پرديس انديشه 15.mp3
23.64M
🔈 #پردیس_اندیشه
🔊 #تحلیل_مغالطه / 15
📅97/12/08
#مشهد
#دانشگاه_فردوسی
🔔 @Aminikhaah_Media
💠 #باورهای_یک_یاور
🔷 جلسه هفتم
🔶 بخش سوم
🔷امام رضا ع سخنرانی بسیار زیبایی دارند. ایشان میفرمایند پیامبر ص که از دنیا رفتند عده ای خواستند نور خدا را خاموش کنند اما خدا نگذاشت و نور خودش را با امیرالمومنین ع ادامه داد. همانطور بعد از وفات پدرم موسی بن جعفر ع ، علی بن ابی حمزه و اصحابش خواستند نور خدا را خاموش کنند، اما خدا نخواهد گذاشت. ایشان فرمودند اهل حق و اهل باطل تفاوتی دارند و آن هم این است که اهل حق اگر یک نفر از میان آن ها کم و یا یک نفر به آن ها اضافه شود ناراحت و خوشحال نمی شوند ، زیرا نسبت به حق یقین دارند و حق را می شناسند ، اما چون اهل باطل در شک هستند چشمشان به این است که یک نفر به آن ها اضافه شود و یا مبادا یک نفرشان کم شود:
وَقَفَ عَلِيٌّ أَبُو الْحَسَنِ فِي بَنِي زُرَيْقٍ فَقَالَ لِي وَ هُوَ رَافِعٌ صَوْتَهُ يَا أَحْمَدُ قُلْتُ لَبَّيْكَ قَالَ إِنَّهُ لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ ص جَهَدَ النَّاسُ فِي إِطْفَاءِ نُورِ اللَّهِ فَأَبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ بِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فَلَمَّا تُوُفِّيَ أَبُو الْحَسَنِ ع جَهَدَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي حَمْزَةَ وَ أَصْحَابُهُ فِي إِطْفَاءِ نُورِ اللَّهِ فَأَبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَ إِنَّ أَهْلَ الْحَقِّ إِذَا دَخَلَ عَلَيْهِمْ دَاخِلٌ سُرُّوا بِهِ وَ إِذَا خَرَجَ عَنْهُمْ خَارِجٌ لَمْ يَجْزَعُوا عَلَيْهِ وَ ذَلِكَ أَنَّهُمْ عَلَى يَقِينٍ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ إِنَّ أَهْلَ الْبَاطِلِ إِذَا دَخَلَ فِيهِمْ دَاخِلٌ سُرُّوا بِهِ وَ إِذَا خَرَجَ عَنْهُمْ خَارِجٌ جَزِعُوا عَلَيْهِ وَ ذَلِكَ أَنَّهُمْ عَلَى شَكٍّ مِنْ أَمْرِهِمْ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ جَلَالُهُ يَقُولُ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ قَالَ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع الْمُسْتَقَرُّ الثَّابِتُ وَ الْمُسْتَوْدَعُ الْمُعَارُ (بحارالانوار، ج48، ص261)؛ وقتى پيامبر اكرم از دنيا رفت مردم كوشيدند نور خدا را خاموش كنند ولى خدا امتناع ورزيده جز اينكه نور خود را بوسيله امير المؤمنين تكميل نمايد. پس از درگذشت حضرت موسى ابن جعفر ، على بن ابى حمزه و اصحابش كوشش كردند كه نور خدا را خاموش كنند ولى خدا نور خويش را تكميل ميكند، اهل حق وقتى يك نفر با آنها همآهنگ شود خوشحال مي شوند، ولى وقتى كسانى از ميان آنها خارج شد ناراحت نميشوند چون در دين و اعتقاد خود يقين دارند. اما پيروان باطل وقتى كسى وارد آنها شود شاد ميشوند، اگر كسى از ميانشان خارج شود ناراحت ميگردند. چون در اعتقاد خود شك دارند. خداوند عزّ و جل ميفرمايد: فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ آنگاه حضرت ابو عبد اللَّه فرمود: ايمان مستقر ثابت است و ايمان مستودع عاريه و امانت است.
این روایت معیار بسیار خوبی برای سنجش ماست. زمانی که کسی از گروهمان ، هیاتمان و ... می رود آیا به مسیرمان شک میکنیم؟ آیا سست می شویم؟ و یا آنکه حق را می شناسیم و بر آن استوار میمانیم؟ دیگر تاسف خوردن ندارد ، در اینجا آیه قرآن هم همین را می فرماید: ... وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَ لَيَزِيدَنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْياناً وَ كُفْراً فَلا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِين ؛ ...ولى آنچه بر تو از سوى پروردگارت نازل شده، (نه تنها مايه بيدارى آنها نمىگردد، بلكه) بر طغيان و كفر بسيارى از آنها مىافزايد. (مائده/68)؛ بنا بر اين، از اين قوم كافر، (و مخالفت آنها،) غمگين مباش.
خطاب به پیامبر می فرماید: برای کافرین تاسف نخور که جهنمی شدند، ارشادشان بکن ، اما اگر نیامدند ، به درک! لکم دینکم و لی دین (سوره ی مبارکه کافرون)
🔔 @Aminikhaah_Media
زندگي به سبک بندگي 10.mp3
16.58M
🔈 #زندگی_به_سبک_بندگی
🔈 مروری بر حدیث عنوان بصری
🔊 جلسه دهم l پایانی
📅97/12/08
#مشهد
🔔 @Aminikhaah_Media
💠 #باورهای_یک_یاور
🔷 جلسه هفتم
🔶 بخش چهارم
🔷داستان بسیار جالبی نقل شده است. دو برادر بودند که یکی مومن و دیگری کافر بود و به همین دلیل با هم ارتباطی نداشتند. روزی برادر مومن پیش خود گفت من که در این سالها از مسلمانی خود خیری ندیدم بگذار یک روز بروم نزد برادرم و مانند او زندگی کنم. از آن طرف برادر دیگر هم پیش خود گفت من که در این سالها بی دین و ایمانی خیری ندیدم بگذار یک روز هم بروم نزد برادر مومنم. در میانه راه و قبل از آنکه این دو برادر به هم برسند عزرائیل جان هر دو را گرفت. آن برادر مومن به خاطر همان یک لحظه شک جهنمی و برادر کافر به خاطر همان یک لحظه امید به خدا بهشتی شد!
اینطور است. زندگی افراد دنیا پرست آخرش هیچ تحفه ای ندارد. قرآن به ما می گوید به راهی که در آن هستی شک نکن. تعداد زیاد آن طرف تو را به شک نیندازد. هیچ جای عالم مزه غم و اشک بر اباعبدالله را نمی دهد.
امیرالمونین در نامه 36 نهج البلاغه می فرمایند : ..لَا يَزِيدُنِي كَثْرَةُ النَّاسِ حَوْلِي عِزَّةً وَ لَا تَفَرُّقُهُمْ عَنِّي وَحْشَة.. :نه فراوانى مردم مرا توانمند مىكند، و نه پراكندگى آنان مرا هراسناك مىسازد .(نهج البلاغه صبحی صالح، ترجمه دشتی، ص 409)
شهید بهشتی در طول عمر شریفشان از طرف بنی صدر آماج تهمت های بسیاری بودند. اواخر عمرشان خدمت امام میرسند که نسبت به این اوضاع درد و دل کند. امام می فرمایند آقای بهشتی این شعارها را می شنوی؟ (صدای مردم که در حسینیه جماران برای سخنرانی امام جمع شده بودند و در ابراز علاقه به حضرت امام شعار میدادند) ، والله قسم اگر همه این ها علیه من شعار بدهند ذره ای برای من تفاوت نخواهد کرد! این چه ایمانی است؟!
نباید به زبان مردم توجه کرد. این اشتباه است که "تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها". خیلی چیزها درباره امیرالمومنین گفتند و چیزکی هم در کار نبود! اصلا ما باید این چیزها را بشنویم و تحمل کنیم تا مومن واقعی شویم!
الْمُؤْمِنُ فِي الدُّنْيَا غَرِيبٌ لَا يَجْزَعُ مِنْ ذُلِّهَا وَ لَا يَتَنَافَسُ أَهْلَهَا فِي عِزِّهَا ؛مؤمن در دنيا غريب است، از ذلتش بيتابى نكند، و با اهل آن بر سر عزتش رقابت ننمايد. (تحف العقول ، ترجمه جنتی؛ ص370) مومن در دنیا غریب است، بی کس و کار است. وقتی از دنیا رفت طرفدار پیدا می کند. مومن در دنیا باید احساس غربت و تنهایی داشته باشد. اولیا خدا اینگونه زندگی کردند.
🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 75.mp3
7.49M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت
📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم
🔊 جلسه هفتاد و پنجم
#جایگاه_صدق_در_هستی / 31
📅97/12/11
#مشهد
#دانشگاه_فردوسی
🔔 @Aminikhaah_Media
💠 #باورهای_یک_یاور
🔷 جلسه هشتم
🔶 بخش اول
🔷 جندب بن عبدالله میگوید بعد از اینکه مردم با عثمان خلیفه سوم بیعت کردند ( شب های قبل توضیح دادیم که حضرت علی علیه السلام در شورا رأی آوردند ولی قبول نکردند که به سیره خلفای قبلی عمل کنند برای همین آنها به عثمان گفتند خلیفه بشود.) خدمت حضرت علی علیه السلام رسیدم. دیدم حضرت خیلی ناراحت هستند. گفتم آقا جان چه شده است ؟ چرا اینطور شد چرا شما انتخابات را باختید چرا رای نیاوردید این چه وضعی بود؟ مردم بر سر شما آوردند؟ آخر کسی که علی علیه السلام را رها میکند و سراغ دیگری میرود که یک هزارم فضایل امیرالمومنین را ندارد؟ حضرت علی علیه السلام فرمودند صبر جمیل، باید صبر کرد، باید تحمل کرد.
جندب بن عبدالله گفت آقا جان شما که صبر دارید؛ الان وقت صبر کردن نیست الان باید کاری کرد، اینطور نمیشود هر انتخاباتی که شد، دیگری را خلیفه کردند سقیفه را بر شما تحمیل کردند، انتخابات دوم که در واقع انتخابات هم نبود خلیفه دوم انتخاب شد، نمیشود به همین ترتیب ادامه پیدا کند ، شما باید کاری بکنید سه خلیفه به این روش انتخاب کردند. حضرت فرمود مثلاً چه کار باید کرد؟ گفت آقا جان شما بلند شوید. قیام کنید. به خیابان بیایید. فراخوان بدهید. مردم جمع شوند و یادآوری کنید نسبت شما با پیغمبر ص چه بوده است فضائل خود را به مردم یادآوری کنید. آن تعدادی که شما را قبول دارند به سمت شما می آیند. اگر ده درصد مردم به شما رو بیاورند شما با آن ۱۰ درصد به آن ۹۰ درصد باقیمانده فشار بیاورید تا آن ۹۰ درصد حرف شما را قبول کنند و در غیر این صورت با این ۱۰ درصد با آنها جنگ کنید. (گفت ۱۰ درصد، یعنی تصور این بود که، حداقل ۱۰ درصد رای در بین مردم وجود دارد و با این ۱۰ درصد میشود تشویق کرد و رای جمع کرد .)
امیرالمومنین فرمودند جندب! به نظر تو من ده درصد رای دارم؟ جندب گفت بله آقا جان ده درصد رای دارید، حضرت فرمودند من نظرم این نیست ، من دو درصد رای هم ندارم ، از هر ۱۰۰ نفر دو نفر هم طرفدار من نیست، تومیگویی ۱۰ درصد؟!
میدانی چرا اینگونه است؟ مردم به قریش نگاه میکنند چون قریش هم دستگاه تبلیغاتی دارد، شعار میدهد تخریب میکند، علیه ما صحبت می کنند، عموم مردم میلی به ما ندارند و ما جذابیتی برای اکثر مردم نداریم.
جُنْدَبِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ- وَ قَدْ بُويِعَ لِعُثْمَانَ بْنِ عَفَّانَ- فَوَجَدْتُهُ مُطْرِقاً كَئِيباً، فَقُلْتُ لَهُ: مَا أَصَابَكَ- جُعِلْتُ فِدَاكَ- مِنْ قَوْمِكَ؟. فَقَالَ: صَبْرٌ جَمِيلٌ. فَقُلْتُ: سُبْحَانَ اللَّهِ! وَ اللَّهِ إِنَّكَ لَصَبُورٌ. قَالَ: فَأَصْنَعُ مَا ذَا؟
قُلْتُ: تَقُومُ فِي النَّاسِ وَ تَدْعُوهُمْ إِلَى نَفْسِكَ وَ تُخْبِرُهُمْ أَنَّكَ أَوْلَى بِالنَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ بِالْفَضْلِ وَ السَّابِقَةِ، وَ تَسْأَلُهُمُ النَّصْرَ عَلَى هَؤُلَاءِ الْمُتَظَاهِرِينَ عَلَيْكَ، فَإِنْ أَجَابَكَ عَشَرَةٌ مِنْ مِائَةٍ شَدَّدْتَ بِالْعَشَرَةِ عَلَى الْمِائَةِ، فَإِنْ دَانُوا لَكَ كَانَ ذَلِكَ مَا أَحْبَبْتَ، وَ إِنْ أَبَوْا قَاتِلْهُمْ، فَإِنْ ظَهَرْتَ عَلَيْهِمْ فَهُوَ سُلْطَانُ اللَّهِ الَّذِي آتَاهُ نَبِيَّهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ كُنْتَ أَوْلَى بِهِ مِنْهُمْ، وَ إِنْ قُتِلْتَ فِي طَلَبِهِ قُتِلْتَ إِنِ شَاءَ اللَّهُ شَهِيداً، وَ كُنْتَ أَوْلَى بِالْعُذْرِ عِنْدَ اللَّهِ، لِأَنَّكَ أَحَقُّ بِمِيرَاثِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ.
فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: أَ تَرَاهُ يَا جُنْدَبُ كَانَ يُبَايِعُنِي عَشَرَةٌ مِنْ مِائَةٍ؟ فَقُلْتُ: أَرْجُو ذَلِكَ. فَقَالَ: لَكِنِّي لَا أَرْجُو، وَ لَا مِنْ كُلِّ مِائَةٍ اثْنَانِ وَ سَأُخْبِرُكَ مِنْ أَيْنَ ذَلِكَ، إِنَّمَا يَنْظُرُ النَّاسُ إِلَى قُرَيْشٍ، وَ إِنَّ قُرَيْشاً يَقُولُ إِنَّ آلَ مُحَمَّدٍ يَرَوْنَ لَهُمْ فَضْلًا عَلَى سَائِرِ قُرَيْشٍ، وَ إِنَّهُمْ أَوْلِيَاءُ هَذَا الْأَمْرِ دُونَ غَيْرِهِمْ مِنْ قُرَيْشٍ، وَ إِنَّهُمْ إِنْ وَلُوهُ لَمْ يَخْرُجْ مِنْهُمْ هَذَا السُّلْطَانُ إِلَى أَحَدٍ أَبَداً، وَ مَتَى كَانَ فِي غَيْرِهِمْ تَدَاوَلُوهُ بَيْنَهُمْ، وَ لَا وَ اللَّهِ لَا تَدْفَعُ إِلَيْنَا- هَذَا السُّلْطَانَ- قُرَيْشٌ أَبَداً طَائِعِينَ.. .
حضرت در جای دیگر می فرمایند من در حالی صبر کردم که تیغ در چشم و استخوان در گلو داشتن و ۲۵ سال اینگونه صبر کردم:
صَبَرْتُ وَ فِي الْعَيْنِ قَذًى وَ فِي الْحَلْقِ شَجًى صبر کردم درحالی که در خار در چشم و استخوان در گلو یم بود.. .(علل الشرایع، ج1، ص151)
✅ @Aminikhaah
ورود به الميزان 01.mp3
16.24M
🔈 #ورود_به_المیزان
📢 جلسه اول
📅97/12/11
#مشهد
#مدرسه_علمیه_حضرت_مهدی عج
🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 76.mp3
6.98M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت
📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم
🔊 جلسه هفتاد و ششم
#جایگاه_صدق_در_هستی / 32
📅97/12/12
#مشهد
#دانشگاه_فردوسی
🔔 @Aminikhaah_Media
💠 #باورهای_یک_یاور
🔷 جلسه هشتم
🔶 بخش دوم
🔷وقتی معاویه لشکر امام حسن علیه السلام را از هم پاشید و همه متفرق شدند اصحاب امام حسن مجتبی علیه السلام با حضرت گفتوگو کردند. یک نفر گفت اینجا فقط بیست نفر هستند که صحبت می کنند و بقیه سکوت کردند. این ۲۰ نفر بلند شدند و گفتند آقا جان ما بیست نفر در رکاب شما آماده جنگیدن هستیم و می توانیم اقدام کنیم و انقلاب کنیم و حرکت کنیم.
فضای سیاسی دوران امام حسن مجتبی بسیار بد بود و امام حسن مجتبی مظلوم واقع شدند. تاریخ امام حسن مجتبی علیه السلام را در هیچ مناسبتی نمیگوییم. ۲۸ صفر در مورد پیغمبر ص صحبت می کنیم و نیمه ماه رمضان هم در مورد ماه رمضان. تاریخ امام حسن مجتبی علیه السلام را نه در محرم می گوییم نه در صفر و نه در رمضان. این بخش از تاریخ بسیار مهم است. امام حسن مجتبی علیه السلام سید شباب اهل جنت است. امام حسن مجتبی علیه السلام مقامشان از امام حسین علیه السلام بالاتر است. اما آنقدر غریب هستند که هیچ حرفی از ایشان نیست.
معاویه در لشکر امام حسن مجتبی علیه السلام نفوذ کرد به چند جاسوس پول داد و یکی از فرماندهان لشکر امام حسن مجتبی علیه السلام را خرید. بعد به آنان پول داد تا شبانه به خیمه امام حسن مجتبی علیه السلام بروند و حضرت را دستگیر کنند و به معاویه تحویل دهند. آنها شبانه به خیمه امام حسن رفتند. سجاده را از زیر پای امام حسن مجتبی کشیدند. برخی از اصحاب به کمک امام حسن مجتبی رفتند و نجاتشان دادند. بعضی دیگر از آنهایی که در رکاب امام حسن مجتبی علیه السلام بودند در مدائن ، وقتی امام حسن مجتبی علیه السلام وارد مدائن شدند چند نفر از دور و بری های شان که شنیده بودند مسیر امام کجاست پشت درخت کمین کردند و با شمشیر به پای امام حسن مجتبی ضربه وارد کردند و ایشان را مجروح کردند. حضرت وقتی به مدائن رسیدند بستری شدند .
معاویه همچنان با شعار و تبلیغات و تهدید و پول فضای سیاسی کوفه را علیه امام حسن مجتبی علیه السلام میکرد . مردم به امام پشت کردند امام حسن مجتبی علیه السلام برای مردم سخنرانی کردند. در مسجد کوفه برای مردم خطبه خواندند جمعیت زیادی سرتاسر نشسته بودند. حضرت فرمودند ما دو راه داریم یا باید با معاویه جنگ کنیم که عزت دنیا و آخرت ما در این است . اگر شهید شویم به بهشت میرویم اگر پیروز شویم بر معاویه غلبه کرده ایم .
راه دوم مذاکره با معاویه که ذلت دنیا و آخرت را قبول کنیم و هر چه میگوید بپذیریم. البته امام حسن علیه السلام ده شرط برای مذاکره با معاویه گذاشته بودند. مردم یک صدا شعار دادند. همه بلند شدند و با یکدیگر به جای اینکه تکبیر بگویند و یا شعار دهند یک صدا گفتند ما می خواهیم زنده بمانیم. ما جنگ نمی خواهیم. ما درگیری نمیخواهیم. ما همان ذلتی را که گفتی می خواهیم.
بعد از آن امام حسن علیه السلام سپاه چهار هزار نفری را که به بصره فرستاده بود فراخواند. ایشان تصمیم گرفت با معاویه بیعت کند و تن به مذاکره بدهد، معاویه از شام و عراق آمد و به کوفه رسید. در مسجد کوفه همه اصحاب امام حسن مجتبی علیه السلام جمع شده بودند و در صف ایستاده بودند آنها تک به تک با معاویه دست دادند و به او گفتند تو امیرالمومنین ما باش و بعد به امام حسن علیه السلام نیز گفتند بیا بیعت کن . امام حسن مجتبی علیه السلام پیکی به فرمانده سپاه چهار هزار نفره بصره فرستاد که به کوفه بیاید و بیعت کند ، فرمانده سپاه در جواب پیک گفت به امام حسن مجتبی علیهالسلام بگویید من قسم خوردم معاویه را ملاقات نکنم مگر اینکه بین من و او شمشیر باشد. من قسم شرعی خوردم. حضرت فرمودند به او بگویید برگردد. اشکال ندارد وقت ملاقات او با معاویه بین آن دو نفر شمشیر بگذارید. یک طرف معاویه طرف دیگر او و در میان شمشیر باشد. ۴ هزار نیرو به کوفه آمد فرمانده به مسجد کوفه رفت. وقتی فضای سیاسی را دید به شدت آشفته شد و به حضرت گفت آقا جان برایم سخت است که با معاویه بیعت کنم. حضرت فرمود این خواست مردم است. مردم خودشان خواستند برو و بیعت کن. فرمانده خواست برگردد که حضرت فرمود برو و بیعت کن و به ۴ هزار نیروی خودت هم بگو بروند بیعت کنند. خودش به همراه ۴ هزار نیرو شمشیری در میان گذاشتند و در بالای شمشیر با معاویه دست دادند.
بعد از آن معاویه که می دانست مردم طرفدار او هستند به تعهدات صلح نامه عمل نکرد و تعهد خود را شکست. امام حسن مجتبی علیه السلام دوباره با مردم گفتگو کرد. ایشان فرمودند معاویه مذاکرات را بر هم زده و صلح نامه را پاره کرده و زیر تعهداتش زده است. مردم گفتند اشکال ندارد آقا جان مهم همین است که زنده ایم و زندگی می کنیم! (برای مطالعه بیشتر ر.ک صلح امام حسن مجتبی ع ، شیخ راضی آل یاسین، ترجمه آیت الله خامنه ای)
🔔 @Aminikhaah_Media
شيوه درست ياد مرگ 01.mp3
13.82M
🔈 #شیوه_درست_یاد_مرگ
📢 مروری بر دعای 40 #صحیفه_سجادیه
🔊 جلسه اول
📅97/12/12
#مشهد
🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 77.mp3
6.81M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت
📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم
🔊 جلسه هفتاد و هفتم
#جایگاه_صدق_در_هستی / 33
📅97/12/13
#مشهد
#دانشگاه_فردوسی
🔔 @Aminikhaah_Media
طرح کلي 17.mp3
20.56M
🔈 #طرح_کلی_اندیشه_اسلامی_در_قرآن
🔊 جلسه هفدهم
📅97/12/13
#مشهد
#دانشگاه_فردوسی
🔔 @Aminikhaah_Media
💠 #باورهای_یک_یاور
🔷 جلسه هشتم
🔶 بخش سوم
🔷در سال های بعد مردم میوه مذاکرات خود را چیدند. آنها ابتدا در قتل اباعبدالله شریک شدند و بعد حجاج حاکم کوفه شد. همانهایی که به امام حسن مجتبی علیه السلام می گفتند ما می خواهیم زندگی کنیم کوتاه بیایید ، در زمان حکومت حجاج سختی ها کشیدند . وقتی حجاج حاکم بود میگفت من غذا از گلویم پایین نمیرود سه تا شیعه جلوی من سر ببرید تا اشتهایم باز شود! سربازان می رفتند در کوفه می گشتند همان پیرهایی که در زمان امام حسن مجتبی علیه السلام جوان بودند و امام را مجبور کرده بودند به صلح با معاویه، همان ها را می آوردند و زنده زنده سر می بریدند یا در دیگ آب جوش می انداختند ، آنگاه حجاج می گفت اشتهایم باز شد غذا را بیاورید!
این عاقبت کسی است که به اهل بیت رای نداد . بعد از رحلت پیامبر صلوات الله علیه، امیرالمومنین علی علیه السلام با فاطمه زهرا سلام الله علیه در شرایطی که حضرت زهرا با پهلوی شکسته و حال نزار بود ، شب به شب به درب خانه انصار و مهاجرین میرفتند به آنها می گفتند یادتان هست با من بیعت کردید؟ می گفتند: بله .حضرت می فرمودند : چه شد که بیعت شکستید ؟ میگفتند اکثریت مردم این را خواستند. اکثریت مصلحت نمی دانند علی علیهالسلام حاکم بشود . حضرت می فرمودند تو که یادت هست! تو بیا و شهادت بده.
امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود هر کسی می خواهد یار من باشد فردا طلوع آفتاب با سر تراشیده ( در فرهنگ ما سر تراشیده علامت عبودیت است. ما در حج سرمان را می تراشیم به نشانه ی عبودیت خداوند ) در میدان اصلی شهر حاضر شود. امام علی علیه السلام و فاطمه زهرا سلام الله علیه به درب تک تک خانه ها می رفتند و برای فردا صبح اطلاع میدادند. اما صبح فقط و فقط پنج نفر در میدان حاضر نشدند. سلمان و مقداد و ابوذر هر شب میرفتند در میزدند. اما صبح باز هم ۵ نفر حاضر می شدند .
حضرت محمد صلوات الله علیه زمانی تبلیغ علنی را شروع کردند که ۴۰ نفر بودند ؛امام حسن مجتبی در جواب یارانش که می گفتند ما طرفدار شما هستیم قیام کنید فرمودند من اگر ۴۰ نفر را داشتند با معاویه می جنگیدم؛ این به چه معناست؟ اهل بیت بلد نبودند کسی را جذب کنند؟ اهل بیت تندرو بودند؟ مردم از آنها بیزار بودند؟ مشکل چه بوده است ؟ چراهمیشه دور آنها خلوت بود ؟ آنها چه کسی را می خواستند ؟
به خاطر اینکه آنها آدم های خالص پاک ناب می خواستند، که این ها کم هستند.
هنگامی که مردم کوفه به امام حسین علیه السلام نامه دادند گفتند به اینجا بیایید فضای سیاسی آماده است به اینجا بیاید و حکومت کنید. حضرت از مکه خارج شدند. چند هزار نفر در اطراف امام حسین علیه السلام در صف های طولانی بودند . در مسیر کوفه به هر شهری که می رسیدند ۵۰۰ نفر ۶۰۰ نفر به کاروان امام حسین علیه السلام اضافه میشدند . می دانید چرا ؟ آنها با خود می گفتند این آقا می خواهد برود کوفه رئیس بشود ما هم برویم یک مسئولیتی بگیریم؛ بنیاد شهیدی دامپزشکی هلال احمری! مسئولیتی گیر ما بیاید!
کاروان به منطقه ای به اسم "زباله" رسیدند. در آن روستا بودند که پیک امام حسین علیه السلام از کوفه رسید. حضرت فرمودند از کوفه چه خبر؟ پیک گفت مسلم را کشتند آقاجان!
امام حسین علیه السلام ایستادند و سخنرانی کردند. جمعیت زیادی از همه جا، یمن، مکه ، مدینه، کوفه و بصره جمع شده بود. جمعیت زیاد بود چون زمان حج بود و حاجیان از همه جا آمده بودند. حضرت ایستاد و فرمود من به کوفه می روم و قطعاً شهید خواهم شد زیرا مسلم را کشتند و خبری از خلافت نیست. اکنون هر کسی میخواهد کنار من شهید شود بیاید خبری از خلافت نیست. خبر از شهادت است. هر کسی آماده شهادت است بیاید.
جمعیت پا به فرار گذاشت. همهمه بود که اسب های یکدیگر را به اشتباه سوار میشدند و فقط می خواستند فرار کنند!
در شب عاشورا نیز یک بار دیگر امام حسین علیه السلام سخنرانی کردند. گفتند هر کسی نمی خواهد برود. آن موقع هیچ کدام از یاران نرفتند . قمر بنی هاشم علیه السلام نفر اول ایستاد و گفت کجا برویم؟ ما آمده ایم جانمان را فدایتان کنیم .
در آن ایام ۷۰ نفر حاضر شده بودند در تمام دنیا که برای امام حسین علیه السلام جانشان را فدا کنند . طبق قاعده ی امام حسن علیه السلام که برای جنگیدن حداقل ۴۰ نفر یار باید باشد، امام حسین علیه السلام با ۷۰ نفر نیرو جنگیدند.
🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 78.mp3
8.51M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت
📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم
🔊 جلسه هفتاد و هشتم
#جایگاه_صدق_در_هستی / 34
📅97/12/14
#مشهد
#دانشگاه_فردوسی
🔔 @Aminikhaah_Media
💠 #باورهای_یک_یاور
🔷 جلسه هشتم
🔶 بخش چهارم
🔷 کسی که دنبال ریاست و پست و مقام و شهرت و دنیا باشد به درد اهل بیت نمی خورد بعضی از افراد با اسم اهل بیت کار می کنند و امام حسین علیه السلام برای بعضی ها نان و آب دارد و تا وقتی منافع دارند در کنار اهل بیت هستند و زمانی که احساس خطر کنند از کنار آنها می روند.
مرحوم شهید مطهری نقل می کند : فردی بوده که همیشه در حرف ها و سخنرانی هایش آرزوی بودن در کربلا را می کرد آرزوی بودن در عاشورا و جنگیدن در رکاب امام حسین علیه السلام، این فرد یک شب خوابی می بیند خواب میبیند در صحرای کربلا در ظهر عاشوراست . اصحاب در کنار امام حسین علیه السلام هستند ، حضرت می خواهند نماز بخوانند امام حسین علیه السلام به این فرد می گوید شما هم بیا اینجا، اصحاب می روند و ایشان را می آورند و در صف جلو می ایستد امام شروع به نماز خواندن میکنند، تیری از جانب دشمن می آید آن فرد خود را کنار می کشد و تیر به امام حسین علیه السلام می خورد، دومین تیر می آید و باز هم این فرد خود را کنار می کشد و تیر به امام حسین علیه السلام می خورد ، سومین تیر همچنین ، آن فرد میگوید آقا جان بس است دیگر بیشتر از این من را شرمنده نکنید من مسلمان نیستم .
در مورد اصحاب امام حسین علیه السلام در کربلا نقل می کنند هنگامی که دست ها پر شده بود از تیر، آنها با نحور یا همان گردن ها، تیرها را می گرفتند که به امام حسین علیه السلام تیر نخورد.
آیا اگر ما بودیم آن کار را میکردیم ؟ انسان با یک زخم کوچک صدبار ناله میکند آیا ما مثل اصحاب بودیم ؟ این گونه است که افراد خالص در اطراف اهل بیت کم هستند . آدمهای خالص و ناب که در اطراف اهل بیت هستند و تعدادشان کم است.
اهل بیت در مورد هر کدام از این ها فرمودند اینان یک امت هستند هر نفر یک امت.
امام خمینی رحمة الله در مورد شهید بهشتی فرمودند بهشتی یک امت بود برای ملت ما . این یار امام خمینی یار امام زمان هم هست.
در روایات از چندین نفر به عنوان یک امت یاد شده است که اسامی آنها را ذکر میکنیم.
اولین نفر خود حضرت ابراهیم علیه السلام هستند در قرآن داریم ابراهیم یک نفر بود ولی یک امت بود : إِنَّ إِبْراهِيمَ كانَ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ حَنِيفاً وَ لَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِين ؛ ابراهيم (به تنهايى) امّتى بود مطيع فرمان خدا خالى از هر گونه انحراف و از مشركان نبود. (نحل/120)
در مورد حضرت ابراهیم صحبت کرده ایم ، زمانی که تمام مردم غافل بودند او فقط مسلمان بود، یک نفره جلوی همه ایستاد و الان چند صد میلیون چند میلیارد موحد وجود دارد که همه مدیون حضرت ابراهیم علیه السلام هستند .
در روایات حضرت فرمودند ابوذر در روز قیامت خودش یک امت است و به عنوان یک امت محسوب می شود.
قال النَّبِيُّ (ص): يُحْشَرُ أَبُوذَرٍّ أُمَّةً وَاحِدَةً. (المسترشد في إمامه علي بن أبي طالب عليه السلام، ص: 217)
اهل بیت اینگونه آدم هایی را می خواهند می دانید ابوذر را تبعید کردند تک و تنها فرستادن در غربت، امیرالمومنین علی علیه السلام به او گفتند تو تمام عمر تنها بودی و در تنهایی هم میمیری. چون ابوذر حرف حق می زد تحمل نکردند و تبعیدش کردند او در بیابان ها هم دست از حق گویی برنداشت و آخر هم در تنهایی جان سپرد.
آدمهایی که یک نفره نیستند و از حق دفاع می کنند آنها یک امت هستند.
🔔 @Amimikhaah_Media
💠 #باورهای_یک_یاور
🔷 جلسه هشتم
🔶 بخش پنجم
🔷امیرالمومنین فرمودند اگر در انتخابات شرکت کنند دو درصد هم رای نمی آورند. میدانید این یعنی چی؟ الان اگر امام زمان هم بودند حرفشان همین بود. من ظهور نمی کنم چون اگر ظهور کنم انتخابات برگزار بشه به من دو درصد هم رای نمی دهند! آقا کلا ۳۱۳ یار میخواهد، چند میلیون شیعه داریم؟ بیش از ۳۰۰ میلیون شیعه داریم از این همه فقط ۳۱۳ تا یار می خواهند! آدم خالص و ناب، کسی که همه رقمه به درد اهل بیت بخورد.
این باید فرهنگ شود. افتخار کنیم که تعدادمان کم است. البته تلاش میکنیم تعدادمان را بیشتر کنیم. باید به بچه ها بگوییم تو که مسلمان می شوی ، حزباللهی می شوی ، نماز میخوانی ، بقیه نماز نمیخوانند ها! دبیرستان که میرفتیم اذان ظهر که می شد دبیرستان با آن همه جمعیت فقط دو نفر نماز میخواند. بنده و یکی از دوستانم که او هم بعدها برایش مشکلی پیش آمد و خطش عوض شد. حالا ما هم عاقبت بخیر نشدیم و وضعمان معلوم نیست چه بشود ، ولی این جور اگر بخواهند بسنجند ، امام زمان عجل الله فرجه در هر مدرسه و هر محله ، ۲ نفر هستند که به ایشان رای بدهند. در هر شهرستان ده نفر به درد امام زمان بخورند. ۵ نفر به کار امام زمان بیایند. حالا آن موقع که امیرالمومنین بودند مردم امام علی علیه السلام را می دیدند ، فضائل امام علی را می دیدند و می دانستند. آن زمان حضرت فرمودند من دو درصد رای دارم. در بین مردم الان که امام زمان هست ولی مردم نمی بینند و فضائل شان را نمی دانند. اینها نشان می دهد ما کارمان چقدر سخت است. اول باید خودمان را نگه داریم بعد دیگران را یکی یکی توجیه کنیم.
یکی دیگر از افرادی که در روایات یک امت شمرده شده اند جناب عبدالمطلب جد پیامبر صلوات الله علیه بودند. گفتند ایشان در روز قیامت خودشان به تنهایی یک امت هستند. چون تک و تنها از پیغمبر پشتیبانی کردند. زمانی که همه مردم گمراه بودند و راه را درست نمی رفتند و مردم علیه پیامبر بودند ، او یک نفره ایستاد و دفاع کرد.
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: يُحْشَرُ عَبْدُ الْمُطَّلِبِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أُمَّةً وَاحِدَةً عَلَيْهِ سِيمَاءُ الْأَنْبِيَاءِ وَ هَيْبَةُ الْمُلُوكِ ؛ امام صادق ع میفرمایند: عبد المطلب روز قيامت بعنوان يك امت محشور شود و سيماى پيغمبران و هيبت سلاطين دارد. (کافی، ترجمه مصطفوی، ج1، ص444)
خداوند عاشق آدمهایی است که یک نفره از حق دفاع می کنند. آدم هایی از یک قوم یا فامیل که همه گمراه بودند در آن بین یک نفر از حق دفاع میکند خدا عاشق این هاست. در میان شخصیتهای محترم کشور هم افرادی را می شناسیم که مثلاً پدرش ساواکی بوده و خانواده اش هم ناسالم اما این یک نفر به شدت مخلص و با ایمان است .
شهید ادواردو آنیلی را میشناسید. پدرش در ایتالیا باشگاه یوونتوس را داشت و و فرد ثروتمندی بود یکی از ده ثروتمند دنیا خانواده آنیلی بودند.
جناب قدیری ابیانه تعریف میکند که مناظره ای داشتم در ایتالیا در اوایل انقلاب. هنگام شروع صحبت در این مناظره به زبان ایتالیایی گفتم به نام خدایی که قدرتش از تمام کشتی ها و ناوهای آمریکایی بیشتر است . در آن زمان شهید ادواردو آنیلی این قسمت از مناظره را دیده و بعد به دنبال آقای ابیانه می گردد. ایشان میگویند من را که دید گفت می خواهم مسلمان بشوم به خاطر همان یک جمله ای که شما گفتید. به او گفتم خطرناک است، اطرافیانت تو را خواهند کشت. تو می دانی از چه خانواده ای هستی؟ شهید ادواردو آنیلی گفت من قید همه چی را زده ام؛ او مسلمان شد و اسم خود را مهدی گذاشت و به ایران آمد . عکس های شهید آنیلی در صف اول نماز جمعه تهران مشهور است. در آخر هم خانواده شهید انیلی او را کشتند.
این افراد قابل قیاس نیستند با مایی که در بین مسلمانان و حزب اللهی ها بوده ایم. ما اگر هیئت نرویم جهنمی می شویم. وقتی هیئت و روضه در خانه و محله ما برگزار می شود ما چگونه میتوانیم شرکت نکنیم؟! چه منتی بر سر امام حسین علیه السلام داریم که در هیئت شرکت کردیم؟ هیئت به استقبال ما آمده است نه ما به دنبال او . ارزش را افرادی مانند شهید انیلی دارند که از ایتالیا می آیند و همه ثروت و خانواده را رها میکنند برای امام حسین علیه السلام. پدر شهید انیلی او را از ارث محروم کرد. اگر این کار را نمی کرد این شهید یکی از ده نفر ثروتمند دنیا میشد.
همین انسانها بودند که به خاطر مقدار ناچیزی امام حسین علیه السلام را کشتند. روز قیامت اگر ما در کنار این شهیدان باشیم شرمنده می شویم. اگر ما را در قیاس با شهید آنیلی بگذارند خودمان از شرم به جهنم میرویم.
آنها چطور عقل و ایمان پیدا کردند ؟ چه یقینی داشتند ؟ آیا آنها از نعمت و مکنت دنیا محروم نشدند؟ ثروت و قدرت از دست ندادند؟ فحش و ناسزا نشنیدند؟ جانشان را فدا نکردند؟ برای چه پای حق ایستادند ؟؟؟
🔔 @Amimikhaah_Media
پرديس انديشه 16.mp3
22.84M
🔈 #پردیس_اندیشه
🔊 #تحلیل_مغالطه / 16
📅97/12/15
#مشهد
#دانشگاه_فردوسی
🔔 @Aminikhaah_Media
سخنرانی حجت الاسلام امینی خواه 02.mp3
16.15M
🔈 #علی_انسان_می_سازد
📢 جلسه سوم l «کمالات انسانی ، کمالات حیوانی»
📅97/12/10
#مشهد
#دانشگاه_فردوسی
🔔 @Aminikhaah_Media
اينگونه حرم برويم 01.mp3
12.92M
🔈 #اینگونه_حرم_برویم
🔈 جلسه اول
📅97/12/15
#مشهد
🔔 @Aminikhaah_Media
💠 #باورهای_یک_یاور
🔶جلسه هشتم
🔷بخش ششم
🔺متاسفانه ما تا اندکی ضرر مالی ببینیم همه چیز را رها میکنیم و میرویم. حاضر نیستیم فحش یا ناسزایی در راه اسلام بشنویم.
روایت داریم در روز قیامت کسی که زخم خورده نباشد سرافکنده محشور می شود یعنی در روز قیامت همه افتخار می کنند به زخم هایی که خورده اند چه زخم های جسمی و چه زخم زبان هایی که شنیده اند. هر چه زخم بیشتر ، محترم تر هستند. در راس تمام کسانی که زخم خورده اند حضرت اباعبدالله الحسین وارد صحرای محشر می شوند. عالم محشر به هم میریزد وقتی مردم زخمهای اباعبدالله الحسین را میبینند متوجه میشوند که هیچ جایی نیست که زخم بر نداشته باشد.
نفر سومی که در روز قیامت به صورت امت محشور می شود و اهل بیت نیز گفتند جناب قُسّ بن ساعده شاعر است. او در مدح اهل بیت شعر می گفت یک نفره ایستاده بود و با شعر دفاع میکرد. پیامبر صلوات الله علیه ضمن حدیثی فرمودند او در قیامت به صورت یک امت محشور می شود : ... قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص رَحِمَ اللَّهُ قُسّاً يُحْشَرُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أُمَّةً وَحْدَه .. (کمال الدین و تمام النعمه ، ج1 ، ص167)
حماد سمندری به امام صادق علیه السلام گفت آقاجان من به کشورهای خارجی و سرزمین های شرک می روم ، دوستان به من می گویند اگر آن جا از دنیا بروی کافر محشور میشوی ! امام صادق علیه السلام فرمودند : یا حماد تو به کشورهای خارجی میروی و تبلیغ ما اهل بیت را می کنی ؟ گفت بله آقا جان . حضرت فرمودند : این جا که هستی بین مردم خودت تبلیغ ما را می کنی ؟ گفت نه آقا جان . حضرت فرمود : در دیار کفر تبلیغ ما را می کنی نه تنها کافر نمی شوی تبلیغ هم می کنی. تو اگر از دنیا بروی در روز قیامت به صورت یک امت محشور می شوی.
عَنْ حَمَّادٍ السَّمَنْدَرِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِنِّي أَدْخُلُ إِلَى بِلَادِ الشِّرْكِ وَ إِنَّ مَنْ عِنْدَنَا يَقُولُونَ إِنْ مِتَّ ثَمَّ حُشِرْتَ مَعَهُمْ قَالَ فَقَالَ لِي يَا حَمَّادُ إِذَا كُنْتَ ثَمَّ تَذْكُرُ أَمْرَنَا وَ تَدْعُو إِلَيْهِ قَالَ قُلْتُ بَلَى قَالَ فَإِذَا كُنْتَ فِي هَذِهِ الْمُدُنِ مُدُنِ الْإِسْلَامِ تَذْكُرُ أَمْرَنَا وَ تَدْعُو إِلَيْهِ قَالَ قُلْتُ لَا قَالَ فَقَالَ لِي إِنْ مِتَّ ثَمَّ حُشِرْتَ أُمَّةً وَحْدَكَ وَ سَعَى نُورُكَ بَيْنَ يَدَيْك
به امام ششم (ع) گفتم: من ميروم به كشور بت پرستان و كسانى كه پيش ما هستند(دوستان) مي گويند اگر آنجا بميرى با آنها محشور مي شوى، به من فرمود: اى حماد در آنجا كه هستى نام ما را ميبرى و به امامت ما دعوت ميكنى؟ گفتم: آرى. فرمود: در شهرهاى اسلامى نام ما را ميبرى و به ما دعوت ميكنى؟ گفتم: نه . به من فرمود اگر در آنجا بميرى يك امت محشور می شوى و (در قیامت) نورت جلوی رويت روان می شود. (بحارالانوار، ج72، ص392)
اهل بیت یک چنین انسانهایی را می خواهند که اگر در سرزمین کفر هم بودند تبلیغ کنند و تاثیر بگذارند نه اینکه در کنار افراد بی دین اعتقادات و ایمان خودشان نیز از بین برود. اینها می شوند یار اهل بیت. می شوند یک امت.
نفر بعد زیدبن عمرو است؛ او نیز به صورت یک امت محشور می شود.
سَعِيدَ بْنَ زَيْدٍ سَأَلَ رَسُولَ اللَّهِ ص عَنْ أَبِيهِ زَيْدِ بْنِ عَمْرٍو فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ أَبِي زَيْدَ بْنَ عَمْرٍو كَانَ كَمَا رَأَيْتَ وَ كَمَا بَلَغَكَ فَلَوْ أَدْرَكَكَ كَانَ آمَنَ بِكَ فَأَسْتَغْفِرُ لَهُ قَالَ نَعَمْ فَاسْتَغْفِرْ لَهُ وَ قَالَ إِنَّهُ يَجِيءُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أُمَّةً وَحْدَهُ وَ كَانَ فِيمَا ذَكَرُوا أَنَّهُ يَطْلُبُ الدِّينَ فَمَاتَ وَ هُوَ فِي طَلَبِهِ ؛
سعيد بن زيد از رسول اكرم درباره پدرش زيد بن عمرو پرسش كرد و گفت: اى رسول خدا! زيد بن عمرو چنان بود كه ديديد و اخبارش را شنيديد و اگر شما را دريافته بود به شما ايمان مى آورد. آيا براى او طلب مغفرت كنم؟ فرمود: آرى براى او آمرزش بخواه و فرمود: او در روز قيامت به تنهائى بمانند امّتى خواهد آمد و گفته اند كه او در جستجوى دين حقّ بود و در اين راه درگذشت. (کمال الدین و تمام النعمه، ترجمه پهلوان ، ج1، ص 200)
اینها هر کدام یک ماجرا دارند که چرا اهل بیت گفتند به شکل یک امت می شوند؟ انسانهایی که به تنهایی دفاع می کنند از حق، یک امت محسوب می شوند.
🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 79.mp3
4.72M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت
📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم
🔊 جلسه هفتاد و نهم
#جایگاه_صدق_در_هستی / 35
📅97/12/18
#مشهد
#دانشگاه_فردوسی
🔔 @Aminikhaah_Media
💠 #باورهای_یک_یاور
🔶جلسه هشتم
🔷بخش هفتم
🔶 در کربلا امام حسین علیه السلام چند نفری را داشت که مقامشان بالا بود. همه اصحاب امام حسین علیه السلام خواص بودند ، اما این چند نفر هرکدام نه یک امت بلکه صد امت بودند.
چه چیز باعث می شود انسان به این مقام برسد ؟ چه چیزی انسان را خاص می کند ؟ یقین ، یقین یعنی با همه وجود باور کرده است و پای اعتقادش می ایستد.
حضرت علی اکبر علیه السلام آن قدر یقین داشت که یک بار به امام حسین علیه السلام نکته ای را گفت ، مرحوم شیخ مفید رحمتالله علیه نقل می کند : کاروان امام حسین علیه السلام در مسیر کوفه نزدیک کوفه رسیدند امام حسین علیه السلام پشت اسب نشسته بودند و از شدت خستگی چشمانشان بسته شد و خوابشان برد ؛ هنگامی که از خواب بیدار شدند دو بار یا سه بار گفتند انا لله و انا الیه راجعون . حضرت علی اکبر علیه السلام که سوار بر اسب و نزدیک پدر بود گفتند : آقاجان چرا انا لله و انا الیه راجعون ؟ حضرت فرمودند : یک لحظه چشمم را خواب گرفت در خواب ملکی را دیدم که صدا میزد این کاروان همگی شهید میشوند. برای همین وقتی بیدار شدم انا لله و انا الیه راجعون گفتم. ادب و یقین حضرت علی اکبر علیه السلام آنقدر زیاد بود به پدر عرضه داشت : آقاجان! غم نبینم در چهره تان ، نبینم غصه دارید ؛ مگر ما بر حق نیستیم ؟
حضرت فرمودند : چرا عزیزم به خدا ما بر حق هستیم. علی اکبر فرمود : باباجان ما که بر حقیم چرا باید از مرگ بترسیم ؟؟
چقدر امام حسین ع خوشش آمد این معرفت را در علی اکبر دید. ابا عبدالله به علی اکبر جمله ای گفت که عمق علاقه یک پدر را به پسرش نشان می دهد. حضرت فرمودند خداوند به تو جزایی بدهد که هیچ بچه ای از پدرش نبرده است.
وقتی همه اصحاب شهید شدند نوبت به بنی هاشم رسید. اولین کسی که اباعبدالله به میدان فرستاد علی اکبر بود. انسان وقتی می خواهد به عزیزی هدیه ای تقدیم بکند بهترین چیزی که دارد را تقدیم میکند. حضرت اباعبدالله هم بهترین چیزی که داشت را در راه خدا اول از همه در سبد اخلاص گذاشت. هنگامی که حضرت اباعبدالله حضرت علی اکبر را روانه میدان میکرد دست به محاسن خود کشید و به آسمان نگاه کرد و صدا زد خدایا! تو شاهدی در کاروان من هیچ کسی به شباهت این بچه به پیغمبر نیست. خلق و خلق و منطقش شبیه پیغمبر است. او را اول از همه تقدیم میکنم.
🔔 @Aminikhaah_Media
ورود به الميزان 02.mp3
20.65M
🔈 #ورود_به_المیزان
📢 جلسه دوم
📅97/12/18
#مشهد
#مدرسه_علمیه_حضرت_مهدی عج
🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 80.mp3
8.19M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت
📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم
🔊 جلسه هشتادم
#جایگاه_صدق_در_هستی / 36
📅97/12/19
#مشهد
#دانشگاه_فردوسی
🔔 @Aminikhaah_Media
💠 #باورهای_یک_یاور
🔷 جلسه نهم
🔶 بخش اول
📌 امیرالمومنین ع در خطبه 201 نهج البلاغه تعبیری دارند، که نشان میدهد حضرت جامعه را آسیب شناسی کرده و به عنوان یک مشکل فرهنگی این تذکر را میدهند.
پیشتر گفته شد که مردم نگاه به اکثریت می کنند و اکثریت هم خیلی اهل اینکه برای خدا و پیغمبر ودین هزینه کنند نیستند، ولو اهل بیت را دوست هم داشته باشند ؛ هزینه دادن و اینکه هرچه که دارند در طبق اخلاص خدمت اهل بیت قرار بدهند ، کار اکثریت نیست.
امیرالمومنین ع در خطبه 201 نهج البلاغه ضمن عبارت زیبایی همین نکته راتذکر میدهند: «أَيُّهَا النَّاسُ لَا تَسْتَوْحِشُوا فِي طَرِيقِ الْهُدَى لِقِلَّةِ أَهْلِهِ... اى مردم در طريق هدايت از كمى نفرات وحشت نكنيد..» (ترجمه از کتاب ترجمه گویا و شرح فشرده ای بر نهج البلاغه)
آی مردم اهل راه خدا کم اند، این باعث وحشت شما نشود، وحشت زده نشوید.
نگویید یک خورده رو به خدا ،پیامبر، نماز، حجاب و... آوردیم رفقایمان را از دست دادیم.
از تنهایی در این مسیر نترسید. آدم باید از تنهایی شب اول قبر بترسد. از آن باید ترسید. سمت خدا برویم که بهتر است ؛ شب اول قبر خطاب می کند به بنده ی خودش میگوید بنده من چه شده؟ تنهایت گذاشتند؟ دیدی فقط من را داشتی.. در این دنیا فقط من را داشتی.. دیدی فرصت با من بودن از دست دادی..همه هم گذاشتند و رفتند..
از این نترسید که مردم میگذارند و میروند، خدا همیشه با غریبان است، امام صادق ع ضمن حدیثی می فرمایند: «..الْمُؤْمِنُ غَرِيبٌ ثُمَّ قَالَ طُوبَى لِلْغُرَبَاءِ» مومن غریب است، سپس فرمود خوشا به حال غریبان! (بحارالانوار ، ج2 ، ص204)
اسلام غریبانه شروع کرد و غریبانه پیش می رود، همیشه مومنین غریب اند و در اقلیت اند.
سری دارد. شما ملاحظه بفرمایید مثلا ما چند میلیون دانش اموز داریم ؟ شما تصور بفرمایید تو دبیرستانها مثلا 20 میلیون دانش اموز داریم، مثلا 15 میلیون دانشجو داریم، دوره کاردانی، کارشناسی، ارشد، دکترا ، فوق دکترا..، از این 15 میلیون چقدرشون تا کارشناسی میان؟ مثلا 12 میلیون ،از این 12 میلیون 6 یا 7 میلیون کنکور می دهند برای ارشد، از این 6 یا 7 میلیون 2 یا 3 میلیون کارشناسی ارشد را طی میکنند، دکترا که میرسند می شوند 2 میلیون، فوق دکترا چقدر میشوند؟! 300 400 هزار ..
شما دانشگاه که می روید ترم اولی ها 200 نفر سر کلاسند ،کارشناسی 50 نفر (فرضا) ،دوره دکترا 2یا 3 نفر نشستن سر کلاس!
آنجا باید این روایت را خواند، چرا خلوت است؟ چون هر کسی به اینجا نمیرسد، فوق دکترا کم است، جراح کم است.
نه به خاطر اینکه ارزش ندارد، اتفاقا به خاطر ارزش بالای آن است، هزینه زیاد دارد، باید زحمت بکشید.
امثال آقای بهجت کم اند، نه برای آنکه راهی که رفته بیخود بوده و طرفدار نداشته و نه بخاطر اینکه مردم گفتند این چه راه بیخودی است.
فقط اقای بهجت رفته؟ نه ، چون خیلی ادم باید زحمت بکشد تا بشود اقای بهجت.
انتهایش یک اقای بهجت بیاید، وقتی هم که از دنیا میروند کسی نیست جایشان را پر کند. این اصلا از خوبی این راه است.
حضرت فرمود وحشت نکنید. اگر می بینید راه خدا خلوت است. حالا اینجا امیرالمومنین تحلیلی میفرمایند این خیلی عجیب است ، ایشان می فرمایند: «..فَإِنَّ النَّاسَ قَدِ اجْتَمَعُوا عَلَى مَائِدَةٍ شِبَعُهَا قَصِيرٌ وَ جُوعُهَا طَوِيلٌ أَيُّهَا النَّاسُ ... زيرا مردم در اطراف سفره اى اجتماع كرده اند كه مدت سيرى آن كوتاه و گرسنگى آن طولانى است.. »(ترجمه از کتاب ترجمه گویا و شرح فشرده ای بر نهج البلاغه)
مردم سر سفره ای نشسته اند که سر این سفره یک مدت کوتاهی سیر میشوند. ولی مدت طولانی گرسنه خواهند ماند . در دراز مدت میبینی همه اینا از بین رفته اند و هیچی از آن نمانده. هیچ کس هم دل خوشی ندارد از زندگی. گول نخوریم یک وقت! وحشت نکنید بخاطر تنها بودن. سر یک سفره ای همه جمعند. یک لقمه ای میخورند. بعدا یک گرسنگی طولانی دارند. برخی گفتند گرسنگی طولانی منظور قیامت است. قیامت دست اینها خالی است. اینجا با خوش گذرانی و لغو و لهو و اینجور چیزا میگذرد، آن طرف آدم باید دست پری داشته باشد که کم است کسی با دست پر از دنیا برود.
🔔 @Aminikhaah_Media