شهدا به ایشان غبطه می خورند. امام سجاد ع در ضمن حدیثی می فرمایند:.. رَحِمَ اللَّهُ الْعَبَّاسَ فَلَقَدْ آثَرَ وَ أَبْلَى وَ فَدَى أَخَاهُ بِنَفْسِهِ حَتَّى قُطِعَتْ يَدَاهُ فَأَبْدَلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ بِهِمَا جَنَاحَيْنِ يَطِيرُ بِهِمَا مَعَ الْمَلَائِكَةِ فِي الْجَنَّةِ كَمَا جَعَلَ لِجَعْفَرِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ إِنَّ لِلْعَبَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مَنْزِلَةً يَغْبِطُهُ بِهَا جَمِيعُ الشُّهَدَاءِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ؛ خدا عمويم عباس را رحمت كند كه جانبازى كرد و خود را فداى برادر كرد تا دو دستش قطع شد و خدا در عوض به او دو بال داد كه به وسیله آنها با فرشتگان در بهشت پرواز میکند، چنانچه به جعفر بن ابى طالب عطا كرد و براى عباس نزد خداى تبارك و تعالى مقامى است كه در قيامت همه شهداء و اولين و آخرين بدان رشك برند. (امالی صدوق ، ترجمه کمره ای ، ص462 و 463) عموی من به جای دو دست دو بال دارد که در آسمان بهشت پرواز می کند و همه شهدا به مقام او می نگرند که چه مقامی در پیش خدا دارد؛ جان ها به فدای تو آقا جان.. 🔔 @Aminikhaah_Media
💠 🔶 چکیده جلسات 🔷 بخش اول 🔸در روایات ، حضرت زهرا تشبیه به شب قدر شده‌اند. شب قدری که در باب آن آمده است و ما ادراک ما لیله القدر در مورد حضرت زهرا سلام الله علیها نیز اینگونه است که علاوه بر قبر ایشان قدر ایشان نیز مجهول است. محرم ، عمومی است و مظلومیت امام حسین علیه‌السلام را همه میفهمند. اما حضرت زهرا سلام الله علیها اینگونه نیست بلکه فضای حماسه و روضه حضرت زهرا سلام الله علیها خاص تر است هر کسی نمی فهمد. جهاد امام حسین علیه‌السلام جنگ سخت است و همه چیز مشخص است اما در مورد حضرت زهرا سلام الله علیها اینگونه نیست. نسبت حضرت زهرا سلام الله علیها و امام حسین علیه السلام نسبت معقول و محسوس است. کربلا تنزل فاطمی است. فاطمیه معقول است. لذا امام حسین علیه السلام شهید سقیفه است. جهاد امام حسین به دلیل معلوم بودن ، فهم راحت تری دارد. اما جهاد حضرت زهرا سلام الله علیها جنگ نرم است. اثرات آن متفاوت است و فضای آن فضای رسانه است. وظیفه ما این است که نسبت به تکرار عاشورا بیمه شویم که شده ایم و مرحله بالاتر از آن بیمه شدن در برابر سقیفه است که اگر به آن برسیم دیگر تا ظهور راهی نداریم. پس مانده جنگ نرم ، گفتگو ، کنترل و به دست گرفتن اذهان و تبلیغ برای تغییر افکار عمومی. کار حضرت زهرا سلام الله علیها مقابله در میدانی بود که در آن دشمن ذهن و افکار عمومی را در اختیار خود گرفته بود. در جنگ نرم افرادی فرمانده اند که هوش بالایی دارند اما در جنگ سخت اینگونه نیست بلکه عملکرد مهم است همانطور که در جنگ خودمان پیداست. در جنگ سخت عده خیلی مهم است اما جنگ نرم اینگونه نیست. همانطور که در غدیر ۳۰ هزار نفر جمع می‌شوند ولی چند وقت بعد ۱۲ نفر پیدا نمی شود که بر امیرالمومنین علیه السلام باشند. در فضای لیبرالی ابتدا هزینه می‌کنند چهره درست می کنند و سپس وجهه را خرج می‌کند. در فضای جنگ نرم حرف اول را اعتبار ، وجهه و پایگاه اجتماعی می زند. اولین جهاد حضرت زهرا سلام الله علیها این است که از وجهه بی مثال خود در عالم اسلام خرج می‌کنند. وجهه حضرت زهرا سلام الله علیها به گونه ایست که ابن ابی الحدید می‌گوید امیرالمومنین علیه السلام در هنگام زندگی حضرت فاطمه سلام الله علیها دارای وجهه بود که بعد حضرت زهرا سلام الله علیها دیگر وجهه ای بین مردم نداشت. جنگ روانی بر ضد امیرالمومنین از قبل از غدیر بوده است تا جایی که پیامبر اعلام ولایت را از عرفه تا غدیر عقب می اندازد. یکی از مشکلات امروز جامعه ما افرادی اند که وجهه و اعتبار دارند. نماینده های امام کاظم علیه السلام پس از شهادت ایشان به دلیل ندادن پول هایی که نزد آنها بود همگی واقفی شدند و امامت امام رضا علیه السلام را رد کردند و گفتند امام کاظم غایب شده و بر می‌گردد. یونس بن عبدالرحمان مردم را به امام رضا علیه السلام دعوت می‌کند همین افراد برایش نامه می‌فرستند که ساکت شود و به او ده هزار دینار خواهند داد. او پاسخ می‌دهد از امام کاظم ع شنیدم اگر بدعت ظاهر شد بر عالم است مبارزه با آن و اگر مبارزه نکند ایمان از بین می‌رود. همین وکلا چنان جوی می سازند که از امام رضا نقل جعلی می کنند که یونس زنازاده است! در حدیث دیگر عده ای از اهل بصره نزد امام می آیند. امام یونس را به مکانی می فرستند. اهل بصره شروع به حرف زدن در مورد یونس می‌کنند و از او بد می‌گویند. حضرت سکوت می کنند تا آنها بروند. یونس از پشت پرده گریه کنان می‌آید و می‌گوید من از شما دفاع می‌کنم و به من این همه فحش می‌دهند. امام می‌فرمایند چرا بابت حرف هایی که به تو می زنند ناراحت می‌شوی وقتی امامت از تو راضی است؟ با مردم چیزهایی که میفهمند را بگو و آنهایی که نمیفهمند را نگو. اگر در دستت مروارید باشد همه بگویند مدفوع گوسفند است از تو چیزی کم می شود؟ یا اگر در دستت پشکل باشد و مردم بگویند دُر است چیزی تغییر میکند؟ یونس پاسخ داد نه. امام فرمودند این برایت مهم باشد که امامت از تو راضی است. در اوج صدمات و آزارها چیزی که حضرت زهرا سلام الله علیها را راضی می کند این است که امام اش از او راضی است. 🔔 @Aminikhaah_Media
💠 🔶 چکیده جلسات 🔷 بخش دوم 🔸 یکی از سوالات مهم در باب جنگ نرم این است که چه کسی در چه زمانی نظر بدهد؟ فرق انسان با بصیرت و بی بصیرت این است که فرد با بصیرت نقشه راه را تشخیص میدهد. کسی که بصیر است اگر ببیند نقشه راه این است که حرف بزند سکوت نمی کند. در مدینه نقشه جنگ نرم دشمن این بود که امیرالمومنین حرف بزنند و سخن گفتن حضرت زهرا سلام الله علیها در نقشه آنها نبود. حضرت زهرا سلام الله علیها بازی آنها را به هم ریختند. این حضرت زهرا سلام الله علیها همان کسی است که حتی برای نماز جماعت به مسجد نمی آمدند. لذا هیچ کس فکر نمی‌کرد حضرت زهرا سلام الله علیها به میدان بیایند. آن هم تا جایی که به مسجد آمده و سخنرانی کنند. نقشه دشمنان اهل بیت علیهم السلام این بود که حضرت علی علیه السلام به میدان بیایند و دو قطبی ایجاد شود و با توجه به کینه هایی که از حضرت علی علیه السلام بود ایشان را بکشند. در مورد حضرت موسی و هارون علیهما السلام نیز همین گونه بود و منتظر بودند تا هارون سخن بگویند و او را بکشند (بنابر آیات قرآن). امیر المومنین در برابر خلفا سکوت کرد در حالی که حضرت زهرا سلام الله علیها حرف زدند. همانگونه که در مورد سامری حضرت موسی علیه السلام حرف زد اما هارون علیه السلام سکوت کرد. در مورد این سوال که رهبری چرا سکوت می‌کنند نیز این پاسخ وجود دارد که اولا ایشان در خلوت تذکرات شدید اللحن می دهند. ثانیا در مورد ایشان هم همین مورد وجود دارد که برای مقابله با نقشه های دشمن گاهی باید در معرض عموم سکوت کرد. در مدینه نقشه این بود که امیرالمومنین به حرف بیاید این چنین شد که حضرت سکوت کردند و افرادی مثل سلمان و حضرت زهرا سلام الله علیها پاسخ می‌دادند. چگونه باید فهمید کجا باید حرف بزنیم و کجا باید سکوت کنیم ؟ ابتدا باید سعی کرد تا نقشه را فهمید و شناخت و در برابر آن مقابله کرد یا سکوت کرد. حضرت زهرا سلام الله علیها زمین بازی را که دشمن طراحی کرده بود می شناختند. حضرت نقش امیر المومنین در نقشه را عوض می‌کنند و در مورد فدک بحث می‌کنند و زمین بازی را خود تعیین می‌کند. دوقطبی را از علی جوان و ابوبکر با تجربه به علی عالم به قرآن و ابوبکر جاهل به قران تبدیل می‌کند. روایت ابوبکر در مورد میراث به جا گذاشتن انبیا از زبان پیامبر را با قرآن رد می‌کنند و می‌پرسند آیا پدر من خلاف قرآن حرف زده و سپس می‌گویند تو که از قران نمیفهمی چطور می‌خواهی خلیفه رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم باشی؟ امام جواد علیه السلام می فرمایند کسی که حرف هوای نفس را گوش دهد دشمن را به نتیجه رسانده است. ملاک سکوت و حرف زدن خلاف خواسته هوای نفس عمل کردن است. یکی از کارهایی که حضرت زهرا سلام الله علیها سعی به انجام آن داشتند صحبت کردن و موضع گرفتن همه بود و این را از عوام و خواص خواستند. در خطبه فدکیه از عموم و در رفتن به خانه مهاجرین و انصار خواستند. چرا باطل از حق جذاب تر است؟ زیرا باطل مجازی است و شرایط و محدودیت در آن وجود ندارد لیکن حق بنا بر واقعیت است و دارای محدودیت است. حق نیازمند مراقبت هایی است. برای حق باید برهان آورد و با عقل ، افراد را مجاب کرد و حقایق را برای آنها تبیین کرد. ولی مدل کار در باطل به شور آوردن افراد است و نیازی به تبیین ندارد. در راه حق گول زدن نداریم اما در باطل بنابر فریب و گول زدن افراد است. سختی کار حضرت زهرا سلام الله علیها این است که باید برای مردم همه چیز را تبیین کند. 🔔 @Aminikhaah_Media
امام برنامه ريزي.mp3
17.23M
🔈 #امام_برنامه_ریزی 📢 تحلیلی متفاوت از شخصیت امام کاظم ع 📅98/01/11 #مشهد #هیات_انصار_الشهداء 🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 85.mp3
8.3M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت 📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم 🔊 جلسه هشتاد و پنجم #جایگاه_صدق_در_هستی / 41 📅98/01/17 #مشهد #دانشگاه_فردوسی 🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 86.mp3
7.63M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت 📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم 🔊 جلسه هشتاد و ششم #جایگاه_صدق_در_هستی / 42 📅98/01/18 #مشهد #دانشگاه_فردوسی 🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 87.mp3
7.45M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت 📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم 🔊 جلسه هشتاد و هفتم #جایگاه_صدق_در_هستی / 43 📅98/01/19 #مشهد #دانشگاه_فردوسی 🔔 @Aminikhaah_Media
طرح کلي 19.mp3
15.12M
🔈 #طرح_کلی_اندیشه_اسلامی_در_قرآن 🔊 جلسه نوزدهم 📅98/01/19 #مشهد #دانشگاه_فردوسی 🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 88.mp3
6.9M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت 📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم 🔊 جلسه هشتاد و هشتم #جایگاه_صدق_در_هستی / 44 📅98/01/20 #مشهد #دانشگاه_فردوسی 🔔 @Aminikhaah_Media
پرديس انديشه 17.mp3
13.75M
🔈 #پردیس_اندیشه 🔊 #تحلیل_مغالطه / 17 📅98/01/21 #مشهد #دانشگاه_فردوسی 🔔 @Aminikhaah_Media
امام ريل گذاري.mp3
9.95M
🔈 #امام_ریل_گذاری 📢 تحلیلی متفاوت از شخصیت امام سجاد ع 📅98/01/21 #مشهد #دانشگاه_امام_رضا ع 🔔 @Aminikhaah_Media
اينگونه حرم برويم 03.mp3
12.2M
🔈 #اینگونه_حرم_برویم 🔈 جلسه سوم 📅98/01/21 #مشهد 🔔 @Aminikhaah_Media
💠 🔶 جلسه اول 🔷 بخش اول 📍 حضرت زهرا س در زندگی و خلقت ما جایگاه ویژه ای دارند، ایشان حتی در زندگی و خلقت پیامبر ص و امیرالمومنین ع هم جایگاه بسیار ویژه ای دارند، آنجا که خدای متعال خطاب به پیامبر می فرماید: « يا أحمد! لو لاك لما خلقت الأفلاك ، و لو لا عليّ لما خلقتك؛ و لو لا فاطمة لما خلقتكما. » (عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآيات و الأخبار و الأقوال (مستدرك سيدة النساء إلى الإمام الجواد، ج11-قسم-1-فاطمةس، ص: 44) ؛ اگر تو نبودی هستی را نمی آفریدم و اگر علی نبود تو را نمی آفریدم و اگر فاطمه نبود شما دو نفر را نمی آفریدم. این حدیث قدسی در این مقام نیست که برتری مقام حضرت زهرا را در برابر پیامبر و امیرالمومنین نشان دهد بلکه نسبت وجودی ایشان را بیان میکند، همان طور که درباره ایشان فرمودند : (أَنَّ فَاطِمَةَ ع كَانَتْ تُكَنَّى أُمَّ أَبِيهَا) (بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج43، ص: 19) که خبر از جایگاه ویژه ی حضرت زهرا س دارد. در واقع ایشان برای پیامبر ص هم نقش مادری داشتند! در برخی از زیارات ایشان آمده است: ام احبائک: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدِّيقَةِ فَاطِمَةَ الزَّكِيَّةِ حَبِيبَةِ حَبِيبِكَ وَ نَبِيِّكَ وَ أُمِ أَحِبَّائِك (مصباح المتهجد و سلاح المتعبد ؛ ج1 ؛ ص401) یعنی مادر کسانی که حب به خدای متعال دارند و پیامبر ص هم در اوج کسانی است که محبت الهی را دارند و یکی از وجوه نامگذاری ام ابیها برای حضرت زهرا نیز از همین جهت است. این محبت الهی از فاطمه زهرا سرچشمه می گیرد و به واسطه ایشان به افراد داده می شود. ممکن است کسی مثل پیامبر ص مقامشان از حضرت زهرا بالاتر باشد اما ایشان هم محبت الهی خود را از کانال وجودی حضرت زهرا به دست می آورند. خدای متعال درباره حضرت زهرا به پیامبر می فرماید ما به تو کوثر عطا کردیم؛ درواقع خدا اراده کرده که همه خیرات و فیوضات را از کانال فاطمه زهرا به پیامبر بدهد، پس به طریق اولی ما نیز همگی باید فیوضات را به واسطه ی حضرت زهرا دریافت کنیم، ایشان همچنین واسطه فیض برای پیامبر ، امیرالمومنین و سایر ائمه علیهم السلام هستند. مثالش هم قرآن است ، درست است که مقام جبرائیل از پیامبر پایین تر است اما خدای متعال اراده کرده که قرآن از طریق جبرائیل و به واسطه ی او به پیامبر برسد. حضرت زهرا در طول 75 یا 95 روز بعد از شهادت پیامبر ص تا شهادت خودشان ، آنچه تا به قیامت اتفاق می افتد را از طریق جبرائیل دریافت کردند. درواقع در شب قدر همان چیزی رقم میخورد که حقیقت شب قدر یعنی حضرت زهرا آن را امضا کرده باشند. امام زمان می فرمایند: وَ فِي ابْنَةِ رَسُولِ اللَّهِ ص لِي أُسْوَةٌ حَسَنَة ؛ در دختر رسول خدا برای من اسوه ی نیکویی است. بحار الأنوار؛ ج53 ؛ ص180) یک معنای این روایت این است که من از ایشان الگو می گیرم ، اما معنای دیگر آن این است که من چشمم به ایشان است که چه کسی را امضا و تایید میکند . آیت الله شاه آبادی می فرمودند هر کسی به هر جایی رسید از طریق حضرت زهرا و به واسطه ایشان رسیده است. روز عاشورا نیز آن کسانی با امام حسین ماندند که نسبتشان با حضرت زهرا مشخص بود ، مثل حرّ. ما باید جنسمان را با حضرت زهرا هماهنگ کنیم، آن موقع است که ارتباط لازم برقرار خواهد شد. در روایت دارد که درخت طوبی درختی است که ریشه اش در خانه امیرالمومنین و حضرت زهرا و شاخه هایش در خانه های مومنین است: قَالَ الصَّادِقُ ع طُوبَى لِمَنْ تَمَسَّكَ بِأَمْرِنَا فِي غَيْبَةِ قَائِمِنَا فَلَمْ يَزِغْ قَلْبُهُ بَعْدَ الْهِدَايَةِ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ مَا طُوبَى قَالَ شَجَرَةٌ فِي الْجَنَّةِ أَصْلُهَا فِي دَارِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع وَ لَيْسَ مِنْ مُؤْمِنٍ إِلَّا وَ فِي دَارِهِ غُصْنٌ مِنْ أَغْصَانِهَا وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ طُوبى لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ ؛ حضرت صادق (ع) فرمود: «طوبى لمن تمسك بامرنا فى غيبة قائمنا فلم يزغ قلبه بعد الهداية» طوبى براى كسى است كه در غيبت قائم ما چنگ به گفتار ما زند و بعد از آنكه هدايت يافت دلش از دين حق برنگردد. (راوی می گوید) من عرض كردم: فدايت شوم! «طوبى» چيست؟ فرمود: طوبى درختى است در بهشت كه ريشه آن در خانه على بن ابى طالب است و شاخهاش در خانه هاى مؤمنين مي باشد. اينست معنى آيه شريفه طُوبى لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ (بحار الأنوار؛ ج52 ؛ ص123 ) 🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 89.mp3
6.76M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت 📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم 🔊 جلسه هشتاد و نهم #جایگاه_صدق_در_هستی / 45 📅98/01/24 #مشهد #دانشگاه_فردوسی 🔔 @Aminikhaah_Media
💠 🔶 جلسه اول 🔷 بخش دوم 📍 در دنیا و آخرت هر کس هر چیز که دارد از فاطمه زهرا س دارد، اما همانطور که قبر ایشان تا قیامت مخفی است قدر ایشان هم مخفی است تا به ابد ، در روایتی از امام صادق ع آمده است که حضرت فاطمه ، فاطمه نامیده شد زیرا مردم از معرفت ایشان عاجزند : إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةَ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا. (بحار الأنوار ؛ ج43 ؛ ص65) مثال حضرت زهرا ، مثال خورشید است ؛ مستقیما به خورشید نمی توان نگاه کرد بلکه به وسیله نور او می توان اشیا را دید و تشخیص داد، درواقع خورشید در زندگی ما این است که نسبت ها را مشخص و روشن می کند، حضرت زهرا هم مثل خورشید برای زندگی ما هستند ، ایشان نسبت ها را مشخص می کنند، می فهمیم چه چیزی چه کارکرد و استعداد و ظرفیتی دارد، استعداد را باید خدمت ایشان دریافت کرد، چون ایشان است که تعیین کرده چه کسی چه نقشی در این هستی خواهد داشت. یکی از راه هایی که خود را در مسیر حضرت زهرا قرار دهیم این است که دغدغه هایمان را با ایشان یکی کنیم.تعاریف ما و ایشان از اتفاقات زندگی چقدر متفاوت است؟ تعریف حضرت زهرا از شب عروسی، شبی است که انسان را به یاد خانه قبر انداخته و باید در آن تا به صبح به عبادت پرداخت، در روایت آمده در شب عروسی حضرت زهرا، امیرالمومنین وارد حجره شدند و ایشان را گریان یافتند وقتی از دلیل گریه ایشان پرسیدند، حضرت پاسخ دادند: تَفَکَّرْتُ فی حالی وَ اَمْری عِنْدَ ذَهاب عُمْری وَ نُزُولی فی قَبْری فَشَبَّهْتُ دُخُولی فی فِراشی بِمَنْزِلی کَدُخُولی اِلی لَحَدی وَ قَبْری فَاُنْشِدُکَ اللَّهَ اِن قُمْتَ اِلَی الصَّلاة فَنَعْبُد اللَّهَ تَعالی هذِهِ اللَّیْلَة ؛ پیرامون حال و رفتار خویش فکر کردم. به یاد پایان عمر و قبر خویش افتادم که امروز از خانه پدر به خانه شما منتقل شدم و روزی دیگر از اینجا به طرف قبر و قیامت خواهم رفت پس تو را به خدا سوگند می دهم که بیا تا در این شب با هم به نماز بایستیم و خدا را عبادت کنیم. ( ملحقات إحقاق الحق، ج 23، ص 489) آیا ما هم دیدمان نسبت به مراسم عروسی و شب ازدواج اینگونه است؟! مشکل کجاست؟ نسبت های ما به هم ریخته است، حضرت زهرا نور هستند و طرز صحیح نسبت ها را به ما نشان می دهند، هر چیزی در زندگی ما بهانه ای برای تفکر و توجه است امیرالمومنین چرا تنها بودند؟ چون جز حضرت زهرا دغدغه های مردم با ایشان یکی نبود، ایشان در خطبه 136 نهج البلاغه می فرمایند: لَيْسَ أَمْرِي وَ أَمْرُكُمْ وَاحِداً إِنِّي أُرِيدُكُمْ لِلَّهِ وَ أَنْتُمْ تُرِيدُونَنِي لِأَنْفُسِكُم خواست من و شما یکی نیستمن شما را برای خدا و شما مرا برای خودتان می خواهید دغدغه های حضرت زهرا را بیابیم و سعی کنیم دغدغه هایمان را به ایشان نزدیک کنیم. یکی از دغدغه های ایشان هنگام شهادت، نوع تشییع ایشان بود: أَنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ ص قَالَتْ لِأَسْمَاءَ إِنِّي قَدِ اسْتَقْبَحْتُ مَا يُصْنَعُ بِالنِّسَاءِ أَنَّهُ يُطْرَحُ عَلَى الْمَرْأَةِ الثَّوْبُ فَيَصِفُهَا لِمَنْ رَأَى فَقَالَتْ أَسْمَاءُ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ أَنَا أُرِيكِ شَيْئاً رَأَيْتُهُ بِأَرْضِ الْحَبَشَةِ قَالَ فَدَعَتْ بِجَرِيدَةٍ رَطْبَةٍ فَحَسَّنَتْهَا ثُمَّ طَرَحَتْ عَلَيْهَا ثَوْباً فَقَالَتْ فَاطِمَةُ ع مَا أَحْسَنَ هَذَا وَ أَجْمَلَهُ لَا تُعْرَفُ بِهِ الْمَرْأَةُ مِنَ الرَّجُل؛ از اسماء بنت عميس روايت شده كه گفت: فاطمه دختر حضرت محمّد صلى اللَّه عليه و آله به وى فرمود: من اين عمل را زشت ميدانم كه يك پارچه روى جنازه زنان مي اندازند، زیرا هر كسى از حجم و وصف آن جنازه آگاه مى شود.اسماء گفت: اى دختر رسول خدا! من نظير آن تابوتى را كه در زمين حبشه ديدهام به تو نشان ميدهم، آنگاه فرستاد تا شاخه هاى تازه خرما آوردند و او تابوتى نيكو ساخت و يكپارچه روى آن انداخت. حضرت زهراى اطهر فرمود: چقدر اين تابوت خوب است، زيرا جنازهاى كه در ميان آن باشد تشخيص داده نميشود كه جنازه زن يا جنازه مرد است. (بحار الأنوار ، ترجمه نجفی ؛ ج43 ؛ ص189 ) ایشان که قرار است مخفیانه و شبانه دفن شوند چرا نگران این موضوع اند؟! حضرت میخواهند با این کار پیام و دغدغه ی خود را نسبت به این موضوع برسانند که بعد از ایشان باقی بماند. 🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 90.mp3
9.65M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت 📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم 🔊 جلسه نودم #جایگاه_صدق_در_هستی / 46 📅98/01/25 #مشهد #دانشگاه_فردوسی 🔔 @Aminikhaah_Media
طرح کلي 20.mp3
14.22M
🔈 #طرح_کلی_اندیشه_اسلامی_در_قرآن 🔊 جلسه بیستم 📅98/01/26 #مشهد #دانشگاه_فردوسی 🔔 @Aminikhaah_Media